جهاني سازي و جامعه ي آرماني از نگاه قرآن
برابر آيات کريمه ي قرآن، کتاب هاي آسماني و پيامبران الهي (عليهم السّلام)، از جهاني شدن و جهاني سازي نهايي الهي، سخن گفته و تحقق آن را وعده داده اند. (1)
جهاني شدن اکنون بيش از هر زمان ديگر، زمينه هاي ذهني و عيني يافته است و برخي در صدد بهره برداري از آن هستند؛ به عنوان نمونه مک لوهان (2) با اشاره به انقلاب عظيم اطلاعات و پيشرفت هاي تکنولوژي ارتباطات، مسئله ي دهکده ي جهاني را مطرح مي کند و آن را بهترين فرصت براي بسط و عرضه ي تفکر ليبراليسم مي داند، فوکوياما (3) جهاني شدن را نام ديگري براي امريکايي شدن مي شناساند. او ليبرال دموکراسي را پايان تاريخ و پيروز و غالب بر انديشه هاي ديگر معرفي مي کند (4) و هانتينگتون (5) براي تثبيت نظام ليبرال دموکراسي، جنگ و نبرد تمدن ها را تجويز مي کند. (6)
در برابر اين ادعا و نگرش سودجويانه، از ديدگاه قرآن کريم، جهاني شدن يک امر حتمي است (7) زيرا اساساً پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) از روز نخست براي هدايت همه ي آدميان برگزيده شده است:
( قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْکُمْ جَمِيعاً )؛ (8)
بگو اى مردم! من پيامبر خدا به سوى همه ي شما هستم.
و مخاطبان قرآن کريم از روز نخست، تمام جهانيان بوده اند:
( تَبَارَکَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَکُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيراً )؛ (9)
بزرگ و خجسته است كسى كه بر بنده ي خود فرقان كتاب جداسازنده ي حق از باطل را نازل فرمود، تا براى جهانيان هشداردهندهاى باشد.
بر اين اساس، اين دين مبارک از نخست براي فراگير شدن در همه ي جهان و براي زيرپوشش گرفتن پيروان تمام اديان، تشريع و ابلاغ شده است و خداوند خود جهاني و فراگير شدن دين خود را وعده داده و خود را گواه اين حقيقت معرفي کرده است:
( هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کُلِّهِ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً )؛ (10)
اوست كسى كه پيامبر خود را به قصد هدايت با آيين درست روانه ساخت، تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند و گواه بودن خدا كفايت مىكند.
بدين سان با توجه به آن که خداوند بشارت برپايي اين جامعه و انجام آن را از ديرباز در کتاب هاي آسماني به جهانيان داده است (11) و با توجه به حتمي بودن تحقق وعده هاي الهي، (12) بدون شک جهاني شدن و جهاني سازي الهي صورت خواهد پذيرفت. (13)
افزون بر آن، غايت رشد و تعالي خلقت فردي و اجتماعي بشر، ايجاد چنين جامعه اي را اقتضاء مي کند و بدون تحقق آن، آفرينش بشر به هدف خود نرسيده و بي مفهوم است، (14) زيرا خداوند، انسان را آفريد و او را موظف کرد که با دست خود، خير، عدالت، محبت و دوستي را گسترش دهد و حاکم کند و علم و معرفت را عمومي سازد و اين امور جز در سايه ي يک حکومت جهاني با حاکميت انسان کامل در سراسر جهان محقّق نمي شود. نگاهي کوتاه به سير تاريخ بشر نيز حتمي بودن تحقق اين امر را روشن مي کند.
بدين سان مي توان گفت دعوت تمام انبياي الهي و عصاره ي پيام و آموزه هاي آن ها با هدفِ حاکميت جهاني و حکومت موعود همه ي امم يعني انسان کامل بر سراسر کُره زمين بوده است، (15) بلکه مي توان گفت رسالت آنان زمينه سازي براي تحقق اين امر بزرگ و مبارک بوده، (16) زيرا محال است که بدون برپايي حکومت جهاني به دست انسان کامل، هدف از آفرينش انسان و مأموريت هاي او محقّق گردد. بر اين اساس جهاني شدن و تشکيل حکومت و جامعه ي جهاني که بر اساس عدالت، روابط بين انسان ها را تنظيم کند، يک ضرورت قطعي و امري حتمي است.
از ديدگاه قرآن کريم، فرعون ها و طاغوت ها، صلاحيت حکومت بر مردم را ندارند و شايستگي حاکميت بر امور جهان و جامعه ي بشري تنها از آنِ فرستادگان الهي و انسان هاي کاملي است که خداوند آن ها را براي اين امر برگزيده است. بر اين اساس همه ي حکومت ها بايد دست از قدرت شسته و جامعه را به برگزيدگان الهي واگذارند. (17)
راز اين مطلب آن است که حکومت، نقش اساسي و اصلي در زمينه سازي و رشد فضايل يا ايجاد و توسعه ي رذايل در آحاد جامعه ي بشري دارد و بديهي است حکومتي بالاترين فرصت و ظرفيت را براي رشد و تعالي انسان فراهم مي کند که خود از همه ي جهات در نقطه ي اوج و کمال باشد و بدون حضور انسان کاملي که از سوي خداوند نصب و تأييد شده باشد، اين ظرفيت به اوج خود نخواهد رسيد.
مهندس مهدي بازرگان که با نوعي استدلال، در صدد اثبات اين حقيقت بر آمده است، چنين مي گويد:
حکومتِ عاليِ مطلوب بشر يا شدني و رسيدني نيست و يا اگر باشد، سه شرط خواهد داشت: 1. مشترک، واحد و جهاني خواهد بود؛ 2. عدالت و برابري کامل در آن حکم فرما بوده، اختلاف و اجحاف از هر جهت رخت برخواهد بست؛ 3. مبتني و ملازم با يک اتحاد مسلک و عقيده و هدف بوده که بي ترديد، اين هدف جز خدا و زندگي ابدي يعني آخرت نمي تواند باشد، زيرا هدف حکومت جهانيِ واحد بايد عمومي، مشترک، مقبول و معقول باشد و اين به طور مسلّم از نوع تأمين خوراک، بهداشت و مسکن و... نخواهد بود. بدين سان چون مي دانيم که آيات قرآن و احکام اسلام و تکاليف مسلماني هيچ گاه تعطيل بردار نيست و بر اساس بسياري از آيات قرآن کريم، اصل ( أَلّا تَزِرُ وازِرةُ وِزرَ أُخري * وَ أن لَيسَ لِلأنسان إلّا ما سَعي * وَ أنَّ سَعيَهُ سَوفُ يُري ) (18) که در گذشته، حال و آينده يعني براي هميشه جاري و ساري است، وظيفه ي هر مسلمان، تلاش براي تحقق و اجراي احکام و آموزه هاي قرآني و گسترش دعوت و فراخوان ديني است، پس تنها حکومت مطلوب بشري که قابل دست يابي بلکه تحقق آن واجب و ضروري است، حکومت نهايي ديني با توجه به آن سه اصل است. (19)
گفتني است چنان که بارها گفته شد، اگر چه قبل از تحقق جامعه ي آرماني نهايي و حضور امام مهدي (عليه السّلام) در رأس حاکميت جهاني، بشريت طعم لذت بخش حاکميت الهي را به طور کامل نمي چشد، در دوران غيبت براي نزديک ساختن جامعه ي موجود به شاخصه هاي قرآني، بايد تلاش و فعاليت نمود.
بر اساس آيات قرآن و روايات اسلامي، بدون ترديد مدينه ي فاضله ي اسلامي، در عصر حکومت حضرت مهدي (عليه السّلام)، تحقق مي يابد. در آن جامعه، جهاني شدن اسلام، رهبري معصومانه جامعه، گسترش عدل، برقراري امنيت عمومي، تکاملِ علم و عقل و فرهنگ و به وجود آمدن پيشرفت هاي نو، ارتباط بي واسطه ي مردمان شرق و غرب عالم با يکديگر، تحقق مي يابد. جامعه ي مهدوي، جامعه اي کاملاً ايماني است و مطابق ديدگاه قرآن، در آن همه مؤمنان عضو جامعه ي يگانه و بزرگ اسلامي و بندگان حقيقي خداوند تبارک و تعالي و با هم برادرند. ياوران حضرت مهدي (عليه السّلام)، يک رنگ و يک دل هستند، يکي از مؤلّفه هاي آرمان شهر مهدوي است و عصر ظهور، عصر تبلور همدلي ها و همکاري ها در امور خير است و هم بستگي هاي معنوي و مادي وسعت مي يابد، مبارزه با فقر، محروميت زدايي، انفاق و احسان، بهسازي وضعيت عمومي جامعه، رسيدگي به ضعفا و ايتام و زيردستان از ديگر ويژگي هاي اين دوره است. در آرمان شهر مهدوي، راه ها امن مي گردد و کسب و کار مردم به طور کامل از طريق حلال تأمين مي شود. حقوق افراد محترم شمرده و احقاق مي گردد. امر به معروف و نهي از منکر به طور همه جانبه جاري و ساري خواهد شد، در سايه ي امر به معروف و نهي از منکر، سرزمين ها آباد مي شود و همه ي امور به صلاح مي گرايد. بدين سان در جامعه ي مهدوي، زمين پس از آن که از جور و ستم پر شده است، از قسط و عدل سرشار مي گردد.
بدين سان با تحقق جامعه ي آرماني، جهاني سازي به مفهوم الهي آن صورت خواهد پذيرفت ولي مسئله اين جاست که برخي افراد جهاني شدن را نه به معناي الهي آن بلکه به اصطلاح رايج و جديد بشري آن، يک گزينه ي انتخابي ندانسته، بلکه آن را کارواني معرفي مي کنند که هم زمان در همه دنيا به سرعت در حال حرکت است (20) و گويا همگان چه بخواهند و چه نخواهند در آن غوطه ور خواهند شد و برخي روشن فکر نمايان مسلمان نيز پيوستن به آن و سپردن خويش به امواج ناپايدارش را توصيه مي کنند!
به نظر مي رسد آنچه اکنون در حال شکل گيري است، پديد آمدن زمينه هاي لازم و بسترهاي مناسب براي نشر و فراگير شدن اسلام ناب محمدي است، زيرا اسلام از اقتدار دروني بي بديلي برخوردار است و خلأ معنوي جامعه ي جهاني را تنها دين مقدس اسلام مي تواند فرو نشاند. بنابراين، دين و فرهنگ ديني نه تنها در مسلخ جهاني سازي قرباني نخواهد شد، بلکه روز به روز سر زنده و شاداب تر رخ خواهد نمود.
پي نوشت ها :
1. انبياء، آيه ي 105؛ توبه، آيه ي 101 و اعراف، آيه ي 157.
2. مارشال مک لوهان ( marshal mc luhan ) پروفسور مرکز مطالعات رسانه هاي تورنتو و مطرح کننده ي مفهوم « دهکده ي جهاني ».
3. فرانسيس فوکوياما ( francis fukuyama ) تئوري پرداز و فيلسوف امريکايي.
4. فوکوياما، فرانسيس، آمريکا بر سر تقاطع، ترجمه ي مجتبي اميري، ص 12 و حسين کچويان، نظريه هاي جهاني شدن و دين، ص 87.
5. ساموئل هانتينگتون ( Samuel Huntington) کارشناس علوم سياسي امريکا و نويسنده ي کتاب جنگ تمدن ها.
6. ساموئل هانتينگتون، تمدن و بازسازي نظام جهاني، ترجمه ي مينو احمد سرتيپ، ص 240.
7. هود، آيه ي 49، طه، آيه ي 32 و قصص، آيه ي 83.
8. اعراف، آيه ي 158؛ سبأ، آيه ي 28 و انبياء، آيه ي 107.
9. فرقان، آيه ي 1، و نيز: ( إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرَى لِلْعَالَمِينَ )؛ انعام، آيه ي 90 و تکوير، آيه ي 27 .
10. فتح، آيه ي 28 و توبه، آيه ي 33.
11. انبياء، آيه ي 105؛ نور، آيه ي 55 و... .
12. روم، آيه ي 6؛ فاطر، آيه ي 5 و ... .
13. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم): « و يَبلغُ سلطانُه المشرقَ والمغربَ »؛ کمال الدين، ج1، ص 280.
14. ( أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَيْنَا لاَ تُرْجَعُونَ )؛ مؤمنون، آيه ي 115.
15. انبياء، آيه ي 105.
16. قصص، آيه ي 5، نور، آيه ي 55؛ فتح، آيه ي 28 و... .
17. ( وَ جَاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِيمٌ * أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّي لَکُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ * وَ أَنْ لاَ تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيکُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ )؛ دخان، آيه ي 17-19 .
18. نجم، آيه ي 38-40.
19. بازرگان، حکومت جهاني واحد، ص 15-18.
20. علي اصغر کاظمي، جهاني شدن فرهنگ و سياست، ص 14.
محمدي آشناني، علي؛ (1392)، جامعه آرماني قرآن کريم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}