کاربردهاي نظريه ی انتخاب مصرف کننده
مترجم: حميدرضا ارباب
اجازه دهيد به سه پرسش مهم درباره ی چگونگي کارکرد اقتصاد پاسخ دهيم. اين سه پرسش ممکن است در ابتدا بي ارتباط با هم به نظر برسند. اما از آنجا که هر يک از پرسش ها با تصميم گيري خانوارها مرتبط است، مي توانيم با توجه به الگوي رفتار مصرف کننده به آنها پاسخ دهيم.
آيا تمام منحني هاي تقاضا داراي شيب نزولي هستند؟
معمولاً وقتي قيمت يک کالا افزايش مي يابد، مردم از آن کم تر مي خرند.شيب نزولي منحني تقاضا نشان دهنده ی قانون تقاضاست.
به هر حال برخي اوقات با توجه به نظريه ی اقتصاد ممکن است شيب منحني تقاضا صعودي باشد.
به عبارت ديگر، در برخي مواقع مصرف کنندگان برخلاف قانون تقاضا با افزايش قيمت مقدار بيش تري از آن کالا خريداري مي کنند. براي درک اين حالت نمودار 1 را ملاحظه کنيد. در اين مثال مصرف کننده دو کالاي سيب زميني و گوشت مي خرد. در مرحله ی اول محدوديت بودجه مصرف کننده خطي است که از نقطه ی A به B رسم شده است. نقطه ی C نقطه ی بهينه ی مصرف کننده است.
وقتي قيمت سيب زميني افزايش مي بايد خط بودجه به سمت داخل چرخش می يابد و به حالت جديد يعني خطي که از A به D رسم شده تغيير وضعيت مي دهد. نقطه ی بهينه ی جديد نقطه ی E است. دقت کنيد که در اين حالت با افزايش سيب زميني مصرف کننده مقدار بيش تري از آن خريداري کرده است.
به چه دليل مصرف کننده چنين واکنش غيرمعمولي داشته است؟ به اين دليل که سيب زميني يک کالاي کاملاً پست است. وقتي قيمت سيب زميني افزايش مي يابد، مصرف کننده فقيرتر مي شود. اثر درآمدي باعث مي شود تا مصرف کننده تصميم بگيرد که گوشت کم تر و سيب زميني بيش تر بخرد. به طور همزمان وقتي قيمت سيب زميني نسبت به گوشت افزايش يابد، اثر جانشيني باعث مي شود تا مصرف کننده گوشت بيش تر و سيب زميني کم تر بخرد. به هر حال در اين حالت خاص اثر درآمدي ( مخالف اثر جانشيني ) به قدري از اثر جانشيني بزرگ تر و قوي تر است که اين اثر را خنثي مي کند. نتيجه آن که مصرف کننده در واکنش به قيمت بيش تر سيب زميني کم تر و سيب زميني بيش تري مي خرد.
کالايي که قانون تقاضا را نقض کند کالاي گيفن (1) نام دارد. ( اين واژه از نام رابرت گيفن اقتصاددان اخذ شده است که اولين بار اين کالاها را معرفي کرد ). در اين مثال سيب زميني کالاي گيفن است. کالاي گيفن نوعي کالاي پست است که اثر درآمدي آن بيش از اثر جانشيني است. بنابراين منحني تقاضاي کالاي گيفن شيب صعودي دارد.
اقتصاددانان در مورد وجود کالاهاي گيفن اختلاف عقيده دارد. برخي از آن ها اعتقاد دارند که سيب زميني در يک مقطع زماني در قرن 19 خشکسالي کشور ايرلند يک کالاي گيفن بود. سيب زميني در آن زمان يک ماده ی غذايي مهم در سبد غذايي مردم بود و لذا با افزايش قيمت آن، اثر درآمدي بسيار بزرگي به همراه داشت. مردم در واکنش به افزايش قيمت مهم ترين ماده ی غذايي خود که باعث کاهش سطح استاندارد زندگي آن ها شده بود، با کاهش خريد ساير کالاها مانند گوشت و خريد بيش تر سيب زميني سعي کردند حداقل سطح رفاه خود را حفظ کنند. بنابراين نتيجه اين بود که با افزايش قيمت سيب زميني مقدار تقاضاي آن افزايش يافت.
صرف نظر از اين که اين داستان تاريخي صحيح يا غلط باشد، بايد اعتراف کرد که کالاي گيفن به ندرت در دنياي واقعي وجود دارد. با توجه به نظريه ی انتخاب مصرف کننده ی شيب منحني تقاضا صعودي نخواهد بود. در هر صورت ممکن است برخي حوادث غيرمنتظره و غيرمعمول باعث شود تا قانون تقاضا نيز نقض شود.
دستمزدها چگونه بر عرضه ی نيروي کار اثر مي گذارند؟
تاکنون با بررسي نظريه ی انتخاب مصرف کننده به تحليل اين مسئله پرداختيم که يک شخص در مورد تخصيص درآمد خود بين دو کالاي مختلف چگونه تصميم گيري مي کند. از همين نظريه مي توان براي تحليل چگونگي تصميم گيري شخص در تخصيص زمان بين کار و استراحت استفاده کرد.وضعيت « سالي » را که برنامه نويس کامپيوتر است مورد بررسي قرار مي دهيم. او 100 ساعت در هفته بيدار است. بخشي از اين 100 ساعت را صرف استراحت و کارهاي مورد علاقه ی خود مي کند ( مثل دوچرخه سواري، تماشاي تلويزيون، مطالعه و غيره ) و باقي مانده ی وقت خود را به کار در حرفه ی خود اختصاص مي دهد. براي هر ساعت کار برنامه نويسي کامپيوتر 50 دلار دريافت و آن را صرف خريد کالاها و خدمات مورد نياز مي کند. بنابراين دستمزد سالي در هر ساعت ( 50 دلار ) مبادله ی بين استراحت و مصرف را تعيين مي کند. براي هر ساعت استراحت کم تر مي تواند يک ساعت بيش تر کار کند و 50 دلار بيش تر براي مصرف دريافت کند.
نمودار 2 خط بودجه سالي را نشان مي دهد. اگر سالي تمام 100 ساعت وقت بيداري خود در يک هفته را صرف استراحت و انجام کارهاي مورد علاقه ی خود بکند، هيچ درآمد و مصرفي نخواهد داشت. اگر تمام 100 ساعت را کار کند، درآمد يک هفته ی او 5000 دلار است ولي هيچ وقتي براي استراحت نخواهد داشت. اگر 40 ساعت در هفته کار کند، مي تواند 60 ساعت استراحت و 2000 دلار کالا در هفته مصرف کند.
در نمودار 2 با استفاده از منحني هاي بي تفاوتي ترجيحات مصرف- استراحت سالي را نشان داده ايم. در اين جا مصرف و استراحت دو کالايي است که سالي آن ها را انتخاب مي کند. از آن جا که سالي مانند هر مصرف کننده ی ديگر استراحت بيش تر و مصرف بيش تر را ترجيح مي دهد، بنابراين نقاط واقع بر منحني هاي بي تفاوتي بالاتر را نيز به نقاط واقع بر منحني هاي بي تفاوتي پايين تر ترجيح مي دهد. در دستمزد ساعتي 50 دلار، سالي ترکيبي از مصرف و استراحت را در نقطه ی بهينه انتخاب مي کند. اين نقطه روي خط بودجه ی واقع بر بالاترين منحني بي تفاوتي ممکن
حال به بررسي اين مسئله مي پردازيم که با افزايش دستمزد از 50 دلار به 60 دلار در هر ساعت چه تغييراتي رخ مي دهد. دو نتيجه ی احتمالي را در نمودار 3 مشاهده مي کنيد. در هر دو حالت، خط بودجه که در سمت چپ نمودار ديده مي شود از حالت
ترجيحات سالي که با استفاده از منحني هاي بي تفاوتي نشان داده شده اند، تغيير در انتخاب مصرف - استراحت سالي را نسبت به افزايش قيمت تعيين مي کنند. به هر حال واکنش سالي نسبت به تغيير در دستمزد در دو حالت متفاوت قابل بررسي است. در قسمت ( الف ) واکنش سالي به افزايش دستمزد، استراحت کم تر و کار بيش تر است. در قسمت ( ب ) واکنش سالي به افزايش دستمزد استراحت بيش تر و کار کم تر است.
تصميم سالي در مورد استراحت يا مصرف، عرضه ی کار از سوي او را مشخص مي کند زيرا استراحت بيش تر و لذت بالاتر به معناي کار کم تر است. در سمت راست از نمودار 3عرضه ی کار از سوي سالي را نشان مي دهد. در قسمت ( الف ) نمودار 3، افزايش دستمزد باعث استراحت کم تر و کار بيش تر شده است. لذا منحني عرضه ی نيروي کار شيب صعودي دارد. در قسمت ( ب ) نمودار3 افزايش دستمزد باعث استراحت بيش تر و کار کم تر شده است، لذا منحني عرضه ی نيروي کار شيب نزولي دارد.
شيب نزولي منحني عرضه ی نيروي کار بسيار معماگونه است. به چه دليل واکنش يک فرد نسبت به افزايش دستمزد، کار کم تر است؟ پاسخ با توجه به آثار درآمدي و جانشيني ارائه خواهد شد.
ابتدا به بررسي اثر جانشيني مي پردازيم. وقتي دستمزد سالي افزايش مي يابد، هزينه ی استراحت از هزينه ی مصرف بيش تر مي شود و در نتيجه سالي تشويق مي شود تا مصرف را جانشين استراحت کند. به عبارت ديگر، اثر جانشيني باعث تشويق سالي به کار بيش تر به علت افزايش دستمزد خواهد شد و لذا منحني عرضه ی نيروي کار صعودي خواهد بود.
حال اثر درآمدي را بررسي مي کنيم. وقتي دستمزد سال افزايش مي يابد، سالي به منحني بي تفاوتي بالاتري انتقال مي يابد. وضعيت او نسبت به گذشته بهتر شده است. مادامي که مصرف و استراحت هر دو کالاهاي عادي هستند، او براي ارتقاءِ سطح رفاه زندگي خود تمايل به مصرف و استراحت بيش تر دارد. به عبارت ديگر، اثر درآمدي باعث تشويق سالي به کار کم تر مي شود و لذا شيب منحني عرضه ی کار نزولي خواهد شد.
به هر حال نظريه ی اقتصادي هيچ پيش بيني روشني در اين مورد که آيا افزايش در دستمزد باعث تشويق سالي به کار بيش تر يا کار کم تر مي شود، ارائه نمي کند. اگر اثر جانشيني بزرگ تر از اثر درآمدي باشد، سالي بيش تر کار مي کند. اگر اثر درآمدي بزرگ تر از اثر جانشيني باشد سالي کم تر کار خواهد کرد. بنابراين منحني عرضه ی نيروی کار مي تواند شيب صعودي و يا نزولي داشته باشد.
مطالعه ی موردي: آثار درآمدي و عرضه ی نيروي کار:
روند تاريخي، برندگان مسابقات
يک منحني عرضه ی نيروي کار با شيب نزولي ممکن است در نگاه نخست موضوعي عجيب به نظر برسد، ولي در واقع اين طور نيست. شواهد تاريخي نشان مي دهد که منحني عرضه ی نيروي کار در دوره هاي بلندمدت زماني شيب نزولي داشته است. صد سال قبل بسياري از مردم 6 روز در هفته کار مي کردند. امروزه کار معمول 5 روز در هفته است. در عين حال به طور همزمان ساعات در هفته کاهش و دستمزد يک کارگر نمونه ( با توجه به تورم ) افزايش يافته است.
اقتصاددانان اين روند تاريخي را اين گونه توضيح مي دهند: در طول زمان پيشرفت هاي مربوط به فناوري باعث افزايش بهره وري کارگران شده و در نتيجه تقاضا براي نيروي کار نيز افزايش يافته است. افزايش تقاضاي نيروي کار باعث افزايش سطح تعادل دستمزدها شده است. با افزايش سطح تعادلي دستمزدها در واقع پاداش کارکردن افزايش يافته است. با وجود اين، کارگران به جاي آن که با کار بيش تر به اين افزايش انگيزه ( دستمزد و پاداش بيش تر ) واکنش نشان دهند، به علت موفقيت و کاميابي حاصل شده بيش تر آن ها استراحت بيش تري مي کنند. به عبارت ديگر، اثر درآمدي افزايش دستمزد بيش از اثر جانشيني آن است.
شواهد ديگري نيز وجود دارد که نشان مي دهد اثر درآمدي عرضه ی نيروي کار بزرگ تر از اثر جانشيني آن است؛ يک مثال مربوط به برندگان مسابقات است برندگان جوايز بزرگ در قرعه کشي ها با افزايش درآمد ناگهاني و انتقال خط بودجه ی خود به سمت بالا رو به رو مي شوند. از آن جا که دستمزد برندگان مسابقه تغييري نکرده است، شيب خط بودجه ی آن ها نيز تغييري نخواهد کرد. بنابراين هيچ نوع اثر جانشيني نداريم. بنابراين تنها اثري که منحني عرضه ی نيروي کار را تغيير مي دهد، اثر درآمدي است.
نتيجه ی يک پژوهش نشان مي دهد که برندگان جوايز قرعه کشي کم تر کار مي کند. 25 درصد از کساني که بيش از 00050, دلار جايزه برنده مي شوند طي يک سال شغل خود را ترک مي کنند و 9 درصد آن ها نيز ساعات کار خود در هفته را کاهش مي دهند. البته 40 درصد از کساني که بيش از 1 ميليون دلار جايزه برده اند، شغل خود را ترک کرده اند. اثر درآمدي برندگان جايزه بر عرضه نيروي کار کاملاً اثبات شده است.
در پژوهش ديگري که در ماه مه 1993 در فصلنامه ی اقتصاد چاپ شده نيز، اثر ارث بر عرضه ی نيروي کار بررسي شده است. پژوهش نشان مي دهد که وقتي به فردي ارثيه اي بيش از 000 ,150 دلار مي رسد، احتمال اين که اين فرد شغل خود را ترک کند 4 برابر فرد ديگري است که ارثيه ی 00025 , دلاري دريافت کرده است.
يکي از صنعتگران قرن 19 به نام کارنگي از اين يافته چندان تعجبي نکرد. کارنگي اخطار کرد که « والديني که براي فرزند خود ارثيه اي هنفگت و ثروتي سرشار به جا مي گذارند، معمولاً استفاده و توانايي هاي فررزند خود را نابود مي کنند و باعث وسوسه ی او به کار کم تر و داشتن يک زندگي بي بهره و غير مفيد در مقايسه با ديگران مي شوند.» به عبارت ديگر، کارنگي مشاهده کرد که اثر درآمد بر عرضه ی نيروي کار ثابت است و از ديدگاه او، عواطف پدري در اين مورد تأسف بار است.
نرخ هاي بهره چگونه بر پس انداز خانوار اثر مي گذارند؟
يک تصميم گيري مهم هر شخص اين است که چه مقدار از درآمد خود را امروز مصرف کند و چه مقدار از آن را براي مصرف آينده پس انداز کند. ما مي توانيم با استفاده از نظريه ی انتخاب مصرف کننده تحليل کنيم که مردم در اين مورد چگونه تصميم گيري مي کنند و در اين باره توضيح دهيم که مقدار پس انداز آن ها به نرخ هاي بهره پس انداز بستگي دارد.تصميم گيري سام را که براي دوران بازنشستگي خود در حال برنامه نويسي است، بررسي مي کنيم: در دوره ی نخست سام جوان و سرگرم کارکردن است. در مرحله ی دوم او پير و بازنشسته شده است. در دوره ی جواني او 000100, دلار درآمد به دست آورده است. او اين درآمد را بين مصرف فعلي و پس انداز تقسيم مي کند. سام در دوران بازنشستگي از محل پس اندازهاي خود که همان بهره ی دريافتي پس انداز است، مصرف مي کند.
فرض کنيد نرخ بهره 10 درصد است. بنابراين به ازاي هر دلار پس انداز در دوران جواني، سام مي تواند 0/1 دلار در دوران بازنشستگي و پيري مصرف کند. بنابراين مي توانيم «مصرف دوره ی جواني» و «مصرف دوران پيري» را در دو کالا که سام آن ها را انتخاب مي کند، در نظر بگيريم. نرخ بهره قيمت نسبي دو کالا را تعيين مي کند.
نمودار 4 خط بودجه ی سام را نشان مي دهد. اگر او پس انداز نکند مي تواند 000100, دلار در دوره ی جواني مصرف کند و در دوره ی بازنشستگي پولي براي مصرف نخواهد داشت. اگر تمام درآمد خود را پس انداز کند، در دوره ی جواني هيچ پولي براي مصرف ندارد ولي در دوران پيري و بازنشستگي 000110, دلار براي مصرف در اختيار دارد. خط بودجه اين ترکيب دو کالا و تمام ترکيبات ممکن بين اين دو انتخاب را نشان مي دهد.
در نمودار 4 با استفاده از منحني هاي بي تفاوتي ترجيحات سام را براي مصرف در دوره ی زندگي نشان داده ايم. از آن جا که سام ترجيح مي دهد در هر دوره بيش تر مصرف کند، بنابراين نقاط روي منحني هاي بي تفاوتي بالاتر را به نقاط روي منحني هاي بي تفاوتي پايين تر ترجيح مي دهد. با توجه به اين ترجيحات، سام ترکيبي از مصرف بهينه دو دوره زندگي را انتخاب مي کند که روي خط بودجه و بر بالاترين منحني بي تفاوتي قرار داشته باشد. در نقطه ی بهينه ی سام 000, 50 دلار در دوره ی جواني و 000 550, دلار در دوره ی پيري مصرف مي کند.
اين حالت نتيجه ی کاهش پس انداز در دوره ی جواني است.
حال به بررسي تغييرات ناشي از افزايش نرخ بهره از 10 درصد به 20 درصد مي پردازيم. در هر دو حالت، مصرف دوره ی پيري بيش تر است. با وجود اين واکنش به مصرف در دوره ی جواني پس از تغيير نرخ بهره مي تواند دو حالت کاملاً متفاوت داشته باشد. در قسمت ( الف ) واکنش سام به نرخ بهره ی بالاتر کاهش مصرف در دوره ی جواني است. در قسمت ( ب ) واکنش سام به نرخ بهره ی بالاتر افزايش مصرف در دوره ی جواني است.
به هر حال پس انداز سام تفاوت درآمد و مصرف او در دوره ی جواني است. در قسمت ( الف ) با افزايش نرخ بهره، پس انداز دوره ی جواني افزايش و مصرف دوره ی جواني کاهش مي يابد.
حالتي که در قسمت ( ب ) نمودار 5 ملاحظه مي کنيد، ممکن است در ابتدا عجيب به نظر برسد: سام در واکنش به افزايش نرخ بهره ی پس انداز و افزايش درآمد کم تر پس انداز مي کند! ولي اين رفتار آن طور که به نظر مي رسد غيرعادي نيست. با درک آثار درآمدي و جانشيني افزايش نرخ بهره مسئله روشن خواهد شد.
ابتدا اثر جانشيني را بررسي مي کنيم. با افزايش نرخ بهره هزينه ی مصرف دوران پيري کم تر از هزينه ی مصرف دوره ی جواني مي شود. بنابراين اثر جانشيني باعث مصرف بيش تر دوران پيري و مصرف کم تر در دوره ی جواني خواهد شد: به عبارت ديگر، اثر جانشيني باعث افزايش پس انداز سام در دوره ی جواني مي شود.
حال، اثر درآمدي را بررسي مي کنيم. با افزايش نرخ بهره سام به منحني بي تفاوتي بالاتر منتقل مي شود. وضع او در زمان حاضر نسبت به گذشته بهتر شده است. مادامي که مصرف هر دو دوره شامل کالاهاي عادي است، سام تمايل دارد که با افزايش مصرف در هر دو دوره جواني و پيري رفاه خود را افزايش دهد. در اين حالت اثر درآمدي باعث افزايش انگيزه پس انداز مي شود.
البته نتيجه نهايي به برآيند دو اثر جانشيني و درآمدي بستگي دارد. اگر اثر جانشيني نرخ بهره بيش تر، بزرگ تر از اثر درآمدي افزايش نرخ بهره باشد، سام بيش تر پس انداز خواهد کرد. اگر اثر درآمدي بزرگ تر از اثر جانشيني باشد، پس انداز سام کم تر مي شود. بنابراين بر اساس نظريه ی انتخاب مصرف کننده افزايش نرخ بهره ممکن است باعث افزايش و يا کاهش پس انداز شود.
هر چند اين نتيجه ی غيرمنتظره از نظر اقتصادي جالب است، ولي از نظر سياست هاي اقتصادي چندان قابل ملاحظه نيست. در عوض، يک بحث مهم در سياست هاي مالياتي به وجود مي آورد:
«واکنش پس انداز نسبت به نرخ بهره چگونه است؟ برخي اقتصاددانان از کاهش ماليات درآمدهاي مربوط به نرخ بهره و درآمد سرمايه جانبداري مي کنند. آن ها عقيده دارند که چنين سياستي باعث افزايش درآمد بهره پس از پرداخت ماليات مي شود و مردم به پس انداز بيش تر تشويق مي شوند.
ساير اقتصاددانان مخالف اظهار مي کنند که با توجه به اثرات جانشيني و درآمدي ( که مي توانند يکديگر را خنثي کنند )، تغيير در نرخ هاي ماليات ممکن است نه تنها باعث افزايش پس انداز کشور نشود بلکه آن را کاهش دهد. متأسفانه تاکنون پژوهشگران نتوانسته اند اثر واقعي تغغير نرخ ها را بر پس انداز تعيين کنند. بنابراين بحث اقتصاددانان و عدم توافق آن ها در مورد آثار تغيير سياست هاي مالياتي بر تشويق يا عدم تشويق مردم به پس انداز همچنان باقي است.
پي نوشت :
1. Giffen good
منبع مقاله :منکيو، گريگوري، (1391) ، کليات علم اقتصاد، ترجمه: حميدرضا ارباب، تهران: نشرني، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}