نويسنده: تام سيگفريد
مترجم: مهدي صادقي




 

به فاصله ي کوتاهي پس از يازدهم سپتامبر، دانشمندي روسي براي منشأ نام القاعده توضيحي داد. به گفته ي او اين سازمان تروريستي نام خود را از رمان مشهور علمي - تخيلي سه گانه ي بنياد (1) اثر آسيموف در دهه ي 1950 اقتباس کرده بود. استدلال او اين بود که کلمه ي عربي « قاعده » به معناي « اساس » يا « بنياد » است و ظاهراً در برگردان عربي اولين داستان سه گانه ي آسيموف « القاعده » ترجمه شده است.
در سه گانه ي آسيموف، « بنياد » نام سازماني است که قصد دارد تا امپراتوريِ کهکشانيِ رو به زوالي را نجات دهد. امپراتوري غرق در هرج و مرج و بي نظمي شده است و تمدن براي سي هزار سال به تباهي کشيده مي شود. با پيش گويي زوال اجتناب ناپذير امپراتوري، مردي نقشه اي طراحي مي کند تا دوران تاريک در حال ظهور را فقط به يک هزار سال محدود کند. تمهيد او تأسيس بنيادي از محققان است تا دانش انساني را براي حيات محتمل و مجدد تمدن حفظ کنند.
حداقل اين چيزي بود که او صاحبان قدرت در امپراتوري گفت.
قهرمان آسيموف، رياضيداني به نام هري سلدون (2)، انجمني متشکل از دانشمندان علاقه مند به دست کاري در آينده تأسيس کرد. سلدون دو بنياد تشکيل داد؛ يکي در منطقه اي شناخته شده، اما دوردست ( جايي مثل افغانستان ) و ديگري در مکاني محرمانه که فقط با رمز به آن اشاره مي شد. بنياد اول در امور کهکشان دخالت داشت و ديگري محرمانه عمل مي کرد و با دخالت در نقاط کليدي تاريخ تلاش مي کرد تا وقايع را هم گام با مسير انتخابي سلدون به پيش ببرد.
طرح سلدون براي کنترل کار انسان بر اساس سيستمي رياضياتي پايه ريزي شده بود که آن را روان تاريخ (3) مي ناميد. اين سيستم، سلدون را قادر مي ساخت تا تمايلات اجتماعي، اقتصادي، و سياسي را پيش بيني کند و با پيش گويي ظهور و سقوط حکومت ها بر شروع جنگ ها و دوران صلح پيشي بگيرد.
فکر نمي کنم که اسامه بن لادن، هري سلدون است، اما چندان هم بي راه نيست اگر فکر کنيم که سازمان دهندگان واقعي القاعده، تمدن غرب را امپراتوريِ رو به زوالي در نظر گرفته اند يا اين که خود را منجي جامعه پنداشته و اميدوارند وقايع منجر به نظم نوين جهان بر حسب ميل آن ها دست کاري شود. بنابراين، شايد بعضي از استراتژي هاي سلدون را به کار گرفته باشند. ( قطعاً بعضي از پيغام هاي ضبط شده ي اسامه بن لادن شباهت وحشتناکي به ويدئوهاي سلدون دارد که ده ها و حتي صدها سال قبل از مرگش ضبط شده بودند و لحظه به لحظه پخش مي شدند).
البته چنين ارتباطي با آسيموف چيزي را درباره ي تروريسم تغيير نمي دهد. القاعده براي توجيه قساوتش نمي تواند از چنين ارتباطي با داستان هاي علمي - تخيلي استفاده کند و صراحتاً بايد گفت چنين شباهت هايي بيش تر صوري به نظر مي رسند. اگر تروريست ها واقعاً کتاب بنياد را خوانده باشند بايد به اين گفته ي آسيموف توجه کرده باشند که « خشونت آخرين پناهگاه بي کفايتي است ».
اما در حقيقت داستان هاي آسيموف الهام بخش مقلداني در جهان واقعي بوده است: نه تروريست ها، که دانشمندان. دانشمنداني که در جست و جوي اسرار روان تاريخ هري سلدون بوده اند. اگر هري سلدوني در جهان واقعي وجود داشته باشد، او نه اسامه بن لادن بلکه جان فوربز نش (4) است.
سيلويا ناسار (5) در کتاب ذهن زيبا (6) شرح جذابي از زندگي نش نوشته که تاريخي از کشمکش هاي مردي برجسته اما آشفته حال است. رياضيات نش، که براي آن جايزه ي نوبل دريافت کرد، داستاني کاملاً متفاوت است که هنوز کاملاً آشکار نشده و درباره ي فائق آمدن تلاش علم بر پيچيدگي رفتار جمعي انسان هاست.
زماني که آسيموف کتاب هاي بنياد را چاپ کرد، نش مقاله اي منتشر کرد که اصول علمي نظريه ي بازي ها را بنيان مي نهاد. نظريه ي بازي ها، علم استراتژي است و به ما مي گويد به هنگام ارتباط متقابل با ديگران چه انتخابي موجب بيش ترين منفعت براي ما مي شود. در ابتدا نظريه ي بازي ها در اقتصاد به کار گرفته شد، اما امروزه تقريباً در تمامي علوم جديد رخنه کرده است؛ به ويژه در علومي که با طبيعت و رفتار انسان سروکار دارند. اين نظريه با علوم فيزيکي نيز ارتباط پيدا کرده است و تصور مي کنم نهايتاً همه ي علوم در روان تاريخ آسيموف ادغام شوند.

پي‌نوشت‌ها:

1- Foundation Trilogy.
2- Hair Seldon.
3- Psychohistory.
4- John Forbes Nash.
5- Sylvia Nasar.
6- Beautiful Mind.

منبع مقاله :
سيگفريد، تام؛ (1392)، رياضيات زيبا: جان نش، نظريه بازي ها، و جست وجوي رمز طبيعت، ترجمه مهدي صادقي، تهران: نشر ني، چاپ دوم