طبقه بندي معتادين به کار
اين افراد ممکن است در ابتدا به طور معمولي کار کنند، ولي بعدها به مراحلي مي رسند که زمان از دست شان در مي رود و از نظر رواني و فيزيکي به حدي مي رسند که حتي ممکن است از شدت کار زياد در بيمارستان بستري شوند.
نويسنده: سيد حميد آتش پور
يکي از محققين در اين زمينه « فاسل » است که چهار نوع معتاد به کار را توصيف کرده است. اين چهار دسته عبارتند از:
1 ) معتاد به کار وسواسي ( Compulsive ):
فرد داراي اين اعتياد هميشه مشغول به کار است و کاملاً براي ديگران از جنبه هاي مورد بحث شناخته شده تر است.2 ) معتاد به کار افراطي:
اين افراد ممکن است در ابتدا به طور معمولي کار کنند، ولي بعدها به مراحلي مي رسند که زمان از دست شان در مي رود و از نظر رواني و فيزيکي به حدي مي رسند که حتي ممکن است از شدت کار زياد در بيمارستان بستري شوند.3 ) معتاد به کار پنهاني:
اين معتادان بخشي از کار خود را نگه مي دارند تا در خانه يا تعطيلات آن را انجام دهند. آن ها از همسر و خانواده ي خود دوري مي گزينند و کنترل نهايي کار خود را در اداره انجام مي دهند و پيش از اين که توقف کنند و کار را خاتمه يافته بدانند، کار ناتمام ديگري را انجام مي دهند.4 ) اعتياد به کار آنورکسيک( Anorexic ):
اين دسته از معتادين به کار از طريق ايجاد وضعيت پر فشار از کار طفره مي روند. اين امر بدان علت است که عزت نفس آن ها آن گونه با کارشان گره خورده است که نمي توانند حتي ذره اي کم تر از کار کامل را انجام دهند. اين عادت به کارکنان « آنورکسيک » اين امکان را مي دهد که نه تنها از کارشان اجتناب کنند، بلکه از زندگي شان نيز دوري کنند.علاوه بر « فاسل » فرد ديگري به نام « ليکرون » در سال 2000 ميلادي چهار نوع عمده از معتادين به کار را شرح داده است که آنها را به طور مختصر معرفي مي کنيم:
الف ) معتاد به کار بوليميک ( Bulimic ):
اين افراد مانند افرادي هستند که « جوع » يا « پرخوري رواني » دارند. به خود مي گويند « يا کاري را عالي انجام مي دهم يا اصلاً دست به آن نمي زنم ». سبک معتادان به کار بوليميک، در چرخه اي بين طفره رفتن از کار، زياده روي در کار و خستگي است. آنان اغلب نمي توانند کارشان را به موقع انجام دهند و آن را به موقع تکميل کنند و به انتظار آخرين لحظه ها مي نشينند و آن قدر در آخرين دقايق و روزها کار مي کنند که از فرط خستگي اصطلاحاً منفجر شوند ( از پا درآيند ). در وراي مرحله ي طفره رفتن از کار، اين ترس و نگراني وجود دارد که نتوانند کارشان را به طور کامل انجام دهند و به علت احساسات مربوط به ارتکاب اشتباه، به شدت احساس بي قراري مي کنند. آن ها به صورتي وسواس گونه نگران کار خود هستند و به دليل تأخير در انجام دادن آن، خود را سرزنش مي کنند.ب ) معتاد به کار سرسخت:
افرادي که در اين گروه جاي مي گيرند، هورمون آدرنالين را از تاريخ ضرب الاجل ترشح مي کنند و کارها را زودتر از زماني که دير شود، آغاز مي کنند. آن ها کلام مشخصي دارند و آن اين که « اين کار بايد تا ديروز تمام مي شد ». اين سبک اعتياد به کار با پرخاشگري نيز همراه است و به ديگران آسيب وارد مي کند. آن ها « نه » نمي گويند، ولي اولويت هايي را تعيين مي کنند و آگاهانه کارها را به ديگران تفويض مي کنند يا به تعويق مي اندازند. اين افراد براي انجام دادن تفکر دقيق به سرعت کار مي کنند و در عين حال به جزئيات توجه مي کنند. آنان از لحاظ ذهني دچار دوگانگي هستند و فعاليت هاي داوطلبانه و سخت گيرانه ي آن ها غالباً نوعي حس بي نيازي به تأييد ديگران و خود ارزشمندي را به آن ها مي دهد.ج ) معتاد به کار با کاستي توجه:
اين افراد به طور دايم غرق در فشار کار هستند. افراد داراي سبک مورد نظر، غالباً درهرج و مرج به سر مي برند و توفاني از ايده هاي جديد در ذهن خود دارند. آنان به طور مکرر پروژه هاي جديدي را شروع مي کنند که هيچ گاه آن ها را به پايان نمي رسانند. اين افراد به سرعت عصباني مي شوند، روي ميز مي کوبند، در ملاقات ها با انگشتان خود بازي مي کنند و به سرعت تحريک مي شوند. فعاليت هاي آن ها گاه پر خطر است و برخلاف معتادين به کار بوليميک که توانايي آغاز يک پروژه يا فعاليت را ندارند و بيش تر تمايل به انجام هر کاري به صورت کمال گرايانه دارند، معتاد به کار همراه با کاستي توجه، بخشي از پروژه ها و فعاليت ها را آغاز مي کند و بدون دقت آن ها را انجام مي دهد و در نهايت با کسالت بيش از حد آن ها را پي گيري مي کند.د ) معتاد به کار سيورينگ( Savoring ):
اين افراد آرام، روشمند و دقيق هستند و اغلب در ترک کار يا اختتام آن با مشکل مواجه مي شوند. آن ها معتاد هستند و با يک پروژه مثل الکلي هايي برخورد مي کنند که بايد حتماً يک الکل درست و حسابي بنوشند. اين سبک، يک سبک کمال گرايانه و بي نقص است. کساني که اين نوع اعتياد به کار را دارند، نمي توانند بگويند که کار در چه زماني تمام شده است يا مي شود، بلکه هميشه از اين ترس دارند که پروژه به نحو خوبي انجام نشود. آنان هنگامي که احساس مي کنند به انتهاي کار نزديک مي شوند، کارهاي اضافي براي خود مي تراشند. حتي هنگامي که ديگران احساس مي کنند که کار پروژه به اتمام رسيده، احساس آنان اين است که کار هنوز ناتمام است و به همين دليل، در تکميل پروژه هاي قبلي و آغاز پروژه هاي جديد مرتباً دچار مشکل هستند.در هر حال با توجه به طبقه بندي مذکور، عملکرد برخي از معتادين به کار به يکي از اين سبک ها نزديک تر است. برخي ديگر ممکن است ترکيبي از سبک هاي مورد نظر را داشته باشند. بايد دانست که سبک اين معتادين هر چه باشد، به بروز مشکلاتي در زندگي شان منجر خواهد شد.
منبع مقاله :
آتش پور، سيد حميد؛ (1388)، اعتياد به کار( روان شناسي معتادين به کار )، تهران: نشر قطره، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}