نويسنده: دکتر عباس مصلائي پور يزدي (1)




 

3. نظائر معنوي و انواع آن

گاه دو يا چند آيه از جهت مفهوم نظير يکديگر هستند در حالي که الفاظ مشترکي ميان آنها مشاهده نمي شود. مفسر در اين مورد آنچنان بايد اشراف و حضور ذهن درباره قرآن کريم داشته باشد که به مقدار وسع و به مقدار تکليف، همه آياتي را که در اين زمينه نظر دارند، نفياً و اثباتاً گردآوري کند. و محتواي آيات را مورد توجه قرار دهد. در زمان حاضر، استفاده از معاجم موضوع نماي قرآن کريم مي تواند يکي از مهمترين راه هاي يافتن نظائر معنوي آيات قرآن به شمار آيد. شماري از کتاب ها براي تسهيل مطالعات دروني قرآن، آيات مرتبط با موضوع را گرد آورده اند مانند الجامع لمواضيع آيات القرآن الکريم محمد فارس برکات (1404 ق)، فرهنگ موضوعي قرآن مجيد کامران فاني و بهاء الدين خرمشاهي (1369 ش) و فرهنگ قرآن (1386 ش) اثر علي اکبر هاشمي رفسنجاني و گروهي از محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن که تا کنون چهارده جلد از اين مجموعه سي جلدي در اختيار محققان و پژوهشگران قرار گرفته است.

1-3. يکسان بودن مصداق

گاه دو يا چند آيه از جهت مفهوم و همچنين مصداق نظير يکديگر هستند در حالي که الفاظ مشترکي ميان آنها مشاهده نمي شود.
موارد زير نمونه هايي چند از نظاير معنوي آيات همراه با يکسان بودن مصداق است. تصريح به واژه نظير از سوي مفسران يکي از ملاک هاي نگارنده براي انتخاب آيات بوده است:
الف: به گفته سيد عبدالحسين طيب (1378 ش، ج 4: 191) آيه:
"وَلاَ تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِن تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ..." (النساء، 104/4)
"و در تعقيبِ گروه [دشمنان] سستي نورزيد. اگر شما درد مي کشيد، آنان [نيز] همان گونه که شما درد مي کشيد، درد مي کشند..."
نظير آيه:
"إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ..." (آل عمران، 140/3)
"اگر به شما آسيبي رسيده، آن قوم را نيز آسيبي نظير آن رسيد..."
ب: به گفته سيد علي اکبر قرشي (1377 ش، ج 7: 472) در آيه:
"وَ لُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَهَ وَأَنتُمْ تبْصِرُونَ." (النمل، 54/27)
"و [ياد کن] لوط را که چون به قوم خود گفت: آيا ديده و دانسته مرتکب عمل ناشايست [لواط] مي شويد؟"
مراد از فاحشه عمل لواط است وَ أَنتُمْ تبْصِرُونَ يعني يکديگر را در حال عمل مي بينيد و نگاه مي کنيد. اين آيه نظير آيه:
"أَ ءِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ..." (العنکبوت، 29/29).
"آيا شما با مردها درمي آميزيد و راه [توالد و تناسل] را قطع مي کنيد و در محافل [انس] خود پليدکاري مي کنيد؟..."
ج: به گفته سيد علي اکبر قرشي (1377 ش، ج 7: 489) و وهبه زحيلي، (1418 ق، ج 15: 204-205). آيه زير که تسليتي است بر رسول مکرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) که از انکار کفار دلگير نباشد:
"وَ لاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلاَ تَكُن فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ" (النمل، 70/27؛ و نيز قسمتي از النحل، 127/16).
"و بر آنان غم مخور، و از آنچه مکر مي کنند تنگدل مباش."
نظير آيه زير است:
"... فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ..." (فاطر، 8/35)
"... پس مبادا به سبب حسرتها[ي گوناگون] بر آنان، جانت [از کف] برود..."
د: به گفته نظام الدين نيشابوري (1416 ق، ج 5، ص 221) و نيز سيد عبدالله شبر (1412 ق، ص 347) آيه:
"... وَ أَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ..." (الفرقان، 4/25).
"... و گروهي ديگر او را بر آن ياري کرده اند..."
نظير آيه زير است:
"... إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ..." (النحل، 103/16).
"... جز اين نيست که بشري به او مي آموزد..."
ه: به گفته سيد علي اکبر قرشي (1377 ش، ج 11: 178) آيه:
"... يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَهٍ عَلَيْهِمْ..." (المنافقون، 4/63)
"... هر فيادي را به زيان خويش مي پندارند."
اضطراب باطني منافق را نشان مي دهد که هر آن مي ترسد از آنکه سرّش فاش و باطنش ظاهر شود. اين آيه نظير آيه زير است:
"يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَهٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ..." (التوبه، 64/9)
"منافقان بيم دارند از اينکه [مبادا] سوره اي درباره آنان نازل شود که ايشان را از آنچه در دلهايشان هست خبر دهد."
و: به گفته اسماعيل حقي بروسوي (بي تا، ج 6: 244-245) آيه:
"وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذلِكَ قَوَاماً."
"و کساني اند که چون انفاق کنند، نه ولخرجي مي کنند و نه تنگ مي گيرند، و ميان اين دو [روش] حد وسط را برمي گزينند." (الفرقان، 67/25)
نظير آيه زير است:
"وَ لاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَهً إِلَى‏ عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَّحْسُوراً." (الاسراء، 29/17)
"و دستت را به گردنت زنجير مکن و بسيار [هم] گشاده دستي منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جاي ماني."
ز: ملا فتح الله کاشاني (1336 ش، ج 8: 313) آيه:
"... فَسَيَقُولُونَ هذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ." (الاحقاف، 11/46)
"... بزودي گويند اين دروغي ديرينه است."
را نظير آيه زير مي داند:
"... إِنْ هذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ." (الانعام، 25/6)
"... نيست اين (قرآن) مگر افسانه هاي پيشينيان."
ح: ملافتح الله کاشاني (1336 ش، ج 10: 186) آيه:
"... وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ." (المطففين، 26/83)
"... و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يکديگر پيشي گيرند."
را نظير آيه زير مي داند:
"لِمِثْلِ هذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ." (الصافات، 61/37)
"براي چنين [پاداشي] بايد کوشندگان بکوشند."
در آيات پيش گفته دو يا چند آيه از جهت مفهوم و همچنين مصداق نظير يکديگر بودند حال آن که الفاظ مشترکي ميان آنها مشاهده نمي شود.

2-3. يکسان نبودن مصداق

گاه آياتي از قرآن کريم تنها از جهت مفهوم و نه از جهت مصداق نظير يکديگر هستند در حالي که الفاظ مشترکي ميان آنها مشاهده نمي شود. مفسر در اين مورد همچون مورد قبلي آنچنان بايد حضور ذهن درباره قرآن کريم داشته باشد که به مقدار وسع و به مقدار تکليف، همه آياتي را که در اين زمينه نظر دارند، نفياً و اثباتاً گردآوري کند. و محتواي آيات را مورد توجه قرار دهد. موارد زير نمونه هايي چند از نظاير معنوي آيات بدون يکسان بودن مصداق است:
الف: به گفته سيد علي اکبر قرشي (1377 ش، ج 4: 426) آيه زير که حاکي از نفرين حضرت موسي (عليه السلام) بعد از مأيوس شدن نسبت به فرعون و قوم اوست:
"... رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى‏ أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى‏ قُلُوبِهِمْ..." (يونس، 88/10)
"... پروردگارا، اموالشان را نابود کن و آنان را دل سخت گردان..."
نظير نفرين حضرت نوح (عليه السلام) نسبت به قوم خود است:
"وَ قَالَ نُوحٌ رَّبِّ لاَ تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً" (نوح، 26/71)
"و نوح گفت: پروردگارا، هيچ کس از کافران را بر روي زمين مگذار."
ب: به گفته اسماعيل حقي بروسوي (بي تا، ج 6: 310-311) در آيه زير رسول مکرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) مأمور به انذار خويشاوندان نزديک خود مي شود زيرا عنايت به شأن آنها از اهميت بيشتري برخوردار است:
"وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ." (الشعراء، 214/26)
"و خويشان نزديکت را هشدار ده."
آيه فوق نظير آيه زير است که رسول خدا در آغاز مأمور به قتال با کفار مجاور خود مي شود:
"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُم..." (التوبه، 123/9)
"اي کساني که ايمان آورده ايد، با کافراني که مجاور شما هستند کارزار کنيد..."
در آيات پيش گفته دو آيه از جهت مفهوم و نه مصداق نظير يکديگر بودند حال آن که الفاظ مشترکي ميان آنها مشاهده نمي شود.

3-3. نظير در ترکيب آيات

گاه دو يا چند آيه از جهت نوع ترکيب دو يا چند آيه از جهت نوع ترکيب به کار رفته نظير يکديگر هستند. حال ممکن است از جهت مصداق هم نظير يکديگر باشند يا نباشند.
الف: ابن عاشور (بي تا، ج 30: 448-449) سه آيه نخست سوره قارعه:
" الْقَارِعَهُ. مَا الْقَارِعَهُ. وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَهُ." (القارعه، 1/101-3)
"کوبنده. چيست کوبنده؟ و تو چه مي داني که کوبنده چيست؟"
را از جهت ترکيب، نظير سه آيه نخست سوره حاقه مي داند.
" الْحَاقَّهُ. مَا الْحَاقَّهُ. وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحَاقَّهُ." (الحاقه، 1/69-3)
"آن رخ دهنده. چيست آن رخ دهنده؟ و چه داني که آن رخ دهنده چيست؟"
ب: ميبدي (1371 ش، ج 1: 176) ذيل آيه:
"... وَ أَوْفُوا بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِكُمْ..." (البقره، 40/2)
"... و به پيمانم وفا کنيد، تا به پيمانتان وفا کنم..." مي نويسد: «نظير اين در قرآن فراوانست: - ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ (غافر، 60/40) فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ (البقره، 152/2) بنده من دري بر گشاي تا دري برگشايم، در انابت بر گشاي تا در بشارت بر گشايم، وَ أَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى. (الزمر، 17/39) در انفاق برگشاي تا در خلف برگشايم، وَ مَا أَنفَقْتُم مِن شَيْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ (سبا، 39/34)، در مجاهدت بر گشاي تا در هدايت برگشايم، وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا (العنکبوت، 69/29) در استغفار برگشاي تا در مغرفت برگشايم، ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُوراً رَحِيماً (النساء، 110/4)، در شکر بر گشاي تا در زيادت نعمت برگشايم، و لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ (ابراهيم، 7/14) بنده من بعهد من و از آي تا بعهد تو و از آيم».
ج: سيد عبدالاعلي موسوي سبزواري (1409 ق، ج 7: 101-102) لام را در آيه:
"... إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْماً..." (سوره آل عمران، 178/3)
"ما فقط به ايشان مهلت مي دهيم تا بر گناه [خود] بيفزايند،
نظير لام در آيه 8 سوره قصص لام عاقبت دانسته است:
"فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوّاً وَحَزَناً..." (القصص، 8/28).
"پس خاندان فرعون، او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمنِ [جانِ] آنان و مايه اندوهشان باشد."
د: آلوسي بغدادي (1415 ق، ج 13: 336) تکرار واژه "فَأَلْقِيَاهُ" را در آيه 26 سوره ق تکرار به جهت تأکيد مي داند و نظير آن را آيه 188 سوره آل عمران مي داند که واژه "تَحْسَبَنَّهُم" به جهت تأکيد تکرار شده است.
"أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ* مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ* الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ." (ق، 24/50-26)
"[به آن دو فرشته خطاب مي شود:] هر کافر سرسختي را در جهنّم فروافکنيد. [هر] بازدارنده از خيري، [هر] متجاوز شکّاکي. که با خداوند، خدايي ديگر قرار داد. [اي دو فرشته،] او را در عذاب شديد فروافکنيد."
"لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَن يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلاَ تَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَهٍ مِنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ." (آل عمران، 188/3)
"البته گمان مبر کساني که بدانچه کرده اند شادماني مي کنند و دوست دارند به آنچه نکرده اند مورد ستايش قرار گيرند، قطعاً گمان مَبَر که براي آنان نجاتي از عذاب است، [که] عذابي دردناک خواهند داشت."

نتيجه گيري

1. روش تفسير قرآن به قرآن يکي از پرسابقه ترين روش هاي تفسير قرآن است.
2. در روش تفسير قرآن به قرآن، آيات قرآن منبعي براي تفسير آيات ديگر قرار مي گيرد.
3. پيامبر مکرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه طاهرين (عليهم السلام) در مواردي عملاً از مقارنه آيات با يکديگر براي رساندن نظرگاه هاي قرآن استفاده کرده اند.
4. اشراف و حضور ذهن مفسر درباره مباحث مطرح شده، قرآن کريم و نيز بهره برداري از معاجم موضوع نماي قرآن کريم يکي از مهمترين راه هاي يافتن نظائر معنوي آيات قرآن کريم است.
5. استفاده از معاجم واژه نماي آيات يکي از مهمترين راه هاي يافتن نظائر لفظي آيات قرآن کريم است.

پي‌نوشت‌:

1. عضو هيأت علمي دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه امام صادق (عليه السلام).

منابع تحقیق:
قرآن مجيد (1415 ق). ترجمه محمد مهدي فولادوند، تحقيق هيأت علمي دار القرآن الکريم دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامي، تهران، دارالقرآن الکريم.
1. ابن تيميه، احمد بن عبدالحليم (1408 ق / 1988 م). التفسير الکبير، تحقيق عبدالرحمن عميره، بيروت، دارالکتب العلمية.
2. آل سعدي، عبدالرحمن بن ناصر (1408 ق). تيسير الکريم الرحمن في تفسير کلام المنان (تفسير السعدي)، بيروت، مکتبه النهضة العربية.
3. آلوسي بغدادي، محمود (1415 ق). روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، تحقيق علي عبدالباري عطيه، بيروت، دارالکتب العلمية.
4. ابن عاشور، محمد بن طاهر (بي تا). التحرير و التنوير.
5. ابن کثير دمشقي، اسماعيل بن عمر (1419 ق). تفسير القرآن العظيم، بيروت، دارالکتب العلميه.
6. بخاري، محمد بن اسماعيل (1411 ق / 1991 م). صحيح البخاري، بيروت، دارالفکر.
7. برکات، محمد فارس (1404 ق). الجامع لمواضيع آيات القرآن الکريم، قم، دارالهجرة.
8. بيضاوي، عبدالله بن عمر (1418 ق). انوار التنزيل و اسرار التاويل ( تفسير البيضاوي )، تحقيق محمد عبدالرحمن المرعشلي، بيروت، دار احياء التراث العربي.
9. حسيني شاه عبدالعظيمي، حسين بن احمد (1363 ش). تفسير اثني عشري، تهران، ميقات.
10. حقي بروسوي، اسماعيل (بي تا). تفسير روح البيان، بيروت، دارالفکر.
11. خليل بن احمد فراهيدي (1410 ق). کتاب العين، تحقيق مهدي مخزومي و ابراهيم سامرائي، قم، هجرت.
12. زحيلي، وهبه (1418 ق). التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج، بيروت، دارالفکر.
13. زمخشري، محمود (1407 ق). الکشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الاقاويل في وجوه التأويل، بيروت، دارالکتاب العربي.
14. شبر، سيد عبدالله (1412 ق). تفسير القرآن الکريم، بيروت،‌ دار البلاغه ي للطباعة و النشر.
15. طباطبايي، سيد محمدحسين (1361 ش). قرآن در اسلام، بنياد علوم اسلامي.
16. طباطبايي، سيد محمدحسين (1417 ق). الميزان في تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
17. طيب، سيد عبدالحسين (1378 ش). اطيب البيان في تفسير القرآن، تهران، اسلام.
18. علي الصغير، محمدحسين (1403 ق / 1983 م). المبادئ العامة لتفسير القرآن الکريم، بيروت، الموسسة الجامعية للدراسات و النشر و التوزيع.
19. عک، خالد عبدالرحمن (1406 ق / 1986 م). اصول التفسير و قواعده، بيروت، دارالنفائس.
20. عميد زنجاني، عباسعلي (1379 ش). مباني و روش هاي تفسير قرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات.
21. عياشي، محمد بن مسعود (بي تا). تفسير العياشي، تحقيق هاشم رسولي محلاتي، تهران، ‌المکتبة العلمية الاسلامية.
22. فاني، کامران و بهاءالدين خرمشاهي (1369 ش). فرهنگ موضوعي قرآن مجيد، تهران،‌ الهدي.
23. فخرالدين رازي، ابوعبدالله محمد بن عمر (1420 ق). مفاتيح الغيب، بيروت، داراحياء التراث العربي.
24. قرشي، سيد علي اکبر (1377 ش). تفسير احسن الحديث، تهران، بنياد بعثت.
25. قرشي، سيد علي اکبر (1371 ش). قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامية.
26. کاشاني، ملافتح الله (1336 ش). تفسير منهج الصادقين في الزام المخالفين، تهران، کتابفروشي محمدحسن علمي.
27. گنابادي، سلطان محمد [سلطان علي شاه]، (1408 ق). تفسير بيان السعاده في مقامات العبادة، بيروت، ‌مؤسسه ي الاعلمي للمطبوعات.
28. محمد ابوطبره، هدي جاسم (1414 ق / 1994 م). المنهج الاثري في تفسير القرآن الکريم، قم، مکتب الاعلام الاسلامي.
29. مغنيه،‌ محمد جواد (1424 ق). التفسير الکاشف، تهران، دارالکتب الاسلامية.
30. مفيد، محمد بن محمد (1414 ق / 1993 م). الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، تحقيق مؤسسة آل البيت (عليهم السلام) لتحقيق التراث، بيروت، دارالمفيد.
31. موسوي سبزواري، سيد عبدالاعلي (1409 ق). مواهب الرحمان في تفسير القرآن، بيروت، مؤسسه اهل البيت (عليهم السلام).
32. ميبدي، رشيدالدين احمد (1371 ش). کشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران، امير کبير.
33. نيشابوري، نظام الدين حسن بن محمد (1416 ق). تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، تحقيق زکريا عميرات، بيروت، دارالکتب العلميه.
34. هاشمي رفسنجاني، علي اکبر و ديگران (1386 ش). فرهنگ قرآن،‌ قم، مؤسسه بوستان کتاب.


منبع مقاله:
ايزدي مبارکه، کامران؛ (1389)، گفتارهايي در باب قرآن، فقه، فلسفه، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، معاونت پژوهشي، چاپ اول.