نويسنده: احمد ضابطي جهرمي
مترجم: رلف نورمن شارپ





 


بند 8. و زميني که کنده شده و شفته که انباشته شد و خشتي که ماليده شد؛ قوم بابلي، او [ اين کارها را ] کرد.
بند 9. الوار کاخ؛ اين، کوهي لبنان نام، از آن آورده شد. قوم آشوري، او آن را تا بابل آورد. از بابل کاري ها و يوناني ها تا شوش آوردند. چوب يکا(1) از گدار و کرمان آورده شد.
بند 10. طلايي که در اين جا به کار رفته از سارد و از بلخ آورده شد. سنگ قيمتي لاجوردي و عقيق شنگرف که در اين جا به کار رفته؛ اين از سغد آورده شد. سنگ قيمتي غير شفاف [ کدر؛ گويا فيروزه باشد ] که در اين جا به کار رفته از خوارزم آورده شد.
بند 11. نقره و چوب سنگ مانند [ يعني آبنوس ] از مصر آورده شد. زيورهايي که به آن ديوار مزين گرديد، آن از يونان آورده شد. عاجي که در اين جا به کار رفته از حيشه و از رخج آورده شد.
بند 12. ستون هاي سنگي که در اين جا به کار رفته، دهي ابيرادوش نام در خوزستان، از آن جا آورده شد. مردان سنگ تراشي که سنگ حجاري مي کردند، آن ها يونانيان و سارديان [ بودند ].
بند 13. مردان زرگري که طلاکاري مي کردند؛ آن ها ماديان و مصريان [ بودند ]. مرداني که چوب نجاري مي کردند؛ آن سارديان و مصريان [ بودند ]. مرداني که آجر مي پختند؛ آن ها بابليان [ بودند ]. مرداني که ديوار را تزيين مي دادند؛ آن ها ماديان و مصريان [ بودند ].
بند 14. داريوش شاه گويد: در شوش کار بسيار باشکوهي دستور داده شد. کار بسيار باشکوهي به وجود آمد.
مرا اهوارمزدا محفوظ داراد و ويشتاسپ پدر مرا و کشورم را. (2)

پي‌نوشت‌ها:

1- چوبي است به نام جگ که جنگل آن در دره ي جگون، در جيرفت نزديک کرمان، واقع است.
2- منبع: فرمان هاي شاهنشاهان هخامنشي، ص99.

منبع مقاله :
ضابطي جهرمي، احمد؛ (1389)، پژوهش هايي در شناخت هنر ايران، تهران: نشر ني، چاپ اول.