آفريقا- قاره درندشتي که هم ساکنانش و هم بيگانگان را همواره در شگفتي فرو مي برد- تنها يک سرزمين واحد نيست. آفريقا، از نظر تاريخي، جغرافيايي، و سياسي، مظهر تنوع و گونه گوني است.
اين سرزمين بيش از هر چيز با تضادهايش مشخص مي شود. به عنوان مثال، با آن که آفريقا به لحاظ سکونت کهن ترين قاره کره خاکي است، اما پژوهش در تاريخ آن، تنها در دهه 1960 به بلوغ واقعي خود رسيد، که اين با پيدايي بسياري از کشورهاي تازه استقلال يافته آفريقاي مدرن مصادف گرديد. بنابراين، تنها مي توان گردش و گذري اجمالي و اختياري در تاريخ، نقش و آينده تلويزيون در برخي از کشورهاي آفريقايي داشت.
شواهد بر آن دلالت دارد که آفريقا نه تنها زادگاه نوع بشر، که زادگاه بسياري از نوآوري هاي جهان باستاني پيش از تاريخ نيز بوده است. واقعيت، امروزه اين است که آفريقا در هيچ کدام از حيطه هاي فن آوري مدرن پيشتاز نيست. چه رسد به تلويزيون که، از ميان رسانه هاي همگاني مدرن، ديرتر به اين قاره آمده است. ديگر نقاط جهان در حال توسعه، در مسابقه باب کردن تلويزيون، از آفريقا پيشي گرفته اند.
مکزيک براي نخستين بار در سال 1950 صاحب تلويزيون شد، و دو سال بعد، ونزوئلا و جمهوري دومينيکن به تلويزيون دست يافتند و از آن پس، فيليپين در سال 1953، کلمبيا 1954، و گواتمالا، نيکاراگوئه و اوروگوئه در سال 1956 داراي اين موقعيت شدند. در سال 1958 شيلي و پرو ايران نخستين ايستگاه هاي تلويزيون خود را تأسيس کردند.
برخي از کشورهاي آفريقايي چندان هم از قافله عقب نماندند. در بسياري از موارد، تلويزيون در آفريقا به صورت دستيار استقلال سياسي جلوه گر شد. در سال 1954 مراکش، ايستگاه تلويزيوني اي از آن خود تأسيس کرد و دو سال بعد، الجزاير همين روند را پي گرفت. نيجريه، غول آفريقا، نخستين ايستگاه تلويزيوني خود را در سال 1959 و در آستانه استقلالش (به سال 1960) تاسيس کرد. بين سال هاي 1962 تا 1965 تلويزيون به کنيا، اوگاندا، کنگوي برازاويل، سودان، زامبيا، ولتاي عليا، گابن، ساحل عاج، سنگال و غنا وارد شد. ديتريش بروانگر به درستي چنين استدلال مي کند: « تلويزيون زماني پا به ميدان گذاشت که بيشتر مستعمره هاي آفريقا در حال دست يافتن به استقلال بودند. و اغلب ايستگاه هاي تلويزيوني در زمره هداياي خداحافظي قدرت هاي استعماري درمي آمدند. » اين وضع مي تواند در مورد بعضي از کشورها صادق باشد، اما در بسياري از کشورهاي ديگر، خواسته و عزم خود آنها در استفاده از تلويزيون به عنوان سلاح سياسي نقشي حياتي ايفا مي کرد.
با توجه به تحولات فناوري نسبتاً اندک در بيشتر کشورهاي آفريقايي آن زمان، شگفتي در اين جاست که بسياري از آنها توانسته بودند از عهده هزينه هاي سنگين اوليه تأسيس تلويزيون برآيند. از اين لحاظ، کشورهاي آفريقايي چندان از کشورهاي متنعم و رهرو در روند مدرن سازي، مثل کره و تايوان که ايستگاه هاي تلويزيوني خود را به ترتيب در سال هاي 1961 و 1962- بعد از مراکش، الجزاير، و نيجريه- بنيان نهادند، عقب تر نبودند. سنگاپور و مالزي در سال 1963، همزمان با غنا، به اين روند پيوستند و کنيا هم که پيشتر و به سال 1962، نخستين ايستگاه تلويزيوني خود را تأسيس کرده بود، يعني يک سال پيش از آن که اين کشور، هم چون نيجريه، به استقلال دست يابد. اما برخلاف نيجريه، که در آن يک دولت منطقه اي در جناح مخالف در تأسيس تلويزيون پيشقدم شده بود، در کنيا دولت مرکزي، عمدتاً به خاطر جامعه ي اروپاييان و هنديان آن جا، اين کار را انجام داده بود.
در زامبيا، تلويزيون در سال 1961 و به خواست يک شرکت خصوصي، يعني شرکت لندن رودزيا (2) پديدار شد که عمليات پخش را در کيتوه (3) متمرکز و آغاز کرد. دولت با تشخيص تأثيرات اين رسانه، که مي توانست براي بسيج همگاني حتي بينندگان بي سواد به کار رود، در سال 1964 به خريد تجهيزات اين تلويزيون پرداخت و متعاقب آن ايستگاه ديگري در پايتخت، لوساکا، افتتاح کرد. بنا به گفته فرانسيس کاسوما (4) کار پخش تلويزيوني در زامبيا، پس از آن آغاز بسيار فروتنانه چنان به سرعت توسعه يافت که تا سال 1986 بيشتر مناطق روستايي زامبيا مي توانستند، از جنبه تکنيکي، به هر حال تلويزيون را تماشا کنند، هر چند که بسياري از مردم توان خريد دستگاه گيرنده را نداشتند و در بعضي موارد، اصلاً برق در دسترس نبود. رابط هاي مايکروويو، امواج تلويزيوني را به مراکز استان هاي چيپاتا، کاساما، سولوزي، مونگو، وليوينگستن رسانده بودند.
ورود تلويزيون به بسياري از کشورهاي آفريقايي با طنيني همراه بوده که از بعضي جنبه ها بازتابي از فرهنگ جغرافيايي سياسي و يا خصوصيت تجاري آنهاست. مثلاً در نيجريه، با توجه به تنوع وسيع گروه هاي قومي و سازمان هاي اجتماعي بسيار توسعه يافته که بسياري از آنها براي به دست گرفتن قدرت و نفوذ با دولت فدرال رقابت دارند، تلويزيون نخستين بار به خواست يک دولت منطقه اي به ميدان آمد. به دنبال حذف سخن و تصويرپراکني از فهرست اختصاصي دولت مرکزي که يکي از نتايج همايش قانون اساسي در سال 1953 بود، قانون اساسي سال 1954 دولت هاي منطقه اي را در تأسيس ايستگاه هاي سخن و تصويرپراکني مجاز دانست.
بدين ترتيب بود که دولت نيجريه غربي با همکاري يک شرکت انگليسي به نام اُورسيز رديفيوژن ليميتد (5) سرويس سخن و تصويرپراکني نيجريه غربي- تلويزيون نيجريه غربي (دبليو.ان.بي.اس-دبليو.ان.تي.وي ) (6) را براي راه اندازي يک ايستگاه راديويي و يک ايستگاه تلويزيوني- که اين يکي درست يک سال پيش از استقلال اين کشور در اول اکتبر 1960، وارد فعاليت شد- تأسيس کرد. شعار دبليو.ان.تي.وي ( تلويزيون نيجريه غربي )« اولين در آفريقا » بود ( گو اين که الجزاير و مراکش پيش از اين صاحب ايستگاه هاي تلويزيوني بودند ). اکنون زمينه براي رقابت هاي بين منطقه اي در فعاليت هاي تلويزيوني آماده شده بود.
بنابراين، يک سال پس از تأسيس دبليو.ان.تي.وي، دولت نيجريه شرقي ايستگاه تلويزيوني خود را بنا نهاد که نسبت به آن يکي، نام سرويس تلويزيوني نيجريه شرقي (ئي.ان.تي.وي) (7) را به خود گرفت و با شعار« برتر از اين نيست » وارد ميدان شد. اين تلويزيون بعدها در پيگرد جنگ نيجريه- بيافرا، که در فاصله سال هاي 1967 تا 1970 درگرفت، نقشي تاريخي ايفا کرد. بسياري از نيجريه اي هاي واقع بين در اين مسئله با بيافرايي ها و ناظران بين المللي متفق القول اند که بيافرا در جنگ تبليغاتي اي که راديو بيافرا ساز کرده بود، برنده شد. عنوان راديو بيافرا در زمان جنگ « سرويس سخن و تصويرپراکني نيجريه شرقي » بود که آميزه اي از فعاليت هاي پخش راديويي و تلويزيوني را داشت.
منطقه ي سياسي ديگر در نيجريه، يعني منطقه شمال، پذيرفت که در مسابقه فعاليت هاي تلويزيوني از ساير مناطق عقب افتاده است، اما مصمم شد که اين وضع را اصلاح کند. در ماه مارس 1962، منطقه شمال ايستگاه تلويزيوني خود را با نام راديو تلويزيون کادونا و به عنوان بازوي عملياتي شرکت سخن و تصويرپراکني نيجريه شمالي (بي.سي.ان.ان) (8) تأسيس کرد، و همزمان با آن، جنگ بين مناطق موقتاً فروکش کرد. در آوريل 1962 دولت فدرال با تأسيس ايستگاه تلويزيوني فدرال به نام سرويس تلويزيوني نيجريه (ان.تي.اس) (9) در جزيره ويکتوريا، لاگوس، اين معادله را متوازن ساخت.
در همه اقدامات اوليه براي تأسيس ايستگاه هاي تلويزيوني دستان نيرومند شرکاي خارجي نمايان بود. در مورد سرويس تلويزيون نيجريه (ان.تي.اس)، شريک خارجي شرکت غول آساي امريکايي آر.سي.اي بود که شرکت هاي زيمنس (10) و مارکني (11) را در مناقصه هاي مربوط به تأسيس سرويس هاي تلويزيون ملي از ميدان به در کرد. قرارداد ان.تي.اس با آر.سي.اي در 23 فوريه 1961 به امضا رسيد، ولي پخش تلويزيوني عملاً در آوريل 1962 بر کانال ده، در لاگوس آغاز شد.
تاريخ تلويزيون در نيجريه ارتباط نزديکي با تاريخ سياسي اين سرزمين دارد. اين پيوند نه تنها به سبب جانشيني دولت هاي منطقه اي در موضع دولت فدرال، و در نتيجه در دست گرفتن مديريت تلويزيون، بلکه به دليل نظارت بر اين رسانه و استفاده از آن به عنوان سلاح سياسي، تحقق يافته است. ساختارهاي نوين اداره حکومت، همواره به ساختارهاي نوين تأسيس، نظارت بر تلويزيون و استفاده از آن انجاميده است. با الغاي دولتهاي منطقه اي، و در پي آن، به وجود آمدن ايالات در سال 1969، ايالات جديدي که وارث ايستگاه هاي تلويزيوني نبودند، نخستين نياز خود را در تأسيس آنها ديدند. تفرقه و چندپارگي سياسي، در سال 1975، نيجريه را به صورت يک ساختار کشوري نوزده ايالتي - به جاي نظام دوازده ايالتي اوليه- درآورد. ايالات جديد ديگر بار احساس کردند که بايد ايستگاه هاي تلويزيوني ( و راديويي ) از آن خود داشته باشند، و اکنون داراي چنين ايستگاه هايي هستند.
دولت فدرال، که در اين ميان، همواره در پس دولت هاي منطقه اي عمل کرده بود، در آوريل 1976 طي حکم شماره 24 رسماً تأسيس اداره تلويزيون نيجريه ( ان.تي.اي ) (12) را اعلام کرد. ان.تي.اي سازمان پوشش دهنده ي مديريت تمامي ايستگاه هاي تلويزيوني با مالکيت دولت فدرال است که در پايتخت فدرال و ساير مراکز ايالات قرار دارند. امروزه دولت فدرال نيجريه ايستگاه هاي تلويزيوني و راديويي واقع در مرکز فدرال قديم و جديد لاگوس و آبوجا، و نيز ايستگاه هاي واقع در شهرهاي مرکزي ( پايتخت هاي ) هر يک از سي ايالت کشور نيجريه را زيرنظر خود دارد. علاوه بر اين، تقريباً هر سي ايالت از ايستگاه هاي راديويي و تلويزيوني که زير نظر ايالت خودشان قرار دارد، بهره مندند. راه اندازي اين ايستگاه هاي راديو و تلويزيون، اکنون به عنوان نخستين دستور کار هر ايالت تازه تأسيس پذيرفته شده است.
يک کشور ديگر آفريقايي که تاريخ تلويزيون جالب توجهي دارد، جمهوري خلق کنگو، کشور عمدتاً فرانسوي زبان آفريقاي مرکزي است که در ساحل اقيانوس اطلس واقع شده و جمعيتي نسبتاً اندک، در حدود دو ميليون نفر، دارد. کنگو مشهور به نخستين کشور آفريقايي فرانسوي زبان صاحب ايستگاه تلويزيوني، و سومين کشور آفريقاي حاره، بعد از نيجريه و کنياست که داراي چنين موقعيتي است. کنگو پخش تلويزيوني را از 28 نوامبر 1962، بيست و هفت سال پس از تأسيس نخستين ايستگاه راديويي اش به سال 1935، آغاز کرد.
دلايل تأسيس ايستگاه تلويزيوني در کنگو نه جانشيني و پيشدستي بر دولت فدرال ( مثل مورد نيجريه ) بود، و نه ارضاي نيازهاي خارجيان ( مثل مورد کنيا )، تلويزيون در کنگو حاصل تزويج دو بخش خصوصي و عمومي ( مثل مورد زامبيا )، که شرکت لندن رودرياکار را آغاز کرد و بعداً دولت آن را در اختيار گرفت، نيز نبود. تلويزيون کنگو اصلاً و از نطفه فرانسوي بود. قصد فرانسه آن بود که کنگو را به عنوان آيينه تمام نماي سياست پسااستعماري در آفريقا علم کند. اما حتي وقتي آن سياست هم اندکي بعد تغيير يافت، سرويس تلويزيوني اين کشور همچنان به همان گونه باقي ماند. سرويس راديو و تلويزيون کنگو (اُر.تي.سي) (13) از ابتدا تا زمان بازگشت کارکنان بومي اين تلويزيون از سفر چند ماهه خود به فرانسه براي آموزش فنون مربوطه، توسط فرانسوي ها اداره مي شد. يک سال نگذشت که ديگر، تمامي کارکنان اين تلويزيون، به جز سه نفر از آنها، از نظر مليت کنگويي بودند.
تلويزيون در کنگو محبوبيت بسيار دارد و، اکنون در پايان دهه 1990 براي کمتر از هر پنجاه ساکن اين سرزمين يک تلويزيون وجود دارد، و بيش از ده درصد تمامي گيرنده هاي تلويزيون رنگي است. بخشي از توسعه سريع تلويزيون در کنگو مرهون رقابتي است که به واسطه وضوح تصاوير دريافتي از کنيشازا ( جمهوري دمکراتيک کنگوي فعلي و زئير سابق ) پديد آمده است. تلويزيون کنيشازا در واقع يک کانال ديگر براي بينندگان تلويزيون در برازاويل با استفاده از همان زبان هاي رايج در آن جا- علاوه بر زبان هاي سواحيلي و چيلوبا- تأمين کرده است.
با آن که در اوايل دهه 1960 تلويزيون در کشورهاي آفريقايي به شکلي محکم استقرار يافته بود، اما هنوز کشورهايي در اين قاره بودند که رسانه جديد، حتي در دهه 1980 هم به آنها راه نيافته بود. سرزمين اصلي تانزانيا تا همين اواخر فاقد ايستگاه تلويزيون بود، در حالي که امواج تلويزيوني را از همسايه خود زنگبار دريافت مي کرد. در ميان کشورهايي که به عنوان عقب افتاده در اين امر طبقه بندي شده اند، مي توان از نيجر، که ايستگاه تلويزيوني خود را در سال 1980 راه اندازي کرد، لسوتو و کامرون (1985)، و چاد (1987) نام برد.
نويد تلويزيون در آفريقا هنوز تحقق نپذيرفته است، زيرا اين رسانه در آن جا هنوز در کمترين ميزان فعاليت است و بسياري از ايستگاه ها فعاليت هاي گهگاهي و بي نظمي دارند که فقط از لحاظ ناتوانيشان در برانگيختن هر گونه پيروي مؤثر، قابل توجه اند. اين مشکل با کمبود گيرنده هاي تلويزيون و شرايط بد اقتصادي پيچيده تر است. در سال 1965، در سراسر اين قاره براي هر يکهزار نفر از ساکنان آن 1/9 دستگاه تلويزيون وجود داشت. در سال 1975 اين رقم به 6/2، و در سال 1986 به 25 رسيد. اما حتي با چنين رقمي که اکنون به مراتب افزايش يافته، هنوز از ارقام ديگر نقاط جهان فاصله بسيار داريم. در ضمن، تفاوت هاي بين هر يک از کشورهاي آفريقايي از اين لحاظ بسيار چشمگير بوده است. در حالي که مصر بالاترين رقم، يعني 83 دستگاه براي هر يکهزار نفر، و در پي آن سودان ( پيش از جنگ ) رقم52، و کنگو و کابن ( هر دو فرانسوي زبان ) رقم 20 را در اختيار داشتند، در غنا فقط 10، اوگاندا 6/2، کنيا 5/4، نيجريه5/6 و نيجر 2/4 دستگاه براي هر يکهزار نفر وجود داشته است.

پي نوشت ها :

1-چارلز اوکيگبو (Charles Okigbo) مدير اجرايي شوراي آفريقايي آموزش ارتباطات است. اوکيگبو پيش از اين، استاد کرسي ارتباطات جمعي در دانشگاه نيجريه، نسوکا، و مدير آموزش شوراي دست اندرکاران تبليغات نيجريه بوده، و سرپرست گروه نويسندگان و ويراستار کتاب هاي تبليغات و روابط عمومي، چشم اندازهاي نو در جريان اخبار بين الملل، و سياست هاي بازاريابي، راهکارها و شگردها تبليغات بوده است.
2- Lonrho
3- Kitwe
4- Francis Kasoma
5-Overseas Rediffusion Ltd
6- WNBS-WNTV
7-ENTV
8- BCNN
9-NTS
10-Siemens
11- Marconi
12-Nigerian Television Authority (NTA)
13- Office de Radiodiffusion et Télévision Congolaise (ORTC)

منبع مقاله :
حقيقت، سيدصادق؛ (1392)، مباني انديشه سياسي در اسلام، قم: انتشارات دانشگاه مفيد، چاپ اول.