آموزه هايي براي زوجين در آستانه طلاق
ـ مرد يا زن مطلقه بايد به هر نحو ممكن به كار خود ادامه دهد يا به كار جديدي مشغول شود تا از اين طريق در اكثر ساعات روز فرصت فكر كردن به گذشته و بازنگري آن را نداشته باشند. تنها و بيكار ماندن در خانه باعث مي شود فرد،
نويسنده: دکتر ماهيار آذر
چگونه مي توان درد و رنج پس از طلاق را كاهش داد؟
ـ مرد يا زن مطلقه بايد به هر نحو ممكن به كار خود ادامه دهد يا به كار جديدي مشغول شود تا از اين طريق در اكثر ساعات روز فرصت فكر كردن به گذشته و بازنگري آن را نداشته باشند. تنها و بيكار ماندن در خانه باعث مي شود فرد، خاطرات تلخ و شيرين گذشته را به ياد بياورد و زنده شدن گذشته، يا به خاطرآوردن لحظات خوب، باعث مي شود فرد احساس پشيماني كند؛ و به ياد آوردن لحظات بد و اشتباهاتي كه مرتكب شده، احساس خشم و شكست در او ايجاد مي كند و افسوس مي خورد، و همه ي اين ها درد و رنجي را به او تحميل مي كند كه آثار مخربي براي فرد دارد. افراد براي دوري كردن از اين درد و رنج بهتر است كه:ـ ارتباط خود را با دوستان و اقوام حفظ كنند و از طلاق شرم نداشته باشند. هميشه فكر كنند كه بهترين كار را انجام داده و چاره اي جز اين نداشته اند. گذشته از اينها، پس از مدتي طلاق شان براي اطرافيان عادي خواهد شد و ديگر راجع به آن صحبتي نخواهند كرد.
ـ ضمن پذيرفتن حضانت فرزند ـ در صورت واگذاري به آن ها ـ اكثر ساعات خود را به كودكان خود اختصاص دهند و آنان را به انجام ورزش و شنا تشويق كنند و به تفريح و سفر ببرند تا احساس تنهايي شان كاهش يابد.
ـ زنان در هر سني، بايد چنين بينديشند كه اكنون زندگي جديدي را شروع كرده اند. هيچ گاه نبايد به فكر سال هاي جواني از دست رفته ي دوران ازدواج گذشته ي خود باشند. بايد به طور جدي شغلي براي خود بيابند. در ضمن به ورزش و مشغوليت هاي مورد علاقه ي خود مانند شركت در كلاس هاي زبان، رايانه، آرايشگاه، گلدوزي و غيره اهتمام ورزند. بايد بدانند هميشه فرصت انتخاب و ازدواج بعدي را خواهند داشت. ولي اين بار با چشم باز و در زمان مناسب اقدام كنند تا از اين طريق خسارت هاي گذشته جبران بشود. شايد پس از سال ها زجر و درگيري، با يك ازدواج منطقي به آرامش برسند.
ـ مرتب تمرين پذيرش كنيد، حتي پذيرش بدترين موقعيت ها، پذيرش ابزار قدرتمندي است كه زندگي انسان را دگرگون مي كند. عادت كنيد با زندگي همان طور برخورد كنيد كه هست، بدون ايمان به اين كه زندگي همان گونه اي است كه بايد باشد، در غير اين صورت نمي توانيم مردم، مكان ها و وضعيت ها را همان گونه كه هستند بپذيريم. مقاومت در برابر حقيقت وجود خودتان و حقيقت رفتارهاي سايرين، تنها شما را بيشتر به ظلمت و انكار مي كشاند.
معمولاً پس از طلاق، به دليل آن كه فرد زندگي پر تلاطمي را پشت سر گذاشته و مسير نسبتاً طولاني پر از درگيري، بحث، مجادله و گاه برخوردهاي فيزيكي را تحمل كرده و پس از مشاوره به اين نتيجه رسيده كه جدايي تنها راه حل مشكل است، در ابتدا تنهايي را چندان احساس نمي كند. چون به هر صورت در ماه ها و سال هاي متمادي آرزو مي كرده كه كاش همسر به منزل نيايد يا كاش آن قدر دير بيايد كه او خواب باشد. يا معمولاً بيان مي كند «زماني كه نيست احساس آرامش بيشتري مي كنم.» بدين سبب دوري و جدايي از چنين زندگي پرتلاطمي كه لحظه اي آرامش بر آن حكمفرما نبوده، حداقل براي مدتي، نعمت است.
تا مدت ها پس از طلاق، نوعي گيجي و سردرگمي وجود دارد. عزت نفس كاهش مي يابد. فرد تا مدتي در سوگ يك رابطه ي چندساله به سر مي برد. معمولاً پس از پايان اين سوگواري، افراد به بازسازي خود مي پردازند. به نوعي منطقي با اين احساس ترس كنار مي آيند. اعتماد به نفس پيدا مي كنند و توانايي هاي خود را كشف مي كنند.
بعد از طلاق چگونه مي توان در معاشرت هاي جديد مشكلات كمتري داشت؟
زنان مطلقه، گاه با تحقير، طرد از طرف خانواده و همكاران و دوري از دوستان و آشنايان مواجه مي شوند و اطرافيان با ملامت ها و بحث ها بر سر اين كه انتخاب او از اول درست نبوده است، بر مشكل او مي افزايند.اكثر زنان، پس از طلاق، چه با فرزند و چه بدون فرزند، به خانه ي پدري خود برمي گردند تا مجدداً با خانواده ي خود زندگي كنند. در خانواده هاي آگاه معمولاً نوع مواجهه و چگونگي رفتار با اين گونه زنان و فرزندان شان مناسب است و او را از حمايت هاي رواني و مالي برخوردار مي كنند. خانواده ها بايد توجه كنند فرزندي كه اكنون به محيط خانواده برگشته، قابل مقايسه با زمان قبل از ازدواج نيست. زناني كه در منزل همسرشان خانه دار بوده اند، بهتر است به كاري خارج از منزل مشغول شوند و به فكر بازسازي زندگي خود باشند. مثلاً به كلاس هاي متعددي از جمله زبان، رايانه و ورزش بروند يا به هنرهاي خياطي و آشپزي و... بپردازند و به نحوي ساعات خود را پُر كنند تا از هجوم فكرهاي زندگي گذشته ي خود رها شوند.
زن مطلقه بايد با اين انگيزه كه زندگي جديدي را شروع كرده است، به بازسازي و استقلال مالي و معاشرت با ديگران بپردازد و به پذيرش خود در جامعه پس از طلاق كمك كند.
ولي مردان، پس از طلاق به علت مشغوليت فراوان، معمولاً آسيب پذيري كمتري دارند. گروهي از مردان كه از فرزندان خود نگهداري مي كنند، ضمن نگهداري از فرزندان و كمك رساندن به آنان، خود نيز سود عاطفي مي برند.
كساني كه متاركه مي كنند، نه محكومند كه هميشه منزوي باقي بمانند و نه محكوم به ازدواج هاي مكرر بعدي هستند. در واقع ممكن است بسياري از طلاق گرفته ها دوباره ازدوج كنند و زندگي خوبي هم داشته باشند. طلاق گرفته ها، اگرچه در زندگي بعدي خود امكانات عديده اي هم داشته باشند، اغلب گيج و سردرگُم اند ـ عزت نفس شان را از دست مي دهند. به شدت بدبينند و احساس شكست و ناكامي مي كنند. اين افراد اگر با واكنش هاي تيز و تند دوستان و فاميل روبه رو شوند، وضع پريشان تري پيدا خواهند كرد. بنابراين، لازم است با آن ها همدردي و مدارا كنيم.
اگرچه طلاق نوعي از دست دادن است و تمام افراد طلاق گرفته مدت زمان مشخصي را در سوگ اين زندگي مشترك و زمان از دست رفته خواهند بود، اما اين سوگواري چندان طولاني نيست، و پس از مدتي عقايد و برداشت هاي شخصي تغيير خواهد كرد.
چگونه مي توان بعد از طلاق بر احساسات غلبه كرد و بر مشكلات فائق آمد؟
قابل انكار نيست كه در تمام مسائل زندگي سيستم هاي هيجاني غالب هستند. هيچ كلام و هيچ حركت و هيچ تفكري بدون احساس بيان نمي گردد. هميشه، تمام عملكردهاي ذهني ما با احساس Emotion همراه است؛ ولي زماني كه غلبه ي احساس موجب عكس العمل هاي غيرمنطقي مي شود، فرد تصميم هاي غلطي مي گيرد. عكس العمل هاي احساسي ـ كه اكثر بزرگان خانواده، مشاوران و دوستان در ضمن راهنمايي ها به آن ها اشاره مي كنند و فرد آن ها را در نظر نمي گيرد، و فقط در مسير احساس خود و براي انتقام گرفتن از همسرش و پايان دادن به زندگي مشترك شان حركت مي كند ـ باعث مي شود تصميم گيري هاي فرد مشكل آفرين شود. بدين جهت است كه در هر طلاق عاطفي، هميشه گروهي از بزرگان خانواده و مشاوران دخالت مي كنند تا بار احساسي آن را كاهش دهند و بر منطقي بودن آن بيفزايند. به نظر مي رسد هرچه زوجين از درگيري ها دور مي شوند و براي مدت كوتاهي همديگر را نمي بينند، آن احساس تا حدي كاهش مي يابد و رويكرد ذهني فرد در انزوا و دور از جنجال، به منطق نزديك تر مي شود.آشتي پس از طلاق در چه صورت امكان پذير است و آيا توصيه مي شود؟
اگر در هنگام طلاق زمان كافي براي مشاوره وجود داشته باشد و راه حل هاي مختلف بحث و بررسي شود، آشتي دوباره ابداً توصيه نمي شود. اما در مورد زوج هايي كه عجولانه تصميم به طلاق مي گيرند و بلافاصله آن را عملي مي كنند، پس از آن كه تب و تاب اوليه فروكش كرد، امكان بازگشت وجود دارد. همچنين در ازدواج هايي كه ارتباط خوبي ميان زن و شوهر وجود ندارد و نحوه ي مواجهه ي آن ها با زندگي متفاوت است؛ مثلاً يكي احساس مي كند كه ازدواج خوبي دارد و ديگري از آن در رنج است، يعني درگيري آن ها يك طرفه است، گاهي امكان بازگشت وجود دارد. اما زماني كه طرفين هيچ گونه تمايلي براي زندگي مشترك نداشته باشند و هر دو براي پايان دادن به آن تصميم گرفته باشند، آشتي دوباره توصيه نمي شود. چرا كه اين جدايي به طرفين فرصت دوباره اي مي دهد تا زندگي جديد و خوبي را آغاز كنند.آمارها نشان مي دهند كه به رغم تلاش هاي زياد براي پيوند دوباره ي ازدواج به خصوص به خاطر فرزندان، حتي با گرفتن تعهد يا قول و قرارهاي كتبي در جمع هاي خانوادگي، شخصيت ها فقط براي مدت كوتاهي قابليت انعطاف نشان دادن دارند، و مجدداً به سرچشمه ي اصلي درگيري ها باز مي گردند.
منبع مقاله :
آذر، ماهيار؛ (1385) طلاق: علل، پيامدها و بچه هاي طلاق، تهران: نشر قطره، چاپ اول.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}