نظريه بازي ها و همکاري اقتصادي
بنگاه ها در بازار انحصار چندجانبه تمايل دارند تا خود را به وضعيت انحصاري نزديک کنند اما اين اقدام مستلزم همکاري ميان آن هاست، کاري که دستيابي به آن مشکل است. در اين قسمت نگاه دقيق تري خواهيم داشت به وضعيتي که
نويسنده: گريگوري منکيو
مترجم: حميدرضا ارباب
مترجم: حميدرضا ارباب
بنگاه ها در بازار انحصار چندجانبه تمايل دارند تا خود را به وضعيت انحصاري نزديک کنند اما اين اقدام مستلزم همکاري ميان آن هاست، کاري که دستيابي به آن مشکل است. در اين قسمت نگاه دقيق تري خواهيم داشت به وضعيتي که مردم تمايل به همکاري با يکديگر دارند ولي با مشکلات روبه رو مي شوند. براي تحليل دقيق تر « همکاري اقتصادي » ضروري است تا مطالبي درباره ی نظريه ی بازي ها بدانيم.
نظريه ی بازي ها:
مطالعه ی نحوه ی رفتار مردم در موقعيت هاي خطير و راهبردي است. وضعيت راهبردي به موقعيتي گفته مي شود که وقتي شخصي در مورد اقدامات خود تصميم گيري مي کند بايد واکنش احتمالي ساير افراد را نسبت به اقدام خود کاملاً مورد ملاحظه قرار دهد. از آن جا که تعداد بنگاه ها در بازار انحصار چندجانبه اندک است، هر بنگاه بايد با توجه به واکنش ساير بنگاه ها تصميم گيري هاي خود را عملي کند. هر بنگاه مي داند که سودش نه تنها به مقدار توليد بنگاه خود بلکه به توليد ساير بنگاه ها نيز بستگي دارد. براي تصميم گيري در مورد توليد، هر بنگاه بازار انحصار چندجانبه بايد اين مسئله را مورد ملاحظه قرار دهد که تصميم گيري او در مورد توليد بر تصميم گيري ساير بنگاه ها براي توليد چه تأثيري دارد.براي درک بازار رقابت و بازار انحصار به نظريه ی بازي ها نيازي نداريم. در بازار رقابت کامل هر بنگاه در مقايسه با کل بازار به قدري کوچک است که تعاملات راهبردي آن با ساير بنگاه ها از اهميت چنداني برخوردار نيست. در بازار انحصار نيز يک بنگاه منحصر به فرد وجود دارد و لذا تعاملات راهبردي بين بنگاه ها بي معناست. برعکس، نظريه ی بازي ها در درک رفتار بنگاه ها در بازار انحصار چند جانبه نقش و اهميت فراواني دارد.
يک بخش مهم نظريه ی بازي ها « معماي زنداني » است. اين بازي در مورد « مشکلات همکاري » بصيرت بسيار زيادي براي ما فراهم مي کند. مردم در زندگي خود بارها و بارها در همکاري با يکديگر شکست خورده اند، حتي هنگامي که اين همکاري به نفع آن ها بوده است. بنگاه بازار انحصار چندجانبه مثال بسيار خوبي است. داستان معماي زنداني روش بسيار خوبي براي يادگيري نحوه ی همکاري و تداوم آن بين افراد گروه هاي مختلف جامعه است.
معماي زنداني
معماي زنداني داستان دو جنايتکار است که توسط پليس دستگير شده اند. اين دو نفر را باني و کلايد مي ناميم. پليس براي محکوم کردن باني و کلايد در حمل غيرقانوني اسلحه شواهد کافي دارد، بنابراين هر يک از آن ها بايد حداقل يک سال را در زندان سپري کنند. علاوه بر اين، پليس به اين دو خلافکار مظنون است که با همکاري يکديگر مرتکب سرقت از بانک شده اند، اما شواهد کافي براي محکوم کردن آن ها به اين جرم وجود ندارد. پليس باني و کلايد را براي بازجويي در اتاق هاي کاملاً مجزا نگهداري و به هر يک از آن ها پيشنهادي زير را ارائه مي کند:« ما طبق مدارک و شواهد موجود مي توانيم شما را به مدت يک سال زنداني کنيم. اما اگر شما به سرقت از بانک اعتراف کنيد و حقايق را درباره ی شريک جرم خود بگوييد بخشوده و از زندان آزاد مي شويد. در اين صورت شريک شما در سرقت 20 سال زنداني خواهد شد. اما اگر هر دو به جرم خود اقرار کنيد ديگر به گرفتن اقرار از شما نيازي نداريم و لذا هزينه هاي دادرسي کاهش خواهد يافت و هر يک به طور متوسط به 8 سال زندان محکوم خواهيد شد. »
اگر باني و کلايد سارقاني بي عاطفه و فاقد احساس انساني باشند، تنها به محکوميت خود فکر مي کنند، در اين صورت شما انتظار داريد که هر يک چه اقدامي انجام دهد؟ به نظر شما آن ها اعتراف مي کنند يا در مورد سرقت از بانک سکوت اختيار خواهند کرد؟ نمودار 1 گزينه هاي مختلف ممکن را نشان مي دهد. هر زنداني با دو راهبرد روبه روست: اعتراف يا سکوت. محکوميت هر زنداني به راهبرد انتخابي زنداني و راهبرد انتخابي شريک جرم او بستگي دارد.
ابتدا به بررسي تصميم باني مي پردازيم. استدلال او به اين شرح است « من که نمي دانم کلايد چه تصميمي مي گيرد، اگر او سکوت اختيار کند بهترين راهبرد براي من اعتراف به جرم است، در اين صورت به جاي آن که يک سال در زندان بمانم آزاد خواهم شد. اگر کلايد اقرار کند، بهترين راهبرد براي من همان کاري است که کلايد کرده است، در اين صورت به جاي آن که 20 سال در زندان باشم 8 سال زنداني خواهم بود. به هر حال صرف نظر از آن چه کلايد انجام مي دهد، به نفع من است که اعتراف کنم. »
در ادبيات « نظريه ی بازي ها » يک راهبرد در صورتي « راهبرد غالب » (1) است که بهترين انتخاب براي بازيکن باشد، صرف نظر از اين که ساير بازيکن ها چه راهبردي را انتخاب مي کنند. در اين حالت اعتراف براي باني راهبردي غالب است، او صرف نظر از اين که کلايد اعتراف يا سکوت کند، با اعتراف خود مدت زمان کم تري در زندان مي ماند.
حال به تحليل تصميم گيري کلايد مي پردازيم. او نيز با وضعيتي کاملاً شبيه به وضعيت باني روبه روست و استدلالي مشابه او ارائه مي کند. بنابراين کلايد بدون در نظر گرفتن تصميم باني با اعتراف مي تواند مدت زمان کم تري در زندان بماند. به عبارت ديگر، اعتراف براي کلايد نيز راهبردي غالب است.
نتيجه ی نهايي اين که هم باني و هم کلايد اعتراف مي کنند و هر دو 8 سال زنداني مي شوند.
به هر حال اين نتيجه از نظر هر دو جنايتکار يک نتيجه ی وحشتناک است. اگر هر دو سکوت مي کردند وضعيت هر دو نفر بهتر مي شد و به جرم حمل اسلحه ی غيرقانوني تنها يک سال در زندان مي ماندند. آيا دو زنداني تنها به دليل توافق با يکديگر بايد گزينه ی سکوت را انتخاب مي کردند؟ از آن جا که محکوميت آن ها جداگانه صادر مي شود، منطق نفع شخصي حاکم است و باعث مي شود تا آن ها هر دو اعتراف کنند. همکاري بين دو زنداني به سختي امکان پذير است، زيرا همکاري از نظر هر دو عملي غيرعقلايي است.
انحصار چندجانبه و معماي زنداني
معماي زنداني با بازارها به ويژه بازار رقابت ناقص چه ارتباطي دارد؟ اقدام بنگاه هاي موجود در بازار انحصار چند جانبه براي رسيدن به نتايج بازار انحصار کاملاً شبيه بازي بين دو خلافکار در معماي زنداني است.يک بازار انحصار چندجانبه با دو عضو ايران و عراق را در نظر بگيريد. هر دو کشور توليدکننده ی نفت خام هستند. پس از مذاکرات طولاني دو کشور توافق مي کنند تا توليد نفت را در سطحي حفظ کنند که قيمت هاي جهاني نفت در سطح بالا قرار گيرد. پس از توافق بر تعيين سطح توليد هر کشور بايد يکي از دو تصميم را انتخاب کند: يا به سطح توليد مورد توافق و همکاري اقدام کند و يا موافقت را فراموش کند و به سطح توليد بيش تر ( براي نفع و سود شخصي ) بپردازد. نمودار 2 نشان مي دهد که سود هر کشور به راهبرد انتخابي کشور ديگر بستگي دارد.
فرض کنيد شما رئيس جمهور عراق هستيد و استدلال زير را ارائه مي کنيد: « من يا بايد توليد را طبق توافق در سطح پايين حفظ کنم يا بايد توليد خود را افزايش دهم و نفت بيش تري در بازارهاي جهاني به فروش برسانم. اگر ايران طبق توافق توليد خود را در سطح پايين نگاه دارد، کشور من از توليد بيش تر 60 ميليارد دلار، از توليد کم تر 50 ميليارد دلار سود به سود دست مي آورد. در اين حالت به نفع کشور عراق است که توليد خود را افزايش دهد. اما اگر کشور ايران به توافق عمل نکند و توليد خود را افزايش دهد، آن گاه درآمد کشور عراق با توليد بالا 40 ميليارد دلار و با توليد کم 30 ميليارد دلار خواهد بود. بنابراين باز هم به نفع عراق است که توليد خود را افزايش دهد و به توافق نامه متعهد نباشد. نتيجه آن که صرف نظر از اقدام ايران، به نفع کشور من است که به توافق متعهد نباشم و توليد خود را افزايش دهم » .
توليد در سطح بالا راهبرد غالب براي کشور عراق است. البته ايران نيز دلايل کاملاً مشابهي ارائه مي کند و لذا هر دو کشور توليد خود را افزايش مي دهند. نتيجه ی اين اقدام درآمد و سود کم تر براي هر دو کشور است.
اين مثال به خوبي نشان مي دهد که بنگاه هاي موجود در بازار انحصار چندجانبه براي حفظ منافع انحصار با مشکل روبه رو هستند. منافع ناشي از انحصار با همکاري و اتحاد بنگاه هاي بازار انحصار چندجانبه به دست مي آيد ولي هر يک از بنگاه ها به تخلف و کسب منافع شخصي تمايل دارند. همان طور که نفع شخصي زندانيان در معماي زنداني باعث اعتراف هر دو نفر شد، در اين جا نيز منافع شخصي مانع ايجاد، حفظ و تداوم همکاري بين بنگاه ها براي توليد کم، قيمت بالا و کسب سود ناشي از انحصار مي شود.
ساير مثال ها در مورد معماي زنداني
تاکنون ملاحظه کرديد که معماي زنداني چگونه در درک مشکلي که بنگاه هاي بازار انحصار چندجانبه با آن رو به رو هستند، به ما کمک مي کند. همان منطق « معماي زنداني » در وضعيت هاي بسيار زيادي کاربرد دارد. در اين جا سه مثال ديگر ارائه مي کنيم، در تمام اين مثال ها مشاهده مي کنيد که جست و جوي نفع شخصي چگونه از همکاري جلوگيري مي کند و به يک نتيجه ی بدتر براي تمام گروه ها منجر مي شود.مسابقه ی تسليحاتي:
شبيه معماي زنداني است. براي درک مسئله دو کشور مانند امريکا و روسيه را در نظر بگيريد که بايد در مورد توليد بيش تر اسلحه و يا خلع سلاح و کاهش توليد تصميم گيري کنند. هر کشور ترجيح مي دهد نسبت به کشور مقابل تسليحات و ادوات جنگي بيش تري داشته باشد، زيرا قدرت نظامي بيش تر باعث تأثير بيش تر بر امور جهاني است. در عين حال هر کشور ترجيح مي دهد تا در جهاني امن و عاري از تهديد نظامي ساير کشورها زندگي کند.نمودار 3 اين بازي مرگبار را نشان مي دهد. اگر روسيه توليد اسلحه را انتخاب کند، بهتر است امريکا نيز اين راهبرد را برگزيند تا قدرت نظامي خود را در مقابل روسيه از دست ندهد. اگر روسيه راهبرد خلع سلاح را انتخاب کند، بهتر است امريکا توليد اسلحه را انتخاب کند تا قدرت نظامي بيش تري داشته باشد. براي هر دو کشور راهبرد غالب توليد اسلحه بيش تر است. بنابراين هر کشور مسابقه تسليحاتي را ادامه خواهد داد و در نتيجه به نتايج زيانبار يا خطرات نظامي شدن خواهد رسيد.
در دوران جنگ سرد، هم امريکا و هم روسيه تلاش مي کنند تا از طريق مذاکرات و موافقت نامه هاي کنترل تسليحاتي اين مشکل را حل کنند. مشکلي که اين دو کشور با آن روبه رويند بسيار شبيه بنگاه هاي بازار انحصار چندجانبه است که درگير ايجاد يک کارتل هستند. همان طور که بنگاه هاي بازار انحصار چندجانبه در مورد سطح توليد هر بنگاه بحث مي کنند، دو کشور امريکا و روسيه نيز در مورد مقدار توليد اسلحه با يکديگر مذاکراتي انجام مي دهند. مشابه کارتل ها که مشکل اجراي موافقت نامه هاي توليد و رعايت سهميه بندي را دارند، کشورهاي امريکا و روسيه نيز از تخلف و عدم رعايت موافقت نامه هاي نظامي توسط کشور مقابل ترس و واهمه دارند. هم در مسابقه ی تسليحاتي و هم در بازار انحصار چندجانبه منطق بي رحمانه ی منافع شخصي حاکم است و همين امر باعث مي شود تا تمام گروه ها به سمت يک نتيجه ی غيرمشارکتي که براي همه زيان بار است، حرکت کنند.
تبليغات:
وقتي دو بنگاه با تبليغات خود سعي مي کنند مشتريان يکساني به خود جلب کنند، با همان مشکل « معماي زنداني » روبه رو مي شوند. براي مثال، تصميم گيري دو بنگاه توليد سيگار را در نظر بگيريد، شرکت مارلبورو و کنت. اگر هيچ يک از شرکت ها تبليغ نکند، هر دو شرکت بازار را بین خود تقسیم می کنند. اگر هر دو شرکت برای کالاهای خود تبلیغ کنند، که باز هم بازار بين آن ها تقسيم مي شود، ولي در اين حالت سود هر دو کم تر خواهد شد؛ زيرا هر شرکت متحمل هزينه هاي تبليغات شده است. با وجود اين، اگر شرکتي اقدام به تبليغ کند و شرکت دوم تبليغ نکند، مشتريان جذب شرکتي مي شوند که تبليغات انجام داده شده است.نمودار 4 نشان مي دهد که سود هر شرکت با تصميم گيري آن چه ارتباطي دارد. شما ملاحظه مي کنيد که براي هر دو شرکت تبليغ يک راهبرد غالب است. بنابراين هر دو شرکت تبليغات را انتخاب مي کنند، هر چند اگر هر دو شرکت اقدام به تبليغ نکنند وضع شان بهتر مي شود.
منابع مشترک:
مردم از منابع مشترک يا عمومي بيش از حد لزوم استفاده مي کنند. اين مشکل نيز به « معناي زنداني » شباهت زيادي دارد.دو شرکت نفتي اِکسون (2) و تگزاکو (3) که در کنار هم به فعاليت هاي نفتي مشغول اند. در حوزه ی فعاليت آن ها يک مخزن نفتي مشترک به ارزش 12 ميليون دلار وجود دارد. حفر چاه نفت در اين ناحيه يک ميليون دلار هزینه دارد. اگر هر شرکت يک چاه نفتي حفر و نيمي از نفت را استخراج کند، 5 ميليون دلار سود مي برد ( 6 ميليون دلار درآمد نقتي منهاي يک ميليون دلار هزینه ی حفر چاه ) .
از آن جا که اين حوزه ی نفتي يک منبع مشترک عمومي به حساب مي آيد، هيچ يک از دو شرکت از آن به طور کارآمد استفاده نمي کنند. فرض کنيد هر شرکت در صدد حفر چاه دوم نيز باشد. اگر يک شرکت 2 يا 3 چاه حفر کند مي تواند
نمودار 5 اين بازي را نشان مي دهد. حفر دو چاه از سوي هر شرکت نفتي راهبرد غالب است. بار ديگر تکرار مي کنيم که نفع شخصي هر دو شرکت باعث مي شود تا هر دو عامل به وضعيت بدتري برسند.
معماي زنداني و رفاه جامعه
معماي زنداني مي تواند وضعيت هاي بسيار زيادي را در زندگي ما تفسير کند و نشان دهد که ارائه ی همکاري و مشارکت، حتي اگر به نفع طرفيت باشد، بسيار مشکل است. روشن است که فقدان همکاري مشکلي براي کساني است که درگير چنين موقعيت هايي هستند، اما آيا نبود همکاري از نظر کلي براي جامعه نيز مشکل به حساب مي آيد؟ پاسخ به شرايط بستگي دارد.در برخي مواقع وضعيت عدم همکاري همان طور که به ضرر بازيکنان است، به زيان جامعه نيز هست. در بازي مسابقه ی تسليحاتي نمودار 3 هم امريکا و هم روسيه با خطر روبه رو هستند. در بازي منابع مشترک نفتي نمودار 5 حفر چاه دوم توسط شرکت تگزاکو يا اِکسون به ضرر هر دو شرکت است. در هر دو حالت اگر دو بازيکن ( دو شرکت ) همکاري کنند، به نفع جامعه است و وضعيت رفاه اجتماعي بهتر مي شود.
برعکس، در حالتي که بنگاه هاي انحصار چندجانبه تلاش مي کنند تا سود انحصاري به دست آورند، فقدان همکاري از نظر جامعه امري مطلوب است. دستيابي به سود انحصاري براي بنگاه هاي بازار انحصار چندجانبه يک نتيجه ی خوب ولي براي مصرف کنندگان محصولات اين بنگاه بسيار بد و نامطلوب است. نتايج حاصل از بازار رقابت بهترين دستاورد براي جامعه است، زيرا اضافه رفاه کل حداکثر مي شود. وقتي بنگاه هاي بازار انحصار چندجانبه در همکاري شکست مي خورند، سطح توليد آن ها به وضعيت يا سطح بهينه ی توليد نزديک تر مي شود. به عبارت ديگر، تنها زماني که بازارها رقابتي اند، دست نامرئي بازارها را به سمت تخصيص بهينه و کارآمد منابع هدايت مي کند و بازارها نيز زماني رقابتي اند که بنگاه هاي موجود در آن نتوانند به تفاهم و همکاري با يکديگر دست يابند.
به طور مشابه حالتي را ملاحظه کنيد که پليس دو مجرم را دستگير کرده است. عدم همکاري و تفاهم بين مجرمان امر مطلوبي براي پليس است، زيرا به پليس امکان مي دهد که از جنايات بيش تر جلوگيري کند. معماي زنداني يک معما براي زندانيان است، ولي مي توان از آن در هر وضعيت ديگري نيز استفاده کرد.
به چه دليل مردم گاهي با هم همکاري مي کنند؟
معماي زنداني به ما اين نکته ی مهم را ياد داد که تفاهم و همکاري به سختي به وجود مي آيد. ولي آيا همکاري و تشريک مساعي غيرممکن است؟ خير، برخي از زندانياني که مورد بازجويي پليس قرار مي گيرند، تصميم مي گيرند تا از شرکاي متخلف و مجرم خود جانبداري کنند. کارتل ها نيز گاهي به ضرر منافع شخصي تصميم مي گيرند تا اقدام به تباني کنند. در بسياري موارد بازيکنان به اين دليل که با « معماي زنداني » بارها و بارها روبه رو شده اند، توانسته اند آن را حل کنند!براي درک اين مسئله که به چه دليل تفاهم و همکاري آسان تر از قبول بازي تکراري است، اجازه دهيد مجدداً وضعيت بازار انحصار دو جانبه جک و جيل را مطرح کنيم. به خاطر بياوريد که جک و جيل تمايل داشتند تا با توليد 30 گالن آب به وضعيت و منافع ناشي از انحصار دست يابند، ولي منفعت شخصي هر کدام باعث مي شد تا نهايتاً در يک وضعيت تعادل هر يک 40 گالن آب توليد کند. نمودار 6 نشان دهنده ی اين بازي است. توليد 40 گالن آب از سوي هر نفر جک و جيل يک راهبرد غالب براي دو بازيکن اين بازي است.
فرض کنيد جک و جيل يک کارتل ايجاد کنند. آن ها براي جهت حداکثرکردن سود بايد با يکديگر همکاري و هر يک فقط 30 گالن آب توليد و عرضه کنند، آن ها بايد مشخص کنند که در صورت تخلف هر کدام از اعضاء چه اقدامي بايد انجام شود. براي مثال، ممکن است توافق کنند که اگر یکي از اعضاء به جاي 30 گالن آب 40 گالن آب توليد کرد، تمام اعضاء براي هميشه 40 گالن آب توليد کنند. اجراي اين جريمه بسيار آسان است، به اين معنا که اگر يکي از اعضاي کارتل بيش از سطح تعيين شده توليد کرد ساير اعضاء نيز به هر دليل مي توانند همين کار را بکنند.
عملي کردن اين جريمه ممکن است به تداوم همکاري بين اعضاي کارتل نياز داشته باشد. هر يک از اعضاء مي دانند که نقض تعهد و عدم همکاري باعث مي شود تا سودش از 1800 دلار به 2000 دلار افزايش يابد. ولي اين سود 200 دلاري فقط حداکثر يک هفته دوام دارد. پس از آن سود براي هميشه به 1600 دلار کاهش مي يابد. مادامي که بازيکنان به منافع آتي خود توجه کافي داشته باشند، به دليل سود اندک نقض عهد نخواهند کرد. بنابراين با تکرار بازي « معماي زنداني » ممکن است بازيکنان به اين نتيجه برسند که همکاري بهتر از نفع شخصي است.
مطالعه موردي: مسابقه ی معماي زنداني
فرض کنيد شما با شخصي که در اتاق جداگانه اي مورد بازجويي قرار گرفته، در حال بازي « معماي زندانی » هستيد. علاوه بر اين، فرض کنيد که اين بازي را شما نه يک بار بلکه چندين بار انجام مي دهيد. امتياز شما در پايان بازي برابر است با کل سال هايي که در زندان خواهيد بود. طبيعي است که شما مايليد امتياز شما تا حد ممکن کم تر باشد. چه راهبردي انتخاب مي کنيد؟ آيا اعتراف مي کنيد يا در برابر سؤالات سکوت اختيار خواهيد کرد؟ اقدام بازيکن ديگر چگونه بر تصميم گيري شما نسبت به اعتراف يا سکوت تأثير مي گذارد؟تکرار معماي زندانی بازي کاملاً پيچيده اي است. براي آن که بازيکنان به بازي با يکديگر تشويق شوند بايد براي عدم همکاري با يکديگر جريمه و مجازات تعيين کنند. زيرا راهبردي که قبلاً براي جک و جيل ارائه کرديم ( اگر جک نقض عهد کند جيل نيز براي هميشه همان کار را مي کند ) چندان قابل اصلاح نيست. در يک بازي که به دفعات زياد تکرار مي شود، راهبردي وجود دارد که به بازيکنان اجازه مي دهد پس از يک دوره عدم همکاري به وضعيت همکاري روي آورند.
براي آن که ببينيد دام راهبرد بهترين است، يکي از دانشمندان علوم سياسي به نام رابرت آکسلورد (4) مسابقه اي برگزار کرده است. مردم با ارسال برنامه هاي طراحي شده خود از طريق رايانه در بازي « معماي زنداني » شرکت مي کنند. هر برنامه در مقابل برنامه ی ساير بازيکنان در بازي « معماي زنداني » قرار مي گيرد برنده ی نهايي برنامه اي است که کم ترين مدت زمان زنداني شدن را تعيين مي کند.
برنامه ی برنده راهبرد ساده اي بود که آن را راهبرد « اين به آن در » مي ناميم. طبق راهبرد « اين به آن در » يک بازيکن بايد کار خود را با همکاري آغاز کند و سپس با توجه به آن چه بازيکن مقابل انجام مي دهد، اقدام متقابل کند. بنابراين يک بازيگر با راهبرد « اين به آن در » مادامي که بازيکن مقابل تعهدات خود را زيرپا نگذاشته است.
به همکاري ادامه مي دهد. به محض نقض عهد از سوي بازيکن مقابل، او نيز تا برگشت مجدد بازيکن به همکاري، ترک تعهد خواهد کرد. به عبارت ديگر، اين راهبرد در ابتدا دوستانه است، برخوردهاي خصمانه را جريمه مي کند و نهايتاً در صورت همکاري دوستانه گذشت و بخشش وجود دارد. از نظر آکسلورد اين راهبرد ساده بهتر از تمام راهبردهاي پيچيده اي بود که بسياري از مردم ارسال کرده بودند.
راهبرد « اين به آن در » تاريخچه اي طولاني دارد. اين راهبرد اساساً يک راهبرد کتاب مقدس ( انجيل ) است که مي گويد « چشم در برابر چشم »، « دندان در برابر دندان » يا همان راهبرد قصاص. مسابقه ی معماي زنداني اين نتيجه خوب را به همراه دارد که مي توان از قاعده ی « اين به آن در » در بسياري از بازي هاي زندگي استفاده کرد.
پي نوشت ها :
1. dominant strategy
2. Exxon
3. Texaco
4. Robert Axelord
منکيو، گريگوري، (1391) ، کليات علم اقتصاد، ترجمه: حميدرضا ارباب، تهران: نشرني، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}