روابط بين المللي در جامعه ي آرماني قرآن کريم
چون در جامعه ي آرماني نهايي، همه ي مردمان به دين گراييده و يک جامعه ي فراگير ديني با حاکميت حضرت مهدي (عليه السّلام) را شکل داده اند، همه ي جوامع متحد شده، روابط بين اللملي، معناي خود را از دست خواهد داد، ولي در جوامع آرماني پيش از آن، روابط بين المللي معنا دارد که به شرح آن از ديدگاه قرآن مي پردازيم.
از آن جا که مرز جامعه ي آرماني قرآن، عقيدتي است، کفر، مانع برقراري روابط صميمانه با کافران است. (1) بر اين اساس، جدايي از کافران و آنان که دين الهي را به سُخره و بازي گرفته اند، نشانه ي ايمان است:
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ )؛ (2)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! كسانى را كه دين شما را به ريشخند و بازى گرفتهاند، چه از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و چه از كافران، دوستان خود مگيريد، و اگر ايمان داريد از خدا پروا داريد.
از سوي ديگر، قرآن هشدار داده است که هدف کافران، به کفر کشاندن جامعه ي اسلامي است:
( وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَوَاءً فَلاَ تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ )؛ (3)
همان گونه كه خودشان كافر شدهاند، آرزو دارند كه شما نيز كافر شويد، تا با هم برابر باشيد.
و جامعه ي اسلامي را هشيار ساخته که بدانيد آنان با حيله هاي گوناگون، اين خواسته ي باطل خود را پي خواهند گرفت تا شما از دين الهي خود منحرف شويد:
( حَتَّى يَرُدُّوکُمْ عَنْ دِينِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ کَافِرٌ فَأُول ئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أُول ئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ )؛ (4)
تا شما را از دينتان برگردانند و كسانى از شما كه از دين خود برگردند و در حال كفر بميرند، كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مىشود، و آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.
و به جامعه ي ديني هشدار مي دهد که آنان جز با پيروي کامل از آيينشان از شما راضي نخواهند شد:
( وَ لَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ )؛ (5)
و هرگز يهوديان و ترسايان از تو راضى نمىشوند، مگر آنكه از كيش آنان پيروى كنى.
بدين سان راز اين هشدار و دورباش، انگيزه و تلاش کافران براي انحراف عقيدتي مسلمانان است تا آن جا که مؤمنان را به کيش خود در آورند، در اين راه تلاش مي کنند. به تعبير علامه طباطبايي: « سنخيت يافتن با کفار و جدا شدن از مؤمنان، علت توصيه به اجتناب است. » (6)
بر اين اساس قرآن کريم، با هشدار خويش، مسلمانان را از پذيرش دوستي و قبول سرپرستي غير مسلمانان بر حذر داشته است:
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الْکَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْکُمْ سُلْطَاناً مُبِيناً )؛ (7)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به جاى مؤمنان، كافران را به دوستى خود مگيريد؛ آيا مىخواهيد بر ضد خود حجّتى روشن براى خدا قرار دهيد؟
با توجه به حقيقت پيش گفته و عنايت به آن که آدمي بسياري از باورها و اخلاقيات را به صورت تدريجي و ناخودآگاه از طريق روابط و معاشرت ها، کسب مي کند؛ قرآن پيوند با کافران را موجب همساني با آنها دانسته، مي فرمايد:
( وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ )؛ (8)
و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد، از آنان خواهد بود. آرى، خدا گروه ستمگران را راه نمىنمايد.
به گفته ي زمخشري: يعني حکم او، همانند حکم آن ها است. (9)
چنان که قرآن پيوند با کافران را موجب قطع ارتباط با خداوند معرفي نموده، تصريح مي کند:
( وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِکَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَ يُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ )؛ (10)
و هر كه چنين كند، در هيچ چيز او را از دوستىِ خدا بهرهاى نيست، مگر اينكه از آنان به نوعى تقيّه كنيد و خداوند، شما را از عقوبت خود مىترساند و بازگشتِ همه به سوى خداست.
هم چنين قرآن کريم، برقراري روابط پنهاني را ممنوع ساخته و گفتارهاي گزنده و انتقادهاي بغض آميزشان را جلوه اي از کينه شديد قلبي آن ها معرفي کرده است تا مسلمانان فريب سخنانِ به ظاهر محبت آميزشان را نخورند:
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِکُمْ لاَ يَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَ مَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَکُمُ الْآيَاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ )؛ (11)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از غير خودتان، دوست و همراز مگيريد. آنان از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمىورزند آرزو دارند كه در رنج بيفتيد. دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است و آنچه سينههايشان نهان مىدارد، بزرگتر است. در حقيقت، ما نشانههاى دشمنى آنان را براى شما بيان كرديم اگر تعقل كنيد.
اين حقيقت را بايد گفت که هشدار و دورباش هاي قرآن يا بدان روست که از حيله و مکر دشمن غافل نشويم و از تظاهر دشمن به دوستي، فريب نخوريم و دوست شان نپنداشته، به آن ها اطمينان نکنيم، يا از آن جهت است که برقراري ارتباط صميمانه با آن ها موجب رخنه فساد و انحراف عقيدتي جامعه ي اسلامي نگردد. (12) و يا بدان مقصود است که دشمن طمع به رخنه و فروپاشي جامعه ي آرماني ديني نبندد، چنان که قرآن ما را به برخوردي قدرت مند و نه ضعيف و سست عنصرانه در برابر دشمنانِ جامعه ي آرماني فرا خوانده است:
( وَ لْيَجِدُوا فِيکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ )؛ (13)
و آنان بايد در شما سختي بيابند و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است.
بدين رو هرگز نبايد با دشمناني که به اقدام عملي بر ضدّ اسلام روي آورده اند، نرد دوستي باخت يا در برخورد با آن ها تسامح ورزيد:
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ... * إِنْ يَثْقَفُوکُمْ يَکُونُوا لَکُمْ أَعْدَاءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْکُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ )؛ (14)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگيريد به طورى كه با آنها اظهار دوستى كنيد و حال آنكه قطعاً به آن حقيقت كه براى شما آمده كافرند... اگر بر شما دست يابند، دشمن شما باشند و بر شما به بدى دست و زبان بگشايند و آرزو دارند كه كافر شويد.
پس هيچ گونه عقب نشيني و تسامح در برابر خواسته هاي بيگانگان پذيرفته نيست و نبايد از سخنان فريبنده ي آنان فريب خورد، زيرا اگر کفار را اولياي خود بگيريم، خواه ناخواه با آنان امتزاج روحي يافته، به تدريج رام آنان شده يا حداقل از اخلاق و رفتار آنان متأثّر مي شويم و در صورت دست يازيدن شان به اقدام هاي نظامي، فرمان جنگ با آن ها را تا رفع فتنه صادر مي کند:
( وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوکُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذ لِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِينَ * فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ * وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ يَکُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ )؛ (15)
و هر كجا بر آن ها دست يافتيد آنان را بكشيد، و همان جا كه شما را بيرون راندند، بيرون برانيد، چرا كه فتنه از قتل بدتر است، با اين همه در كنار مسجد الحرام با آنان جنگ مكنيد مگر آنكه با شما در آن جا به جنگ درآيند پس اگر با شما جنگيدند، آنان را بكشيد كه كيفر كافران چنين است و اگر بازايستادند، البته خدا آمرزنده ي مهربان است. با آنان بجنگيد تا ديگر فتنهاى نباشد و دين، مخصوص خدا شود؛ پس اگر دست برداشتند تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست.
گفتني است هيچ يک از هشدارهاي مزبور، ايجاب نمي کند که مسلمانان ارتباط خود با غير مسلمانان را به طور کلي قطع نمايند، زيرا قرآن، دوستي و نيکي با بيگانگان را منع نکرده است. (16)
اصول برقراري ارتباط با بيگانگان
بر اساس آيات قرآن کريم، اصول برقراري ارتباط با بيگانگان در جوامع آرماني مياني، بدين شرح است:الف) حفظ استقلال، عزت و اقتدار
روابط جامعه ي آرماني با ديگر جوامع، بر اساس استقلال (17) و عزت شکل مي گيرد. (18) بدون شک اين احساس عزت، با تکيه و اعتماد به عزت هميشگي خداوند متعال شکل يافته است:( الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْکَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً )؛ (19)
همانان كه غير از مؤمنان، كافران را دوستان خود مىگيرند آيا سربلندى را نزد آنان مىجويند؟ [ اين خيالى خام است ] چرا كه عزّت، همه از آنِ خداست.
پيشوايان گرامي اسلام نيز فرموده اند:
الاسلام يعلوا و لا يعلي عليه؛ (20)
اسلام بر همه برتري خواهد يافت ولي ديگران بر اسلام برتري نخواهند يافت.
اين آيات و احاديث، مردم مسلمان را به عزت و کرامت شايسته ي خود، متوجه ساخته، شعور آنان را بيدار مي کند که نبايد هيچ گونه سستي و ترس به خود راه دهند:
( وَ لاَ تَهِنُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ )؛ (21)
و اگر مؤمنيد، سستى مكنيد و غمگين مشويد كه شما برتريد.
آيه ي پيش گفته، نشانگر برتري و تقدم جامعه ي اسلامي بر ديگر جوامع است. (22) بدين سان جامعه ي اسلامي هرگز در روابط خويش با ديگر جوامع، سلطه و سيطره، (23) ذلت، سستي، (24) و درخواست صلح از سرِ ترس را بر نمي تابد. (25) بلکه با احساس عزت و اقتدار، از خود در برابر کافران و بدخواهان، شدت (26) و غلظت نشان مي دهد. (27)
ب) برقراري ارتباط حسنه با کشورهاي ديگر
گذشت که جامعه ي آرماني قرآن، داراي مراتب و مراحل گوناگوني است. در مرتبه ي غايي و نهايي، که جامعه ي مهدوي (عج الله تعالي فرجه الشريف) است تنها دين برگزيده و پسنديده، اسلام واقعي بود و هيچ آيين شرک آلودي وجود نخواهد داشت (نور، آيه ي 55 ) در اين مرتبه از جامعه ي آرماني، ارتباطات داخلي و بر اساس هدف والاي واحد و اتحاد و همبستگي خواهد بود.در مراتب مباني جامعه ي آرماني نيز، چنين جامعه اي با همه ي کشورها داراي ارتباط بسيار حسنه اي است، زيرا با ديگر کشورهاي اسلامي داراي اتحاد عقيدتي است و با کشورهايي که حاکميت آن با غير مسلمانان، به ويژه مسيحيان و يهوديان است و يا اهل کتاب در آن زندگي مي کنند، بر اساس فرمان خداوند و بر اساس توحيد و اصل احترام متقابل، داراي هم گرايي بوده و خواهان نوعي اتحاد توحيدگرايانه است:
( قُلْ يَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لاَ نُشْرِکَ بِهِ شَيْئاً وَ لاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ )؛ (28)
بگو : اى اهل كتاب! بياييد بر سر سخنىِ كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه: جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم، و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد.
ج) کمک هاي انسان دوستانه
جامعه ي آرماني قرآن کريم نه تنها با جوامع غير اسلامي، دشمني نمي ورزد، بلکه در صورت نياز و لزوم، کمک هاي انسان دوستانه، ارائه مي کند و به انجام کارهاي نيک و محبت آميز براي آنان مي پردازد:( لاَ يَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوکُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِيَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا يَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوکُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِيَارِکُمْ وَ ظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُول ئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ )؛ (29)
امّا خدا شما را از كسانى كه در كار دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكردهاند، باز نمىدارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد، زيرا خدا دادگران را دوست مىدارد. فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مىدارد كه در كار دين با شما جنگ كرده و شما را از خانههايتان بيرون رانده و در بيرونراندنتان با يكديگر هم پشتى كردهاند و هر كس آنان را به دوستى گيرد، آنان همان ستمگرانند. (30)
د) جهاد با فتنه گران و ستمگران
قرآن کريم، سرانجامِ حکومت و جوامع باطل، را نابودي بيان کرده است. (31) در روايات نيز از فروپاشي کلّيه ي دولت هاي باطل سخن به ميان آمده است: « اِذا قامَ القائم ذهب دَولة الباطِل » (32) بر اين اساس پس از برپايي جامعه ي آرماني نهايي، ستمگران نابود شده اند و سخن از جهان نيست.اما جوامع آرماني پيش تر از آن که با جوامع و حکومت هاي ستمگر مواجه است، با برخوردهاي ايذايي آن ها مقابله به مثل مي کند:
( فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ)؛ (33)
پس هر كس بر شما تعدّى كرد، همان گونه كه بر شما تعدّى كرده، بر او تعدّى كنيد و از خدا پروا بداريد و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است.
يعني در برابر تهاجم دشمن، به دفاع جانانه پرداخته، هرگز عقب نشيني نمي کند ولي در دفاع از خود، به دشمنان مهاجم نيز ظلم و ستم نمي کند:
( وَ قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَکُمْ وَ لاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ )؛ (34)
و در راه خدا با كسانى كه با شما مىجنگند، بجنگيد ولي از اندازه درنگذريد، زيرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمىدارد.
افزون بر دفاع از کشور و جامعه ي خود، حمايت از مستضعفان و محرومان با جهاد، يکي از سياست هاي اصولي جامعه ي آرماني است (35) که مسئولان و افراد جامعه ي آرماني تخلف از آن را روا نمي دانند. بدين رو اگر مسئولان يا افراد از انجام اين وظيفه ي الهي سرباز زنند، مستحقّ توبيخ و عتاب الهي مي شوند:
( وَ مَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ ه ذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِيّاً وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِيراً )؛ (36)
و چرا شما در راه خدا و در راه نجاتِ مردان و زنان و كودكان مستضعف نمىجنگيد؟ همانا كه مىگويند: پروردگارا! ما را از اين شهرى كه مردمش ستمپيشهاند، بيرون ببر، و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما.
آري، قرآن کريم يکي از وظايف و مسئوليت هاي جامعه ي آرماني را در صورت امکان، جهاد و تلاش نظامي براي گسترش توحيد ناب و از بين بردن فتنه و فساد در جهان مي داند:
( وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ يَکُونَ الدِّينُ لِلَّهِ )؛ (37)
با آنان بجنگيد تا ديگر فتنهاى نباشد و دين، مخصوص خدا شود.
بدين سان جهاد- نه تجاوز و تصرف سرزمين ديگران-، يکي از ابزارهاي دفاع از مظلومان رانده شده از ديار خويش و يکي از راه هاي جلوگيري از فراگير شدن فساد در روي زمين (38) و يکي از وسايل دفاع از مظلومان و حفاظت از مراکز عبادي است:
( الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْکَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ )؛ (39)
همان كسانى كه بناحق از خانههايشان بيرون رانده شدند آنها گناهى نداشتند جز اينكه مىگفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض ديگر دفع نمىكرد، صومعهها و كليساها و كنيسهها و مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مىشود، سخت ويران مىشد و قطعاً خدا به كسى كه دين او را يارى مىكند، يارى مىدهد، چرا كه خدا سخت نيرومند شكستناپذير است.
گفتني است جهاد، از يک سو نيروي نظامي و از سوي ديگر نيروي پشتيباني که در پشت جبهه فعاليت مي کند و در واقع تمام جامعه را در بر مي گيرد. (40)
هـ) ميانجي گري براي تحقق صلح
از آن جا که در جامعه ي آرماني نهايي قرآن، مرزها رخت مي بندند و گستره ي آن، همه ي کشورها بلکه همه ي زمين را فرا مي گيرد، اختلاف و نزاعي وجود ندارد و درگيري بين جوامع و کشورها به طور کلي از بين مي رود.اما جوامع آرماني قرآني پيش از آن، در اختلاف ها و تنازعات بين المللي به ويژه در اختلاف ميان کشورهاي اسلامي ساکت و خاموش نيستند، بلکه بر اساس فرمان خداوند با ميانجي گري مناسب و شايسته تلاش مي کنند تا صلحي عادلانه برقرار سازند و در صورت گردن ننهادن يکي از طرفينِ نزاع به عدالت، با برخوردِ لازم او را به عدالت ملزم مي سازند:
( وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ *إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ )؛ (41)
و اگر دو طايفه از مؤمنان با هم بجنگند، ميان آن دو را اصلاح دهيد، و اگر باز يكى از آن دو بر ديگرى تعدّى كرد، با آن طايفهاى كه تعدّى مىكند بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر بازگشت ميان آنها را دادگرانه سازش دهيد و عدالت كنيد، كه خدا دادگران را دوست مىدارد. در حقيقت مؤمنان با هم برادرند، پس ميان برادرانتان را سازش دهيد و از خدا پروا بداريد؛ اميد كه مورد رحمت قرار گيريد.
بر اساس اين آيات، نخستين وظيفه ي دولت و افراد جامعه ي آرماني، ميانجي گري براي برقراري صلح و پايان يافتن مشاجرات است ولي اگر اين تلاش به ثمر نرسيد، وظيفه ي دوم، جلوگيري از ستم هر چند به وسيله ي جنگ با ظالم است. (42)
و) اعطاي پناهندگي سياسي
برخلاف اغلب جوامع آرماني که در جزيره اي دور دست و دست نيافتني طراحي شده اند تا بتوانند امنيت خود را در برابر ورود بيگانگان حفظ کنند، جامعه ي آرماني قرآن نه تنها خود را در خطر نمي بيند و از ورود بيگانگان امتناع نمي ورزد بلکه اعطاي پناهندگي به منظور شنيدن پيام الهي و دست يابي به حقايق و رَستن از جهل و ناداني با تحقيق و تعقل، يکي از برجسته ترين ويژگي هاي آن است:« اي کساني که ايمان آورده ايد! چون زنان با ايمان مهاجر نزد شما آيند، آنان را بيازماييد خدا به ايمان آنان داناتر است. پس اگر آنان را با ايمان تشخيص داديد ديگر ايشان را به سوي کافران بازنگردانيد؛ نه آن زنان بر ايشان حلالند و نه آن مردان بر اين زنان حلال، و هر چه خرج اين زنان کرده اند به شوهران آن ها بدهيد و بر شما گناهي نيست که- در صورتي که مهرشان را به آنان بدهيد- با ايشان ازدواج کنيد و به پيوندهاي قبلي کافران متمسک نشويد و آنچه را شما براي زنان مرتد و فراري خود که به کفار پناهنده شده اند، خرج کرده ايد، از کافران مطالبه کنيد و آن ها هم بايد آنچه را خرج کرده اند از شما مطالبه کنند. اين حکم خداست که ميان شما داوري مي کند و خدا داناي حکيم است. و در صورتي که زني از همسران شما به سوي کفار رفت و کفار مهر مورد مطالبه ي شما را ندادند و شما غنيمت يافتيد، پس به کساني که همسرانشان رفته اند معادل آنچه خرج کرده اند بدهيد و از آن خدايي که به او ايمان داريد بترسيد. » (43)
گفتني است حقّ پناهندگي به ويژه در صورت فهم حقيقت و عضويت اعتقادي او با پذيرفتن اسلام به حق درخواست اقامت دائم، تبديل مي شود و هيچ کشوري حقّ استرداد اين عضو جديد را ندارد.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در دستور العمل خويش، به سربازان اعزامي چنين مي فرمايد:
و أيُّما رَجُلٍ من أدنَي المسلمينَ أو أفضلِهم نَظرَ إلي أحَدٍ من المُشرکين فَهو جار حتّي يَسمعَ کَلامَ اللهِ فإن تَبعَکم فَأخوکم في الدّين وَ إن أبي، فأبلِغوا مأمنَه وَ استَعينُوا بِاللهِ؛ (44)
و هر مردي از افراد سطح پايين يا مقامات بالاي لشکر اسلام، به يکي از مشرکان امان داد، او در پناه اسلام قرار مي گيرد تا اين که کلام خدا را بشنود؛ اگر به تبعيت دين اسلام درآمد، برادر ديني شما مي شود و اگر خودداري کرد، او را به محلّ امن خود برسانيد و فقط از خدا کمک بجوييد.
ز) التزام به پيمان هاي سياسي
در آيات بسياري، بر وفا به عهد و پيمان در پيمان هاي سياسي تأکيد شده است. (45) برابر آراي مفسران و فقيهان، انجام اين قراردادها خواه کتبي يا شفاهي تا زمان پايان يافتن مدت آن يا نقض از سوي طرف مقابل، محترم است و خدعه و فريب در مورد آن روا نيست. (46)پي نوشت ها :
1. توبه، آيه ي 23.
2. مائده، آيه ي 57.
3. نساء، آيه ي 89.
4. بقره، آيه ي 217.
5. همان، آيه ي 120.
6. طباطبايي، الميزان، ج3، ص 151.
7. نساء، آيه ي 144.
8. مائده، آيه ي 51.
9. زمخشري، الکاشف عن حقايق غوامض التنزيل، ج1، ص 619.
10. آل عمران، آيه ي 28.
11. همان، آيه ي 118.
12. مطهري، ولاء و ولايت ها، ص 11-14.
13. توبه، آيه ي 123.
14. ممتحنه، آيات 1-2 و مجادله، آيه ي 22.
15. بقره، آيه ي 191-193.
16. مطهري، ولاء و ولايت ها، ص 18-19.
17. ( وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً )؛ نساء، آيه ي 141 .
18. ( وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ ل کِنَّ الْمُنَافِقِينَ لاَ يَعْلَمُونَ )؛ منافقون، آيه ي 8 .
19. نساء، آيه ي 139.
20. صدوق، الفقيه، ج4، ص 334.
21. آل عمران، آيه ي 139.
22. پنج مقاله، ص 106.
23. ( وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً )؛ نساء، آيه ي 141 .
24. ( وَ لاَ تَهِنُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ )؛ آل عمران، آيه ي 139 .
25. ( فَلاَ تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ )؛ محمد، آيه ي 35.
26. فتح، آيه ي 29.
27. توبه، آيه ي 123.
28. آل عمران، آيه ي 64.
29. ممتحنه، آيه ي 8-9.
30. مطهري، ولاء و ولايت ها، ص 11.
31. اسراء، آيه ي 81 و شوري، آيه ي 24.
32. صافي گلپايگاني، منتخب الاثر...، ص 587.
33. بقره، آيه ي 194.
34. همان، آيه ي 190.
35. ممتحنه، آيه ي 8-9.
36. نساء، آيه ي 75.
37. بقره، آيه ي 193.
38. همان، آيه ي 249.
39. حج، آيه ي 40.
40. ناصر مکارم شيرازي و همکاران، پيام قرآن، ج10، ص 23.
41. حجرات، آيه ي 9-10.
42. ناصر مکارم شيرازي و همکاران، تفسير نمونه، ج22، ص 168؛ با اندکي تصرف و تلخيص.
43. ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلاَ تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ لاَ هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لاَ هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَ لاَ جُنَاحَ عَلَيْکُمْ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ لاَ تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ وَ اسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذ لِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ يَحْکُمُ بَيْنَکُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَکِيمٌ * وَ إِنْ فَاتَکُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ إِلَى الْکُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُمْ مِثْلَ مَا أَنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ )؛ ممتحنه، آيه ي 10-11 .
44. حر عاملي، وسائل الشيعه، ج2، ص 424.
45. اسراء، آيه ي34؛ بقره، آيه 177؛ مومنون، آيه ي 8؛ معارج، آيه ي 32؛ مائده، آيه ي 1 و آل عمران، آيه ي 76.
46. نساء، آيات 90 و 92 و انفال، آيه ي 72.
محمدي آشناني، علي؛ (1392)، جامعه آرماني قرآن کريم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}