نويسنده: شيخ محمد سند
مترجم: احمد خوانساري



 

شيخ صدوق از امام جواد (عليه السلام) از امير المؤمنين (عليه السلام) نقل مي کند: « قائم ما غيبتي طولاني دارد و شيعيان در دوران غيبت مانند گله اي هستند که سرپرست خود را نمي يابند. پس هر کس در دين ثابت قدم باشد و در طول غيبت امامش قلبش تاريک نگردد، در روز قيامت همراه من است. سپس فرمود: قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از ماست و موقعي که قيام کند از هيچ کس بيعتي بر گردن ندارد. به همين دليل ولادتش مخفي است و کسي او را نمي بيند. »(1)
اصبغ بن نباته مي گويد: نزد اميرالمومنين در مورد قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) صحبت شد. حضرت فرمود: « غيبت او آن قدر طول خواهد کشيد که نادان مي گويد: به خدا نيازي به آل محمد نيست ». در حديث ديگر فرمود: « بعد از غيبت او و حيرت مردم هيچ کس در دين ثابت قدم نيست، مگر کساني که خالص باشند و روح يقين که خداوند از آن ها بر ولايت عهد گرفته، با او همراه آنان باشد و کساني که در قلوبشان ايماني پابرجا باشد و مؤيد به روح الهي گردند. »(2)
در نامه ي شريف امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به عمري ( نايب اول ) و پسرش ( نايب دوم ) آمده است:
« خداوند شما را در راه بندگي اش موفق و بر دينش ثابت قدم و سعادتمند گرداند. خبر رسيده است که ميثمي در مورد مختار و مناظراتش به شما خبر داد، که او گفته: جانشيني غير از جعفر بن علي ( بعد از امام يازدهم ) نيست و جعفر را در ادعايش تصديق کرده است و از مکاتبات شما با او خبردار شدم.
به خدا پناه مي برم از کوري بعد از بينايي و گمراهي پس از هدايت و از نتيجه اعمال و سرانجام فتنه ها که خداوند- تبارک و تعالي- مي فرمايد:
(أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَکُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لاَ يُفْتَنُونَ‌ )؛(3)
آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مى‏شوند و مورد آزمايش قرار نمى‏گيرند ؟
چگونه در فتنه سقوط مي کنند و در ترديد مي مانند و به راست و چپ مي روند؟ آيا از دينشان جدا شده اند يا شک دارند و يا با حق و حقيقت دشمني مي ورزند و يا آنچه در روايات و اخبار صحيح آمده است را نمي دانند و يا مي دانند و خود را به ناداني مي زنند؟ زمين هيچ گاه از حجت خالي نيست، يا حجت ظاهري و يا حجت پنهاني. آيا نمي دانند که امامانشان يکي پس از ديگري آمدند تا نوبت به امر خداوند – عزوجل- در مورد امام قبلي- امام حسن عسکري (عليه السلام)- رسيد و او جانشين پدرانش در هدايت به سوي حق و راه مستقيم گشت؟ که همگي آنان نوري ساطع و شهابي درخشان و ماهي نوراني بودند. او نيز راه پدرانش را قدم به قدم پيمود و به وصيتي که خداوند به امر خودش آن را مخفي نمود وصيت کرد و مخفي بودنِ جاي او به قضاي الهي و قَدَري نافذ است که ما جايگاه قضا و قدر الهي هستيم... اما تقدير خداوند مغلوب نمي شود و اراده او برنمي گردد و زمان انجام او زودتر نمي گردد. پس آنان را از تبعيت کردم هواي نفس بازداريد و به اصلشان برگردانيد و آنچه که از آنان مخفي شده است نطلبند که گناه مرتکب خواهند شد و سرّ خدا را آشکار نکنند که پشيماني خواهد آورد و بدانند که حق با ما و در ماست، و کسي غير از اين نگويد مگر دروغ گو و افترازن، و به سوي غير ما دعوت نمي شود مگر گمراه. اين کلام را عيناً و بدون تفسير آن بيان کنيد... اگر خداوند اراده فرمايد. »(4)
در روايت ديگري مي فرمايد: « هر کس از شما به اين عقيده ( اعتقاد به امام زمان (عليه السلام)) و در حال انتظار بميرد مانند کسي است که در خيمه گاه قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است. »(5)
در روايت ديگري آمده است: شخصي به امام باقر (عليه السلام) عرضه داشت: اگر قبل از ادراک قائم (امام زمان (عليه السلام)) بميرم چه خواهد شد؟ فرمود: « هرکس از شما، منتظر باشد، چنان که اگر قائم آل محمد را درک کند، ياري اش کند ( قبل از آن بميرد ) مانند کسي است که با او شمشير زده است بلکه مانند شهيد همراه اوست. »(6)
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد ثواب انتظار مي فرمايد: « با ارزش ترين اعمال امت من انتظار فرج از سوي خداوند- عزوجلّ- است. »(7)
امام صادق (عليه السلام) نيز مي فرمايد: « چه نيکوست صبر و انتظار فرج. آيا کلام خداوند- عزوجل- را نشنيدي؟ (8)
(وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَکُمْ رَقِيبٌ‌ )؛(9)
بر شما باد به صبر که فرج موقع يأس مي آيد و پيشينيان صبورتر از شما بودند.
(فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ‌)؛(10)
کسي که منتظر امر ما باشد مانند اين است که در راه خدا در خون خودش غلتيده است.
در روايت ديگر عمار ساباطي از امام صادق (عليه السلام) مي پرسد: آيا بندگي خدا در زمان غايب شما، در دولت باطل با ارزش تر است يا در ظهور حق و دولت حق به همراه امام ظاهر از شما؟ فرمود: « اي عمار، به خدا قسم، صدقه ي پنهان با ارزش تر از صدقه آشکار است. هم چنين عبادت شما در نهان و در دولت باطل، با ارزش تر است، زيرا در دولت باطل از دشمن مي ترسيد.... و عبادت در دولت باطل و با ترس مانند عبادت در امنيت در دولت حق نيست و بدانيد هر کس يک نماز واجب را از ترس دشمنان، پنهاني بخواند خداوند ثواب آن را به اندازه ي 25 نماز واجب خواهد رساند. يک نماز نافله در حال ترس نيز ثواب بيست کار نيک را دارد و خداوند حسنات مؤمن را اگر خوب انجام دهد چندين برابر خواهد کرد. هر کس در حال تقيه بر دين خدا و امام حق باشد و نفس و زبانش را حفظ کند چندين برابر اجر و پاداش خواهد برد... گفتم: فدايت شوم، بنابراين نبايد آرزو کنيم که با ياران امام قائم در زمان ظهور حق باشيم و ما امروز بر امامت توايم که عباداتمان افضل از زمان دولت حق است. فرمود:- سبحان الله، آيا دوست نداريد که خداوند حق و عدالت را در همه سرزمين ها ظاهر گرداند و احوال همه مردمان را نيکو گرداند و ميان قلب هاي جدا شده محبت ايجاد کند و ديگر معصيت خدا در زمين نشود، و حق آشکار شود تا هيچ حقي از ترس مردم مخفي نماند؟! قسم به خدا اي عمار، هيچ کس از شما در اين حال نمي ميرد مگر که در نزد خدا از بسياري از شهيدان بدر و احد با ارزش تر است. پس بشارت باد بر شما ».(11)
امام صادق (عليه السلام) در جاي ديگر مي فرمايد: « منتظر دوزادهمي (امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مانند کسي است که به نفع رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شمشير کشيده تا از او محافظت کند و او (امام دوازدهم) سختي ها را از [ دوش ] شيعيانش بعد از مضيقه شديد، و بلا و ظلمي طولاني برخواهد داشت. خوش به حال کسي که آن زمان را درک کند. »(12)
در روايت ديگري امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: « صاحب اين امر (امام زمان (عج)) غيبتي خواهد داشت که دين داري در آن زمان مانند کشيدن دست بر روي درخت خاردار، سخت خواهد بود. فرمود: چنين- و به دستش اشارت نمود- کدام يک از شما مي تواند درخت خاردار را لمس نمايد؟ پس از مدتي فرمود: صاحب اين امر غيبتي خواهد داشت. پس، از خدا بترسيد و دين خود را نگه داريد. »(13)
از امام کاظم (عليه السلام) روايت شده که در مورد غيبت کبري فرمود: « وقتي که پنجمين فرزندانِ هفتمين (امام) غايب شد، شما را به خدا! دينتان را حفظ کنيد... صاحب اين امر غيبتي دارد که حتي معتقدان به او نيز بر مي گردند و اين غيبت محنتي است از جانب خداوند- عزوجل- که به وسيله آن، مردم را امتحان مي کند. »(14)
از امام صادق (عليه السلام) سؤال شد: اگر روزي و امامي را براي تبعيت نيافتيم چه کنيم؟ فرمود: « آنچه من دوست دارم دوست بداريد و آنچه را من دوست ندارم دشمن داريد تا خداوند او را ظاهر نمايد. »(15)
در جايي ديگر امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: « به خدا سوگند، که بسان آينه تکه تکه و بسان آينه به حالت اول باز مي گرديد. و به خدا سوگند، بسان سفال تکه تکه اما مانند قبل نمي شويد و به خدا سوگند، غربال مي شويد و به خدا سوگند، جدا مي شويد و امتحان مي گرديد، تا اين که عده ي کمي از شما باقي خواهند ماند. »(16)
نعماني از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند: « اي شيعيان آل محمد! مانند سرمه اي که در چشم فرو مي رود امتحان مي شويد، زيرا صاحب چشم مي داند که چه موقعي سرمه وارد چشم مي شود اما نمي داند کي خارج مي گردد. هم چنين است که برخي صبح دين دارند و عصر از آن خارج مي شوند و يا عصر بر دين ما هستند، اما صبح بر مي گردند. »
نعماني در ادامه مي گويد: روايات اميرالمؤمنين (عليه السلام) و ساير ائمه را بنگريد و بر حذر باشيد و در مورد آن دقت و تفکر کنيد. آيا ممکن بود صريح تر از اين ما را هشدار دهند؟ که فرمودند: « چه کسي صبح بر شريعت ماست و عصر از آن خارج مي شود و يا عصر بر دين ماست و صبح از آن خارج مي شود؟ » آيا اين دليل بر انحراف از راه امامت و ترک آن به سوي ديگري نيست؟ و يا مي فرمايند: « مانند شيشه تکه تکه مي شويد. » اين مثال کسي است که بر مذهب شيعه است اما به سبب فتنه ها از آن بر مي گردد. سپس سعادت به او روي مي آورد و ظلمتم بر او آشکار مي گردد و حقانيت آنچه از آن روي گردانده معلوم مي شود و او قبل از مرگ توبه مي کند و خداوند او را مي پذيرد و به حال اولش که در هدايت بود باز مي گرداند، مانند آينه اي که پس از شکسته شدن به حال قبلي بر مي گردد؛ اما اگر کسي از اين امر (مذهب شيعه) برگردد و تا هنگام مرگ بر شقاوتش بماند، مانند سفالي است که مي شکند و نمي تواند آن را به صورت اول بازگرداند، زيرا بعد از مرگ و در هنگام مرگ، توبه اي نيست. از خداوند بر آنچه امامت بر ما منت گذارده استواري مي طلبيم که ما از او هستيم و به سوي او مي رويم. »(17)
در روايت ديگري امام کاظم (عليه السلام) فرمود: « آن اتفاق ( ظهور ) رخ نمي دهد مگر جدا شويد و خالص گرديد و عده ي کمي از شما باقي بماند. »(18)
امام رضا (عليه السلام) در روايتي شبيه به اين روايت مي فرمايد: « قسم به خدا، چشم بر هم نخواهيد گذاشت، مگر خالص و جدا شويد و از شما نماند مگر کمتر و کمتر. » و در روايتي ديگر مي فرمايد: « تا اين که شقي شقاوتش را و سعيد ذاتش را نشان دهد. »(19)

پي نوشت ها :

1.شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ص 303
2.همان، ص 303-304
3.عنکبوت، آيه ي 2
4.کمال الدين و تمام النعمة، ص 510
5.همان، ص 644
6.همان
7.همان، ص 644
8.همان، ص 645
9.هود، آيه 93
10.اعراف، آيه 71
11.شيخ صدوق، همان، ص 646
12.همان، ص 647
13.کليني، کافي، ج1، ص 335
14.همان، ص 236
15.همان، ص 342
16.نعماني، الغيبة، ص 162
17.همان، ص 207
18.همان، ص 216
19.همان، ص 208

منبع مقاله :
سند، شيخ محمد؛ (1391) نيابت امام زمان (عج) در دوران غيبت، ترجمه احمد خوانساري، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول