کودتای 28 مرداد و زمینه های شکل گیری آن 2
آیا مصدق با طرح انگلیس مخالفت کرد؟
کودتای 28 مرداد 1332 یکی از مقاطع مهم تاریخ معاصر ایران است، چرا که بواسطه این کودتای انگلیسی – امریکایی، روند قرار گرفتن حاکمیت ایران در دستان مردم با تاخیری نزدیک به 50 سال روبرو شد. در روزهای پایانی مرداد ماه و بمناسبت نزدیک شدن به سالگرد این کودتای ننگین، بد نیست تا نگاهی داشته باشیم به زمینهها و عواملی که شکلگیری این کودتای انگلیسی- امریکایی را رقم زد.
گروه تاریخ رجانیوز در قالب یک گزارش چهار قسمتی به بررسی این عوامل و زمینههای میپردازد و آنچه که در ادامه میخوانید دومین بخش از این گزارش است.
در یادداشت قبل به اختصار به بررسی تاریخ معاصر ایران در زمان قاجار و زمینه های بروز و ظهور دیکتاتوری پهلوی و همچنین به اقدامات مداخله جویانه استعمار پیر به منظور تصاحب و استیلای هر چه بیشتر به منابع غنی و ثروت های خدادادی این سرزمین از جمله نفت پرداختیم. در این یادداشت قصد داریم به بررسی نقش انگلستان در برکناری رضاخان پهلوی و روی کار آوردن مهره جدید با ظاهر ملی گرا و باطنی وابسته به نام محمدرضا پهلوی و همچنین ادامه نقشه پردازی های استعمار برای تسلط هر چه بیشتر بر منابع ملی این مرز و بوم بپردازیم.
* روی کار آمدن رضاخاناستعمار انگلیس پس از تجربه های لغو امتیاز توتون و تنباکو و همچنین قیام مردم در برابر امتیاز رویتر که نهایتا منجر به لغو آن شد، و در پی آن جنبش مشروطیت که منجر به ایجاد مجلس شورای ملی و به ظاهر برپایی حکومت قانون ایران ادامه حکومت قاجار را به اصطلاح منافع خود ندانست و اقداماتی را به منظور روی کارآوردن مهره جدید و برپایی حکومت دیکتاتوری در ایران به انجام رسانید که بارزترین و در عین حال مرموزترین این اقدامات روی کار آوردن فرد نظامی ناشناخته به نام رضاخان و به قدرت رساندن این فرد، کودتای 1299 است که منجر به ظهور دیکتاتوری جدید در ایران آن روزگاران شد که بررسی و تشریح کودتای مزبور در حوصله این بحث نیست.
انگلستان به درستی دریافته بود که تا زمانی که ندای اسلام در این سرزمین طنین انداز است مانع بزرگی در برابر استیلای بی حد و حصر استعمار به منظور بهره وری از منابع غنی این سرزمین وجود خواهد داشت.
مختصر اینکه در دوره رضاخان با امضای قرارداد نفتی جدید (قرارداد 1933) تسلط خود را بر منبع سرشار نفتی ایران تثبیت کردند و با استفاده از روحیه خشن رضاخان اقدام به سرکوب مجاهدین اسلام و در راس آنها روحانیت از سویی و منحط کردن فرهنگ اسلامی از سوی دیگر پرداختند. تبعید و خانه نشین کردن بزرگانی چون حضرت آیت الله کاشانی، ترور آیت الله مدرس، و همچنین فاجعه مسجد گوهرشاد گواهی بر این مدعاست.
* تغییر شرایط جهانی و برکناریرضاخان در شهریور 1320
در سالهای منتهی به حکومت رضاخان، سراسر اروپا و متعاقب آن کل دنیا توسط آلمان وارد جنگ جهانی دوم شده بود. آلمان در سالهای ابتدایی جنگ توانسته بود دست به فتوحات مختلف در اروپا بزند. این عوامل منجر به این شد که علیرغم اعلام بی طرفی ایران در جنگ جهانی دوم، رضاخان به دنبال کسب قدرت بیشتر تمایل جدی به آلمان نشان می داد. حضور بیشتر مستشاران آلمانی و استفاده فزاینده از مهندسان آلمانی گواهی بر این مدعاست. مجموعه این اقدامات رضاخان بهانه کافی را بدست سیاستمداران بیگانه داد تا دست به اشغال ایران بزنند.
جنگ جهانی دوم عرصه بروز و ظهور قدرت های جدید بود. در روزهایی که جنگ جهانی دوم با شکست آلمان و پیروزی متفقین در شرف اتمام بود، دولتهای متفقین یعنی انگلیس و آمریکا و شوروی که فاتح جنگ شده بودند هر یک در صدد کسب امتیازات جدید و بدست آوردن حداکثر ممکن از غنائم جنگ بودند کشور ما نیز به همان دلایل که مطرح شد مورد اشغال تجاوزکارانه متفقین قرار گرفته بود و ارتشهای متجاوز تلاش می کردند که نفوذ نظامی خود را که عنقریب خاتمه می یافت به نفوذ سیاسی و اقتصادی تبدیل کنند.
از جمله این اقدامات می توان به برکناری عامل دست نشانده انگلستان که روزی به منظور انجام فرامین استعمار پیر توسط خودشان سرکار آمده بود، اشاره کرد. بدین ترتیب رضاخان میرپنج از صحنه سیاسی حذف شد و به جزیره موریس تبعید شد و فرزند جوان و بی تجربه او محمدرضا پهلوی را به جای او بر مسند شاهنشاهی ایران نشاندند.
* ظهور رقبای جدید و طرح تحریم امتیاز نفت مصدق السلطنه
موقعیت خاص کشور ما و وجود منابع نفتی و معدنی غنی و سرشار همیشه باعث کشمکش بین قدرتهای خارجی برای تصاحب و غارت ثروت های ملت ما بوده است که این رقابت ها زیربنای بسیاری از حوادث را در تاریخ این سرزمین بنا نهاده است. پس از شهریور 1320 و متحول شدن ظاهری اوضاع سیاسی ایران، قدرتهای جدید در صدد کسب امتیاز برآمدند. شوروی با مطرح کردن طرح امتیاز نفت شمال و امپریالیسم نوظهور آمریکا با مطرح کردن امتیاز نفت بلوچستان به عنوان رقبای جدید انگلستان در ایران مطرح شدند.
همانطور که پیشتر ذکر آن رفت، دولت انگلیس تا قبل از شهریور 1320 به موجب قرارداد 1933 تسلط کامل بر منابع نفتی ایران داشت. اما پس از شهریور 1320 و نفوذ قدرتهای جدید و طلب امتیاز نفت از جانب آمریکا و شوروی، دولت انگلیس بر آن شد تا با استفاده از ایادی دست نشانده در مجل شورای ملی طرحی را به تصویب رساند که به موجب آن از دسترسی آمریکا و روسیه به نفت ایران جلوگیری شود.
بدینوسیله طرح تحریم امتیاز نفت توسط دکتر محمد مصدق در مجلس چهاردهم مطرح شد. مجلس چهاردهم که اکثریت قریب به اتفاق آن را عوامل انگلیس تشکیل می دادند (کتاب پاسخ به تاریخ-صفحه 60) نقش دفاع از انگلیس و کنار زدن رقبای جدید یعنی آمریکا و شوروی را به عهده گرفت. به همین منظور دکتر محمد مصدق نطق شورانگیزی راجع به ضررهای اعطای امتیاز نفت به بیگانگان ایراد کرد که مورد تایید کامل مجلس قرار گرفت و به دنبال آن طرحی به قید دو فوریت به مجلس ارائه داد که بموجب آن:
هیچ دولتی در ایران حق مذاکره با دولت خارجی برای دادن امتیاز نفت را نداشته باشد و حتی اگر مذاکره ای هم در این رابطه صورت بگیرد جرم محسوب شده و نخست وزیر و وزیر و معاونان او علاوه بر محکومیت به سه تا هشت سال حبس از خدمات دولتی منفصل می شوند.
این طرح درست زمانی مطرح شد که کافتارادزه از طرف دولت شوروی در حال مذاکره با شاهنشاه ایران برای امتیاز نفت شمال بود و دولت آمریکا هم توسط فردی به نام دکتر میلیسپو در حال مداخله در قضیه نفت جنوب و شرکت نفت انگلیس بود و علاوه بر آن در پی فرصتی برای مذاکره با طرفین برای تصاحب درصدی از نفت جنوب بود.
مجلس بلافاصله پس از ارائه طرح وارد بحث در اصل طرح شدند. چند نفر نماینده حزب توده که از حامیان شوروی در ایران محسوب می شدند، در مجلس بودند (ایرج اسکندری-کشاورز-رادمنش) احساس کردند این طرح برای ناکام گذاشتن طرح امتیاز مورد نظر شوروی است و برای جلوگیری از غافلگیر شدن تقاضای یک جلسه دیگر به منظور بررسی و تشریح بهتر طرح داشتند که با مخالفت اکثریت مواجه شدند و طرح همانروز!!! به تصویب مجلس رسید!!!!
این طرح به ظاهر چهره ملی گرایی از مصدق ساخت و بطوری در اینباره تبلیغ شد که همواره از این طرح به عنوان سابقه درخشان برای مصدق بهره برداری می کنند در صورتی که حقیقت سیاست مکار و حیله گر انگلستان در پشت پرده گردانندگی این صحنه سازی را بعهده داشته است.
گوته بر این مدعا این است که مصدق نه تنها تلاشی برای لغو امتیاز نفت شرکت انگلیسی نکرد بلکه با طرحی که توسط یکی از نمایندگان به نام آقای غلامحسین رحیمیان تحت عنوان ماده واحده به منظور لغو امتیاز نفت انگلیس ارائه شده مخالفت کرد و به تاسی از او سایر نمایندگان به مخالفت پرداختند. اما ماده واحده به ای صورت بیان می شد که:
ماده واحده-مجلس شورای ملی ایران امتیاز نفت جنوب را که در دوره استبداد به شرکت دارسی واگذار شده و در موقع دیکتاتوری آنرا نیز تمدید و تجدید نموده اند بموجب این قانون الغاء اعلام مینماید.
بدین ترتیب استعمار پیر با توسل به ایادی دست نشانده خود در داخل نه تنها رقیبان نوظهور را از میدان به در می کرد و کماکان به بهره برداری از این منبع سرشار ادامه میداد، بلکه گستاخی را بیشتر کرد و با ارائه طرحی به نام طرح الحاقی گس-گلشاییان در پی تصاحب کامل این منابع به مدتی طولانی بود. تفصیل اسن بحث در حوصله این یادداشت نمی گنجد و تنها به این بسنده می کنیم که طرح مذکور(طرح الحاقی گس-گلشاییان) در مجلس پانزدهم ارائه شد و در مجلس شورایملی تنها اقلیت 5 نفره متشکل از حسین مکی-آزاد-حائری زاده-بقایی و رحیمیان مخالف طرح بودند و با مقاومت ستودنی این اقلیت طرح در مجلس 15 به تصویب نرسید و بعدها رزم آرا موظف شد که این طرح را به مجلس شانزدهم تحمیل کند که با ترور انقلابی رزم آرا توسط اعضای فداییان اسلام، او نیز در به سر انجام رساندن طرح ناموفق بود. جالب اینکه مصدق علیرغم چهره ملی گرایی که بروز می داد در این رابطه نیز به نفع اربابان خود عمل کرده و علیرغم اصرار حسین مکی مبنی بر ابراز مخالفت ایشان با قرارداد الحاقی گس-گلشاییان، از این کار خوددداری کرد و تنها به ذکر این مورد بسنده کرد که به جای لفظ شش شلینگ پول کاغذی ایران که در طرح آمده به مقدار برابر طلا پرداخت شود و در این صورت طرح مزبور مشکلی ندارد!!! شرح تفصیلی این قضیه را در کتاب نفت و نطق مکی صفحات 527 تا 534 بخوانید.
بدین ترتیب انگلستان، تا قبل از قیام ملی 30 تیر (که در یادداشت های بعدی به آن می پردازیم) از راههای گوناگون به دنبال تثبیت تسلط خود بر منابع ملی این سرزمین پرداخت و در این راه از هیچ تلاش رذیلانه ای صرفنظر نکرد.
(بمنظور شناخت بهتر نقش مصدق در تلاش برای امتیاز نفت انگلستان به کتاب اسناد خانه سدان مراجعه کنید.)
منبع مقاله : رجانیوز
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}