نويسنده: گريگوري منکيو
مترجم: دکتر حميدرضا ارباب





 

 

اصل و توانايي پرداخت

ability- to-pay principal
بر اساس اين اصل بايد با توجه به توانايي پرداخت هر شخص مالياتي متناسب با آن وضع شود.

مزيت مطلق

absolute advantage
مقايسه بين توليدکنندگان يک کالا بر اساس بهره وري آن ها.

سود حسابداري

accounting profit
برابر است با درآمد کل منهاي هزينه هاي آشکار

انتخاب زيان بار

adverse selection
به وضعيتي مربوط مي شود که دو گروهِ فروشندگان و خريداران اطلاعات يکساني در مورد کالا ندارند. در نتيجه انتخاب کالاهاي فروخته شده ممکن است از نظر خريدارِ بي اطلاع زيان بار باشد.

نماينده (کارگر يا وکيل)

agent
شخصي است که تعهد انجام کار يا وظيفه اي را از سوي شخص ديگري به نام کارفرما (مدير يا موکل) بر عهده دارد.

ريسک کل

aggregate risk
ريسکي که بر فعاليت تمام واحدهاي اقتصادي اثر مي گذارد.

الگوي تقاضاي کل و عرضه ي کل

model of aggregate demand and aggregate supply
الگويي که اکثر اقتصاددانان براي توضيح نوسانات کوتاه مدت در اطراف روند بلندمدت از آن استفاده مي کنند.

منحني تقاضاي کل

aggregate-demand curve
منحني تقاضاي کل نشان دهنده ي مقدار کالاها و خدماتي است که خانوارها، بنگاه ها و دولت در هر سطح از قيمت تمايل به خريد آن ها را دارند.

منحني عرضه ي کل

aggregate-supply curve
منحني عرضه ي کل نشان دهنده ي مقدار کالاها و خدماتي است که توليدکنندگان در هر سطح از قيمت تمايل به توليد و فروش آن ها را دارند.

افزايش ارزش ارز

appreciation
افزايش ارزش پول يک کشور با افزايش مقدار پول کشور ديگر که مي توانيم با يک واحد پول خود خريداري کنيم.

قضيه ي عدم امکان آور

arrow's impossibility theorem
يک نتيجه گيري توصيفي- رياضي است که نشان مي دهد تحت شرايط فرضي معين هيچ نوع نظام رأي گيري وجود ندارد که ترجيحات اکثريت مردم (رأي اکثريت) را به مثابه يک مجموعه ي معتبر از ترجيحات اجتماعي ( انتخاب اکثريت) به حساب آورد. به عبارت ديگر 4 ويژگي براي هر نظام رأي گيري مطلوب وجود دارد. اَرو به روش هاي رياضي ثابت کرد که هيچ نظام رأي گيري نمي تواند تمام اين ويژگي ها را داشته باشد. اين نتيجه گيري قضيه ي عدم امکان اَرو نام دارد.

تثبيت کننده هاي خودکار

automatic stabilizers
وقتي اقتصاد به سمت يک وضعيت رکوردي حرکت مي کند بدون آن که سياستگذاران اقدام سنجيده و برنامه ريزي شده اي را انجام دهند، تغيير در سياست مالي باعث تحريک تقاضاي کل مي شود.

هزينه ي متوسط ثابت

average fixed cost
برابر است با هزينه هاي ثابت تقسيم بر مقدار توليد.

درآمد متوسط

average revenue
برابر است با درآمد کل تقسيم بر مقدار فروش.

نرخ متوسط ماليات

average tax rate
برابر است با کل ماليات هاي پرداخت شده تقسيم بر کل درآمد.

هزينه ي متوسط کل

average total cost
برابر است با هزينه ي کل تقسيم بر مقدار توليد.

هزينه ي متوسط متغير

average variable cost
برابر است با هزينه هاي متغير تقسيم بر مقدار توليد.

تجارت متوازن

balanced trade
وضعيتي که در آن ارزش صادرات و واردات برابر است.

بانکداري با ذخيره ي قانوني کمتر از 100%

fractional-reserve banking
يک نظام بانکي که فقط بخشي از سپرده ها به عنوان ذخيره ي قانوني نگهداري مي شود.

اصل انتفاع يا بهره وري

benefits principle
بر اساس اين اصل مردم با توجه به خدماتي که از دولت دريافت مي کنند، بايد ماليات بپردازند.

ورقه ي قرضه

bond
يک برگه يا گواهي نشان دهنده ي بدهکار بودن مرجع صادرکننده ورقه ي قرضه.

اوراق قرضه

bond
ورقه ي قرضه يک برگه يا ورقه ي بدهي است.

محدوديت بودجه

budget constraint
مجموعه اي از کالاها که مصرف کننده با توجه به محدوديت بودجه (درآمد) خود قادر به خريد آن هاست.

کسري بودجه

budget deficit
به وضعيتي گفته مي شود که درآمدهاي مالياتي دولت کم تر از هزينه ها و مخارج دولت باشند.

مازاد بودجه

budget surplus
به وضعيتي گفته مي شود که دريافتي هاي دولت بيش از مخارج دولت باشد.

ادوار ( چرخه ي ) تجاري

business cycle
نوسانات در فعاليت هاي اقتصادي مانند تغييرات در انتقال و توليد و امثال آن را «ادوار تجاري يا چرخه ي تجاري» مي ناميم.

سرمايه

capital
شامل تأسيسات، تجهيزات و ماشين آلاتي است که با استفاده از آن ها کالاها و خدمات توليد مي شود.

پرواز سرمايه

capital flight
کاهش شديد و ناگهاني تقاضا براي سرمايه هاي داخل يک کشور، که منجر به خروج، فرار يا پرواز آن ها به خارج مي شود.

فرار (پرواز) سرمايه

capital flight
کاهش شديد و ناگهاني تقاضاي داخلي براي سرمايه هاي يک کشور.

کارتل

cartel
گروهي از بنگاه ها که با يکديگر ائتلاف يا هماهنگي دارند.

اثر رشد سريع تر

catch-up effect
به وضعيتي گفته مي شود که با شروع رشد، کشورهاي فقير با سرعتي بيش تر از کشورهاي ثروتمند رشد مي کنند.

بانک مرکزي

central bank
بانک مرکزي نهادي است که بر نظام بانکي نظارت دارد و حجم پول يا مقدار پول منتشر شده در اقتصاد را تنظم و تعيين مي کند.

ساير چيزها ثابت

ceteris paribus
يک عبارت در زمان لاتين است به معناي «ساير چيزها ثابت» به عبارت ديگر فرض مي کنيم که تمام متغيرهاي ديگر غير از متغير مورد مطالعه ثابت هستند.

نمودار دوراني درآمد- هزينه ( چرخه ي اقتصاد)

circular-flow diagram
يک نمودار که نشان مي دهد چگونه پول ( دلار) از طريق بازارها (بازارهاي کالاها و خدمات و نهادهاي توليد) بين خانوارها و بنگاه ها جريان دارد.

دوگانگي کلاسيک ها

classical dichotomy
تفکيک و جداسازي نظري (تئوريکي) متغيرهاي اسمي و حقيقي.

دوگانگي کلاسيک ها

classical dichotomy
جداسازي متغيرهاي اسمي و حقيقي.

اقتصاد بسته

closed economy
يک اقتصاد که هيچ تعاملي با ساير اقتصادهاي جهان ندارد.

قضيه کاوز

Coase theorem
بر اساس اين قضيه اگر گروه هاي بخش خصوصي بتوانند بدون هيچ هزينه اي به چانه زني در مورد تخصيص منابع اقتصادي بپردازند آن گاه مي توانند مشکل آثار جانبي توليد را به تنهايي حل کنند.

چانه زني دسته جمعي

collective bargaining
فرايندي که طبق آن اتحاديه هاي کارگري و بنگاه هاي توليدي در عقد قراردادهاي کار به توافق مي رسند.

تباني

collusion
نوعي توافق بين بنگاه ها براي تعيين مقدار توليد و يا سطح قيمت در بازار.

پول کالايي

commodity money
پولي که به صورت کالا بوده و با توجه به ارزش ذاتي آن به وجود مي آيد.

منابع طبيعي مشترک

common resources
کالاهايي که داراي رقيب هستند ولي کسي را از مصرف آن ها نمي توان منع يا محروم کرد.

مزيت نسبي

comparative advantage
مقايسه بين توليدکنندگان يک کالا بر اساس هزينه فرصت آن ها.

تفاوت هاي حقوق و مزاياي شغلي

compensating differential
تفاوت بين دستمزدها براي جبران ويژگي هاي غيرپولي ( پرداخت هاي جبراني) موجود در مشاغل مختلف.

بازار رقابتي

competitive market
بازار رقابتي بازاري است که در آن تعداد خريداران و فروشندگان بسيار زياد است، يک کالاي همگن را معامله مي کنند و هر دو گروه خريدار و فروشنده قيمت پذير هستند.

کالاهاي مکمل

complements
کالاهايي هستند که افزايش قيمت يکي از آن ها باعث کاهش تقاضاي ديگري شود.

کالاهاي مکمل

complements
کالاهايي هستند که افزايش قيمت يکي از آن ها باعث کاهش تقاضاي ديگري شود.

نرخ بهره ي مرکب

compounding
اگر نرخ بهره ي پرداختي از سوي بانک به اصل سرمايه اضافه شود و در دوره ي بعد مبناي پرداخت بهره اصل سرمايه و بهره ي دوره ي قبل باشد به اين روش نرخ بهره ي مرکب مي گوييم.

معماي کوندورسه

condorcet paradox
معماي کوندورسه به اين مسئله اشاره مي کند که نتايج متکي بر مردم سالاري ( رأي اکثريت) هميشه ويژگي انتقال پذيري ندارد، به عبارت ديگر قاعده ي اکثريت آراء در به وجود آوردن ترجيحات انتقالي در جامعه با شکست رو به رو شود.

بازده ي ثابت نسبت به مقياس

constant return to scale
به وضعيتي گفته مي شود که با تغيير مقدار توليد هزينه هاي متوسط کل در بلندمدت نيز به همان نسبت تغيير کند.

شاخص قيمت مصرف کننده

consumer price index (CPI)
شاخص اندازه گيري هزينه ي کل کالاها و خدمات خريداري شده از سوي يک مصرف کننده ي نمونه که، به آن شاخص هزينه ي زندگي نيز مي گوييم.

اضافه رفاه مصرف کننده

consumer surplus
برابر است با تمايل به پرداخت مصرف کننده ( قيمتي که مصرف کننده حاضر است براي خريد کالا بپردازد) با قيمتي که عملاً پرداخت مي کند.

مصرف

consumption
مخارج خانوارها براي خريد کالاها و خدمات.

هزينه

cost
ارزش تمام چيزهايي که توليدکننده براي توليد يک کالا از دست مي دهد.

تجزيه و تحليل هزينه- فايده

cost-benefit analysis
مطالعه اي براي مقايسه ي ميان هزينه ها و منافع جامعه براي توليد يک کالاي عمومي.

کشش ارتباطي ( متقاطع) تقاضا

cross-price elasticity of demand
درصد تغيير در مقدار تقاضاي يک کالا را نسبت به درصد تغيير در قيمت کالاي ديگر اندازه گيري مي کند.

ازدحام بيروني

crowding out
کاهش سطح سرمايه گذاري به علت استقراض دولت.

اثر ازدحام بيروني

crowding-out-effect
به وضعيتي گفته مي شود که اعمال سياست هاي مالي انبساطي باعث افزايش نرخ بهره، کاهش هزينه هاي (سطح) سرمايه گذاري و کاهش تقاضاي کلي شود.

پول يا ارز

currency
شامل انواع اسکناس و مسکوکات در دست عموم مردم.

بيکاري ادواري

cyclical unemployment
تفاوت بين نرخ بيکاري از نرخ طبيعي آن.

زيان رفاهي

dead weight loss
کاهش در اضافه رفاه کل به علت اختلال در بازار، مانند وضع ماليات و...

اختلال بار مالياتي

deadweight loss
کاهش در اضافه رفاه کل بر اثر وضع ماليات ( يا ساير سياست ها) باعث ايجاد اختلال در بازار مي شود.

منحني تقاضا

demand curve
ارتباط نموداري بين قيمت يک کالا و مقدار تقاضاي آن را نشان مي دهد.

سپرده هاي ديداري

demand deposits
نوعي سپرده که بر اساس آن سپرده گذاران مي توانند هنگام نياز به پول چک صادر کنند.

جدول (برنامه ي) تقاضا

demand schedule
ارتباط بين قيمت يک کالا و مقدار تقاضاي آن کالا را نشان مي دهد.

کاهش ارزش ارز

depreciation
کاهش ارزش پول يک کشور با کاهش مقدار پول کشور ديگر که مي تواند با يک واحد پول خود خريداري کند.

بحران اقتصادي

depression
رکود اقتصادي شديد.

قانون بازده نهايي توليد

diminishing marginal product
در مرحله اي از توليد با افزايش به کارگيري يک نهاده بازده نهايي اين نهاده کاهش مي يابد.

بازده کاهنده

diminishing returns
به وضعيتي مي گوييم که با افزايش مقدار نهاده ي توليد نهايي نهاده ها کاهش يابد.

نرخ بهره

discount rate
نرخي که بانک مرکزي براي وام هاي ساير بانک ها تعيين مي کند.

نرخ تنزيل

discount rate
نرخ بهره اي که بر اساس آن بانک مرکزي به بانک ها وام مي دهد.

کارگران

discourage workers
اشخاصي که تمايل به کار کردن دارند ولي فرصت جست و جوي کار را ندارند.

کارگران ناموفق

discouraged workers
کارگراني که تمايل به کار دارند ولي در يافتن شغل ناموفق هستند.

تبعيض

discrimination
پيشنهاد و فرصت هاي شغلي متفاوت به افرادي که فقط از نظر نژاد، رنگِ پوست، جنسيت، سن، مذهب با يکديگر تفاوت دارند.

عدم صرفه هاي ناشي از مقياس

diseconomies of scale
به وضعيتي گفته مي شود که با افزايش مقدار توليد هزينه هاي متوسط کل بلندمدت نيز افزايش يابد.

پخش ريسک

diversification
کاهش ريسک از طريق مبادله ي يک ريسک بزرگ با تعداد زيادي ريسک هاي کوچک.

راهبرد غالب

dominant strategy
بهترين راهبردي که يک بازيکن مي تواند صرفنظر از راهبرد انتخابي ساير بازيکنان انتخاب کند.

سود اقتصادي

economic profit
برابر است با درآمد کل منهاي هزينه ي کل ( شامل هزينه هاي آشکار و غيرآشکار)

اقتصاد

economics
بررسي چگونگي تخصيص منابع کمياب از سوي جامعه.

صرفه هاي ناشي از مقياس

economies of scale
به وضعيتي گفته مي شود که با افزايش مقدار توليد هزينه هاي متوسط کل بلندمدت کاهش يابد.

کارايي

efficiency
به دست آوردن حداکثر ستانده يا محصول با استفاده از منابع کمياب جامعه.

نظريه ي دستمزد - کارايي

efficiency wages
طبق نظريه ي دستمزد - کارايي، بنگاه ها به منظور افزايش بهره وري نيروي کار دستمزدي بيش از دستمزدهاي تعادلي پرداخت مي کنند.

فرضيه ي بازارهاي کارآمد

efficient markets hypothesis
بر اساس اين نظريه قيمت دارايي هاي يک بنگاه تمام اطلاعات مربوط به ارزش سهام ( سرمايه ها و دارايي ها) را در اختيار ما قرار مي دهد.

مقدار کارآمد توليد

efficient scale
به سطحي از توليد مي گوييم که در آن سطح هزينه ي متوسط کل حداقل شود.

کشش

elasticity
برابر است با حساسيت يا واکنش مقدار تقاضا يا مقدار عرضه يک کالا به تغيير يکي از عوامل تعيين کننده ي آن ها.

تعادل

equilibrium
به وضعيتي گفته مي شود که عرضه و تقاضا مساوي باشند.

قيمت تعادلي

equilibrium price
قيمت تعادلي قيمتي است که در آن مقدار عرضه و تقاضا مساوي مي شوند.

مقدار تعادلي

equilibrium quantity
مقدار عرضه مقدار تقاضايي است که در قيمت تعادلي به دست مي آيد.

برابري-عدالت

equity
عبارت است از توزيع منصفانه ي منابع اقتصادي بين اعضاءِ يک جامعه

قابليت محروم کردن

excludability
کالاهايي را استثناپذير يا محروم کردني مي ناميم که وقتي يک شخص از آن استفاده مي کند ديگران از مصرف يا استفاده ي آن کالا محروم شوند.

هزينه هاي آشکار (صريح)

explicit costs
هزينه هاي عوامل توليد که بنگاه در ازاي خريد آن ها پول مي پردازد.

صادرات

exports
کالاها و خدماتي که در داخل يک کشور توليد شده و به کشورهاي خارجي فروخته مي شود.

اثرات جانبي (توليد)

externality
اثر فعاليت (اقتصادي، توليدي) يک شخص بر رفاه ساير افراد.

داخلي کردن آثار جانبي (عوارض خارجي)

internalizing an externality
تغيير انگيزه ها به صورتي که مردم هزينه هاي مربوط آثار جانبي يا عوارض خارجي فعاليت هاي خود را جبران کنند.

عوامل توليد

factors of production
نهاده هاي مورد استفاده براي توليد کالاها و خدمات.

فدرال رزرو (فد)

Federal Reserve (Fed
بانک مرکزي ايالات متحده ي امريکا.

پول بدون پشتوانه

fiat money
پول بدون ارزش ذاتي که به عنوان پول مورد استفاده قرار مي گيرد، زيرا دولت آن را منتشر کرده و ارزش آن را ضمانت مي کند.

پول اعتباري (پول بدون پشتوانه)

fiat money
پول بدون ارزش ذاتي که دولت آن را منتشر کرده و ارزش يا اعتبار آن را ضمانت مي کند.

بازارهاي مالي

financial Markets
نهادهاي مالي که از طريق آن ها پس اندازکنندگان مي توانند به طور غيرمستقيم منابع مالي مورد نياز وام گيرندگان را فراهم کنند.

مؤسسات واسطه ي مالي

financial intermediaries
نهادها و سازمان هايي هستند که از طريق آن ها پس اندازکنندگان مي توانند به طور غيرمستقيم منابع اعتباري وام گيرندگان را فراهم کنند.

نظام مالي

financial system
مجموعه اي از نهادهاي مالي که در اقتصاد ارتباط بين گروه پس اندازکنندگان (يا يک شخص پس انداز کننده) و گروه سرمايه گذاران ( يا يک سرمايه گذار) را فراهم مي کنند.

اثر فيشر

fisher effect
تعديل يک به يک بين نرخ بهره ي اسمي و نرخ تورم را اثر فيشر مي گوييم.

هزينه هاي ثابت

fixed costs
هزينه هايي که با تغيير مقدار توليد تغيير نمي کنند.

نرخ ذخيره ي قانوني

fractional-reserve banking
يک نظام بانکداري که در آن بانک ها فقط بخشي از ذخاير سپرده گذاران را نزد خود نگهداري مي کند.

استفاده کننده ي رايگان

free-rider
شخصي که از منافع يک کالا بدون پرداخت هيچ هزينه ي پولي استفاده مي کند

بيکاري برخوردي

frictional unemployment
بيکاري برخوردي زماني به وجود مي آيد که شخص در جست وجوي شغل مناسب و مطابق با سليقه و خواست خود است.

تجزيه و تحليل صورت هاي مالي

fundamental analysis
تحليل هايي که ارزش واقعي بنگاه را تعيين مي کنند.

ارزش آتي

futrue value
مبلغ پولي که با توجه به مبلغ پول امروز و نرخ بهره ي جاري در آينده به دست مي آيد.

نظريه ي بازي ها

game theory
به بررسي چگونگي رفتار مردم در وضعيت هاي مختلف راهبردي مي پردازد.

شاخص ضمنيGDP

GDP deflator
يک شاخص اندازه گيري سطح عمومي قيمت هاست، اين شاخص برابر است با GDP اسمي تقسيم بر GDP حقيقي ضرب در 100.

کالاي گيفن

giffen good
کالايي است که با افزايش قيمت آن تقاضا براي خريدش بيش تر مي شود.

مخارج ( خريدها ) دولت

government purchases
مخارج يا هزينه هاي خريد کالاها و خدمات توسط دولت هاي ايالتي، محلي و دولت مرکزي.

توليد ناخالص داخلي

gross domestic product (GDP)
ارزش بازاري تمام کالاها و خدمات توليدشده در يک کشور طي يک دوره ي زماني خاص.

عدالت افقي ( نظريه )

horizontal equity
بر اساس اين نظريه ماليات هنندگان با توانايي يکسان بايد پرداخت هاي مالياتي يکسان داشته باشند.

سرمايه هاي انساني

human capital
انباشت سرمايه گذاري بر روي انسان ها مانند آموزش يا ارتقاءِ مهارت هاي شغلي آنان.

سرمايه انساني

human capital
دانش و مهارت کارگران که از طريق تجربه و آموزش به دست مي آيد.

ريسک جزئي

idiosyncratic risk
ريسک يک واحد اقتصادي. ريسکي که فقط بر فعاليت هاي اقتصادي يک بنگاه اثر مي گذارد.

هزينه هاي غيرآشکار ( هزينه هاي ضمني )

implicit costs
هزينه هاي مربوط به نهادهاي توليد که معمولاً بنگاه به صورت پولي آن ها را محاسبه نمي کند.

سهميه بندي واردات

import guota
محدوديت مقداري بر يک کالا که مي تواند در خارج توليد شده و در داخل به فروش برسد.

واردات

imports
کالاها و خدماتي که در خارج توليد و در داخل يک کشور به فروش مي رسد.

اثر درآمدي

income effect
عبارت است از تغيير در مصرف يک کالا به دليل تغيير قيمت آن کالا که با انتقال به روي يک منحني بي تفاوتي بالاتر يا منحني بي تفاوتي پايين تر نشان داده مي شود.

کشش درآمدي تقاضا

income elasticity of demand
شاخص اندازه گيري مقدار تغيير تقاضاي يک کالا نسبت به تغيير در درآمد مصرف کننده اين شاخص برابر است با درصد تغيير در مقدار تقاضا نسبت به درصد تغيير در درآمد.

شاخص بندي

indexation
اصلاح خودکار ارزش دلار با توجه به تورم بر اساس قانون يا قرارداد.

منحني بي تفاوتي

indifference curve
مکان هندسي ترکيبات مختلفي از دو کالاست که رضايت خاطر يکساني را براي مصرف کننده فراهم مي کند.

کالاي پست

inferior good
کالايي است که با فرض ثابت بودن ساير چيزها، با افزايش درآمد تقاضاي آن کاهش مي يابد.

تورم

inflation
افزايش سطح عمومي قيمت ها در اقتصاد.

نرخ تورم

inflation rate
درصد تغيير در شاخص قيمت نسبت به دوره ي قبل

ماليات تورمي

inflation tax
درآمد دولت ناشي از افزايش حجم پول.

اطلاعات کارآمد

informational efficient
بازار سهام اطلاعات مربوط به قيمت سهام (داراي ها، سرمايه ها) را به روش عقلايي ارائه مي کند.

داخلي کردن آثار جانبي توليد

internalizing an externality
متأثر کردن انگيزه ها به نحوي که خود مردم هزينه هاي آثار جانبي فعاليت هاي خود را بپردازند.

سرمايه گذاري

investment
هزينه هاي مربوط به تجهيزات سرمايه اي، تأسيس انبارها، ساختمان ها شامل خريد مسکن جديد توسط خانوارها.

جست و جوي شغل

job search
فرايند دستيابي يا پيدا کردن شغل مناسب و مطابق با سليقه، تخصص و مهارت شخص.

کاريابي، جستجوي شغل

job search
فرايندي که طي آن کارگران شغل مناسب با سليقه و مهارت خود را پيدا مي کنند.

نيروي کار

labor force
تعداد کل کارگران شامل کارگران شاغل و کارگران بيکار.

نرخ مشارکت نيروي کار

labor-force participation rate
درصد جمعيت بزرگسالان که داخل نيروي کار هستند.

قانون تقاضا

law of demand
طبق قانون تقاضا با فرض ثابت بودن ساير چيزها، با افزايش قيمت کالا مقدار تقاضاي آن کاهش مي يابد.

قانون عرضه

law of supply
طبق قانون عرضه با فرض ثابت بودن ساير چيزها، با افزايش قيمت کالا مقدار عرضه کالا افزايش مي يابد.

قانون عرضه و تقاضا

law of supply and demand
بر اساس اين قانون قيمت يک کالا آن قدر تغيير مي کند تا تعادل ( توازن ) بين عرضه و تقاضا برقرار شود.

آزادي خواهي ( ليبراليسم )

liberalism
فلسفه ي سياسي است که بر اساس آن دولت بايد سياست هايي را انتخاب و اجرا کند که از نظر هر شخص بي طرف که در پرده اي از جهل قرار دارد نيز عادلانه باشد.

مکتب آزادي خواهي

libertarianism
فلسفه ي سياسي است که بر اساس آن دولت بايد خلافکاران را تنبيه و از انجام امور خلاف جلوگيري کند و توافق هاي اختياري و داوطلبانه را محترم بشمارد، به طوري که منجر به تغيير در توزيع درآمد نيز نشود.

دوره ي زندگي اقتصادي

life cycle
الگوي معمول مربوط به تغييرات درآمد يک شخص در طول دوران زندگي

قابليت نقدينگي

liquidity
سهولت تبديل دارايي و سرمايه به وسيله اي براي معادله را نقدينگي يا قابليت نقدشوندگي مي گوييم. امکان تبديل آسان پول به وسيله ي مبادله.

نقدينگي

liquidity
سهولت تبديل دارايي و سرمايه به وسيله ي مبادله را نقدينگي مي گوييم.

ماليات مقطوع يا سرانه

lump-sum tax
ماليات که از همه ي افراد به طور يکسان (سرانه) دريافت مي شود.

اقتصاد کلان

macroeconomics
مطالعه ي اقتصاد به عنوان يک پديده ي کلي شامل تورم، بيکاري و رشد اقتصادي.

تغييرات حاشيه اي (نهايي)

marginal changes
تغييرات افزايشي اندک در يک فعاليت اقتصادي.

هزينه نهايي

marginal cost
افزايش هزينه کل به علت افزايش يک واحد توليد

توليد نهايي

marginal product
افزايش در توليد کل به علت استفاده از آخرين واحد نهاده ي توليد.

توليد نهايي نيروي کار

marginal product of labor
افزايش در مقدار توليد ناشي از به کارگيري يک واحد نيروي کار اضافي.

نرخ نهايي جانشين

marginal rate of substitution
شيب در هر نقطه از منحني بي تفاوتي برابر است با نرخي که مصرف کننده تمايل دارد يک کالا را ( با آن نرخ) جانشين کالاي ديگر کند.

درآمد نهايي

marginal revenue
تغيير در درآمد کل به علت فروش يک واحد اضافي از کالا.

نرخ نهايي ماليات

marginal tax rate
تغيير در ماليات پرداختي به ازاي تغيير يک دلار در درآمد.

بازار

market
شامل گروه خريداران و فروشندگان يک کالا يا خدمت خاص.

اقتصاد بازار

market economy
اقتصاد بازار به اقتصادي گفته مي شود که تخصيص منابع از طريق تصميم گيري هاي غيرمتمرکز تعداد بسيار زيادي بنگاه و خانوارها که در بازارها کالاها و خدمات با يکديگر رو به رو مي شوند، انجام مي شود.

شکست بازار

market failure
به وضعيتي گفته مي شود که بازار در تخصيص کارآمد منابع موفق نمي شود.

بازار وجوه قابل استقراض ( وام دادني)

market for loanable funds
بازراي که صاحبان پس انداز وجوه خود را به کساني عرضه مي کنند که تمايل به استقراض و سرمايه گذاري دارند.

قدرت بازار

marketpower
توانايي يک فعال اقتصادي ( يا يک گروه کوچک از فعالان اقتصادي) که داراي قدرت تأثير زيادي بر قيمت هاي بازار هستند.

معيار حداکثر- حداقل

maximin criterion
بر اساس اين معيار هدف دولت حداکثر کردن رفاه کل جامعه است بدون آن که حتي رفاه يک شخص کاهش يابد.

قضيه ي رأي دهنده ي مياني

median voter theorem
يک نتيجه گيري رياضي است که نشان مي دهد اگر رأي دهندگان يک نقطه را روي يک خط انتخاب کنند و هر رأي دهنده بخواهد که نقطه ي انتخابي نهايتاً به نقطه ي انتخابي يا ترجيح او نزديک تر باشد، آنگاه بر اساس قانون اکثريت نتيجه ي به دست آمده هميشه بيش ترين نزديکي را به رأي دهنده ي ميانه (کسي که دقيقاً در حد وسط توزيع آراء قرار مي گيرد) دارد.

پول به عنوان وسيله ي مبادله

medium of exchange
پولي که خريداران براي خريد کالاها و خدمات مورد نياز خود به فروشندگان مي دهند.

هزينه هاي فهرست قيمت

menu costs
هزينه ي تغيير قيمت کالاها.

هزينه ي فهرست بهاي کالاها

menu costs
هزينه ي تغيير قيمت ها، بنگاه مجبور مي شود تا فهرست قيمت هاي جديد را مجدداً چاپ و منتشر کند.

اقتصاد خرد

microeconomics
مطالعه و بررسي رفتار خانوارها و بنگاه ها در چگونگي تصميم گيري آن ها و تعامل در بازارها.

خنثي بودن پول

Monetary neutrality
بر اساس اين نظريه ي تغيير در عرضه ي پول هيچ تأثيري بر متغيرهاي حقيقي ندارد.

سياست پولي

monetary policy
تعيين عرضه ي پول از سوي سياستگذاران بانک مرکزي.

پول

money
مجموعه اي از دارايي هاي يک اقتصاد که مردم از آن ها براي خريد کالاها و خدمات استفاده مي کنند.

ضريب فزاينده ي پولي

money multiplier
مقدار پولي که نظام بانکي بر اساس هر دلار از ذخاير ( دلار پايه ) توليد مي کند.

عرضه ي پول

Meney supply
مقدار پول موجود در يک اقتصاد.

رقابت انحصاري

monopolistic competition
نوعي ساختار بازار است که در آن بنگاه هاي زيادي محصول مشابهي را مي فروشند که داراي ويژگي هاي کاملاً يکسان نيست.

بنگاه انحصاري

monopoly
يک بنگاه که تنها فروشنده ي يک کالاي منحصر به فرد و بدون جانشين است.

خطر صداقت يا مخاطره ي اخلاقي

moral hazard
اگر فعاليت هاي يک شخص (کارگر- نماينده) از سوي مدير يا کارفرماي خود به طور کامل نظارت نشود، ممکن است عدم صداقت کاري و ساير رفتارهاي نامطلوب که آن را مخاطره ي اخلاقي يا خطر صداقت مي ناميم به وجود آيد.

اثر ضريب فزاينده

multiplier effect
وقتي سياست مالي انبساطي باعث افزايش درآمد و به دنبال آن افزايش هزينه هاي مصرف کننده مي شود يک انتقال اضافي در تقاضاي کل به وجود مي آيد که ناشي از اثر ضرايب فزاينده است.

صندوق سرمايه گذاري مشترک

mutual fund
مؤسسه اي که با فروش سهام به مردم از محل درآمدهاي به دست آمده اقدام به خريد سبد يا مجموعه اي از سهام و اوراق قرضه و ساير دارايي هاي سودآور مي کند.

تعادل ناش

nash equilibrium
به موقعيتي گفته مي شود که عاملان اقتصادي براي انتخاب بهترين راهبرد در تعامل با رقبايي هستند که آن ها نيز در مجموع بهترين راهبرد را انتخاب کرده اند.

پس انداز ملي ( پس انداز کل)

national saving (saving
کل درآمد باقيمانده در اقتصاد پس از پرداخت هزينه هاي مصرفي بخش خصوصي و مخارج دولت.

انحصار طبيعي

natural monopolgy
انحصار طبيعي در وضعيتي به وجود مي آيد که يک بنگاه بتواند يک کالا يا خدمت را با هزينه اي کم تر از دو بنگاه يا تعداد بيشتري بنگاه به کل بازار عرضه کند.

منابع طبيعي

natural resources
نهاده هاي که در توليد کالاها و خدمات مورد استفاده قرار مي گيرند و به طور طبيعي در اختيار ما قرار دارند مانند رودخانه ها، زمين ها و ذخاير معدني.

فرضيه ي نرخ طبيعي بيکاري

natural-rate hypothesis
بر اساس اين نظريه بيکاري صرفنظر از نرخ تورم سرانجام به سطح نرخ طبيعي خود مي رسد.

نرخ طبيعي بيکاري

natural rate of unemployment
نرخِ عادي و معمول بيکاري که نرخ واقعي بيکاري در اطراف آن نوسان مي کند.

ماليات منفي بر درآمد

negative in come tax
يک نظام مالياتي که ماليات را از خانوارهاي پردرآمد جمع آوري کرده و به خانوارهاي فقير منتقل مي کنند.

خالص جريان خروج سرمايه

net capital outflow
خريد دارايي هاي خارجي از سوي ساکنان يک کشور منهاي خريد دارايي هاي داخلي از سوي خارجي ها.

خالص صادرات

net exports
ارزش صادرات يک کشور منهاي ارزش واردات که آن را تراز تجاري نيز مي ناميم.

GDP اسمي

nominal GDP
ارزش کالاها و خدمات توليد شده به قيمت هاي جاري.

توليد ناخالص داخلي اسمي

nominal GDP
ارزش توليد کالاها و خدمات به قيمت هاي جاري.

نرخ ارز اسمي

nominal exchange rate
نرخي که يک شخص مي تواند پول کشور خود را با پول کشور ديگر بر مبناي آن مبادله کند.

نرخ بهره ي اسمي

nominal interest rate
نرخ بهره ي اعلام شده بدون آن که با توجه به تورم تعديل شده باشد.

متغيرهاي اسمي

متغيرهايي که برحسب واحدهاي پولي اندازه گيري مي شوند.

کالاي عادي

normal good
کالاهايي هستند که با افزايش درآمد تقاضا براي آن ها افزايش مي يابد.

عبارت هاي دستوري ( هنجاري- ارزشي)

normative statements
عباراتي درباره ي آن چه بايد باشد، عباراتي که مي گويد جهان بايد چگونه باشد.

انحصار چند جانبه

oligopoly
يک ساختار بازار است که در آن تعداد کمي فروشنده کالاي مشابه با يکساني را توليد مي کنند.

اقتصاد باز

Open economy
يک اقتصاد که به طور آزادانه با ساير اقتصادهاي جهان رابطه و تعامل دارد.

عمليات بازار باز

open -market operations
خريد و فروش اوراق قرضه ( اوراق خزانه داري ) توسط بانک مرکزي ( امريکا ).

هزينه ي فرصت

opportunity cost
ارزش آن چيزي که از دست مي دهيم تا يک واحد کالاي مورد نظر را به دست آوريم.

کالاهاي مکمل کامل

perfect complements
دو کالا که منحني هاي توليد يکسان آنها به صورت زاويه ي قائمه است.

جانشين هاي کامل

perfect substitutes
دو کالا که منحني هاي بي تفاوتي آنها به صورت خطوط مستقيم ( با شيب ثابت ) است.

درآمد دائمي

permanent income
درآمد عادي هر مصرف کننده را درآمد دائمي مي ناميم.

منحني فيليپس

phillips curve
نشان دهنده ي ارتباط يا مبادله ي بين تورم و بيکاري در کوتاه مدت است.

سرمايه فيزيکي

physical capital
ذخاير تجهيزات، ماشين آلات، ساختمان ها و ساير زيرساخت هايي که در توليد کالاها و خدمات مورد استفاده قرار مي گيرد.

ماليات پيگويي

pigouian tax
نوعي ماليات براي از بين بردن آثار جانبي منفي فعاليت هاي توليدي

عبارات اثباتي

positive statements
عباراتي درباره ي آن چه هست، عباراتي که توضيح مي دهد جهان چگونه است.

خط فقر

poverty line
سطحي از درآمد که دولت ( بانک مرکزي ) اعلام مي کند، به طوري که خانوارهايي با درآمد کم تر از اين درآمدِ مطلق، زير خط فقر قرار مي گيرند.

نرخ فقر

poverty rate
درصدي از جمعيت يا خانوارها که درآمد آنها کم تر از سطح درآمدِ مطلقي است که بانک مرکزي اعلام مي کند و يا در خط فقر قرار دارند.

ارزش فعلي

Present value
ارزش فعلي يک مبلغ پول در آينده برابر است با مبلغي که امروز بايد در اختيار داشته باشيم تا با توجه به نرخ هاي بهره ي جاري همان مبلغ پول در آينده به دست آيد.

سقف قيمت

price ceiling
حداکثر قيمت قانوني که يک کالا بايد در آن قيمت به فروش برسد.

تبعيض قيمت

price discrimination
عبارت است از فروش يک کالا به دو قيمت متفاوت به دو گروه مختلف از مصرف کنندگان.

کشش قيمتي تقاضا

price elasticity of supply
تغيير در مقدار تقاضاي کالا را بر اثر تغيير در قيمت نشان مي دهد و براي محاسبه ي آن درصد تغيير در مقدار تقاضا بر درصد تغيير در قيمت تقسيم مي شود.

کف قيمت

price floor
حداقل قيمت قانوني که يک کالا بايد در آن قيمت ( و نه کم تر ) به فروش برسد.

کارفرما، مدير، موکل

principal
شخصي که کار يا وظيفه اي را به ديگري (کارگر، نماينده، وکيل) واگذار مي کند.

معماي زنداني

prisoner's dilemma
بازي بين دو زنداني است که نشان مي دهد به چه دليل با وجود منافع سودآور دو جانبه ( براي هر دو زنداني ) همکاري بين آن ها بسيار مشکل ( يا نشدني ) است.

کالاهاي خصوصي

private goods
کالاهايي که دو ويژگي رقابت پذيري و منع سايرين از مصرف آن ها را داشته باشند.

پس انداز خصوصي

private saving
درآمد خانوارها پس از پرداخت ماليات ها و هزينه هاي مصرفي.

شاخص قيمت توليدکننده

producer price index
شاخص هزينه ي سبد کالاها و خدمات خريداري شده توسط بنگاه ها.

اضافه رفاه توليدکننده

producer surplus
برابر است با مبلغي که فروشنده دريافت مي کند منهاي هزينه هاي فروشنده.

تابع توليد

production function
ارتباط بين مقدار نهاده هاي به کار رفته در توليد کالاها و مقدار محصول.

مرز ( منحني ) امکانات توليد

production possibilities frontier
نشان دهنده ي ترکيبات مختلف از کالاهاست که يک اقتصاد مي تواند با توجه به عوامل توليد موجود و فناوري در دسترس توليد کند.

بهره وري

productivity
مقدار کالاها و خدمات توليدشده ي هر نفر ساعت نيروي کار.

سود

profit
درآمد کل منهاي هزينه ي کل.

ماليات تصاعدي (فزاينده)

progressive tax
نظام مالياتي که بر اساس آن افراد با درآمد بالا ماليات بيش تر ( با نرخ بالاتر ) و افراد با درآمد کم تر ماليات کم تري ( با نرخ پايين تر ) مي پردازند. با افزايش درآمد نرخ ماليات افزايش مي يابد.

ماليات متناسب ( يکسان )

proportional tax
نظام مالياتي که بر اساس آن تمام ماليات دهندگان ( صرف نظر از درآمد کم يا زياد) درصد ثابتي از درآمد خود را به عنوان ماليات مي پردازند.

کالاهاي عمومي

public goods کالاهايي که نه رقابت پذير هستند و نه مي توان کسي را از مصرف آن ها منع کرد.

پس انداز دولتي

public saving
درآمدهاي مالياتي دولت پس از پرداخت هزينه ها.

پس انداز بخش عمومي

public soving
درآمدهاي مالياتي دولت منهاي هزينه هاي دولت.

نظريه ي برابري قدرت خريد

purchasing-power parity
بر اساس اين نظريه ي مربوط به نرخ ارز قدرت خريد هر واحد پول در هر کشور بايد با قدرت آن پول براي خريد کالاها و خدمات در ساير کشورها برابر باشد.

معادله مقداري

quantity equation
معادله ي مقداري پول برابر است با M.V=P.Y اين معادله ارتباط بين حجم پول (M) سرعت گردش پول (V)، ارزش دلاري توليد کالاها و خدمات (Y) و سطح (P) را نشان مي دهد.

مقدار تقاضا

quantity demanded
مقدار کالايي که خريداران مايل و قادر به خريد آن هستند.

مقدار عرضه

quantity supplied
مقدار کالايي که فروشندگان حاضر و قادر به فروش آن هستند.

نظريه ي مقداري پول

quantity theory of money
بر اساس اين نظريه مقدار يا حجم پول در گردش سطح قيمت ها را تعيين مي کند و نرخ رشد حجم پول در گردش نيز نرخ تورم را تعيين خواهد کرد.

گام تصادفي

random walk
بر اساس اين نظريه امکان ندارد که با توجه به اطلاعات مربوط به تغييرات قيمت سهام بتوانيم قيمت آن را در آينده پيش بيني کنيم.

نظريه ي انتظارات عقلايي

rational expectations
بر اساس اين نظريه مردم براي پيش بيني اوضاع اقتصادي در آينده از تمام اطلاعات خود شامل اطلاعات مربوط به سياست هاي دولت به طور کاملاً بهينه استفاده مي کنند.

GDP حقيقي

real GDP
توليد کالاها و خدمات به قيمت هاي ثابت.

توليد ناخالص داخلي حقيقي

real GDP
ارزش توليد کالاها و خدمات به قيمت هاي ثابت.

نرخ ارز حقيقي

real exchange rate
نرخي که يک شخص مي تواند بر اساس آن کالاها و خدمات توليد شده در کشور خود را با کالاها و خدمات ساير کشورها مبادله کند.

نرخ بهره ي حقيقي

real interest rate
نرخ بهره اي که با توجه به نرخ تورم تعديل شده است.

متغيرهاي حقيقي

real variables
متغيرهايي که بر حسب واحدهاي فيزيکي اندازه گيري مي شوند.

رکود اقتصادي

recession
وضعيت کاهش درآمد حقيقي و افزايش بيکاري را رکود اقتصادي مي ناميم.

ماليات کاهنده (منفي)

regressive tax
در اين نظام افراد پردرآمد مالياتي کم تر و افراد کم درآمد ماليات بيش تري پرداخت مي کنند.

نسبت سپرده ي قانوني

reserve ratio
درصدي از سپرده هاي اشخاص نزد بانک ها که طبق قانون بايد از آن ها به عنوان ذخيره يا سپرده ي قانوني (معمولاً نزد بانک مرکزي) نگهداري کنند.

الزامات سپرده ي قانوني

reserve requirements
حداقل مقدار وديعه يا سپرده ي قانوني که بانک هاي تجاري موظف اند طبق مقررات نزد بانک مرکزي نگهداري کنند.

ذخاير قانوني

reserve requirements
حداقل سپرده ي قانوني که بانک ها طبق مقررات مجبور به نگهداري آن هستند.

سپرده هاي قانوني

reserves
بخشي از سپرده هاي اشخاص است که بانک ها حق استفاده و قرض دادن آن را ندارند.

ذخاير پولي

reserves
بخشي از سپرده هاي دريافت شده از سوي بانک ها به صرف پرداخت وام نمي شود.

ريسک گريز

risk averse
کسي که از عدم اطمينان فرار مي کند و يا نااطميناني را دوست ندارد.

کالاي رقيب ( مانعة الجمع )

rivalry
ويژگي کالاهايي است که استفاده ي يک شخص از آن امکان استفاده ي ديگران را کاهش مي دهد.

نسبت توليد از دست رفته

sacrifice ratio
درصد توليد سالانه ي از دست رفته نسبت به کاهش يک درصد تورم ساليانه.

کميابي

scarcity
ماهيت محدود بودن منابع طبيعي هر جامعه.

آشکارسازي اطلاعات

screening
به وضعيتي گفته مي شود که يک گروه فاقد اطلاعات با انجام اقداماتي گروه داراي اطلاعات را به آشکارسازي اطلاعات تشويق مي کنند.

هزينه ي رفت و آمد تورم

shoeleather costs
هزينه ي کاهش نگهداري پول نقد در کيف پول ( و سپردن آن به بانک و مراجعه ي مکرر به جاي دريافت کل دارايي).

کمبود

shortage
به وضعيتي گفته مي شود که مقدار تقاضا بيش از مقدار عرضه است.

ارسال علائم

signaling
اقداماتي که يک گروه دارايِ اطلاعات انجام مي دهند تا اطلاعات خصوصي ( مربوط به کالا ) براي گروهي ناآگاه آشکار شود.

تورم رکودي

stag flation
به وضعيتي گفته مي شود که کاهش توليد و افزايش قيمت ها به طور هم زمان وجود دارد.

سهام

stock
يک برگه يا گواهي رسمي و قانوني که نشان مي دهد دارنده ي آن مالک بخشي از بنگاه است.

پول به عنوان ذخيره ارزش

stone of value
اين وظيفه ي پول به معناي انتقال قدرت خريد از زمان حال به آينده است.

ذخيره ارزش

store of value
يک ويژگي پول است که بر اساس آن مردم مي توانند قدرت خريد را حفظ و از زمان حال به آينده انتقال دهند.

اعتصاب

strike
خودداري کارگران از کار کردن در بنگاه که از سوي اتحاديه ها سازمان دهي مي شود.

بيکاري ساختاري

structural unemployment
وقتي تعداد مشاغل در دسترس کم تر از آن است که براي هر فرد جوياي کار يک شغل فراهم شود بيکاري ساختاري داريم.

کالاهاي جانشين

substitutes
کالاهايي هستند که افزايش قيمت يکي از آن ها باعث افزايش تقاضاي ديگري مي شود.

اثر جانشيني

substitution effect
عبارت است از تغيير در مقدار مصرف يک کالا به دليل تغيير در قيمت آن که باعث انتقال مصرف کننده روي يک منحني بي تفاوتي مي شود.

هزينه ي اجتناب ناپذير

sunk cost
هزينه هايي که ملزم يا متعهد به پرداخت آن ها هستيم و منبعي براي جبران آن ها وجود ندارد.

منحني عرضه

supply curue
نمودار نشان دهنده ي ارتباط بين قيمت يک کالا و مقدار عرضه را منحني عرضه مي ناميم.

جدول عرضه

supply schedule
جدول نشان دهنده ي ارتباط بين قيمت يک کالا و مقدار عرضه ي آن.

شوک عرضه

supply shock
هر شوک يا حادثه اي که به طور مستقيم بر هزينه ها و قيمت هاي بنگاه ها اثر دارد و باعث مي شود تا منحني عرضه ي کل اقتصاد و در نتيجه منحني فيلپس جابجا شود.

مازاد

surplus
به وضعيتي گفته مي شود که مقدار عرضه بيش تر از مقدار تقاضا باشد.

تعرفه

tariff
ماليات بر کالاهايي که در خارج توليد شده و در داخل به فروش مي رسند.

تعلق مالياتي

tax incidence
بررسي اين موضوع که بار مالياتي نهايتاً به چه کسي تحميل مي شود.

دانش مربوط به فناوري

technological knowledge
سطح دانش يک جامعه در مورد بهترين روش هاي توليد کالاها و خدمات.

نظريه ي رجحان نقدينگي

theory of liquidity prefernce
بر اساس اين نظريه که از سوي کينز مطرح شد، نرخ بهره از تعادل عرضه و تقاضاي پول به دست مي آيد.

هزينه ي کل

total cost
کل ارزش بازاري نهاده هايي که بنگاه براي توليد مورد استفاده قرار مي دهد.

درآمد کل ( يک بنگاه )

total revenue (for a firm)
مبلغ دريافتي بنگاه از محل فروش محصولات.

درآمد کل ( در بازار )

total revenue (in amarket)
مبلغ پرداختي توسط خريداران و مبلغ دريافتي توسط فروشندگان که برابر است با قيمت کالا ضربدر مقدار فروش.

تراز تجاري

trade balance
ارزش صادرات يک کشور منهاي ارزش واردات که آن را خالص صادرات نيز مي ناميم.

کسري تجاري

trade deficit
مازاد واردات نسبت به صادرات.

سياست تجاري

trade policy
سياست هاي دولت که به طور مستقيم بر مقدار صادرات و واردات کالاها و خدمات يک کشور تأثير دارد.

مازاد تجاري

trade surplus
مازاد صادرات نسبت به واردات.

فاجعه ي منابع عمومي

tragedy of the commons
يک نمونه و مثال روشن است که به خوبي توضيح مي دهد به چه دليل از ديدگاه جامعه به طور کلي از منابع عمومي و مشترک بيش از حد لزوم مورد نياز استفاده و بهره برداري مي شود.

هزينه هاي مبادلاتي

transaction costs
هزينه هايي که گروه هاي مذاکره کننده در فرايند چانه زني و رسيدن به توافق متحمل مي شوند.

پرداخت هاي انتقالي ( کمک هاي بلاعوض غيرنقدي)

in-kind transfers
خانواده هاي فقير در چارچوب سياست هاي دولت، کمک هايي به صورت کالاها و خدمات غيرنقدي دريافت مي کنند.

بيمه ي بيکاري

unemployment insurance
برنامه ي دولت جهت حمايت از کارگران در زمان بيکاري.

نرخ بيکاري

unemployment rate
درصدي از نيروي کار که فاقد شغل است.

اتحاديه ي کارگري

union
سازمان هاي کارگري که در مورد قراردادهاي کار و نرخ دستمزد با کارفرمايان مذاکره و چانه زني دارند.

اتحاديه کارگري

union
جامعه ي کارگراني است که براي تعيين سطح دستمزد، ساعات کاري و ساير شرايط کاري با کارفرمايان چانه زني مي کنند.

پول به عنوان واحد شمارش

unit of account
پول معياري براي اندازه گيري قيمت کالاها و بدهي هاست.

واحد شمارش

unit of account
پول معيار سنجش قيمت کالاها و بدهي هاست.

مکتب مطلوبيت گرايي

utilitarianism
يک فلسفه ي سياسي است که بر اساس آن دولت بايد سياست هايي را انتخاب و اجرا کند که مطلوبيت کل تمام افراد جامعه حداکثر شود.

مطلوبيت

utility
يک شاخص يا معيار اندازه گيري رضايت خاطر يا خوشحالي و لذت مصرف کننده.

ارزش توليد نهايي

value of marginal product
برابر است با توليد نهايي يک نهاده ( عامل توليد ) ضربدر قيمت محصول.

هزينه هاي متغير

variable costs
هزينه هايي هستند که با تغيير مقدار توليد تغيير مي کنند.

سرعت گردش پول

valocity of money
تعداد دفعاتي که پول طي يک دوره ي زماني بين مردم دست به دست مي شود.

عدالت عمودي

vertical equity
بر اساس اين نظريه ماليات دهندگان با توانايي پرداخت بيش تر بايد ماليات بيش تري بپردازند.

رفاه

welfare
برنامه هاي دولت که منجر به افزايش درآمد فقرا مي شود.

اقتصاد و رفاه

welfare economics
مطالعه ي اين موضوع که تخصيص منابع چگونه بر رفاه اقتصادي تأثير مي گذارد.

تمايل به پرداخت

willing ness to pwy
حداکثر مبلغي که يک خريدار حاضر است براي خريد يک کالا بپردازد.

قيمت جهاني

world price
قيمت يک کالا که در بازار جهاني براي آن کالا تعيين مي شود.
منبع مقاله :
منکيو، گريگوري، (1391)، کليات علم اقتصاد، ترجمه: حميدرضا ارباب، تهران: نشرني، چاپ اول.