سرگذشت تلویزیون در ژاپن (2)
دگرگونی ها و واکنش ها
ویژگی برجسته ی الگوی خرید در طول دوره ای که بدان اشاره شد، اشتیاق مردم روستایی برای تلویزیون بود. کشاورزان، به یُمن اصلاحات در بخش کشاورزی و حمایت از قیمت های برنج، دیگر آن دهقانانی نبودند که در بدبختی زندگی می کردند. گذشته از این، آنها فاقد سرگرمی هایی بودند که مردمان شهری از آنها بهره می بردند. تلویزیون در روستاها، به هنگام فراغت از کار سخت روزانه، و به ویژه در شب های سرد زمستان، وسیله وقت گذرانی مطلوبی بود. به همین سبب در دهه ی 1950، جامعه شناسی که در مورد مسائل روستاها تحقیق می کرد از دریافتن این نکته که بسیاری از خانه های روستایی تلویزیون مدل جدید داشتند، به شدت حیرت زده بود. به عبارت دیگر، تلویزیون به صورت پلی درآمد که فاصله ی جمعیت شهری و روستایی را پر می کرد.به هر حال، چه خوب و چه بد، برجسته ترین پدیده ی حاصل از این وضع، محو گویش های محلی بود. با آن که ژاپن کشور جزیره ای کوچکی با جمعیت همگن بود، ولی هر منطقه گویش و لهجه ی منحصر به فرد و واژه های خاص خودش را داشت. گفته می شد که مردم جزیره های منتهی الیه جنوب ژاپن در برقراری ارتباط با مردم مناطق شمال مشکل داشتند. به هر حال، نفوذ بی سابقه ی تلویزیون، گویش و لهجه ی توکیویی را به ارمغان آورد که با لهجه ی « تلویزیونی ها » که غالباً به لهجه ی « ان.اچ.کِی » از آن یاد می کردند. چاشنی خورده بود و این گویشی بود که به ویژه در میان نسل جوان به صورت زبان ملی استاندارد به کار گرفته شد. تلویزیون، برخلاف رادیو، حالت و ادا و حرکات لب را به تماشاگران عرضه می کرد، و تأثیر همگن سازی زبانی آن بسیار عظیم بود.
تأثیر اجتماعی دیگر تلویزیون چیزی بود که منتقدان از آن به عنوان رونق گردهمایی در خانواده یاد می کردند، چرا که تمامی خانواده به تجمع در برابر صفحه ی تلویزیون و تماشای برنامه های دلخواه خود به هنگام شب، عادت کرده بودند. در پاسخ به این اقبال عمومی، عاملان پخش تلویزیونی گونه جدیدی از برنامه های تلویزیونی معروف به « درام های خانگی » را روانه ی خانه های مردم کردند که با موقعیت ها و مسائلی که اکنون بیشتر خانواده های ژاپنی احتمال رودررویی با آنها را داشتند، مربوط می شد. برخی از این درام های خانگی، جدی بودند و بعضی دیگر، کمدی.
درام خانگی در تأمین و عرضه ی ایده های جدید در مورد شیوه ی زندگی به توده ی مردم، نقشی بر عهده داشت. به عنوان مثال، تجهیز و تزیین آشپزخانه، آن طور که بر صفحه ی تلویزیون دیده می شد، الگویی برای شیوه ی جدید زندگی تصور می شد، و چنین صحنه هایی بسیاری از خانواده ها را به فکر نوسازی آشپزخانه های خودشان می انداخت. مدل مو، لباس، طرز حرف زدن، و رفتار کدبانوی تلویزیونی نیز بر بینندگان تأثیر می گذاشت؛ و خانواده های واقعی از خانواده هایی که در درام های خانگی تصویر می شدند، تقلید می کردند. به عبارت دیگر، تلویزیون از لحاظ روانی به تماشاگران بسیار نزدیک بود، و درام خانگی به خواسته ی آنان در جهت دیدن شخصیت های تلویزیونی به عنوان شبه همسایگان، پاسخ مثبت داده بود. برخلاف ستارگان سینما، که مردم عادی هیچ وقت جرئت نمی کردند خود را با آنها مقایسه کنند، این قهرمانان تلویزیونی آدم هایی معمولی بودند؛ و باید هم معمولی می بودند: چه مردمی بودند که می شد آنها را همسایگانی دانست که به دیدار دوستان خود در اتاق نشیمن خانه های خصوصی آمده اند.
عاملان پخش تلویزیونی برای تأکید بر این مجاورت روانی برنامه هایی را که مستلزم شرکت بینندگان بود ادامه می دادند، برنامه هایی مثل، مسابقه های سئوالی، مسابقه ی خوانندگی، گفت و گوهای خیابانی در زمینه ی افکار عمومی و غیره. طرح اصلی این برنامه ها از برنامه های رادیویی فرستنده های امریکایی در دوران رونق و اوج رادیو اقتباس شده بود. افزون بر این، برنامه های مستلزم شرکت بینندگان، اغلب وسیله ی گزینش مجریان و هنرمندان مستعد برای کار در تلویزیون ژاپن بود. مثال خوب این روند، مسابقه ی خوانندگی شبکه ی ان.اچ.کِی بود، که از زمان تولد پخش تلویزیونی، بر صفحه های تلویزیون جای داشت. این مسابقه یکی از پربیننده ترین برنامه های یکشنبه ها بود و ظهر به مدت چهل و پنج دقیقه پخش می شد. با این برنامه، از میان صدها خواننده ی آماتور و نیمه حرفه ای، خوانندگان توانا امکان دست یابی به موقعیت حرفه ای را کسب کردند.
بدین ترتیب، بعضی از برنامه های « با شرکت بینندگان » موقعیت امتحان هنرمندگزینی پیدا کردند، و این، تلویزیون را از نظر روانی بیش از پیش به تماشاگران نزدیک کرد. تا آن جا که به ژاپن مربوط می شود، گویی غیرحرفه ای گری شاد و سبک به مراتب بیش از حرفه ای گری عالمانه و سنگین که در سنت هنرهای نمایشی مثل تئاتر و سینما ضرورت حتمی دارد، بر دنیای تلویزیون این کشور غلبه یافته است. این حقیقتی است که مشاغلی حرفه ای نظیر تهیه کنندگی و کارگردانی، از همان آغاز اصلاً از سوی حرفه ای ها اجرا یا اداره نمی شدند. بعضی از تهیه کنندگان و کارگردانان تلویزیون از سینما به این حیطه وارد شدند، اما بسیاری دیگر از روزنامه ها، مطبوعات، و حتی مستقیماً از دانشگاه ها و مدارس عالی آمدند. کار تنظیم برنامه، اجرا و پخش آنها، اساساً آماتوری بود و این ویژگی هنوز در ژاپن پابرجاست.
پیشرفت و رونق تلویزیون، بسیاری تأثیرات دیگر نیز به همراه آورد که از میان آنها می توان به برنامه های خارجی، مشخصاً برنامه های وارداتی از امریکا، که از طریق تلویزیون وارد خانوارهای ژاپنی شد، اشاره کرد. سریال سوپرمن که در سال 1956 پخش شد. نخستین برنامه ی وارداتی از امریکا بود و به دنبال آن در سال 1957 من لوسی را دوست دارم فرارسید. اگرچه نسبت واردات برنامه ها به تولیدات داخلی زیرپنج درصد بود، ولی بسیاری از مردم جلب این برنامه ها شده بودند، زیرا فیلمنامه ی آنها را بسیار خوب می نوشتند و تکنیک تولیدشان کاملاً نو بود. در عین حال، عموم ژاپنی ها در جذب آرمان شیوه ی زندگی امریکایی علاقه ی بسیار نشان می دادند. طبیعتاً این برنامه ها یا می بایست دوبله می شد یا برای آنها زیرنویس تهیه می کردند. در این میان، زیرنویس فرصتی برای بخش خاصی از جمعیت ژاپن ایجاد کرد که انگلیسی محاوره ای را یاد بگیرند.
از این لحاظ، برنامه های وارداتی، به ویژه آنها که در ایالات متحده ساخته شده بودند، مروج بین المللی کردن، یا دست کم امریکایی کردن فرهنگ عمومی ژاپنی شدند. این تجربه، از این لحاظ که خانه های ژاپنی حالا، بدون معرفی و دعوت رسمی، پذیرای دیدار امریکا می شد تجربه ای دگرگون ساز بود. ژاپنی ها تقریباً بدون هیچ تردیدی، از ورود خارجیان به صفحه ی تلویزیون، به عنوان همسایگان جدید و حتی دوستان تازه، استقبال کردند. نه تنها تماشاگران، بلکه خود عاملان پخش تلویزیونی هم مشتاق تماشای برنامه های امریکایی بودند، چون از طریق این برنامه ها می توانستند دانش فنون تولید را فراگیرند.
تلویزیون در ژاپن، از همان آغازش در سال 1953، بیش از هر چیز، یک رسانه ی تفننی شناخته شد که ورزش، درام، مسابقه، و نظایر آنها را شامل می شد. این رسانه، البته، رسانه ای جامع برای خبر بود، و هم چون بی.بی.سی و بنگاه های فراپخش عمومی، اخبار ساعت نه بعد از ظهر ان.اچ.کِی قابلیت اطمینان و اقتدار خود را تثبیت کرد. اما ماهیت تلویزیون سرگرمی و تفنن بود. کودکان، به ویژه، در طلسم آن گرفتار شدند و اولیا و مربیان از تأثیر بد آن بر کوچک ترها نگران شدند. تصادفی نیست که چندین اندیشمند ژاپنی پیش از پایان دهه ی 1950- یعنی هنگامی که هیلده هیمر وایت (2) در بریتانیا و ویلبر شرام (3) در ایالات متحده به پژوهش هایی در زمینه ی تأثیر تلویزیون بر کودکان پرداخته بودند- تحقیقاتی را در باب این موضوع آغاز کردند.
منتقدان تلویزیون به اعجاز وجود گیرنده ی تلویزیونی در همه ی خانه ها معترف بودند بدین لحاظ که تلویزیون جهان خارج را نزد همه ی خانوارهای ژاپنی آورده بود، اما آنها از این که تأثیرات منفی احتمالی تلویزیون نه تنها بر کودکان، که بر همه ی مردم به طور کلی عارض می شد، اظهار نگرانی می کردند.
بیشترین و تندترین انتقادات را سوی چی اَُهیا (4) نویسنده ی پرنفوذ و روزنامه نگار محبوب ژاپن عنوان می کرد. او در مقاله ای که در سال 1958 نوشت به « تأثیر بادام زمینی » در عادت تماشای تلویزیون اشاره کرد و گفت: « وقتی یک کاسه بادام زمینی روی میز در برابرتان گذاشته باشند، شما به طور خودکار و بی وقفه بادام زمینی ها را برمی دارید و در دهانتان می گذارید، بدون آن که حتی مزه ی آنها را بچشید. » این کار از نظر اَُهیا کاری تمام نشدنی و بی ارزش بود: « وقتی تلویزیون را روشن می کنید، مثل خوردن آن بادام زمینی ها، دیگر خاموشش نمی کنید. » در مقاله ای دیگر، که اُهیا در آن به تمسخر یک برنامه ی مسابقه (پرسش و پاسخ) پرداخته بود، وی به شیوه ای محکم و قانع کننده چنین استدلال می کرد که تلویزیون چیزی بیش از یک وسیله ی جدید « خلق یکصد میلیون ابله » نیست. و از این رو معتقد بود که تمام جمعیت ژاپن عاقبت بر اثر تماشای مداوم تلویزیون، کودن، نادان، بی سواد، عوام، و احمق خواهند شد. سلسله مقالات او درباره ی تلویزیون در روزنامه ها و مجلات عمده ی ژاپن نمایان می شد و عبارت « یکصد میلیون ابله » نقل قول محبوب کسانی بود که به تلویزیون حمله می کردند.
با افزایش ساعات پخش و ایستگاه های تلویزیونی، نه تنها بینندگان، بلکه ساعات تماشای تلویزیون هم به سرعت افزایش یافت. یک پژوهش آماری از سوی مؤسسه ی پژوهش های ان.اچ.کا به این نتیجه رسید که در سال 1960 هر فرد ژاپنی به طور متوسط سه ساعت و یازده دقیقه، و در سال 1975 سه ساعت و بیست و شش دقیقه از شبانه روز را به تماشای تلویزیون می گذرانیده است. در مورد کودکان ده تا پانزده ساله، میزان متوسط تماشای تلویزیون آنها تا چهار ساعت در شبانه روز رسید. این ارقام اولیا و مربیان ژاپنی را به شگفتی و وحشت انداخت، چرا که در ژاپن پیش از پیدایی تلویزیون، نوشتن و خواندن در میان کودکان دانش آموز قویاً تشویق و ترغیب می شد. به همین جهت بسیاری از والدین ژاپنی، تماشای تلویزیون را به حداکثر یک ساعت یا کمتر در روز محدود کردند، بدین دلیل که، کودکان که به تماشای تلویزیون می پرداختند در واقع وقت خواندن و نوشتن را به پای تلویزیون تلف می کردند، و خواندن و نوشتن از مؤلفه های لازم آموزش محسوب می شد. به هر حال، این تلاش ها اکثراً ناموفق از آب در می آمد. اولیا و مربیان فکر می کردند که نظریه ی اُهیا در مورد « یکصد میلیون ابله » می تواند درست باشد، و نسل بعدی نسلی بی سواد بار بیاید و عاملان فراپخش تلویزیونی را به خاطر برنامه هایشان که سرشار از موضوع های نازل، سکس و خشونت است، باید مقصر دانست.
به علاوه، این موضوع نیز به اثبات رسید که مردم ژاپن، به علت عادت تماشای نسبتاً زیاد تلویزیون، از ساعات خواب خود کاسته بودند. همان پژوهش نشان داد که متوسط ساعات خواب ژاپنی ها در سال 1970، هفت ساعت و پنجاه و هفت دقیقه بود، ولی پژوهش شبکه ان.اچ.کِی در سال 1990 نشان داد که تا این سال، مدت خواب مردم ژاپن به طور متوسط به هفت ساعت و سی و نه دقیقه رسیده است.
پژوهش های آماری ضمناً حاکی از آن بود که یک سوم ژاپنی ها اذعان داشتند که به خواب بیشتری نیاز دارند.
در مقابل این دیدگاه های منفی، گروه دیگری از اندیشمندان و منتقدان معتقد بودند که رسانه ی جدید تلویزیون می تواند از نظر آموزش رسانه ی مفیدی باشد. آنها دلیل خوبی برای پافشاری بر این امکان و توانایی تلویزیون داشتند.
نخست آن که، استفاده از فراپخش رادیویی برای آموزش در مدارس از سال 1931 توسط ان.اچ.کِی آغاز شد و هزاران معلم مدرسه، از پیش، به مؤثر بودن فراپخش در آموزشی کلاسی پی برده بودند. آنها به استفاده از برنامه ی ساعات مدرسه که به طور مرتب از رادیوی کانال دوی شبکه ی ان.اچ.کی پخش می شد و در واقع کمک معلمان به شمار می آمد، خو گرفته بودند. طبیعتاً این معلمان به استفاده از تلویزیون در مدارس بسیار علاقمند بودند، و می دانستند که تلویزیون می تواند برای آموزش، حتی از رادیو هم مؤثرتر باشد. به عنوان مثال، مدارس ابتدایی و متوسطه ی معمولی در آموزش درس فیزیک از داشتن تجهیزات لازم برای نشان دادن پدیده ی خلأ محروم بودند؛ اما می توانستند از طریق تلویزیون آزمایش های دقیق در مورد خلأ، فشار هوا، ولتاژهای بالا، و بسیاری از جزییات علوم طبیعی را به کودکان نشان دهند. در آموزش علوم اجتماعی، هم، دانش آموزان می توانستند به آسانی با موضوعاتی مثل حفاری های باستان شناسی، زندگی دیگر مردمان جهان، و تمامی گستره ی تصاویر آموزشی که مدارس امکان فراهم آوردن آنها را نداشتند، آشنا شوند. این آموزشگران به دلایلی واضح، ورود تلویزیون را خوش آمد گفتند.
دوم آن که، آموزشگران آزاداندیش تر و گاه تندرو معتقد بودند که آموزش سنتی مبتنی بر کتاب های درسی، در سال های آتی کافی نخواهد بود، و کودکان را باید از سواد جدید دیداری و شنیداری برخوردار کرد تا نسل آینده از قابلیت فهم این دو رسانه که هر کدام مکمل دیگری است، برخوردار شود.
وزارت پست و ارتباطات دور نیز به این مسئله علاقه نشان داده بود، و از آغاز کار تلویزیون در سال 1953، این وزارتخانه مجوز تأسیس کانالی ویژه ی آموزش را به شبکه ی ان.اچ.کِی داد. بدین ترتیب بود که تلویزیون عمومی ژاپن، کانالی نه تنها برای مدارس، بلکه برای آموزش بزرگسالان نیز افتتاح کرد. گذشته از این، وزارت مذکور اولویت را به آن عاملان پخش تجاری داد که می خواستند ایستگاه های نیمه آموزشی تأسیس کنند. شرط اصلی تأسیس این ایستگاه ها آن بود که صاحبان آنها دست کم یک سوم زمان پخش را به برنامه های آموزشی اختصاص دهند.
این سیاست، نیتی قابل تحسین داشت. اما در عرض چند سال عاملان پخش نیمه آموزشی دریافتند که حامیان تجاری برنامه ها تمایلی به پرداخت پول برای برنامه های آموزشی ندارند. در نتیجه تا سال 1970 این گونه ایستگاه های تلویزیونی دیگر وجود نداشتند.
صرف نظر از نوع ایستگاه تلویزیونی، باید اضافه کرد که همواره وفادارترین بینندگان تلویزیون در ژاپن « بزرگترها » به ویژه سالمندان بالای شصت سال بوده اند. بر اساس پژوهش انجام گرفته در مؤسسه ی پژوهش های ان.اچ.کِی مردی که دهه ی شصت عمر خود را سپری می کند به طور متوسط سه ساعت و پنجاه و دو دقیقه در روز پای تلویزیون می نشیند و برای مردی که در دهه ی هفتاد عمر خود است این مدت به چهار ساعت و پنجاه و دو دقیقه افزایش می یابد. زنی که در دهه ی شصت عمر خود است، چهار ساعت و بیست و هفت دقیقه در روز تلویزیون تماشا می کند و آن که در دهه ی هفتاد عمر خود است چهار ساعت و چهل و نه دقیقه از شبانه روز را به تماشای تلویزیون می گذراند. این درست نقطه ی مقابل تصور عمومی است که کودکان خردسال را پروپا قرص ترین بینندگان تلویزیون می داند. بازنشستگان سالمندی که نه به گذراندن تعطیلات می روند و نه به سینما و تئاتر، بیشترین اوقات فراغت خود را به تماشای تلویزیون در خانه می گذرانند. این حقیقت نشان دهنده ی این است که تلویزیون، امروزه در جامعه پا به سن گذاشته ای مثل ژاپن در خدمت اهداف رفاه اجتماعی درآمده است.
عوارض رسانه ها
منظور نظر اُهیا درباره ی « یکصد میلیون ابله » آن بود که مردم، تلویزیون را جایگزین خواندن کرده اند، اما در واقع، به دلایل واضح، آنی ترین تأثیر تلویزیون، بر صنعت سینمای ژاپن بود. سینما در ژاپن، همچون سایر کشورها، یکی از محبوب ترین اشکال سرگرمی بود، و هزاران سالن سینما در سراسر ژاپن، همه ساله میلیون ها نفر را به سوی خود جلب می کردند. اما، چنان که نمودار شماره ی چهار نشان می دهد، تعداد سینماروها از اواسط دهه ی 1960، یعنی هنگامی که تب المپیک بیشتر مردم ژاپن را مبتلا کرد، به شدت رو به تنزل نهاد. شرکت های فیلمسازی با تولید فیلم های عظیم و تماشایی، به نبردی، نومیدانه در مقابل تلویزیون پرداختند. اما فیلم ها به جز اندک آثاری از کوروساوا و برخی کارگردانان صاحب نام ، دیگر نمی توانستند تماشاگران را به سوی خود جذب کنند.در حقیقت، شرکت های فیلمسازی در سال 1958 به این توافق رسیدند که وسائل و امکانات خود را به عاملان پخش تلویزیونی ارائه نکنند، اما به زودی دریافتند که نمی توانند تلویزیون را شکست دهند. سرانجام آنها تسلیم تلویزیون شدند و خود را به پیمانکاران فرعی ایستگاه های تلویزیونی مبدل کردند. در حقیقت، تویی (5)، توهو (6)، شوچیکو (7) و سایر شرکت های عمده ی تولید فیلم به تأسیس شرکت های تولید تلویزیونی به صورت شرکت های تابعه ی خود اقدام کردند تا پاسخی در برابر تقاضای ایستگاه های تلویزیونی داشته باشند.
تهیه کنندگانی که به ساختن سالانه یکی دو فیلم جدی دو ساعته عادت کرده بودند، ناچار شدند تحت محدودیت های شدید بودجه ای، هر هفته برنامه هایی چهل و پنج دقیقه ای برای تلویزیون بسازند. بسیاری از فیلم ها به تلویزیون فروخته شدند، اما آگهی های تلویزیونی در نمایش آنها وقفه ایجاد می کرد و غالباً به نفع ایستگاه های تلویزیونی حساس به مسئله ارزش وقت و حامیان تجاری آنها، از طول این فیلم ها کاسته می شد. به عنوان مثال، فیلمی که مدت نمایش آن دو ساعت و سی و هفت دقیقه بود از نو تدوین می شد تا با مقتضیات یک فرصت نود دقیقه ای سازگار باشد. بنابراین، نه تنها سینماها، بلکه شرکت های فیلمسازی نوع سنتی هم از صحنه محو شدند.
قربانی دوم تلویزیون، رادیو بود. رادیو پیش از عصر تلویزیون جذاب ترین رسانه در نزد اکثر مردم بود. نتیجه ی بسیاری از پژوهش ها نشان داد که مردم ژاپن در سال 1950 روزانه سه ساعت به رادیو گوش می سپردند. اما این رقم در سال 1960 به نود دقیقه تنزل کرد و تا سال 1965 به سی دقیقه رسید. تنها شنوندگان رادیو، آن چنان که منتقدی اشاره کرده بود، رانندگان بودند، و این ملاحظه احتمالاً درست بود، زیرا اکثر رانندگان تاکسی در ژاپن به رادیو گوش می سپارند. چنین تصور می شد که گروه شاخص دیگری که به رادیو توجه دارند، زنان خانه دار هستند که به هنگام انجام کارهای خانه به رادیو گوش می دهند. اما تحت نفوذ گستره ی نوارهای موسیقی، و در سال های اخیر، لوح های فشرده، رادیو به سرعت مخاطبان خود را از دست داده و می دهد.
در مورد مطبوعات، دگرگونی جالب توجهی رخ داد. چنان که پیش از این اشاره شد، مهم این بود که اشخاص علاقه مند به تأسیس تلویزیون تجاری (خصوصی) شرکت های مطبوعاتی مثل یومیوری (8) به ریاست آقای سیوریکی (9) بودند. در حقیقت، آنها که در کار مطبوعات بودند، در مورد تلویزیون احساس توأمان بیم و امید داشتند. آنها از این بیم داشتند که مبادا تلویزیون جای روزنامه را بگیرد، زیرا رسانه ی جدید می توانست بسیار سریع تر از رسانه ی چاپی و با تأثیری به مراتب نیرومندتر، به گزارش رویدادها بپردازد. اما امید آنها این بود که ایستگاه های تلویزیونی به صورت سازمان های همسو، یا به اصطلاح سازمان های خواهر درآیند، به طوری که هر دو رسانه از آنچه هستند نیرومندتر شوند. بدین ترتیب، پس از آن که یومیوری بزرگ ترین روزنامه ی ژاپن در این زمینه نقش رهبری را بر عهده گرفت، آساهی (10)، ماینیچی (11)، و سایر روزنامه های عمده ی این کشور تقاضای مجوز تأسیس ایستگاه تلویزیونی کردند و سرانجام این تقاضاها پذیرفته شدند، نتیجه ی این کار، بعد از سال 1960، ظهور چیزی بود که می توان آن را مجتمع اطلاعاتی نامید. در واقع، ناشران روزنامه ها برای تابعیت و وابستگی به ایستگاه های تلویزیونی اشتیاق بسیار نشان می دادند، چرا که به این ترتیب مطبوعات، رادیو و تلویزیون می توانستند با یکدیگر همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند. یک روزنامه، خود را با برنامه های ایستگاه وابسته مربوط می کرد و ایستگاه تلویزیونی برای اخبار و تفسیرها متکی به روزنامه ی مادر بود. این شرایط منحصر به توکیو نبود، بلکه روزنامه های محلی هم از این الگو پیروی کردند. از این لحاظ عجیب نبود که مقاله نویس روزنامه در اخبار تلویزیونی آخر شب به عنوان مفسر ظاهر شود. مدیران نیز در میان عوامل مختلف مجتمع می چرخیدند. به عنوان مثال، در ژاپن این امری عادی است که معاون مدیر مسئول یک روزنامه به عنوان مدیر یک ایستگاه تلویزیونی وابسته منصوب شود؛ عکس آن نیز صادق بود.
ان.اچ.کِی که یک بنگاه فراپخش عمومی است، از موقعیت ویژه ی قانونی برخوردار است. رئیس آن را نخست وزیر منصوب می کند و برخلاف تصور عمومی در خارج از کشور، این بنگاه متعلق به دولت نیست. ان.اچ.کِی تماماً با عوارض پرداختی از سوی یکایک بینندگان ژاپنی، تأمین مالی می شود و مأموریت آن پخش اخبار قابل اعتماد و خالی از جهتگیری و پیشداوری، برنامه های سرگرم کننده و برنامه های آموزشی در جهت رفاه مردم است. ان.اچ.کی در کارهایش خودمختار است و از آن جا که این شبکه قدیمی ترین بنگاه پخش رادیویی و تلویزیونی در ژاپن بوده، و در سال 1925 تأسیس شده است، تجربه ی فراوانی در امور رادیو و تلویزیون دارد. در حقیقت، تاکایاناگی همان مخترع ژاپنی دهه ی 1920- که ذکرش رفت- پیش از جنگ در هیئت فنی این شبکه کار می کرد، و چنان که پیش تر اشاره شد، همین ان.اچ.کی بود که نخستین ایستگاه تلویزیونی را در سال 1937 افتتاح کرد. کمال تکنیکی و توازن برنامه بندی در این شبکه همواره الگویی برای بنگاه های تجاری پخش تلویزیونی بود که از پس ان.اچ.کِی پدیدار شدند. هنگامی که یک ایستگاه تجاری تأسیس می شد، تهیه کنندگان و متخصصان فنی ان.اچ.کی برای کار در آنجا فراخوانده می شدند، و البته ایستگاه تازه تأسیس، همان راه پیموده ی ان.اچ.کِی را دنبال می کرد. این امر رابطه ای عجیب بین مردم و بخش های تجاری تلویزیون به وجود آورد. از یک لحاظ، ایستگاه های تجاری در تمکین از روحیه ی خدمات عمومی ان.اچ.کی ناچار به خویشتنداری بودند. و از سوی دیگر، ان.اچ.کی به شدت نسبت به ایستگاه های تجاری که برنامه هایی بسیار مردم پسندتر ارائه می کردند، حساس شده بود.
چنان که پیش از این اشاره شد، هم دولت و هم مردم ژاپن به کاربردهای آموزشی تلویزیون توجه بسیار نشان می دادند و یکی از نتایج این امر را باید تأسیس شبکه ی دانشگاه امواج (12) در سال 1981 دانست، که حاصل تلاش های مشترک دو وزارت آموزش و پست و ارتباطات دور بود. این نهاد، نوع جدیدی از دانشگاه آزاد است که از کلیه ی امکانات فراپخش بهره می برد. دانشگاه امواج، دارای ایستگاه های رادیویی اف.ام و تلویزیون ویژه ی خویش است که هجده ساعت در روز و در تمام سال به پخش دروس (سخنرانی های) دانشگاهی می پردازد. فقط در سال 1993 چهل و پنج هزار دانشجو در این دانشگاه ثبت نام کردند و تخمین زده می شود که قریب یک میلیون شهروند ژاپنی برنامه هایی را که به طور رایگان از سوی این دانشگاه ارائه می شود، به وسیله ی رادیو می شنوند یا از طریق تلویزیون مشاهده می کنند. دانشگاه امواج، برای دستیابی به این موفقیت از همکاری فنی ان.اچ.کِی استفاده می کند.
از سال 1968 ان.اچ.کِی تجربیاتی را در زمینه ی استفاده از پخش مستقیم ماهواره ای آغاز کرد. ایستگاه تلویزیونی ان.اچ.کی به بردن پیام ها به اقصا نقاط جهان مأموریت یافت و استفاده از ماهواره ی فراپخش به عنوان مناسب ترین وسیله ی ارتباط در کشوری جزیره ای و کوهستانی مثل ژاپن، باب شد. ماهواره ی فراپخش، برخلاف مایکروویو می تواند علائم را مستقیماً به خانه های دارای آنتن های کوچک بشقابی بفرستد. گذشته از این، کیفیت صدا و تصویر علائم فرستاده شده از ماهواره ی فراپخش بسیار برتر از پخش سنتی از طریق مایکروویو است. این فناوری، در آغاز پدیده ای نو به شمار می رفت. اما در دهه ی 1980 دو کانال ان.اچ.کِی تماشاگران جدید میلیونی را به سوی خود جلب کرد. در اوایل سال 1993 شش میلیون خانوار در ژاپن صاحب دستگاه دریافت و فراپخش ماهواره ای بودند. (نمودار شماره ی پنج)
علاوه بر ان.اچ.کِی یک ایستگاه تجاری پخش ماهواره ای به نام « شرکت فراپخش ماهواره ای ژاپن » جی.اس.بی (13) کار خود را از سال 1991 آغاز کرد. این شبکه یک سیستم تلویزیونی آبونمانی است و مشترکان ماهانه بیست و هفت هزار ین برای اجاره ی دستگاه رمز گشا (14) و سه هزار ین حق اشتراک می پردازند. از آن جا که جی.اس.بی آخرین فیلم های داخلی و خارجی را، آن هم بدون وقفه ی آگهی های تجارتی، پخش می کند، در میان طبقه ی متوسط شهری طرفداران فراوان دارد. در اوایل سال 1993، یک میلیون و دویست هزار خانوار برنامه های جی.اس.بی را تماشا می کردند.
آمیزه ی رسانه های جدید
بهینه سازی فناوری های ارتباطات دور همراه با ارتقای سطح زندگی، چنان بوده که از اوایل دهه ی 1980 به این سو، تلویزیون در همه جای ژاپن قابل دریافت است. حتی در دورافتاده ترین نواحی ژاپن هم مردم می توانند دو کانال ان.اچ.کِی یعنی کانال عمومی و کانال آموزشی را به انضمام دست کم سه کانال تجارتی دریافت کنند. و اگر مایل باشند، دو برنامه ی ماهواره ای ان.اچ.کِی به همراه جی.اس.بی را نیز می توانند دریافت کنند. انتظار می رفت که پیش از پایان هزاره ی دوم چهار ایستگاه ماهواره ای دیگر هم در حال کار باشند. این بدان معناست که فراپخش تلویزیونی ژاپن دیگر از نقطه ی اشباع هم فراتر رفته است؛ و این تمام داستان نیست؛ بیش از پنجاه هزار ایستگاه تلویزیون کابلی (سی.ای.تی.وی) (15) با هفت میلیون مشترک در ژاپن وجود دارند. کسی که مشترک سی.ای.تی.وی است می تواند از میان سی کانال تلویزیونی، از جمله کانال های بسیار اختصاصی که برنامه های ورزشی، فیلم های سینمایی، برنامه های ویژه ی خرید، و نظایر آنها را پخش می کنند، برنامه ی دلخواه خود را برگزیند.در عین حال، استفاده از ماهواره ها بدین معناست که جهان تلویزیون سال به سال، و روز به روز بیشتر جنبه ی بین المللی پیدا می کند. نخستین استفاده ی تجربی از ماهواره ی ارتباطی که به فراپخش تلویزیونی معمولی متصل بود، در 23 نوامبر 1963 بین ژاپن و ایالات متحده صورت پذیرفت و ژاپن از آن هنگام در پی پخش مستقیم تلویزیونی از دیگر سوی اقیانوس آرام بود. جان کندی، رئیس جمهور وقت امریکا، قرار بود پیام خود به ژاپنی ها را از این طریق ارسال کند. ولی این قرار مصادف با روز ترور و کشته شدن او در تگزاس شد. و پیام تبریک و تهنیتی که آن چنان انتظارش می رفت جای خود را به این خبر تکان دهنده داد.
چهار سال پس از این تجربه ی تلخ، در تابستان 1967 یک پخش تلویزیونی از طریق ماهواره صورت پذیرفت که بی.بی.سی در لندن، نقش اساسی در آن ایفا می کرد. در ژاپن ان.اچ.کِی در این حرکت بین المللی که لندن، نیویورک، سیدنی، توکیو و بسیاری از دیگر نقاط سراسر جهان را به هم پیوند می داد، شرکت کرد. تفاوت های زمانی نقاط مختلف ایجاب می کرد که مردم بعضی از کشورها هنگام سحر از خواب بیدار شوند در حالی که دیگران باید کار روزانه را رها می کردند، اما چیزی که این تجربه ی مشترک ثابت کرد این بود که فراپخش جهانی تلویزیون امری ممکن است و از اوایل دهه ی 1970 ایستگاه های تلویزیونی ژاپن ارتباط های بین المللی خود را با موفقیت برقرار کردند. در زمینه ی ورزش، نه تنها بازی های المپیک، بلکه سایر رویدادهای ورزشی مثل تنیس، گلف و فوتبال که در هر نقطه ی دنیا به وقوع می پیوست، هم به طور مستقیم و هم به شکل از پیش ضبط شده و برای جبران اختلاف ساعت، در ژاپن پخش می شد. ایستگاه های تلویزیونی عمده در سراسر جهان دفتر تأسیس کردند تا بتوانند هر رویدادی را به طور مستقیم ( از طریق ماهواره ) به توکیو بفرستند. در زمینه ی خاص رویدادهای آسیا، تبادل مرتب خبر از طریق « آسیا ویژن »(16) تحت مدیریت اتحادیه ی رادیو تلویزیون های (ای.بی.یو)(17) از سال 1986 آغاز شد و اخبار کشورهای عضو در شرق و جنوب آسیا از آن هنگام هر شب رِله و پخش می شود.
فناوری های ارتباطات دور، بدون اتکا به تلویزیون معمولی، این امکان را می داد که هر کس با برپایی یک آنتن بشقابی گردان می توانست ده ها کانال مختلف بین المللی از جمله « استارتی. وی(18) هنگ کنگ، بی.بی.سی بین المللی و سی.ان.ان را دریافت کند. بنابراین، تلویزیون در ژاپن مدتی است که به صورت جزئی از شبکه ی جهانی درآمده است- و این تحولی است که هیچ کس در گذشته حتی خوابش را هم نمی دید. در بهار سال 1993 ان.اچ.کِی چهلمین سال تولد تلویزیون را جشن گرفت.
نوآوری فنی دیگر، پیدایی و تحول تلویزیون وضوح بالا (اچ.دی.تی.وی) (19) است، که در ژاپن آن را با عنوان های ویژن (20) می شناسند. اساس این فناوری به وجود آوردن 1125 خط افقی برای ایجاد وضوح بالا، در مقابل 525 یا 625 خط مرسوم است. اچ.دی.تی.وی در هنگام نگارش این مقاله (1998) روزانه پنج ساعت برنامه روی کانال های پخش ماهواره ای داشته است و کیفیت صدا و تصویرش تحسین برانگیز است. اما اچ.دی.تی.وی هنوز در مرحله ی تجربی است. هزینه های تولید در آن تقریباً دو برابر هزینه های رسانه ی سنتی است و گیرنده های اچ.دی.تی.وی هم بسیار گران قیمت اند. پیش بینی می شود که شاید یک دهه ی دیگر به طول انجامد تا اچ.دی.تی.وی مورد استفاده ی همه ی مردم قرار گیرد.
گذشته از نوآوری های پخش تلویزیونی، باید به گسترش دستگاه های ضبط و پخش ویدیویی (وی.تی.آر)(21) که استفاده کنندگان می توانند از طریق آنها به ضبط برنامه های دلخواهشان بپردازند، توجه کرد. تولید دستگاه های ویدیویی از اواسط دهه ی 1960 آغاز شد، و در ابتدا این دستگاه ویژه ی استفاده ی حرفه ای در ایستگاه های پخش تلویزیونی بود. اما تا سال 1975 سازندگان دستگاه های الکترونیکی به وجود بازار مصرف کنندگان ویدئو پی بردند. فقط در آن سال، تولیدکنندگان مذکور یکصدو بیست هزار دستگاه ویدئو را به خریداران فروختند. در عرض پانزده سال بعد جمعاً سیزده میلیون ویدئو تولید و توزیع شد. نمودار شماره ی شش نشان می دهد که بیش از هشتاد درصد خانوارهای ژاپنی تا اوایل دهه ی 1990 صاحب ویدئو بودند. برخلاف فرآیند دریافت امواج تلویزیونی که بیننده ناچار است منتظر زمان مشخصی برای دریافت برنامه ی دلخواه خود باشد، مردم می توانند با استفاده از ویدئو این برنامه ها را در هر زمان مشاهده کنند.
نمودار شماره ی 7- تعداد فروشگاه های اجاره ی نوارهای ویدیویی (به هزار)
نمودار شماره ی هفت نشان می دهد که تعداد فروشگاه های اجاره دهنده ی نوارهای ویدیویی در فاصله ی سال های 1985 تا 1990 افزایش قابل توجهی داشته است. در دهه ی 1990 میلیون ها ژاپنی با پرداخت روزانه چهارصد ین، که مبلغی تقریباً ناچیز است، این نوارها را اجاره می کردند. هر فروشگاه اجاره ی نوارهای ویدیویی به طور متوسط دو هزار و پانصد نوار و چهارهزار مشتری دارد. در سال 1991 فروشگاه های اجاره ی نوارهای ویدیویی جمعاً چهل میلیارد ین از بابت اجاره ی این نوارها درآمد داشتند. این مبلغ برابر بودجه ی اداره ی نود و پنج دانشگاه ژاپن است.
یک تأثیر عجیب و استثنایی این تحول شگرف از میان رفتن چیزی بود که در روزگاران گذشته « جمع خانواده » نامیده می شد. امروزه همه می خواهند عادت شخصی خود را در تماشای تلویزیون ارضا کنند و عجیب نیست که خانواده ای دو یا سه دستگاه تلویزیون در اتاق های جداگانه- به جای یکی در اتاق نشیمن- داشته باشد.
آینده ی تلویزیون قابل پیش بینی نیست. چنان که پیش از این اشاره شد، رسانه های « بسته »ای شامل لوح فشرده، نوارهای دیداری و شنیداری و لوح لیزری تا حدود قابل توجهی جای آنچه را که تا حال فراپخش رادیو تلویزیونی در انحصار خود گرفته بود، اشغال می کنند. ماهواره های ارتباطی، که می توان از آنها برای ارتباطات دوسویه و شبکه های مجتمع دیجیتالی برای مشترکان (آی.اس.دی.ان)(22) استفاده کرد، ممکن است بسته به اهداف و علایق استفاده کنندگان، جانشینی برای فراپخش تلویزیونی باشند. سیستم های پیشرفته و پیچیده ی رایانه ای می توانند با رسانه های « بسته » ای و فراپخشی همبافت شوند. افزایش حیرت انگیز تقاضا برای دوربین های ویدیویی کم حجم و جمع وجور آن گونه که در نمودار شماره ی هشت نشان داده شده، می تواند بخش هایی از جمعیت را دست کم بیانگرتر- در مقابل پذیراتر- سازد.
پي نوشت ها :
1- هیدتوشی کاتو (Hidetoshi Kato) مدیر عامل انستیتوی ملی آموزش چند رسانه ای در ژاپن، عضو هیئت امنای انستیتوی بین المللی ارتباطات و عضو کمیته ی پژوهش های اطلاعاتی مرکز ارتباطات همگانی آسیاست. گزیده ی نوشته های او در دوازده جلد منتشر شده است.
2- Hilde Himmerweit
3- Wilbur Schramm 4
4- Soichi ohya
5- Toei
6- Toho
7- Shochiku
8- Yomiuri
9- Syoriki
10- Asahi
11- Mainichi
12- University of the Air
13- (Japan Satellite Broadcasting Company (JBS
14-decoder
15- CATV
16- Asiavision
17- Asian Broadcasters Union (ABU)
18- Star TV
19- (High-definition television(HDTV
20- Hi-Vision
21- VTR
22- (Integrated Subscriber Digital Networks(ISDN
اسمیت، آنتونی؛ پاترسون، ریچارد (1389)، تلویزیون در جهان، ترجمه: مسعود اوحدی، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ دوم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}