اختلال شخصيت اسكيزوتيپال
وجه مشخصه شخصيت اسكيزوتيپال يا شبه اسكيزوفرني (Schizotypal Disorder personality باختصار STPD) افكار، باورها و رفتارهاي عجيب و غريب و غيرمعمول است (به اصطلاح عاميانه يه خورده قاتي دارند). اين افراد
نويسندگان:
دکتر سيد اصغر ساداتيان
دکتر ماهيار آذر
دکتر سيد اصغر ساداتيان
دکتر ماهيار آذر
وجه مشخصه شخصيت اسكيزوتيپال يا شبه اسكيزوفرني (Schizotypal Disorder personality باختصار STPD) افكار، باورها و رفتارهاي عجيب و غريب و غيرمعمول است (به اصطلاح عاميانه يه خورده قاتي دارند). اين افراد داراي اكثر علايم و نشانه هاي زير هستند:
ــ مسائل را بدرستي تفسير نمي كنند و بيشتر چيزها را به نحوي به خود نسبت مي دهند و حالت پيش داوري و قضات فراتر از رفتار و گفتار ديگران دارند. براي مثال، اگر به دوستي سلام كنند و بدلايلي آن فرد متوجه آن نشود آن را بر اين حمل مي كنند كه حتماً او به آن دليل و اين دليل از دستش ناراحت است و پاسخ او را نداده است؛ با تغيير حالت صورت طرف مقابل (حتي در يك جمع و يا تلويزيون) در هنگام صحبت كردن تفاسير متعدد و مختلف و غالباً در رابطه با خود مي كند (گاهي حالت وهم و خيال)؛ يا اگر امروز به فكر سفر بوده است و بطور اتفاقي در يك برنامه راديويي در مورد سفر مطلبي پخش شود آن را پاسخ و ارتباطي با فكر خود مي داند (نه يك واقعه اي تصادفي)؛ يا اگر ماشينش روشن نشود آن را نشان بر چيزي مي داند و برنامه اش را ممكن است تغيير دهد؛ يا اگر فردي در جمع بخندد ممكن است فكر كند كه به او مي خندد.
ــ دچار تجربيات ادراكي و گاهي توهم مي شوند و احساس مي كنند كه نيروي خاصي دارند كه مي توانند بر روي وقايع اثر بگذارند و يا آن را پيش بيني كنند. براي مثال اگر مايل بود در برنامه اي شركت كند ولي امكان آن را نداشت و اتفاقاً آن برنامه بعداً به هم بخورد آن را بدليل عدم شركت خود و يا چيزهايي نظير آن نسبت مي دهد؛ « از قبل به دلم برات شده بود كه قراره چيزي رخ بده »؛
ــ باورهاي عجيب و غريب يا افكار جادويي دارند. اگرچه افراد براساس باورهاي اعتقادي و يا مذهبي ممكن است به نيروهاي غيبي و جادويي باور داشته باشند، اما در مورد اين افراد چنين نيروها و افكاري (از جمله موجودات فضايي، برقراري ارتباط از راه دور، حس ششم، غيبگويي، طلسم و...) ذهن و تمامي زندگي آنها را تحت تأثير قرار داده است؛ خرافات، فال و طلسم بيشتر جنبه هاي زندگي آنها را فراگرفته است (بسياري از تصميم گيري هايشان براساس فال است).
ــ پوشش و ظاهري غيرعادي دارند. اين افراد غالباً پوشش نامتعارف دارند (معمولاً همراه با بكار بردن اشيا و نمادهاي خاص بامعني و مفهوم خاص براي خودشان).
ــ صحبت هاي آنها حالت غيرعادي و كمي نامفهوم و گنگ دارد و بيشتر طرف مقابل را گيج مي كنند (كليشه اي، استعاري، حاشيه روي و...).
ــ شكاك بوده و يا افكار پارانوئيد دارند.
ــ دوستان نزديك و صميمي چنداني ندارند و از روابط اجتماعي گريزان هستند كه بدليل شكاكي و اشكال در برقراري ارتباط با ديگران است و نه بي ميلي شان به آن (بر خلاف اسكيزوئيد). اهل شوخي و خنده نيستند و ديگران را در زير ذره بين مي گذارند.
ــ در جمع ها و گروههاي ناآشنا حتي پس از چندين جلسه مضطرب بوده و مي ترسند که تحقير شوند و يا مورد سوء استفاده قرار گيرند.
ــ زندگي آنها از يك ركود و سكون برخوردار است و اشتياق و هيجاني براي چيزي ندارند و از زندگي لذت چنداني نمي برند و از نظر احساسي غيرعادي و عجيب بنظر مي رسند (احساس همدلي، همدردي و مهرباني چنداني ندارند).
چند نکته:
* بين 30 تا 50 درصد افراد با شخصيت اسكيزوتيپال دچار درجاتي از افسردگي نيز هستند.
* برخي از افراد اسكيزوتيپال تحت شرايط استرس شديد ممكن است علايم و نشانه هاي اسكيزوفرني را نشان دهند (از جمله توهمات شنوايي و يا ديداري). در واقع برخي بر اين باورند كه اين نوع شخصيت خود جزئي از طيف اسكيزوفرني است.
ابعاد پنج گانه شخصيتي اسكيزوتيپال
اين افراد بي ثباتي احساسي، پذيرندگي و تعهدپذيري نسبتاً بالايي داشته ولي درون گرا و ناسازگار هستند (به مطالب قبلي مراجعه كنيد).الگوي فكري شخصيت اسكيزوتيپال
اين افراد غالباً در دوران كودكي تحت اذيت و آزار قرار داشته (سوء رفتار فيزيكي، يا جنسي و يا عاطفي) و الگوي فكري زير تشكيل دهنده ي ضمير آنها هستند:* من موجودي خارجي در اين دنياي مخوف هستم؛
* از آنجائيكه دنيا خطرناك است بايستي هميشه مواظب خود باشم؛
* هر چيزي بدليلي رخ مي دهد و چيزي اتفاقي و شانسي رخ نمي دهد؛
* گاهي احساسات دروني ام قادر هستند چيزهايي را كه قرار است رخ دهند، درك كنند؛
* رابطه و دوستي خطرناك است؛
* من ضعيف و ناقص هستم؛
نكته: اساساً اين افراد بر اين باورند كه ديگران قدرت درك مسائل و چيزهايي كه آنها بدان رسيده اند را ندارند و لذا نظر و عقايد ديگران برايشان تقريباً بي اهميت و بي ارزش است و با هيچ منطق و استدلالي نمي توان آنها را به اشتباه بودن افكارشان قانع نمود.
شيوع و علل اختلال اسكيزوتيپال
شيوع اين اختلال شخصيتي 3 تا 6 درصد بوده (در مردان كمي شايعتر از زنان) و هنوز علت اصلي آن شناخته نشده است ولي مجموع عوامل ژنتيكي (سابقه مثبت خانوادگي مربوط به بيماريهاي رواني و يا اختلال شخصيتي و كروموزوم X شكسته) و محيطي (تجربيات و دوران كودكي نامناسب) در بروز آن نقش ايفاء مي كنند. شيوع همزمان پارانوئيد، اسكيزوفرني و افسردگي در اين افراد نسبتاً بالاست.تشخيص و درمان اسكيزوتيپال
تشخيص با مشاوره و مصاحبه انجام شود ولي ممكن است برخي تستهاي شخصيتي به كمك گرفته شوند. درمان آن به طريق روان درماني (معمولاً گفتگو درماني) و گاهي دارويي و عمدتاً با هدف بهبود روابط فردي و اجتماعي صورت مي گيرد و نه اصلاح شخصيت.مرز بين خرافات و شخصيت اسكيزوتيپال چيست؟
يك فرد طبيعي با خرافات، صد درصد به تفكر و باور خود معتقد نيست و يك شك ضمني در آن دارد و هر جا لازم باشد و يا احساس خطري كند باور خود را ناديده مي گيرد (نظير نحسي عدد 13 كه فقط در برخي از جنبه هاي زندگي شخص سايه مي افكند، يا عطسه و امثال آن) ولي در فرد اسكيزوتيپ چنين شك و ترديدي وجود ندارد.منبع مقاله :
ساداتيان، اصغر؛ آذر، ماهيار؛ (1389) آمادگي و شرايط لازم براي ازدواج، تهران: ما و شما، چاپ اول.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}