نويسندگان: دکتر بهمن اکبري (1)
حامد اسفندياري (2)



 

مقدمه

بحراني که امروزه در عرصه محيط زيست شاهد آن هستيم، به زعم عمده صاحب نظران اين حوزه ناشي از نوع بهره بردراي بي رويه انسان از طبيعت و منابع طبيعي است. از اين رو همواره طراحي و ارائه الگوي مناسبي از مصرف که بتواند در تعامل سازنده با محيط باشد و به حفظ و کمال آن کمک کند يکي از دل مشغولي هاي متفکران اين حيطه بوده است. جستجوي الگوي مصرف مناسب به معني تهيه نسخه اي عام و براي استفاده همه نيست، بلکه آشنايي با معيارها، فرضيه ها و رفتارهاي بخردانه اي از مصرف است که افراد در پرتو آن بتوانند مانع از نابودي محيط زيست خود شوند. ضرورت پرداختن به اين موضوع در ايران از آن جهت است که الگوي مصرف کنوني نه متناسب با منافع ملي و امکانات توليد داخلي است و نه متناسب با در آمد و منافع اکثر خانوارها. از اين رو دگرگوني در الگوي مصرف و تناسب آن با ضرورت هاي توسعه مستقل اقتصادي و با امکانات مادي و معنوي کشور و خانوارها، برخورد آگاهانه با مسئله الگوي مصرف را طلب مي کند.
با اين توضيح بايد گفت، به اعتقاد بسياري از صاحب نظران، دين اسلام از مفاهيم ارزشمندي برخوردار است که مي تواند در نظريه پردازي جهت وصول به يک الگوي مصرف مناسب در راستاي ايجاد روحيه مسئوليت پذيري و برقراري توازن و رابطه سازنده بين انسان و محيط زيست، نقش عمده اي را ايفا کند. از ديد اسلام، مقدار مصرفي که براي ادامه حيات انسان و حفظ نفس از ابتلا به امراض و ناراحتي هاي بدني و روحي ضرورت دارد بر افراد واجب است. پارسايي، بدين معني که انسان از خوردن و پوشيدن و بهرمند شدن از امکانات مادي در سطح حفظ سلامت بدن صرف نظر کند و در نتيجه زمينه بيماري و رنجوري خود را فراهم سازد، در اسلام نکوهش و از آن نهي شده است. بر همين اساس، خداوند نعمت هاي طيب را حلال کرده و از تحريم و مصرف نکردن آن ها نهي نموده است. در اين خصوص قران کريم مي فرمايد: « از آنچه خداوند از حلال طيب روزي شما کرده است بخوريد ». (3) بنابراين از نظر ارزش هاي اسلامي، نبايد مصرف آنچه را که خداوند طيب مي داند، تحريم کرد و از استفاده از آنها کناره گيري نمود. خداوند نعمتها را خلق نکرده تا اينکه متروک بماند و از آنها بهره برداري نشود و به دستاويز پارسايي تحريم گردد. از سوي ديگر، با بررسي و مطالعه آيات قرآني، اين نکته به دست مي آيد که قرآن از پرداختن به پديده هاي طبيعي اهدافي چند اعم از هدف غايي و هدف متوسط تعقيب کرده است که مهمترين آنها تشويق به استفاده از طبيعت و بهره برداري از آن بوده است. اهميت اين نکته از آن روست که در مسيحيت و دوران جاهليت، استفاده از تمام يا بخشي از نعمت هاي خدادادي در طبيعت ناروا تلقي مي شده است و مردم به ترک استفاده از مواهب طبيعت دعوت مي شده اند، از اين رو پيران آنها بهره وري از برخي مواهب طبيعي را بر خود حرام کرده بودند. ولي قرآن با رد اين افکار و به رسميت نشناختن آن ها استفاده از مواهب طبيعي را براي همه انسان ها مجاز شمرده است. قرآن به صراحت در آيات چندي مي فرمايد که مظاهر و مواهب زيباي خداوندي حرام نشده است. (4)
با توجه به اهميتي که اسلام براي محيط زيست و نظام طبيعت قائل است، مي توان با ارائه الگوي مناسبي از مصرف، هم امکان بهره مندي عاقلانه انسان از طبيعت را فراهم آورد و هم مانع بهره برداري بي رويه از طبيعت، که متناسب با نياز واقعي انسان نيست، شد. بي ترديد سياست مصرفي بي حد و مرز موجب از بين رفتن شرايط باز توليد منابع طبيعي و نابودي تدريجي زيستگاه انساني و تخريب مستمر محيط زيست مي شود. در مقابل، کنترل مصرف، علاوه بر کاهش فشار بر منابع طبيعي، فراهم کننده زمينه پس انداز و سرمايه گذاري است و به طور طبيعي رشد و شکوفايي اقتصادي و توسعه پايدار با محوريت حفظ محيط زيست را در پي خواهد داشت. از اين رو مقاله حاضر با توجه قرار دادن جهان بيني اسلام در باب حفظ محيط زيست و عالم طبيعت، مي کوشد به تبيين اخلاق مصرف از نظر اسلام پرداخته و رابطه ايجابي اين دو با يکديگر را بيان کند.

1. جايگاه محيط زيست

محيط زيست در درجه اول ميراث طبيعي انسان است، ولي تمدن بشر در طول تاريخ اثرات مطلوب يانامطلوب - اصلاح پذير يا برگشت ناپذير - در آن باقي گذاشته است. پس اگر امروز بحراني در محيط زيست پديده آمده است در واقع زائيده تمدن جديدي است که ناشي از برتري فکري انسان بر ساير موجودات مي باشد. اين برتري فکري توانسته است طبيعت را جهت بهبود زندگي مهار کند و از آن بهره برداري به عمل آورد. ولي محدوديت و نقص ذاتي انسان باعث شده است که بهره برداري از طبيعت به نحوي ناقص و کوته نظرانه صورت گيرد. با آن که نيروي فکري انسان به پيشرفت هاي علمي و فني معجزه آسايي دست يافته است، ولي قادر نبوده پيچيدگي، ظرافت و حساسيت همبستگي هاي طبيعي را درک کند. بشر مي خواست بر طبيعت حکومت کند ولي دريافت که طبيعت هرگاه مورد بهره برداري بي رويه قرار گيرد بالأخره انتقام خود را خواهد گرفت.
امروز بحران محيط زيست چالش بزرگي در مقابل همه اديان قرار داده و اين چالش موقعيت ويژه اي براي اين اديان ايجاد کرده است تا بتوانند يکبار ديگر از نو به اظهار نظر درباره نظام طبيعت که از زمان پيدايش علوم جديد روبه افول گذاشته بود، بپردازند. اهميت موضوع محيط زيست در چند دهه اخير که انسان به طور ملموس آثار زيان بار آلودگي ناشي از آن و تخريبش را حس مي کند بسيار زياده شده است، تا حدي که موضوع محيط زيست تقدسي خاص در دوره هاي زماني مختلف يافته است. دکتر حسين نصر در اين باره مي نويسد:
در طول دهه 1970 دفاع از محيط زيست خود به صورت نوعي دين در آمد. در حقيقت تقريباً کليه « اديان عصر نوين » بر طبيعت کره خاکي و شناخت دوباره آن به عنوان واقعيتي مقدس تأکيد کرده اند ( نصر 1994: 325 ).
با وجود اهميت خاصي که به مسئله محيط زيست داده شده است، تاکنون حرکتي جدي در راستاي حفظ آن و جلوگيري از نابودي بي رويه اش صورت نگرفته است. در حالي که منابع طبيعي جهان روز به روز کاهش مي يابد، بر ميزان مصرف و احتياجات انسان دائماً افزوده مي شود. سالهاي زيادي است که دانشمندان محيط زيست و بوم شناسان افزايش فعاليت هاي اقتصادي را عامل مهم تخليه و نابودي منابع طبيعي معرفي کرده اند و نشان داده اند که با افزايش نرخ فعاليت اقتصادي، پايداري و انعطاف پذيري اکوسيستم ها در معرض تهديد جدي قرار گرفته است ( اندرسن 1381: 6).
يک ويژگي منحصر به فرد بسياري از منابع زيست محيطي آن است که بازتوليد آن ها امکان پذير نيست. بر خلاف سرمايه هاي انسان ساخت، چنانچه از يک منبع طبيعي برداشت بي رويه کنيم و پس از برداشت، منبع مذکور کاهش ذخيره پيدا کند و يا کاملاً تخليه شود، اين امکان وجود ندارد که منبع به صورت اصلي باز توليد شود، و اين امر مفهوم توسعه پايدار را ( که مسئله محيط زيست همواره به عنوان يکي از کانون هاي عمده مورد بحث آن بوده است ) به خطر مي اندازد. روشن است که روش زندگي مدرن که بر مادي گرايي، يعني بر توسعه طلبي دائم و نامحدود بر قلمرو محيط زيست محدود، استوار است تداوم نخواهد داشت.

2. ديدگاه اسلام در مورد محيط زيست

بي ترديد چالش هاي مهمي که امروزه بشر در عرصه محيط زيست با آن دست و پنجه نرم مي کند ناشي از نوع جهان بيني مکاتب فکري مختلف به موضوع طبيعت است. از اين رو لزوم شناسايي يک نظام معرفتي که بتواند در راستاي هماهنگي هرچه بيشتر رابطه انسان با طبيعت قدم برداشته و مقدمات کمال هر دو را فراهم سازد به يک ضرورت انکارناپذير مبدل شده است. به اعتقاد ما مسلمانان، اسلام به عنوان يک دين جامع الاطراف که همواره تمام جنبه هاي زندگي انسان را مد نظر داشته است مي تواند بهترين نظام معرفتي در باب طبيعت را ارائه دهد؛ چرا که يک تمايز اساسي ميان فلسفه هاي انسان گرايي که مي پندارد حقوق و تکاليف تنها به جوهره و شخصيت وجودي انسان ها چه به صورت فردي و چه اجتماعي مربوط مي شود و ساير موجودات غير از انسان هيچ حقوق و مسئوليتي ندارند، اسلام تقدم يا امتياز جوهره و شخصيت وجودي انسان بر ساير موجودات را رد مي کند. در اين چارچوب اخلاقي، ارزش ها از جوهره وجودي انسان سرچشمه نمي گيرند. در مقابل حقوق تنها با ملاحظات و مراعات برخي نظامهاي طبيعي، شامل اجزاء حياتي و غير حياتي قابل تعريف نيست. اهميت اين مطالب در آموزه نبي اکرم (ص) و ائمه معصومين (ع) به کرات به چشم مي خورد پيامبر اکرم (ص) در اين زمينه مي فرمايند: « تمام مخلوقات ( در حکم ) خانواده خداوند هستند و محبوبترين افراد نزد خداوند آنهايي هستند که بيشترين نفع را بر خانواده او برساند » ( حرعاملي جلد 16: 344). (5)
بيان اين مطلب حاکي از آن است که در اسلام قانونمندي حاکم بر طبيعت از قانونمندي حاکم بر جامعه انساني غير قابل تفکيک است. اصطلاح شريعت يا قانون الهي که بر جوامع انساني حاکم است بر موجودات ديگر نيز سيطره دارد. در هر حال دوگانگي مشخص ميان قوانين حاکم بر جامعه انساني که داراي ويژگي هاي اخلاقي است و قوانين حاکم بر طبيعت وجود ندارد، چرا که هر دو از حقيقت واحد الهي سرچشمه مي گيرند.
در آموزه هاي اسلام، همه اشياء در فرآيندي مشارکت دارند که نزد خداوند با ارزش است و به همين دليل بايد مورد احترام بشر باشند. از سوي ديگر انسان نيز خود در مراقب از طبيعت به دستور خداوند مشارکت دارد و نمي تواند خود را از طبيعت جدا کند. آن چه از رهنمودهاي اين دين الهي در باب جايگاه طبيعت قابل برداشت است اين نکته مهم است که اسلام مدافع الوهيت طبيعت به آن صورتي که امروز در ميان برخي از فرقه ها جريان دارد نيست، ولي از سوي ديگر شأن ويژه اي براي آن قائل است که نعمت بهشت در روز آخرت را از آن کساني مي داند که در روي زمين - که محيط زيست هم مي تواند يکي از مصاديق آن باشد - فساد نکنند. (6) چرا که آن چه اسلام از تعامل سازنده انسان با محيط، به دنبال آن است حرکت هر دو آنها در مسير کمال است.

3. مباني الگوي مصرف از ديدگاه اسلام

مؤلفه هاي مصرف در الگوي پيشنهادي اسلام بر يک رشته مباني استوار است که ضمن بر آوردن نيازهاي ضروري انسان و تأمين رفاه براي او و جامعه اش، مي خواهد به اصلاح و بهبود رابطه او با طبيعت پرداخته و مقدمات کمال و بهره مندي عادلانه هر دو را فراهم کند. در نظام حقوقي اسلام، تصرف در اشياء مستلزم مالکيت مصرف کننده است. ولي صرف مالکيت مجوزي براي هرگونه مصرف نيست، بلکه محدود است و تحت ضوابط خاصي قرار دارد. اگر هم از حليت مال و تصرف بگذريم، باز هم دست مصرف کننده باز نيست، بلکه تابع احکام وضعي و تکليفي خاص است. در يک نگاه کلي مي توان دو حد ضروري براي مصرف در قالب الگوي اسلامي تعيين کرد.

3-1. رعايت موازين و حدود شرعي

3-2. رعايت عدم وابستگي سياسي و اقتصادي به نظام سلطه

عنوان اول در چهار قاعده اساسي زير مطرح مي شود:
3-1-1. قاعده عسر و حرج
3-1-2. قاعده لا ضرر
3-1-3.قاعده عدم افراط
3-1-4. قاعده عدم تفريط
در ادامه به توضيح مختصر هر يک خواهيم پرداخت.

3-1-1. قاعده عسر و حرج

از آن جايي که خداوند هيچ عسر و حرجي را طبق آيه 6 سوره مبارکه مائده که مي فرمايد: « خدا ( در دين ) هيچگونه سختي براي شما قرار نخواهد داد » (7) بر بندگان خود قرار نداده، حرمت حرج به غير هم واضح است. بنابراين انحصار و استفاده از امکانات و اشياء که موجب عسر و حرج ديگران شود حرام است. عسر و حرج تنها در بعد مادي مطرح نيست، چه اين که مرحوم صاحب جواهر در يکي از مباحث مربوط به حج، افزون بر حرج جاني، حرج روحي را نيز مشمول قاعده نفي حرج مي داند. ( النجفي 1402: جلد 17) از اين رو در بهره برداري از طبيعت نبايد موجبات منع انتفاع معنوي از آن را براي ديگران فراهم نمود.

3-1-2. قاعده لاضرر

مصرف نبايد موجبات ضرر و اضرار را فراهم کند. قاعده لاضرر به نحوه تواتر اجمالي (8)، در کتب اهل سنت و اماميه وارد شده است. و آن را قاعده مسلم دانسته و فقها از آن به عنوان « کبري قياسيات فقهي » نام برده اند. با دقت در اين قاعده فهميده مي شود که استفاده فرد اگر موجب اضرار به غير باشد حرام است، و نمي توان براي انتفاع خود ضرر به ديگري وارد کرد.
اهميت موضوع لاضرر به حدي است که بر قاعده تسلط که يکي از مسلمات فقه است، حکومت دارد، چرا که تسلط آن جايي معني دارد که موجب ضرري بر خود يا غير نباشد و اگر مصرف و تصرف مالک موجب ضرر و اضرار باشد، تسلط مالک را ساقط خواهد کرد. در اين خصوص اصل 40 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اشعار مي دارد که: « هيچ کس نمي تواند اعمال حق خويش را وسيله اضرار به غير و يا تجاوز به منافع عمومي قرار دهد »

3-1-3. قاعده عدم افراط

اين قاعده داراي دو مؤلفه اساسي است:

اول. عدم اسراف

مقصود از اسراف، چنانکه از عبارت لغت دانان استفاده مي شود‌ « تجاوز از حد » است يعني اگر انسان در به کار بردن چيزي از حد و متعارف آن خارج شود و بيش از اشباع نيازهاي خود صرف کند، عنوان مسرف بر او اطلاق مي گردد. اسراف از نظر اسلام حرام است و در قرآن کريم در آيات متعددي به طور مؤکد از آن نهي شده است: « و اسراف نکنيد، همانا خداوند اسراف کاران را دوست ندارد » (9).
همچنين آيه 28 سوره مبارکه غافر در نکوهش اسرافکاران مي فرمايد: « به راستي خداوند کسي را که افراط کار و دروغگو باشد، هدايت نمي کند ». (10)
در روايتي از امام صادق (ع) نقل شده است که مي فرمايند: بدرستي که همانا اسراف موجب فقر و ميانه روي موجب بي نيازي است ( عوائد الايام، 21 )(11)
اهميت پرداختن به موضوع اسراف از آن رو است که با حاکم شدن روحيه اسراف، بخش زيادي از کالاها و خدماتي که بايد در تأمين نيازهاي واقعي و لازم مورد استفاده قرار گيرد صرف زياده روي ها مي شود. ابتلا به فقر در اثر اسراف، هم نسبت به فرد قابل تصور است و هم نسبت به جامعه؛ زيرا ممکن است فردي در اثر عدم تدبير در معيشت و اسراف هاي خود، دچار فقر و تنگدستي شود و نتواند ساير نيازهاي خود را بر طرف سازد، همچنان که ممکن است عده اي به طور اسراف آميز و با مصرف سهم بيشتري از امکانات جامعه، زمينه استفاده عده ديگر را سلب کنند و بدين ترتيب اسراف عده اي موجب فقر اجتماعي شود. در اين باب حضرت علي (ع) مي فرمايد: « اسراف عامل فقر مي شود » ( غرر الحکم، حديث 8126 ). (12)

دوم. عدم تبذير

تبذير در لغت به معناي بذر پاشيدن و در عرف به معناي پراکنده ساختن و ريخت و پاش مال بدون علت است. حضرت علي (ع) در معناي تبذير در خطبه 126 نهج البلاغه مي فرمايند: « دادن مال در مسير ناحق اسراف و تبذير است ». (13) تبذير پيوسته با يک نوع اتلاف مال همراه است، زيرا صرف مال بدون غرض عقلايي همان تقبيح و از بين بردن ثروت است. شايد با دقت در معني اين دو بتوان گفت فرق تبذير و اسراف اين است که اسراف اتلاف مال از نظر کمي ولي تبذير اتلاف مال از نظر کيفي است. به هر حال تبذير امري است که در اسلام از آن نکوهش به عمل آمده است. آيه 27 سوره مبارکه اسرا در بيان حال مبذّرين مي فرمايد: « اسراف کاران برادران شيطانند ». (14)
عدم اسراف و تبذير ملاکي اساسي در تعيين مصداق نياز است و هر نيازي که منجر به اسراف و تبذير در مصرف شود نياز صادق نخواهد بود و مصرف جهت رفع آن حرام است. امام صادق (ع) در حديثي پرهيز از اسراف و تبذير و به کارگيري قناعت در زندگي را از ويژگي هاي اهل تقوا مي داند. « همانا تقوا پيشگان کم هزينه ترين مردم روزگار و ياري ورزترين ايشانند » ( تحف العقول: 377 ). (15)

3-1-4. قاعده تفريط

در مورد مصرف تفريطي کلماتي در روايات همچون « اقتار »، « اضاعه » و « اهمال »، وجود دارند. « اقتار » در لغت به معني کمبود و تنگ گرفتن بر انسان در رزق و روزي است و ضد معني اسراف است. بنابر اين آنچه در معني « اقتار » نمايان است، تنگ گرفتن و ايجاد کمبود نسبت به خود يا خانواده است. « اضاعه » به معني هلاک کردن و بيهوده رها کردن و تأخير انداختن است، يعني همان طور که نبايد مال را اسراف کرد، وانهادن آن هم قبيح و مذموم است. « اهمال » هم به معناي وانهادن مال است و در واقع اهمال مقدمه اضاعه مي باشد؛ چرا که اگر مال متروک مانده و استفاده نشود از بين خواهد رفت.
آن چه از بيان مطالب فوق آشکار مي شود اهميت اين نکته است که سبک زندگي مسرفانه در تعاليم اسلام نهي شده است؛ چرا که خداوند نعمت هاي زيباي طبيعت را براي بهره برداري عاقلانه انسان قرار داده است، نه اين که به بهانه پارسايي و امساک و بخل ضايع شوند.

4. رعايت عدم وابستگي سياسي و اقتصادي به نظام سلطه

بي ترديد يکي از علل اصلي تبعيت سياست هاي کشورهاي جهان سوم و مسلمان از غرب و کشورهاي سلطه گر وابستگي اقتصادي اين دست از کشورهاست، که خود ناشي از پيدايش يک جامعه مصرفي در ميان ملت هاي آنان بوده است. با اين وجود، از آن جايي که در آيات متعددي از قرآن کريم، مانند آيه 8 سوره منافقون که عزت و برتري تنها ويژه خداوند و بندگان شايسته اش دانسته شده است، (16) مسلمانان حق ندارند اسباب خواري و ذلت خود را فراهم آورند. روايت مشهوري از پيامبر اکرم (ص) نيز اهميت اين نکته را بهتر بيان مي کند؛ که فرموده اند: « اسلام، برتر است و چيزي برتر از آن نيست... » ( ابن بابويه، ج 4: 243 ). (17) مدلول بخش اول اين روايت حاکي از برتري اسلام و عدم سيادت غير مسلمانان بر جامعه اسلامي و نيز غير مشروع بودن هموار کردن راه هاي تحقق سيادت آنان است. لذا با توجه به اين آيات و روايات، بر جامعه اسلامي فرض است که در راستاي تحقق و حفظ سيادت مسلمين بکوشند تا با کنار گذاشتن مصرف بي رويه کالاهاي وارداتي مانع وابستگي سياسي و اقتصادي کشورهاي خود به دول استعمارگر شوند. با عطف به اين نکته، علما و فقهاي جهان اسلام با استناد به آيه 141 سوره مبارکه نساء که مي فرمايد: « و خدا هرگز براي کافران راهي [ براي تسلط ] بر مؤمنان ننهاده است » (18) هر عملي را که انجام آن وابستگي سياسي و اقتصادي براي جامعه اسلامي در پي داشته باشد را حرام و ممنوع شناخته و وظيفه دولت ها و ملت هاي مسلمان را دوري از تحقق اين اعمال دانسته اند. حضرت امام خميني (ره) در باب جايز نبودن فراهم سازي مقدمات سلطه اجانب و قدرتهاي سلطه گر فرموده اند:
در هر حال شعار ما قطع ايادي اجانب راست و چپ از کشور است. زيرا رشد و استقلال و آزادي با وجود دخالت اجنبي از هر جنس و مسلک و مکتبي در هر امري از امور کشور، اعم از سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي، خواب و خيالي بيش نيست و هرکس، در هر مقامي و به هر صورتي اجازه دخالت اجانب را در وطن عزيز ما، چه با صراحت و چه به وسيله طرح هايي که لازمه آن ادامه تسلط اجنبي يا ايجاد تسلط تازه اي باشد بدهد، خائن به اسلام و کشور است و احتراز از او لازم است ( صحيفه نور 1370: جلد 2: 113 ).
اهميت اين مطلب زماني نمود بيشتري مي يابد که بدانيم امروزه ديگر استعمار جديد، بر خلاف شيوه کهن استعماري قرون گذشته، از راه کشور گشايي و حمله به خاک ملتي او را به بردگي و انقياد نخواهد کشيد، بلکه با مسخ فرهنگي و انتقال فرهنگ خود که مبتني بر شکل گيري يک جامعه مصرفي در کشورهاي جهان سوم و عقب افتاده است مي کوشد مقدمات سلطه خود را فراهم سازد. لذا با تبليغات سرسام آور خود هر روز در جهت آفرينش نيازهاي کاذب، مدل هاي مختلف را القا مي کند و روح مصرف گرايي و مصرف زدگي را در بين ملل مختلف افزايش مي دهد تا بازارهاي پررونق براي کالاهاي خود بيابد و با ورود کالا، فرهنگ خود را بدان ملت تحميل کند. رابرت باکاک در اين زمينه مي نويسد:
از راه همين تبليغات، و اقتصاد به اصطلاح معرفي و سياست سرمايه داري يکپارچه، طبيعت دومي از انسان خلق شده است که او را به نحوي شهواني و تهاجمي با مسئله کالا گره مي زند. نياز به تملک، مصرف، نو کردن هميشگي دستگاه ها، وسايل و ابزارها به مردم پيشنهاد و تحميل مي شود، زيرا استفاده از اين اشياء حتي به بهاي خطر تباهي شخص يک نياز « زيستي » شده است ( باکاک 1381: 136 ).
نتيجه اين امر انقياد و وابستگي هر چند بيشتر جوامع در حال توسعه به نظام هاي سلطه گر خواهد بود. ضرورت مقابله با اين ترفند بود که حضرت امام خميني (ره) با آگاهي و هوشياري کامل نسبت به سياست هاي جهان سلطه و سرمايه داري براي ناکام گذاردن آنان در جهت رسيدن به اهدافشان در تحرير الوسيله خود فرمودند:
اگر در باب روابط تجاري و غير آن بيم سلطه سياسي و غير سياسي اجانب و دول استعمارگر بر سرزمنهاي ملل مسلمان برود، که مي تواند زمينه ساز استعمار اين ملت ها و کشورهايشان هر چند به لحاظ معنوي باشد، بر تمام مسلمانان واجب است از اين قبيل روابط دوري کرده و دست به تحريم اين گونه روابط ( تجاري ) بزنند ( تحرير الوسيله 1401: 486 ).
با دقت در مطالب مطرح شده مي توان چنين استنتاج کرد که در راستاي طراحي الگوي مصرفي مناسب، که بتواند همگام با برآوردن نيازهاي ضروري انسان چه به لحاظ مادي و چه به لحاظ معنوي، فراهم آورنده استقلال اقتصادي و سياسي کشور نيز باشد، بايد توجه ويژه اي نيز به محيط زيست و نعمت هاي فراوان آن مبذول داشت. از اين رو اين نکته مهم را نبايد از نظر دور داشت که با وجود آزادي هاي انسان براي بهره برداري نعمتهاي خدادادي از طبيعت، اگر اين امر توسعه پايدار را به خطر اندازد، بي ترديد در آينده مصرف بي رويه وابستگي هاي سياسي و اقتصادي را براي کشور به دنبال خواهد داشت. لذا همگان، براي جلوگيري از تحقق چنين شرايطي که اجانب و نظام هاي سلطه گر اجازه نفوذ در بلاد اسلامي را نيابند مسئول هستند. در اين راستا مصرف درست و عاقلانه که بتواند هم ظرفيت هاي بالقوه و استفاده نشده از نعمت هاي طبيعت را به حالت بالفعل در آورده و هم مانع مصرف بي رويه منابع طبيعي گردد، از جمله مواردي است که مي تواند مانعي براي نفوذ اجانب در کشورهاي اسلامي و تخريب بي رويه محيط زيست آنان باشد.

نتيجه گيري

بدون تجديد نظر در نوع نگاه انسان به مقوله طبيعت و الگوي مصرف، نمي توان به يک تعامل سازنده با محيط زيست دست يافت. از اين رو الگوي پيشنهادي اسلام در باب مصرف که در برگيرنده دو حد ضروري، يعني رعايت موازين و احکام شرعي و رعايت عدم وابستگي به نظام هاي استعمارگر است، مي تواند به عنوان يک دستور العمل جدي در مسير دستيابي به تعامل تکامل محور با محيط زيست تلقي گردد.
دين مبين اسلام با طراحي و ارائه الگوي مصرف مناسب و با مجاز شمردن مصرف عاقلانه و عادلانه از طبيعت امکان سوء استفاده و بهره برداري بي رويه انسان از منابع طبيعي و پيدايش يک جامعه مصرفي، که تبعات ناشي از آن مي تواند وابستگي سياسي و اقتصادي کشورهاي مسلمان به دول سلطه گر باشد، را گرفته است. ولي آن چه که اهميت به سزايي دارد، به دول سلطه گر باشد، را گرفته است. ولي آن چه که اهميت به سزايي دراد، مدنظر قرار دادن اين رهنمودها در اتخاذ سياست هاي کلان کشورهاي مسلمانان است. بحث هاي هنجاري و ارزشي از اين قبيل تا در برنامه ريزي ها و طراحي سياستهاي اقتصادي کشوري مورد عنايت قرار نگيرد چيزي بيش از يک توصيه اخلاقي صرف نمي تواند باشد.
منابع :
- اکبري، بهمن (1368) نظري اجمالي بر اخلاق مصرف از ديدگاه اسلام. تهران: موسسه نشر بازرگاني.
- اندرسن، ويکتور (1381) شاخص هاي اقتصادي و ملاحظات زيست محيطي. ترجمه فرهاد خداداد کاشي، تهران: انتشارات دانشگاه پيام نور.
- باکاک، رابرت (1381) مصرف، ترجمه خسرو صبري، تهران: انتشارات شيراز.
- ( امام ) خميني، روح الله (1370) صحيفه نور. جلد 2، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
- دفتر همکاري حوزه و دانشگاه (1374) مباني اقتصاد اسلامي، تهران: سمت.
- راجر، پرس و مک گيل ري، جميز (1382) اقتصاد و محيط زيست و منابع طبيعي. ترجمه حميد رضا ارباب، تهران: نشر ني.
- رستمي، محمد حسن (1385) سيماي طبيعت در قرآن. قم: موسسه بوستان کتاب.
- نصر، محمد حسين (1384) دين و نظام طبيعت. ترجمه محمد حسن مغفوري، تهران: حکمت.
- آقا جمال خوانساري، محمد بن حسين (1366) شرح محقق بارع جمال الدين محمد خوانساري بر غرر الحکم و دررالکلم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، جلد چهارم.
- ابن بابويه، محمد بن علي (1390) من لايحضره الفقيه. تهران: دار الکتاب السلاميه.
- ابن شعبه، حسن بن علي و اعلمي، حسين (1494) تحف العقول عن آل الرسول (ص) بيروت: الاعلمي المطبوعات.
- حر عاملي، محمد بن حسن (1368) تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه. قم: موسسه آل البيت.
- حلي، حسن بن يوسف (1363) ايضاح الفوائد في شرح اشکالات القواعد. قم: اسماعيليان.
- راغب اصفهاني، حسين بن محمد (1362) المفردات. تهران: مرتضوي.
- سيوطي، عبدالرحمن ابن ابي بکر (1364) الجامع الصغير من حديث البشير النذير. قاهره: دار احياء الکتب العربيه، جلد اول.
- قرآن کريم
- کليني، محمد بن يعقوب (1401) فروع من الکافي. بيروت: دار صعب و دارالتعارف.
- مجلسي، محمد باقر بن محمد تقي (1368) بحار الانوار. تهران: دارالکتب الاسلاميه.
- الموسوي الخميني، سيد روح الله (1401) تحرير الوسيله. بيروت: دارالتعارف.
- نراقي، احمد بن مهدي (1375) عوائد الايام. قم: مکتب الاعلام الاسلامي.
- النجفي، محمد حسن (صاحب الجواهر) (1402) جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام. بيروت: دار احياء التراث العربي، جلد 17.
- نهج البلاغه. ترجمه محمد دشتي، قم: نور مطاف، 1385.

پي نوشت ها :

1. پژوهشگر و معاونت پژوهشي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي. Sza988@yahoo.com
2. دانشجوي کارشناسي ارشد معارف اسلامي و علوم سياسي دانشگاه امام صادق (ع) hamed.isu@gmail.com
3. « و کلو مما رزقکم الله حلالاً طيبا » ( مائده/88 ).
4. « قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده والطيبت من الرزق » ( اعراف/32 ).
5. « الخلق کلهم عيال الله، فاحبهم الي الله انفعهم لعياله.
6.‌ « تلک الدار الآخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا في الارض ولا فسادا » ( قصص/83 ).
7. « ... ما يريد الله ليجعل عليکم من حرج... » ( مائده/6).
8. تواتر اجمالي بدين معني است که مضمون يک روايت به تواتر نقل شده است، اگرچه به الفاظ متعددي وارد شده باشد. براي مطالعه بيشتر در باب اين قاعده فقهي ر.ک: ( آية الله العظمي السيد السيستاني (1414)، قاعده الاضرر و لا ضرار، قم: نشر مکتب آية الله العظمي السيد السيستاني )، و ( شراره، عبدالجبار (1418)، نظريه نفي الضرر في الفقه الاسلامي المقارن، طهران: رابطه الثقافة والعلاقات الاسلاميه.
9. « ... ولا تسرفوا انه لايحب المسرفين » ( انعام/141) و ( اعراف/31).
10. « ان الله لا يهدي من هو مسرف کذاب » ( غافر/28).
11. ان السرف يورث الفقر و ان القصد يورث الغني.
12. سبب الفقر الاسراف.
13. انّ اعطاء المال في غير حقه تبذير و اسراف.
14. « ان المبذرين کانوا اخوان الشياطين... » ( اسراء/27)
15. ان اهل التقوي اخف اهل الدنيا مؤونة و اکثرهم معونة.
16. « و لله العزة و لرسوله و للمومنين » ( منافقون/8)
17. الاسلام يعلو و لا يعلي عليه و الکفار بمنزلة الموتي لا يحجبون و لا يورثون.
18. « و لن يجعل الله للکافرين علي المومنين سبيلا » ( نساء/141).

منبع مقاله :
سيد امامي، کاووس؛ (1389)، اخلاق و محيط زيست ( رهيافتي اسلامي )، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول