نويسندگان: اليزابت جاکا *
لزلي جانسن **



 

محتواي استراليايي و پيدايي و پيشرفت صنعت توليد برنامه در استراليا

از ميان بحث ها و مناظرات مربوط به تلويزيون که جامعه استراليا را در چهل سال گذشته به تشنج و بي تابي کشانده، هيچ کدام به اندازه مسئله محتواي ( برنامه هاي ) سينمايي تلويزيوني استراليا احساسات برانگيز نبوده و اين قدر جوهر قلم برايش صرف نشده است. اين مسئله دست کم از دهه 1920، يعني هنگامي که تلاش هايي در جهت جلب حمايت بيشتر براي يک صنعت بومي فيلم صورت مي گرفت، مطرح بوده است. در دهه ي 1950، هنگامي که ورود تلويزيون به جامعه رسانه هاي استراليا محل بحث قرار داشت. باز هم مسئله هم چنان مطرح بود، اما گزارش کميسيون سلطنتي هيچ توصيه خاصي درباره برنامه هاي استراليايي نداشت، هر چند که اصل 114 قانون فراپخش راديو تلويزيون تصريح کرده بود که ايستگاه ها بايد در توليد و عرضه برنامه ها تا حد امکان از خدمات استراليايي استفاده کنند. چنان که ديديم، در سه سال نخست تلويزيون، محدوديت هاي ارزي ايستگاه ها را به توليد برنامه هاي داخلي ( استراليايي ) که عمدتاً از نوع جنگ و مسابقه ( و البته ورزش و خبر ) بود، وادار کرد، اما تا پيدايي درام تلويزيوني آدمکشي (1) (1964) از برنامه هاي نمايشي در صنعت تلويزيون تجاري چندان خبري نبود.
تا سال 1960، يعني هنگامي که اي.بي.سي.بي (هيئت نظارت و فراپخش راديو تلويزيوني استراليا) شرايط بسيار کم توقع خود را دائر بر اين که محتواي کلي برنامه هاي استراليايي از نظر کميت بايد چهل درصد و روزانه چهار ساعت در ساعات پربيننده باشد، اعلام کرد، هيچ قانون خاصي در مورد محتواي استراليايي برنامه وجود نداشت. نخستين سهميه درام تلويزيوني از سال 1966، و آن هم در نتيجه فشاري که از سوي گزارش 1963 کميته ويژه سنا (معروف به کميته وينسنت (2)، به نام يکي از نمايندگان سنا) اعمال شد، پديدار گرديد. اين کمينه تدابير تازه اي را براي حمايت از صنعت فيلم و تلويزيون طرح کرده بود. نخستين سهميه درام تلويزيوني وجود اين نوع برنامه را ماهانه به مدت دو ساعت در ساعات پربيننده الزامي ساخته بود.
موران (3) با استدلالي قانع کننده اظهار مي دارد که سهميه هاي فزاينده ي درام استراليايي که پيوسته بين سال هاي 1966 و 1976 (104 ساعت در سال) عرضه مي شد، هرگز به سطوحي بالاتر از آنچه صنعت توليد برنامه به آن دست يافته بود نرسيد. بدين ترتيب اين سهميه هاي پخش عملاً برانگيزاننده توليد نبودند، بلکه به عنوان تور ايمني عمل مي کردند. يعني اين اطمينان را به وجود مي آوردند که با رسيدن به سطوح خاصي از توليد، صنعت (توليد) به طور کلي نمي تواند به زير آن سطوح نزول کند. در طول سال ها، دو شبکه از سه شبکه موجود، از سهميه درام خود پاي فراتر گذاشتند، ولي براي شبکه سوم يعني شبکه نه، که توانايي اش در خبر، گزارش هاي امور روزمره و ورزش بوده، اين سهميه به عنوان تدبيري زورگويانه عمل مي کرد که غالباً پيروي چنداني از آن نداشت.
تا اواسط دهه 1960 يک صنعت داخلي توليد درام هاي تلويزيوني در حال شکل گرفتن بود. در سال 1964 مؤسسه کرافورد پروداکشنز (4) که مرکزش در ملبورن بود، تهيه مجموعه بسيار موفق آدمکشي را آغاز کرد. اين سريال کارآگاهاي که صحنه رويدادهاي آن حاشيه شهر ملبورن بود، از لحاظ توجه به جزييات محل و اصطلاحات و لهجه ي استراليايي به دنبال نوعي حال و هواي مشخصاً استراليايي بود. ساير سريال هاي پليسي مثل، پليس مت لاک (5) و بخش چهار (6) نيز به دنبال آن پديدار شدند. اي.بي.سي در سال 1965 يک بخش جداگانه براي درام تلويزيوني تأسيس کرد، و در سال 1967. بل برد (7) را به روي آنتن برد که نخستين درام مطول تلويزيوني بود و تا ده سال هفته اي چهار شب، نمايش آن ادامه داشت. بل برد که از بسياري جهات زمينه ساز ديگر درام هاي احساساتي بسيار موفق دهه 1970 بود براساس نمونه هاي انگليسي آن مثل خيابان کورونيشن (8) و چهارراه ها (9) ساخته مي شد، اما از سريال راديويي بسيار پرطرفدار و بسيار طولاني اي.بي.سي به نام تپه هاي آبي (10) نيز تأثير کافي گرفته بود. هر چند سريال هاي پليسي- کارآگاهي تجسمي از شهرها و کوچه پس کوچه هاي شهرهاي استراليا ارائه مي دادند، اما اين درام احساساتي يک شهر کوچک استراليايي را به عنوان زمينه رويداد و صحنه اي نوعاً استراليايي برگزيده بود.
نخستين سريال طولاني که در ساعات پربيننده تلويزيون استراليا نمايان شد، سريال فوق العاده موفق شماره 96 (11) (1972) بود که توسط شرکت کش هارمن (12) براي شبکه ده ساخته شد. قبل از شماره 96 صحبت از اين بود که دولت مي خواهد امتياز تلويزيوني را از ميان بردارد، بدين لحاظ که استراليا نمي تواند سه شبکه تجارتي را پشتيباني کند، اما موفقيت اين برنامه همه چيز را عوض کرد. شماره 96 که داستانش در يک مجموعه آپارتماني در داخل شهر سيدني مي گذشت نسبت به زمان خود در بيان روابط خصوصي بي پرده و در زمينه مسائل سياسي بسيار پيشرو بود؛ حتي مسائلي را در مورد يکي از شخصيت هاي اين سريال مطرح کرده بود که براي تلويزيون استراليا سنت شکني به شمار مي رفت.
اما در هر حال، اين سازمان توليد برنامه گروندي (13) بود که نامش با درام هاي احساساتي استراليا مترادف شد. سازمان گروندي پيش از اين هم تماماً بر صحنه برنامه هاي مسابقه و سرگرمي تلويزيوني استراليا با نسخه هايي از برنامه هاي چرخ اقبال، (14) حراج قرن، (15) وسوسه ي بزرگ (16) و بسياري از نظاير آنها، تسلط داشت تا آن که بر موجودي سريال هاي بعدازظهر با عناويني چون کلاس 74 (17) (1974) پزشکان جوان (18) ( که تا همين اواخر در تلويزيون بريتانيا نشان داده مي شد )، سال هاي بي قراري، (19) پسران و دختران (20)، و البته بهترين محصولات صادراتي اش يعني زنداني (21) و همسايه ها (22) نيز استيلا يافت.
زنداني هم مانند شماره 96 چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا نوآوري به شمار مي رفت. هم چنان که کرت هويز (23) و داکر (24) اشاره کرده اند، زنداني در خود استراليا برنده ي بيست و يک جايزه شد و در تمام مدت هشت سال توليدش يکي از پربيننده ترين برنامه ها بوده است. اين سريال که ماجراهايش در ونت ورث (25) زندان زنان مي گذرد، نقش هاي شخصيت هايي بسيار نيرومند را براي بازيگران زن استراليايي فراهم کرده و منتقدان تلويزيون و محافل دانشگاهي را شگفت زده کرده است. تحليل هاي علمي و دانشگاهي بسياري در اين زمينه نوشته شده و محبوبيت اين سريال را در نزد کودکان و نوجوانان ( علاوه بر بزرگسالان ) بررسي کرده و به تحليل شيوه اي که اين سريال شکل درام هاي احساساتي را به طنز مي گيرد و در عين حال از اين شکل براي به مبارزه خواندن هنجارهاي اجتماعي درباره انحراف، به هنجار بودن، زنانگي و تفاوت جنسي استفاده مي کند پرداخته اند.
در همان زمان که صنعت درام سازي در تلويزيون تجاري به معيار و بلوغ خاصي دست مي يافت. اي.بي.سي نيز در اوايل تا اواسط دهه 1970 مقياس و گسترده توليد درام هاي تلويزيوني خود را افزايش داد. پيروزي دولت کارگري به رهبري لوگ ويتلام (26) در سال 1972، آن هم بعد از بيست و سه حکومت آزاديخواهان، نقطه اوج يک ملي گرايي فرهنگي رو به شکوفايي بود که از دهه 1960 موجوديت خود را آغاز کرده بود. دولت ويتلام در دو سال متوالي بودجه اي.بي.سي را به ميزان سي درصد افزايش داد و سطح و محتواي استراليايي برنامه ها را به طور جهشي به بيش از شصت درصد ارتقا بخشيد.
در سال هاي 1973-1974 اي.بي.سي جمعاً يکصد و سي ساعت برنامه ( درام ) استراليايي پخش کرد- که بيشترش را درام هاي احساساتي، از جمله سريال متفاوت بعضي زنان (27) تشکيل مي داد؛ و اين ميزان پخش، پيش از هر زمان ديگر چه قبل و چه بعد از آن سال ها بود. اما به هر حال، دوران خوش ديري نپاييد؛ همزمان با سقوط استراليا به دامان رکود اقتصادي و آغاز تزلزل دولت کارگري، امر تأمين مالي اي.بي.سي هم رفته رفته به ورطه ناکامي فتاد. در سال 1975 دولت کارگري سقوط کرد و ائتلاف جديد حزبي « آزاديخواه- ملي گرا » منابع تأمين مالي اي.بي.سي را يکي پس از ديگري قطع کرد. با آن که بخش خصوصي کار توليد درام هاي تلويزيوني را با درام هاي احساساتي محلي و خرده سريال ها توسعه داد و غالباً به برنامه هاي موفق اي.بي.سي مثل، خانواده ساليوان (28) (1976) و شهري مثل آليس (29) (1983) اقتدا مي کرد و آنها را سرمشق قرار مي داد، ولي اي.بي.سي با ورود به فرآيند بازبيني و اصلاحات، در واقع به سوي خود و درون خويش بازگشت.
شايد بزرگ ترين انگيزه تحول در صنعت توليد برنامه استراليا تدابيري بود که دولت هاي اين کشور، يکي پس از ديگري، در جهت کمک به صنعت فيلم اتخاذ کردند.
از سال 1970 به بعد نهادهاي گوناگون دولتي، مثل کميسيون فيلم استراليا که در سال 1975 تأسيس شد، هزينه کار روي فيلم نامه ها را تأمين کردند، به سرمايه گذاري در توليد درام هاي سينمايي و تلويزيوني استراليا پرداختند و وام هايي را به توليد اين برنامه ها اختصاص دادند. اين سياست موفق از کار درآمد و به زودي فيلم هايي چون پيک نيک در هنگينگ راک (30)، يکشنبه اي بسيار دور (31)، کار درخشان من، (32) بريکر مورانت، (33) و گاليپولي (34) توجه تماشاگران استراليايي را در مقياس وسيع به سوي خود جلب کردند و در بازار بين المللي فيلم با رويکردي مطلوب مواجه شدند. در سال 1980 دولت يک سيستم بخشودگي مالياتي را مطرح کرد که به اصل دَه بي اي (35) معروف است و اين اصلي بود، در قانون ماليات که بخشودگي مذکور را تضمين مي کرد. اين بخشودگي ها در بودجه ها و سطوح توليد، دگرگوني هاي عظيمي ايجاد کرد و فيلم هايي چون، مردي از رودخانه برفي (36) کروکوديل داندي (37) خوشي (38) مکس ديوانه 2 (39) مالکلم (40) و اينشتاين جوان (41) در شمول اين بخشودگي ها قرار گرفتند.
اهميت اين تحول در صنعت تلويزيون بسيار چشمگير بود. تهيه کنندگان مستقل با استفاده از بخشودگي هاي اصل دَه بي. اي به توليد ميني سريال ها و فيلم هاي بلند تلويزيوني با بودجه سنگين و کيفيت بالا پرداختند. اين امر امکان دسترسي به چنين محصولات پراعتباري را به بهايي حدود يک سوم هزينه توليد آنها، در اختيار تلويزيون گذاشت و ايستگاه هاي تلويزيوني با طيب خاطر از اين فرصت بهره برداري کردند. اوايل دهه 1980 روزگار رونق ميني سريال هاي استراليايي بود. شايد مبتکرترين استوديوهاي توليد فيلم، استوديوي کندي ميلر (42) بود که فيلم هاي مکس ديوانه را مي ساخت. شرکت کندي ميلر ميني سريال ده ساعته انفصال (43) (1983) را که به شرح سقوط دولت ويتلام پرداخته و پس از گذشت چهار شب نزديک به چهل درصد تماشاگران را به خود اختصاص داده بود، توليد کرد. اين شرکت ضمناً مسئول تهيه فرار کورا (44) (1984)، بادي لاين (45) (1984) و دودمان درت واتر (46) (1987)، و از همه بهتر، سريال ده ساعته ويتنام (1986)، بود که تاريخ يک خانواده در جريان درگيري استراليا در جنگ ويتنام از 1966 تا 1972 را پي مي گرفت.
وسوسه پرداختن به موضوع هاي تاريخي که قبلاً در تيول سينماي استراليا بود دامنگير ميني سريال ها شد و در حوزه فعاليت هاي آنها قرار گرفت. بين سال هاي 1984 و 1987 از ميان سي و چهار ميني سريال، بيست و هفت تاي آنها براساس تم هاي تاريخي ساخته شده بود. عناوين اين ميني سريال ها آنزاک ها (47) (1984)، کاپيتان جيمز کوک (48) (1986) پسرهاي دونرا (49) (1985)، ملبا (50) (1986)، و ماجراي پترف (51) (1986) را در بر مي گرفت. ميني سريال هاي استراليايي از لحاظ اقبال بينندگان، پيوسته در مرتبه اي بسيار بالاتر از سريال هاي وارداتي قرار داشتند و بسياري از آنها مثل همه رودها جاري اند (52) (1983)، بازگشت به بهشت (53) (1983)، کرافورد (54)، تهيه شده توسط برادران مک الروي (55) در خارج از استراليا فروش خوبي داشتند. رونق توليد صنعت آن را پابرجا کرد و پيشرفت و سطح مهارت هاي آن را فزوني بخشيد.
در اواخر دهه 1970 و اوايل دهه 1980 در کار برنامه بندي تلويزيون ها تغييري حاصل شد. تلويزيون استراليا ضمن به وجود آوردن بينندگان وفادار به خود، تحولاتي را که در امريکا و به مناسبت پخش تلويزيوني المپيک 1976 نمايان شده بود، تعقيب مي کرد. برنامه هاي ويژه که بخش بزرگي از بهترين اوقات تلويزيون را در چندين شب اشغال مي کرد، رفته رفته جاي خود را به برنامه هاي ورزشي، درام، فيلم هاي سينمايي، و جنگ داد. در مورد ميني سريال ها هم اوضاع به همين منوال مي نمود، هر چند که مدت زمان نمايش آنها بيشتر از ساير برنامه هاي ويژه بود.
در کنار تغييراتي که در قالب بندي برنامه ها صورت مي گرفت يک جابه جايي هم از برنامه هاي محلي کم بود به برنامه هاي ملي (سراسري ) به وقوع پيوست. شرکت کري پکر (56) در پخش تلويزيوني برنامه هاي کريکت يکي از نخستين تحرکات در اين جهت بود. او در سال 1976 تقاضاي حقوق انحصاري پخش تلويزيوني برنامه ي « تست کريکت » را براي شبکه نُه ارائه داد، اما هيئت کريکت استراليا تقاضايش را رد کرد. پکر هم به نوبه خود با دعوت از کريکت بازان بزرگ بين المللي و سازماندهي مسابقات جهاني کريکت جبهه مخالفي در برابر تشکيلات رسمي کريکت باز کرد. طرفداران استراليايي کريکت از اين حرکت در شگفت شدند. بسياري از آنان در ابتدا با مسابقات نمايشي و سبک تفنني آنها که بسياري از قراردادهاي کريکت را زير پا گذاشته بودند، مخالف بودند. اين قراردادها در گذشته غيرقابل تسخير يا تغيير شمرده مي شدند. هر چند مسابقات جهاني کريکت فقط براي مدتي کوتاه وجود داشت- چون در سال 1979 مذاکرات آشتي بين پکر و هيئت کريکت استراليا صورت گرفت- ولي اين سازمان جديد، هم چنان که کوئيک (57) اشاره مي کند « عميقاً شيوه عرضه، شکل ارائه و حتي درک و تصور آن از سوي مردم ورزش دوست را دگرگون کرد » با آن که پکر در پي تثبيت تماشاگراني در سطح کشور براي مسابقات کريکت تلويزيوني خود بود، ولي مصرف کنندگاني هم بودند که بيشتر در جست و جوي سرگرمي بودند تا شهرونداني وفادار که بخواهند با احترام تمام تيم شهر خود را هو کنند.
تا سال 1986، شبکه اي.بي.سي ديگر از تجربه تلخي که تفحص ديکس (58) آن را در خود فرو برده بود ( و شرحش خواهد آمد ) به درآمد و تحت مديريت جديد خط مشي در حال احتضار برنامه هاي درام خود را ترميم کرد و صورت تازه اي به آن بخشيد. اي.بي سي براي نخستين بار از طريق اتحاد با تهيه کنندگان مستقل و در نتيجه، دسترسي به بخشودگي هاي مالياتي اصل ده بي.اي، حجم برنامه هاي درام خود را از سي و هشت ساعت در سال 1987 به بيش از يکصد ساعت در 1988 رساند. اي.بي.سي نيز هم چون رقباي تجاري خود در توليدات مشترک بين المللي، اکثراً با عاملان پخش راديو تلويزيوني بريتانيا، شرکت کرد، و با استفاده از اصل ده بي.اي و همکاري با شرکاي بين المللي شمار معتنابهي از درام هاي بسيار با کيفيت را بعد از سال 1987 توليد کرد که از ميان آنها بهشت هاي گمشده (59) (1988)، خيانت (60) (1988)، بادي سرفر (61) (1989) را بايد نام برد. اي.بي.سي ضمناً پيش از سريال بسيار موفق جي.پي (62) تهيه شده توسط رُد شو کوت و کارول (63) که پخش آن از سال 1989 آغاز شد، و اخيراً موفقيت داخلي و صادراتي سريال پليس نجات (64) (1991)، دست به تجربه توليد چند سريال طولاني هم زده بود.
بخشودگي هاي اصل ده.بي.اس در سال 1988 به نفع يک نهاد سرمايه گذاري دولتي در زمينه فيلم به نام، شرکت سرمايه گذاري فيلم (65)، کنار گذاشته شد. اين امر به اندک رکودي در سطوح توليد، که در صنعت تلويزيون به واسطه ورشکستگي بعد از 1987 وضعي به مراتب بدتر داشت، انجاميد. با مشمول تصفيه واقع شدن دو شبکه، و سطح غيرقابل قبول ديون شبکه سوم، از سال 1990 به بعد دوران تنگناي مالي در اين صنعت به وجود آمد که خلاصي از آن تا سال 1992 به درازا کشيد. در طول اين دوران فقط اي.بي.سي به ساخت درام هاي با بودجه بالا مي پرداخت و کانال هاي تجاري براي تحقق تعهدات سهميه اي خود بيش از حد معمول به سريال هاي احساساتي مثل همسايه ها (66)، خيابان ئي (67)، خانه و بيرون (68) فرصت ها (69) تجربه اي روستايي (70) متکي بودند.
عجيب آن که، در اين جو بحراني، ولوله اي از تجربيات و نوآوري ها، به ويژه در زمينه کمدي، به چشم مي خورد. در اواخر دهه ي 1980 تعدادي از برنامه هاي درخشان کمدي کوتاه مثل، سريع به جلو (71)، کمپاني کمدي (72)، اجراي بزرگ (73)، و همه برنامه هايي که توسط ستاره جديد کمدي اندرو دنتن (74) در اي.بي.سي ساخته مي شد، پديدار گرديدند. کمدي موقعيت هم به صورت بخش مهمي از برنامه هاي تلويزيوني استراليا درآمد، اي.بي.سي قبلاً برنامه موفق مادر و فرزند (75) را از اواسط دهه 1980 آغاز کرده بود و شبکه هفت با سريال طولاني هي بابا! (76) پاسخش را داد. هر دو سريال در خارج از استراليا فروش خوبي داشتند.
در سراسر دهه 1980 مقررات مربوط به محتواي برنامه هاي استراليايي مسئله اي جنجالي و بحث انگيز بود. هيئت حل اختلاف راديو تلويزيون استراليا ( اي.بي.تي ) (77) در سال 1983 تحقيق و تفحصي را در مورد اين مسئله آغاز کرد که تنها در سال 1989، بعد از شماري کشمکش هاي دادگاهي که موجب تأخيرهاي طولاني شد، به اتمام رسيد. در طول اين تحقيق و تفحص، چنان که انتظار مي رفت، شبکه ها عليه مقررات استدلال هايي ارائه دادند و گروه هاي ذينفع و نمايندگان جوامع محلي، به ويژه اتحاديه هاي صنايع سرگرمي به اهميت ادامه سهميه ها اشاره کردند. در سال 1990 اي.بي.تي مقررات جديدي را به ميان آورد که تغييري در سطح الزام هاي محتواي برنامه هاي استراليايي نمي داد، ولي آنها را قابل انعطاف تر مي ساخت و مفهوم « استراليايي » را که به واسطه تهديد فزوني شيوع محصولات مشترک بين المللي تضعيف شده بود، تقويت مي کرد. با دوام مقررات، در سال 1993 هر برنامه درام در صورتي مي توانست شايسته سهميه کامل محصولات استراليايي شناخته شود که توسط استراليايي ها نوشته، کارگرداني و تهيه مي شد و فيلم نامه داراي يک تم يا دورنماي استراليايي مي بود.

پي نوشت ها :

* اليزابت جاکا ( Elizabeth Jacka) استاد رشته ارتباطات و رئيس دانشکده علوم انساني و اجتماعي در دانشگاه تکنولوژي سيدني ( استراليا ) است. جاکا کتاب هاي متعددي درباره سينما و تلويزيون استراليا نوشته که جديدترين آنها تلويزيون استراليا ( با همکاري استوارت کانينگهام ) و الگوهاي خبر در تلويزيون جهاني: ديدگاهي در حاشيه ( با همکاري جان سينکر و استوارت کانينگهام ) است.
** لزلي جانسن (Lesley Johnson) استاد مطالعات فرهنگي و معاون بخش پژوهش دانشگاه تکنولوژي سيدني است. خانم جانسن نويسنده شماري از کتاب هاي مهم در زمينه رسانه ها، از جمله صداي « ناديده: مطالعه فرهنگي راديوي استراليا در گذشته » و « دختر امروز: کودکي و بلوغ » است.
1-Homicide
2- Vincent
3- Moran
4- Crawford Productions
5-Matlock Police
6- Division4
7- Bellbird
8- Caronation Street
9- Crossroads
10- Blue Hills
11- Number 96
12- Cash Harmon
13-Grundy
14- Whell of Fortune
15- Sale of the Century
16- The Great Temptatian
17- Class 74
18- The Young Doctors
19- The Restless Years
20- Sons and Daughters
21- Prisoner
22- Neighbours
23- Curthoys
24- Docker
25- Went Worth
26- Gough Whitlam
27-Certain Women
28- The Sullivans
29- A Town Like Alice
30- Picnic at Hanging Rock
31-A Sunday too Far Away
32- My Brilliant Career
33- Breaker Morant
34- Gallipoli
35- 10 BA
36- The Man From Snowy River
37- Crocodile Dundee
38- Bilss
39- Mad Max
40- Malcolm
41- Young Einstein
42- Kennedy-Miller
43- The Dismissal
44- The Cowra Breakout
45- Bodyline
46- Dirtwater Dynasty
47-Anzacs
48- Captain James Cook
49- The Dunera Boys
50- Melba
51- The PetrovAffair
52- All The Rivers Run
53- Return to Eden
54- Crawford
55- Mc Elroy Brothers
56- Kerry Packer
57- Quick
58- Dix Inquiry
59-Edens Lost
60- Act of Betrayal
61- Body Surfer
62- Gp
63- Road Show Coote and Carrol
64- Police Rescue
65- Film Finance Corporation
66- Neighbours
67- E Street
68- Home and Away
69- Chances
70- A Country Practice
71- Fast Forward
72- The Comedy Company
73- The Big Gig
74- Andrew Denton
75- Mother and Son
76- Hey Dud!
77- The Australian Broadcasting Tribunal(ABT)

منبع مقاله :
اسمیت، آنتونی؛ پاترسون، ریچارد (1389)، تلویزیون در جهان، ترجمه: مسعود اوحدی، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ دوم.