نگارندگان حديث و سندهاي آن
بررسي حديث « عليکم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين » (1)
نگارندگان حديث و سندهاي آن
علماي اهل سنّت، حديثي را از پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) اين گونه نقل مي کنند که آن حضرت در ضمن سخني فرمود:عليکم بسنّتي و سنّة الخلفاء الراشدين؛
به سنّت من و سنّت خلفاي راشدين تمسک جوييد!
آنان اين حديث را در مهم ترين کتاب هاي خود آورده و بسياري از آن ها، اين حديث را در شمار صحيح ترين روايات خود قرار داده اند ... .
هم چنين از اين حديث به عنوان سند توجيه کننده ي امور و احکام گذشته و دستاويز اعمال و قضاياي بعدي، بهره برداري شده است.
سلسله مقالاتي که پيش رو داريد به بررسي و نقد اين حديث پرداخته است؛ حديثي که وجوب اطاعت از حاکمان و پيروي از سنّت خلفاي راشدين را - حتي در صورت مغاير بودن حکومت و سنّت آنان با موازين شرعي - مورد تأکيد قرار مي دهد.
ما در اين مقالات به کنکاشي همه جانبه پيرامون اين حديث پرداخته و آن را به گونه اي کاملاً محقّقانه بررسي نموده ايم. اينک مطالبي سودمند پيش روي پژوهش گران قرار دارد که فوايد آن بر محققان حقيقت پوشيده نيست.
حديث پيروي از سنّت پيامبر و سنّت خلفاي راشدين را علماي اهل سنّت در مهم ترين منابع خود آورده اند. در اين مقاله به نقل آن ها مي پردازيم.
به روايت ترمذي
ترمذي در سنن خود اين حديث را به سه طريق آورده است:1. علي بن حجر، از بقيّة بن وليد، از بجير بن سعد، از خالدبن معدان، از عبدالرحمان بن عمرو سلمي روايت کرده است که عرباض بن ساريه مي گويد:
روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) (1) بعد از نماز صبح، ما را موعظه بليغي نمود؛ چنان که اشک از جشمان ما سرازير و دل هايمان هراسناک شد.
مردي گفت: اين موعظه ي کسي است که مي خواهد وداع کند. اي رسول خدا ! چه پيماني بر ذمّه ي ما مي گذاري؟
رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) فرمود: شما را به تقواي الاهي، تسليم و فرمانبرداري (از حاکمان) سفارش مي کنم؛ گرچه که برده اي حبشي بر شما حاکم گردد، زيرا هر کدام از شما که زنده بماند اختلافات فراواني را به چشم خواهد ديد. شما را از مسائل نوظهور برحذر مي دارم؛ چرا که اين مسائل در زمره ي گمراهي است.
پس هر کدام از شما چنين دوران اختلافات و بدعت هاي پس از مرا درک کند بايد به سنّت من و سنّت خلفاي راشدين و هدايت يافته چنگ زند و درپايبندي بدان، استقامت ورزد.
ابوعيسي مي گويد: اين، حديثي حَسَن (2) و صحيح است.
نظير اين حديث را ثور بن يزيد، از خالدبن معدان، از عبدالرّحمان بن عمرو سلمي، از عرباض بن ساريه از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت کرده است.
2. حسن به علي خَلّال و ديگر راويان از ابوعاصم، از ثوربن يزيد، از خالدبن معدان، از عبدالرحمان بن عمرو سلمي، از عرباض بن ساريه، نظير اين حديث را از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، نقل کرده اند.
گفتني است که ابونجيح، کنيه ي عرباض بن ساريه است.
3. حجر بن حجر از عرباض بن ساريه از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، مانند اين حديث را نقل کرده است. (3)
به روايت ابوداوود
ابوداوود نيز به نقل اين حديث پرداخته است. وي در سنن خود چنين مي نگارد:احمد بن حنبل، از وليد بن مسلم، از ثوربن يزيد، از خالد بن معدان نقل کرده است که عبدالرحمان بن عمرو سلمي و حجر بن حجر گفتند:
روزي به نزد عرباض بن ساريه رفتيم - او از کساني است که آيه (وَ لاَ عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَيْهِ) (4) درباره او نازل شده است - به او سلام کرديم و گفتيم: براي زيارت، عيادت و کسب فيض از تو آمده ايم.
عرباض گفت: روزي نماز را به امامت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) اقامه کرديم. آن گاه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به ما رو کرد و ما را چنان موعظه بليغي نمود که اشک از ديدگان ما سرازير و دل هايمان هراسناک شد.
يکي از حاضران گفت" اي رسول خدا! اين، موعظه ي کسي است که گويا مي خواهد وداع کند. پس چه پيماني به ذمّه ي ما مي گذاري؟
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: شما را به تقواي الاهي، تسليم و فرمانبرداري (از حاکمان) سفارش مي کنم، گرچه که برده اي حبشي بر شما حاکم گردد؛ زيرا هر که از شما زنده بماند اختلافات فراواني را به چشم خواهد ديد، بنابراين به سنّت من و سنّت خلفاي راشدين و هدايت يافته، پايبند باشيد و در اين راه استقامت ورزيد. شما را از مسائل نوظهور بر حذر مي دارم؛ چرا که هر مسأله ي نوظهوري، بدعت است و هر بدعتي، گمراهي است. (5)
به روايت ابن ماجه
از ديگر حديث نگاران اهل سنّت که اين حديث را نقل کرده ابن ماجه را مي توان نام برد، وي اين حديث را با سه سند و با اندکي تفاوت در متن آورده است.1. عبدالله بن احمد بن بشير بن ذکوان دمشقي، از وليد بن مسلم، از عبدالله بن علاء - يعني ابن زبر - از يحيي بن ابي المطاع نقل مي کند که از عرباض بن ساريه شنيدم که مي گفت:
روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در ميان ما برخاست و ما را چنان موعظه بليغي نمود که دل هايمان بيمناک و اشک از چشمانمان جاري شد.
يکي از حاضران گفت: اي رسول خدا! هم چون کسي که وداع مي کند ما را موعظه کردي. پس پيماني بر ذمّه ي ما نِه.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: شما را به تقواي الاهي، تسليم و فرمانبرداري (از حاکمان) سفارش مي کنم، گرچه که برده اي حبشي بر شما حاکم گردد. شما پس از من، اختلافات فراواني را به چشم خواهيد ديد. پس به سنّت من و سنّت خلفاي راشدين و هدايت يافته تمسّک جوييد و در اين راه استقامت ورزيد. شما را از مسائل نوظهور بر حذر مي دارم؛ چرا که هر بدعتي، گمراهي است.
2. اسماعيل بن بشر بن منصور و اسحاق بن ابراهيم سوّاق براي ما روايت کردند که عبدالرحمان بن مهدي، از معاوية بن صالح، از ضمرة بن حبيب، از عبدالرحمان بن عمرو سلمي اين گونه نقل مي کند: از عرباض بن ساريه شنيدم که مي گفت:
روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) ما را چنان موعظه اي کرد که اشک از چشم ها سرازير و دل ها هراسناک شد.
گفتيم: اي رسول خدا! اين موعظه ي کسي است که مي خواهد وداع کند. پس چه پيماني بر ذمّه ي ما مي گذاري؟
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: شما را به بهترين و روشن ترين روش، ترک مي کنم که شبِ آن همانند روزِ آن است، پس از من کسي از آن نمي لغزد مگر اين که هلاک مي شود. هر کدام از شما که زنده بماند اختلافات فراواني را خواهد ديد. پس به آن چه از سنّت من و سنّت خلفاي راشدين و هدايت يافته، آگاه شده ايد، تمسّک جوييد و در اين راه استقامت ورزيد. راه اطاعت را در پيش گيريد حتي اگر حاکم شما برده اي حبشي باشد؛ زيرا مؤمن همانند شتر راهوار است که هر جا بکشند، خواهد رفت.
3. يحيي بن حکيم، از عبدالملک بن صباح مسمعي، از ثوربن يزيد، از خالد بن معدان، از عبدالرحمان بن عمرو نقل مي کند که عرباض بن ساريه گفت:
روزي نماز صبح را به امامت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) اقامه کرديم. آن گاه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به ما رو کرد و ما را موعظه بليغي نمود ... . (6)
به روايت احمد بن حنبل
حديث نگار ديگري که به نقل اين حديث پرداخته، احمد بن حنبل شيباني است. وي در مسند خود به پنج سند اين حديث را آورده است:1. عبدالله از پدرش، از عبدالرحمان بن مهدي، از معاويه - يعني ابن صالح - از ضمرة بن حبيب، از عبدالرحمان بن عمرو سلمي روايت مي کند که وي از عرباض بن ساريه چنين شنيده است:
روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) ما را چنان موعظه اي کرد که اشک از چشمانمان سرازير و دل هايمان هراسناک شد.
گفتيم: اي رسول خدا! اين موعظه ي کسي است که مي خواهد وداع کند پس چه پيماني بر ذمّه ي ما مي گذاري؟
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: شما را به بهترين و روشن ترين روش، ترک مي کنم که شبِ آن همانند روزِ آن است، کسي بعد از من نخواهد لغزيد جز آن هلاک مي شود. هر کدام از شما که زنده بماند اختلافات فراواني را خواهد ديد. پس به آن چه از سنّت من و سنّت خلفاي راشدين و هدايت يافته آگاهي يافته ايد، تمسّک جوييد. راه اطاعت را در پيش گيريد حتي اگر حاکم شما برده اي حبشي باشد و در اين راه استقامت ورزيد، زيرا مؤمن همانند شتر راهوار است که هر جا برندش خواهد رفت. (7)
2. عبدالله از پدرش، از ضحّاک بن مخلد، از ثور از خالدبن معدان، از عبدالرحمان بن عمرو سلمي نقل کرد که عرباض بن ساريه گفت:
روزي نماز صبح را به امامت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) اقامه کرديم. آن گاه حضرتش به ما رو کرد و ما را چنانه موعظه بليغي نمود که اشک از چشمانش سرازير و دلهايمان هراسناک شد.
گفتيم - يا گفتند-: اي رسول خدا! اين موعظه ي کسي است که مي خواهد وداع کند. پس به ما سفارشي بفرما!
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: شما را به تقواي الاهي سفارش مي کنم. به سخنان فرمانروايان خود - حتي اگر بردگان حبشي باشند - گوش فرا دهيد و از آن ها اطاعت کنيد؛ زيرا هر کدام از شما که زنده بماند اختلافات فراواني را مشاهده خواهد کرد. پس به سنّت من و سنّت خلفاي راشدين و هدايت يافته، تمسّک جوييد و در اين راه، استقامت ورزيد. شما را از مسائل نوظهور بر حذر مي دارم؛ زيرا هر مسأله ي نوظهوري، بدعت است و هر بدعتي، گمراهي.
3. عبدالله از پدرش، از وليد بن مسلم، از ثوربن يزيد، از خالدبن معدان نقل مي کند که عبدالرحمان بن عمرو سلمي و حجربن حجر گفتند:
روزي به نزد عرباض بن ساريه رفتيم - او از کساني است که آيه (وَ لاَ عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَيْهِ) (8) درباره وی نازل شده است – به او سلام کردیم و گفتیم: ما برای زیارت، عیادت و کسب فیض از تو آمده ایم.
عرباض گفت: روزی، نماز صبح را به امامت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اقامه کردیم. آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما رو کرد و ما را چنان موعظه بلیغی نمود که اشک از چشمانمان سرازیر و دل هایمان هراسناک شد.
شخصی از حاضران گفت: ای رسول خدا! این موعظه ی کسی است که می خواهد وداع کند. پس چه پیمانی را بر ذمّه ی ما می گذاری؟
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شما را به تقوای الاهی سفارش می کنم. به سخنان فرمانروایان خود – حتی اگر بردگان حبشی باشند – گوش فرا دهید و از آن ها اطاعت کنید؛ زیرا هر کدام از شما که پس از من زنده بماند اختلافات فراوانی را خواهد دید؛ پس به سنّت من و سنّت خلفای راشدین و هدایت یافته، تمسّک جویید و در این راه استقامت ورزید. شما را از مسائل نوظهور بر حذر می دارم؛ زیرا هر مسأله ی نوظهوری، بدعت است و هر بدعتی، گمراهی.
4. عبدالله از پدرش، از حیاة بن شریح، از بقیّه، از بجیر بن سعد، از خالدبن معدان از ابن ابی بلال از عرباض بن ساریه نظیر این حدیث را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند.
5. عبدالله از پدرش، از اسماعیل، از هشام دستوائی، از یحیی بن ابی کثیر، از محمّد بن ابراهیم بن حارث، از خالدبن معدان، از ابن ابی بلال، از عرباض بن ساریه، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نظیر این حدیث را نقل می کند. (9)
به روایت حاکم نیشابوری
حدیث نگار دیگری که این حدیث را نقل کرده، حاکم نیشابوری است. وی به پنج سند این حدیث را با کمی تفاوت در متن، در المستدرک علی الصحیحین در کتاب علم و دانش این گونه آورده است:1. ابوالعباس محمّد بن یعقوب، از عبّاس بن محمّد دو ری، از ابوعاصم، از ثور بن یزید، از خالدبن معدان، از عبدالرحمان بن عمرو سلمی نقل می کند که عرباض بن ساریه گوید:
روزی نماز صبح را به امامت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اقامه کردیم. آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما رو کرد و ما را چنان موعظه رسایی نمود که دل هایمان هراسناک و اشک از چشمانمان سرازیر شد.
گفتیم: ای رسول خدا ! گویا این، موعظه ی کسی است که می خواهد وداع کند پس ما را سفارشی کن!
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شما را به تقوای الاهی، حرف شنوی و اطاعت، سفارش می کنم، حتی اگر برده ای حبشی به عنوان امیر بر شما گمارده شود؛ زیرا هر کدام از شما که زنده بماند اختلافات فراوانی را خواهد دید، پس به سنّت من و سنّت خلفای راشدین و هدایت یافته، تمسّک جویید و در این راه استقامت ورزید. شما را از مسائل نوظهور بر حذر می دارم زیرا هر بدعتی، گمراهی است.
حاکم نیشابوری پس از نقل این حدیث چنین می نویسد:
این حدیث، حَسَن و صحیح است و مشکلی در آن وجود ندارد؛ چرا که از راویان این حدیث عبدالرحمان بن عمرو و ثور بن یزید هستند که بخاری به آن دو راوی استدلال کرده و این حدیث را در آغاز کتاب « تمسّک به سنّت » آورده است.
حاکم می افزاید: به نظر من بخاری و مسلم گمان کرده اند که جز ثوربن یزید، راوی دیگری به نقل این حدیث از خالدبن معدان نپرداخته است؛ در حالی که محمّد بن ابراهیم بن حارث – که روایات او در صحیح بخاری و مسلم یافت می شود – این حدیث را از خالدبن معدان، نقل کرده است.
آن گاه حاکم نیشابوری به سند دوم می پردازد و می نویسد:
2. ابوعبدالله حسین بن حسن بن ایّوب، از ابوحاتم محمّد بن ادریس حنظلی، از عبدالله بن یوسف تنیسی، از لیث از یزید بن هاد، از محمّد بن ابراهیم، از خالدبن معدان، از عبدالرحمان بن عمرو، از عرباض بن ساریه – که از طایفه ی بنی سلیم و از اهل صفّه است – این گونه نقل می کند:
روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از خروج از خانه به نزد ما آمد و در سخنانی به موعظه ی مردم پرداخت، آن ها را بشارت و بیم داد و هر آن چه را که خدا می خواست بر زبان آورد.
آن گاه فرمود: خدا را عبادت کنید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید. از کسی که خدا برای فرمانروایی بر شما برگزیده، اطاعت کنید و در امر فرمانروایی با اهل آن به نزاع برنخیزید، گرچه که فرمانروایان شما بردگان سیاه پوست باشند. به آن چه از سنّت پیامبر خود و خلفای راشدین و هدایت یافته، آگاه شده اید، پایبند باشید و در راه حق استقامت ورزید.
حاکم در ذیل این حدیث می نویسد:
سند این حدیث با رعایت همه ی معیارهای مورد نظر بخاری و مسلم، صحیح است و من ایرادی در این حدیث نمی بینم؛ چرا که ضمرة بن حبیب در نقل این حدیث از عبدالرحمان بن عمرو سلمی، راه خالدبن معدان را در پیش گرفته است.
سومین سند حاکم این گونه است:
3. ابوالحسن احمد بن محمّد عنبری، از عثمان بن سعید دارمی و نیز ابوبکر محمّد بن مؤمل، از فضل بن محمّد نقل کرده اند که ابوصالح از معاویة بن صالح؛ هم چنین ابوبکر احمد بن جعفر قطیعی، از عبدالله بن احمد بن حنبل، از پدرش، از عبدالرحمان – یعنی ابن مهدی – از معاویة بن صالح، از ضمرة بن حبیب، از عبدالرحمان بن عمرو سلمی نقل می کنند که عرباض ساریه می گوید:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ما را چنان موعظه ای کرد که اشک از چشمانمان سرازیر و دل هایمان هراسناک شد.
گفتیم: ای رسول خدا ! این، موعظه ی کسی است که می خواهد وداع کند. پس چه پیمانی بر عهده ی ما می گذاری؟
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شما را به بهترین و روشن ترین روش ترک می کنم که شبِ آن همانند روزِ آن است جز نابود شوندگان، از آن نخواهند لغزید. هر کدام از شما که زنده بماند اختلافات فراوانی را خواهد دید. پس به آن چه از سنّت من و سنّت خلفای راشدین و هدایت یافته، آگاه شده اید تمسّک جویید. باید راه اطاعت پیش گیرید حتی اگر فرمانروای شما برده ای حبشی باشد و در این راه استقامت ورزید.
از راویان این حدیث، اسدبن وداعه است. وی این جمله را نیز به حدیث عرباض می افزود: مؤمن، همانند شتر راهواری است که هر جا ببرندش خواهد رفت.
حاکم نیشابوری در ادامه می نویسد:
سه تن از راویان ثقه و مورد اعتماد از ائمه ی اهل شام در نقل روایت عرباض بن ساریه، راه عبدالرحمان بن عمرو را در پیش گرفته اند. این سه تن عبارتند از:
الف. حجر بن حجر کلاعی.
4. ابوزکریا یحیی بن محمّد عنبری، از ابوعبدالله محمّد بن ابراهیم عبدی، از موسی بن ایوب نصیبی و صفوان بن صالح دمشقی، از ولید بن مسلم دمشقی، از ثور بن یزید، از خالدبن معدان روایت کرده اند که عبدالرحمان بن عمرو سلمی و حجر بن حجر کلاعی گفتند:روزی نزد عرباض بن ساریه رفتیم – او از کسانی است که آیه (وَ لاَ عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ) (10) در شأن آن ها نازل شده است – به او سلام کردیم و گفتیم: برای زیارت و کسب فیض به نزد تو آمده ایم.
عرباض گفت: روزی نماز صبح را به امامت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خواندیم. آن حضرت بعد از نماز به ما رو کرد و ما را چنان موعظه رسایی نمود که اشک از چشمانمان سرازیر و دل هایمان هراسناک شد.
شخصی از حاضران گفت: ای رسول خدا ! این، موعظه ی کسی است که گویا می خواهد وداع کند. پس چه پیمانی بر ذمّه ی ما می گذاری؟
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شما را به تقوای الاهی سفارش می کنم. از فرمانروای خود اطاعت کنید؛ حتی اگر برده ای حبشی باشد؛ زیرا هر کدام از شما که زنده بماند اختلافات فراوانی را خواهد دید، پس به سنّت من و سنّت خلفای راشدین و هدایت یافته، تمسّک جویید و در این راه استقامت ورزید. شما را از مسائل نوظهور بر حذر می دارم؛ زیرا هر مسأله ی نوظهوری بدعت است و هر بدعتی، گمراهی.
ب. یحیی بن ابی المطاع قرشی
5. ابوالعباس محمّد بن یعقوب، از احمدبن عیسی بن زید تنیسی، از عمرو بن ابی سلمه تنیسی، از عبدالله بن علاء بن زید (11) از یحیی بن ابی المطاع نقل می کند که از عرباض بن ساریه شنیدم که می گفت:بامداد روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان ما برخاست و ما را چنان موعظه ای نمود که دلهایمان هراسناک و اشک از چشمان مان سرازیر شد.
گفتیم: ای رسول خدا ! همانند کسی که می خواهد وداع کند ما را موعظه نمودی، پس پیمانی بر ذمّه ی ما بگذار!
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: از خدا بترسید – و فکر می کنم در ادامه فرمود: به سخنان حاکمان خود گوش فرا دهید و از آن ها اطاعت کنید – پس از من، اختلاف شدید – یا فراوانی – را خواهید دید؛ پس به سنّت من و خلفای هدایت یافته، تمسّک جویید و در این راه استقامت ورزید. شما را از مسائل نوظهور بر حذر می دارم؛ زیرا هر بدعتی، گمراهی است.
ج. معبد بن عبدالله بن هشام قرشی
حاکم پس اشاره به معبد بن عبدالله بن هشام قرشی می نویسد:از آن جا که نقل روایت از طریق وی از شرط و مبنای این کتاب خارج است، آن را نقل نمی کنم.
آن گاه می نویسد: من بر اساس اجتهاد خود مطالبی که درباره ی این حدیث، نگاشته شده بود، به پژوهش و تحقیق پرداختم تا صحّت آن را مشخص نمایم و در این راه همانند شعبه – امام ائمه ی حدیث – عمل کردم. وی در بصره، کوفه، مدینه و مکّه به تحقق پیرامون روایت عبدالله بن عطا از عقبة بن عامر پرداخت، اما هنگامی که رجال این روایت به شهر بن حوشب، متصل شد آن را رها کرد و گفت:
تلاش برای اثبات صحّت این حدیث از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای من از پدر و مادر و فرزندم و همه ی مردم دوست داشتنی تر بود.
این حدیث، حدیثی صحیح است، تمام سپاس از آنِ خداوند است. درود خدا بر محمّد و همه ی خاندان او باد. (12)
پي نوشت ها :
1. به رغم این که در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارک پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمایش حضرتش، درود و صلوات را به صورت کامل آورده ایم.
2. حدیث حسن به اصطلاح اهل تسنّن، خبر مسندی است که راویان آن، نزدیک به درجه وثاقت باشند.
3. سنن ترمذی: 4/308-309، کتاب العلم، باب ما جاء فی الأخذ بالسنة و اجتناب البدع، حدیث 2685.
4. سوره توبه: آیه 925. «و هم چنین بر آن مؤمنانی که آماده جهاد، نزد تو آیند که زاد و لوازم سفر آنان را مهیّا سازی تو پاسخ دهی که من مالی که به شما مساعدت کنم ندارم».
5. سنن ابوداوود: 3/206، کتاب السنة، باب فی لزوم السنة، حدیث 4607.
6. سنن ابن ماجه: 1/71-73، باب اتباع سنة الخلفاء الراشدین المهدیین، حدیث های 42-44.
7. مسند احمد: 5/109، حدیث 16692، حدیث عرباض بن ساریه.
8. سوره توبه: آیه 92. «و هم چنین بر آن مؤمنانی که آماده جهاد، نزد تو آیند که زاد و لوازم سفر آنان را مهیّا سازی تو پاسخ دهی که من مالی که به شما مساعدت کنم ندارم».
9. مسند احمد بن حنبل: 5/109-110، حدیث های 16694-16697 حدیث غرباض بن ساریه.
10. سوره توبه: آیه 92. «و هم چنین بر آن مؤمنانی که آماده جهاد شده و نزد تو آیند که زاد و لوازم سفر آنان را مهیا سازی. تو پاسخ دهی که من مالی که به شما مساعدت کنم ندارم در حالی که از شدّت حزن، اشک از چشمانشان جاری است که چرا نمی توانند هزینه ی سفر خود را فراهم سازند بر آنها هم حرج و گناهی بر ترک جهاد نیست».
11. در المستدرک علی الصحیحین این گونه آمده است؛ ولی درستِ آن «عبدالله بن علاء بن زبر» است.
12. المستدرک علی الصحیحین: 1/174-177، کتاب العلم، حدیث های 329-333.
حسيني ميلاني، سيد علي، (1390) سنّت پيامبر يا سنّت خلفا؟!، قم: الحقايق، چاپ دوم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}