نويسنده: دکتر سيد مهدي صميمي اردستاني





 

اطرافيان درمواجهه با رفتار نامناسب بيمار واکنش هاي متفاوتي از خود نشان مي دهند، يکي از اين واکنش ها جبهه گيري و استدلال است. بايد گفت که اين استدلال ها و بحث ها نتيجه اي به دنبال نخواهد داشت و تنها موجب تنش و افزايش درگيري خواهد شد. از اين رو توصيه مي شود که با اين افراد و باورهاي بدبينانه ي آنان به هيچ عنوان برخورد نکنيد. البته اين به معني ابراز موافقت با آنان نيست، يعني اطرافيان نبايد بر باورهاي غلط فرد بيمار مهر تأييد بزنند بلکه تنها بايد با اين باورها به طور علني مخالفت نکنند.
يکي از نکات حائز اهميت در مورد برخورد اطرافيان، تحريک نکردن بيماران بدبين است. اطرافيان بايد توجه داشته باشند که بدبيني نشانه اي از بيماري است و بيمار تعمدي در رفتار خود ندارد و نبايد با وي مقابله يا به عبارتي لج بازي کرد، چرا که در اين حالت علائم بيماري در او تثبيت ميشود. چنانچه سلامت فرد بيمار براي اطرافيان مهم باشد، که هست، بايد از هر گونه رفتاري که باعث تحريک او و موجب عصبانيت اش شود، پرهيز کنند و تا حد امکان مواردي را که بيمار نسبت به آن ها حساسيت دارد، رعايت کنند.
ذکر اين نکته اهميت دارد که زندگي با بيمار بدبين براي اطرافيان بسيار دشوار وگاهي غيرقابل تحمل است و اين موضوعي است که پزشکان نيز توجه ويژه اي به آن دارند. در نتيجه، اين توصيه که تا حد امکان بيمار و باورهاي بيمار گونه اش را رعايت کنيد و موجب تحريک بيشتر او نشويد، هرگز به معني انکار شرايط سخت زندگي درکنار اين گونه افراد نيست.
موضوع بسيار مهم ديگر در مورد اين بيماران، جايگاه درمان است. آنچه راجع به نحوه ي برخورد اطرافيان ذکر شد، در کاهش تنش هاي خانوادگي سهم بسزايي دارد اما نمي تواند جاي درمان را در اين بيماران بگيرد. يکي از وظايف مهم خانواده ترغيب بيمار براي مراجعه به پزشک و در صورت شروع درمان ترغيب او به ادامه ي آن است. در اين هنگام خانواده نبايد از الفاظي مانند «بيمار» براي فرد استفاده کند، بلکه بايد با ملايمت و خونسردي او را ادامه ي درمان تشويق کند.
به طور کلي توصيه مي شود که اطرافيان رفتار متعادلي با فرد بيمار داشته باشند. يعني از هر عملي که موجب تحريک او مي شود و بدبيني او را تشديد مي کند، پرهيز کنند. البته محبت و توجه بيش از اندازه هم ممکن است تأثير مناسبي نداشته باشد، چون گاهي اگر امکانات زيادي به افراد بدبين داده شود، اين را هم تفسير ديگري مي کنند. بي اعتنايي کردن هم خيلي مناسب نيست، چون ممکن است عصبانيت فرد را بيشتر کند. بنابراين بهتر آن است که در مقابل فرد بدبين رفتاري توأم با ملاحظه و تعادل در پيش گرفته شود.
رفتار متعادل يعني، نه اين که بر اساس باورهاي يک فرد بدبين رفتار کنيم و نه اين که سعي کنيم با مقابله جويي او را تحريک کنيم. گاهي اوقات افراد خانواده نسبت به يک فرد بدبين کاملاً مطيع مي شوند، يعني هر چه که او مي خواهد انجام مي دهند و کاملاً طبق نظر او رفتار مي کنند. اين نوع برخورد اطرافيان گاهي اوقات باعث مي شود که بدبيني بيمار تشديد شود. در عين حال بعضي از افراد به دليل خشونتي که گاهي بيمار در رفتارش دارد
با او مقابله جويي و لج بازي مي کنند و به قدري در اين حالت پيش مي روند که حتي از حالت عادي خارج مي شوند و به تقاضاها و خواست هاي منطقي بيمار هم اهميتي نمي دهند.
رفتار متعادل با بيمار در برطرف کردن افکار بدبينانه تأثيري ندارد اما ميزان تنش هاي خانوادگي را کاهش مي دهد و اين براي خود بيمار و اطرافيانش بهتر است و زندگي را براي آن ها راحت تر مي کند.
تنها کاري که اعضاي خانواده مي توانند براي بيمار انجام دهند، کمک غيرمستقيم است. به اين معنا که بکوشند تا حد ممکن شک او را تشديد نکنند. گاهي اوقات جر و بحث هاي خانوادگي مسئله را حادتر مي کند، فردِ استدلال کننده ممکن است دچار هيجان و خشم شود و مهار خود را از دست بدهد و به اين ترتيب منطق و استدلال را بي اثر و حساسيت ها را شديدتر کند که اين مسئله به نفع بيمار نيست.
منبع مقاله :
صميمي اردستاني، مهدي؛ (1387) بدبيني، تهران: نشر قطره، چاپ اول.