نويسنده: علي محمدي آشناني




 

موانع تشکيل و ارتقاي جامعه ي آرماني مطلوب قرآن، خود بر دو گونه اند:

الف) موانع خاص تحقق جامعه ي آرماني نهايي

در روايات، موانع خاص ايجاد جامعه ي آرماني نهايي چنين معرفي شده است:
الف) فقدان هم پيمانان و ياران همراه؛ (1)
ب) عدم پيدايي و تربيت 313 نفر ياور خاص (2) که پنجاه نفر از آنان زنان هستند؛ (3)
ج) فراهم نيامدن فضا و زمينه ي لازم؛ (4)
د) بديِ اعمال بندگان و...
بدون شک همگان موظفند براي برداشتن اين موانع و چالش ها تلاش نمايند و زمينه ي ظهور حضرت مهدي (عليه السّلام) را فراهم سازند، و معناي درست انتظار نيز همين است.

ب) موانع عام تحقق و تعالي جوامع آرماني

موانع و چالش هاي عام و فراگير جوامع آرماني مياني، خود به دو قسم اساسي تقسيم مي گردد:

1. موانع و چالش هاي بيروني

کافران، (5) دگرانديشان ديني، (6) مفسدان، (7) ستمگران(8) و شياطين (9) از دشمنان، موانع و چالش هاي بيروني تشکيل و تعالي جوامع آرماني الهي هستند ولي ره به جايي نمي برند، زيرا از يک سو خداوند وعده داده است که دشمنان جامعه ي ديني را در صورت انجام وظيفه دفع کند:
( إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ )؛ (10)
قطعاً خداوند از كسانى كه ايمان آورده‏اند دفاع مى‏كند، زيرا خدا هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد.
و از سوي ديگر، بر اساس آيات قرآن، خداوند با ارائه ي برنامه ي کامل دين الهي و با انتصاب اولياي معصوم براي رهبري اجتماعي امت، دين اسلام را به اتمام و کمال خود رسانده است و حفظ آن را وعده داده است. (11) بديهي است که پس از اتمام و اکمال دين و وعده ي حفظ آن از سوي خداوند، اساس دين چنان بيمه شده که چالش ها و دشمنان بيروني، هرگز توان تغيير دادن و ضربه زدن کلي و اساسي به اسلام را ندارند و به همين جهت خود آنان نيز از انحراف اساسي دين الهي مأيوس مي باشند:
( الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ دِينِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً )؛ (12)
امروز كسانى كه كافر شده‏اند، از كارشكنى در دين شما نوميد گرديده‏اند. پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما به عنوان آيينى برگزيدم.
اما همه مي دانيم که دشمنان پنج گانه ي بيروني دين، هرگز از تلاش هاي مرموزانه ي خود دست بر نخواهند داشت، بنابراين بايد توجه داشت که آنان چاره اي جز ايجاد و تشديد موانع و آفاتِ دروني ندارند و به آن دل بسته اند و در جهت استفاده از آن ها برآمده و بر خواهند آمد. پس ما نيز بايد به رفع موانع دروني توجه کنيم.

2. موانع و چالش هاي دروني

در آيات و روايات بسياري از موانع و چالش هايي هم چون: استيلاي جهل و ناداني، غفلت، فرو گذاردن واجبات و ارتکاب تخلفات سخن به ميان آمده است. به عنوان نمونه امام علي (عليه السّلام) در بيانات خود اسباب افول جوامع ديني و چالش هاي حکومت برانداز را چنين معرفي مي فرمايد:
1. ضايع نمودن اصول؛ 2. مغرور شدن؛ 3. فرومايگان را پيش انداختن؛ 4. شايستگان و فرزندگان را کنار زدن. (13) آن حضرت در بيان ديگري امور ذيل را افزوده اند: 5. سوء تدبير و برنامه ريزي بد؛ 6. هزينه هاي زيان بار و اسراف کاري ناروا؛ 7. عدم عبرت آموزي از حوادث؛ 8. توجيه خطا و عذرخواهي نمودن مکرر. (14)
در نگاهي دقيق، همه ي عوامل منفي از موانع و چالش هاي دروني، به حساب مي آيند ولي از آن جا که نمي توان به تمام آن ها پرداخت، در اين بخش به مهم ترين موانع و چالش هاي تشکيل و ارتقاي جامعه ي آرماني مياني، اشاره مي شود:

الف) فقدان رهبري صحيح و سوء مديريت

يکي از چالش هاي اساسي، فقدان رهبري صحيح است. قرآن کريم، استيلاي طاغوت ها را يکي از موانع و چالش هاي فراروي جوامع بشري، معرفي کرده است، زيرا طاغوت ها، توده مردم را به بردگي گرفته (15) و به سوي آتش غضب الهي رهنمون مي کنند. (16) به همين جهت ايمان به طاغوت، (17) پذيرفتن ولايت و بردگي آن ها (18) و همراهي با اقدام هاي ظالمانه شان، (19) راه سعادت جامعه را مسدود مي کند. آنان مردم را از نور به ظلمت سوق مي دهند (20) و موجب گمراهي نابود کننده مردمان مي شوند. بدين رو خداوند به وسيله ي همه ي پيامبران الهي به مردم همه ي زمان ها فرمان داده است که از طاغوت ها دوري جويند:
( وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِي کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ )؛ (21)
و در حقيقت، در ميان هر امتى فرستاده‏اى برانگيختيم تا بگويد خدا را بپرستيد و از طاغوت بپرهيزيد.
قرآن کريم، رهبري هاي فرعون گونه را چالش اصلي و عامل سقوط جامعه به جهنم معرفي کرده است. (22)
بر اين اساس، پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد چالش سوء مديريت جامعه به امت اسلامي هشداري داده، مي فرمايد:
ما اَخافُ علي اُمّتي الفَقرَ وَ لکن اَخافُ عَليهِم سُوءَ التَّدبيرِ؛ (23)
من بر امت خود از فقر و تنگ دستي نمي ترسم ولي بر آنان از مديريت و تدبير بد مي هراسم.
بدبختانه هم اکنون سوء مديريت در جوامع اسلامي بسياري واقعيت پيدا کرده و چالش اساسي تعالي آن ها براي ارتقا و تکامل به جامعه ي آرماني قرآني شده است.
قرآن کريم در مورد پي آمد مبارک کنار نهادن و اجتناب از طاغوت چنين نويد و بشارت مي دهد:
( فَمَنْ يَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لاَ انْفِصَامَ لَهَا وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‌ )؛ (24)
پس هر كس به طاغوت كفر ورزد، و به خدا ايمان آورد، به يقين، به دستاويزى استوار، كه آن را گسستن نيست چنگ زده است. و خداوند شنواىِ داناست.
و بدين وسيله جامعه ي مسلمانان را به کنار نهادن طاغوت ها و پيروي از رهبران الهي فرا خوانده است.

ب) عدم پذيرش، اراده و مشارکت مردم

پذيرفتن دعوت رهبران الهي و پشتيباني از اهداف و آرمان هاي الهي آنان، جامعه ي بشري را به سوي جامعه ي مطلوب سوق مي دهد و مخالفت يا عدم پذيرش دعوت و عدم مشارکت يا حداقل عدم تلاش لازم مردم، مهم ترين مانع تشکيل يک جامعه ي آرماني است، زيرا انسان، فاعلِ علمي بوده و بر اساس اختيار خود به انتخاب و عمل مي پردازد، در نتيجه تشکيل و تداوم يک جامعه ي آرماني، به اراده و مشارکت عمومي و مداوم مردم بستگي دارد؛ به همين جهت خداوند، همگان را به پذيرش دعوت حيات بخش پيامبران الهي فرا خوانده است:
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا يُحْيِيکُمْ )؛ (25)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چون خدا و پيامبر، شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مى‏بخشد، آنان را اجابت كنيد.
و از مخالفت با فرمان الهي و پيامبران، بر حذر داشته است:
( فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ‌ )؛ (26)
پس كسانى كه از فرمان او تعرض مى‏كنند، بترسند كه مبادا بلايى بديشان رسد يا به عذابى دردناك گرفتار شوند.
( إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُوراً )؛ (27)
چرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است.

ج) رواج عقايد خرافي و سنّت هاي غلط

با آن که آموزه هاي اصيل قرآن کريم و سنّت هاي نبوي و علوي که معيار تشخيص حق از باطل و سره از ناسره هستند، در همه ي زمان ها در اختيار امت اسلامي بوده و هم اکنون نيز هست ولي با کمال تأسّف چنان به تدريج توحيد ناب به شرک و عقايد صحيح به عقايد و باورهاي غلط و خرافي آميخته شده است که بسياري از مؤمنان جوامع اسلامي، ايماني آميخته با شرک دارند:
( وَ مَا يُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ‌ )؛ (28)
و بيشترشان به خدا ايمان نمى‏آورند جز اينكه با او چيزى را شريك مى‏گيرند.
چنان که سنت هاي غلط و بدعت ها، در ميان امت هاي گذشته و امت اسلامي چنان رايج و معمول شده و حتي رنگ ديني را گرفته، که جاي گزين آداب و سنن ديني اصلي شده است:
( وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ )؛ (29)
و اما ترك دنيايى كه از پيش خود درآوردند ما آن را بر آنان مقرّر نكرديم.
اين گونه شرک و باورهاي غلط و بدعت هاي سنّت شده، يکي از موانع و چالش هاي اساسي تحول به جامعه ي آرماني مطلوب قرآن است. به همين جهت همه ي انبيا و اولياي الهي در جهت شرک زدايي علمي و عملي گام برداشته، مردم را به توحيد خالص و عبادت و بندگي خالصانه خداوند فرا خوانده اند.

د) شکل گيري و نهادينه شدن جريان نفاق

مانع و چالش اساسي بلکه خطر بسيار مهمّ ديگري که جامعه ي اسلامي را براي تعالي تهديد مي کند، شکل گيري و نهادينه شدن جريان نفاق است که به وسيله ي اقليتي منافق ولي زيرک، گاه اکثريت متعبد ولي جاهل و ساده دل را مي فريبد و با خود همراه ساخته، موجب تباهي جامعه مي شوند.
به گفته ي استاد مطهري:
آن زيرک ها اگر اين جاهل ها نباشند کاري نمي توانند بکنند؛ آن جاهل ها هم اگر اين زيرک ها نباشند کسي آن ها را به راه کج نمي برد. (30)
امام علي (عليه السّلام) فرموده اند که: من از پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين شنيدم:
إنّي لا أخاف عَلي اُمّتي مُؤمناً و لا مُشرکاً أمّا المُؤمن فَيمَنعُه اللّهُ بِاليمانهِ أمّا المُشرِک فَيقَمعُه اللّهُ بِشِرکه وَلکنّي اَخاف عَلَيکم کُلَّ منافِقِ الجنانِ عالمِ اللّسان يقول ما تَعرفونَ و يَفعل ما تُنکِرونَ؛ (31)
من بر امت خويش از مؤمن و مشرک بيم ندارم، زيرا مؤمن را خداوند با ايمانش از آسيب رساني منع مي کند و مشرک را با شرکش قلع و قمع مي کند، اما بر شما از هر منافق به قلب و گشاده زباني که آن گونه که شما با آن آشناييد سخن مي گويد ولي عملش به گونه اي است که شما آن را انکار مي کنيد، بيمناکم.
بر اساس حديث ديگري، امام علي (عليه السّلام) فرمودند:
قَصمَ ظَهري رَجُلان، عالمٌ مُتَهتِّکٌ وَ جاهِلٌ متَنَسِّکٌ (32)؛
دو دسته کمر مرا شکستند، دانشمند پرده در و نادان اهل تعبد و انجام مناسک.
تاريخ اسلام، همواره گوياي آسيب رساني هاي جريان نفاق بوده است و هم اکنون نيز جوامع اسلامي از اين جريان زيان مي بينند.

هـ) فساد و تباهي گسترده

گسترش و عميق بودن فساد در هر جامعه، يکي از موانع مهمّ تشکيل جامعه ي آرماني نهايي و از چالش هاي اساسي تکامل جوامع مياني قرآن است، زيرا فضاي فرهنگي جامعه بر آدميان تأثيري ژرف گذاشته و بر عرصه هاي گوناگون وجودشان سيطره مي يابد، آنان را از گرويدن به پاکي منع نموده و از پيمودن راه هدايت باز مي دارد.
افزون بر آن، گسترش فسق و تباهي در جامعه، دشواري حيات بلکه عذاب الهي را در پي دارد:
( ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ‌ )؛ (33)
به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده فساد در خشكى و دريا نمودار شده است، تا سزاىِ بعضى از آنچه را كه كرده‏اند به آنان بچشاند، باشد كه بازگردند.
( وَ کَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَ رُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَاباً شَدِيداً وَ عَذَّبْنَاهَا عَذَاباً نُکْراً * فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَ کَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْراً * أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَاباً شَدِيداً فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ )؛ (34)
و چه بسيار شهرها كه از فرمان پروردگار خود و پيامبرانش سرپيچيدند و از آنها حسابى سخت كشيديم و آنان را به عذابى بس زشت عذاب كرديم تا كيفر زشت عمل خود را چشيدند، و پايان كارشان زيان بود. خدا براى آنان عذابى سخت آماده كرده است. پس اى خردمندانى كه ايمان آورده‏ايد! از خدا بترسيد.
به همين رو يکي از مأموريت هاي مهمّ فرستادگان الهي و پيروان راه آنان مبارزه با فساد حاکم بوده است. (35)
گفتني است تباهي و فساد معطوف به يک عرصه و منحصر به يک موضوع نيست، بلکه برقراري روابط ستمگرانه يکي از مظاهر روشن فساد است. امام علي (عليه السّلام) به مالک اشتر مي فرمايد:
و ليس شَيء أدعي إلي تغييرِ نعمه اللّه وَ تَعجيلِ نِقمتِه مِن اِقامَةٍ عَلي ظُلمٍ؛ (36)
هيچ چيز همانند ظلم نعمت خدا را سلب و دگرگون نمي سازد و نقمت و عذاب الهي را سرعت نمي بخشد.
چنان که روابط ناصحيح اقتصادي هم چون: کم فروشي و کاستن از حقوق مردم، مصداق ديگر فساد است:
( قَدْ جَاءَتْکُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَوْفُوا الْکَيْلَ وَ الْمِيزَانَ وَ لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَ لاَ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذلِکُمْ خَيْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‌ )؛ (37)
شما را از جانب پروردگارتان برهانى روشن آمده است. پس پيمانه و ترازو را تمام نهيد و اموال مردم را كم مدهيد و در زمين پس از اصلاح آن فساد مكنيد. اين رهنمودها اگر مؤمنيد، براى شما بهتر است.
به همين جهت، مقابله با انحراف هاي اقتصادي براي سلامت و بهبود زندگي مردم نيز از وظايف پيامبرانه بود. (38)

و) تفرقه و تشتّت اجتماعي

تفرقه و تشتّت يکي از موانع و چالش هايي است که سستي اجتماع و استيلاي دشمنان را در پي دارد:
( وَ لاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُکُمْ )؛ (39)
و با هم نزاع نكنيد كه سُست شويد و مهابت شما از بين برود.
به همين جهت خداوند متعال اُمت اسلامي را به دوري از هر آنچه موجب تفرقه مي گردد دعوت نموده است. (40)

ز) تجمل و مادي گرايي

غوطه شدن در لذايذ مادي و روي آوردن به تجملات و تفاخر و غفلت از ياد خدا و قيامت، يکي از آسيب ها و چالش هاي جوامع آرماني الهي است؛ حضرت هود در هشدار توبيخ آميزي به امت خود چنين مي فرمايد:
( أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ‌ * وَ تَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ‌ )؛ (41)
آيا بر هر تپّه‏اى بنايى مى‏سازيد كه در آن دست به بيهوده‏كارى زنيد؟ و كاخهاى استوار مى‏گيريد به اميد آنكه جاودانه بمانيد؟

ح) خشونت به نام قاطعيت

يکي از چالش هاي مهمّ جوامع اسلامي براي تبديل و ارتقا به جامعه ي آرماني، انجام اعمال خشونت آميز و تندروي هاي غير صحيحي است که گاه با عنوان قاطعيت صورت مي پذيرد. قرآن کريم، اگر چه قاطعيت در اجراي حدود الهي را تحسين مي کند و بر آن تأکيد مي ورزد (42) برخي از جوامع ديني، به نام قاطعيت، به خشونت مي پردازند!
حضرت هود در بيان يکي از آسيب هاي جامعه و قوم خود مي فرمايد:
(وَ إِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ‌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ‌ )؛ (43)
و چون حمله‏ور مى‏شويد، چون زورگويان حمله‏ور مى‏شويد؟ پس، از خدا پروا داريد و فرمانم ببريد.
امام علي (عليه السّلام) نيز در مورد برخي از اقدام هاي خلفاي پيش از خود به اين چالش اشاره کرده، چنين مي فرمايد:
فصَيِّرها في حوزةٍِ خشناءَ يَغلُظ کَلمُها ويَخشُنِ مَسُّها وَيکثُر العِثارُ فيها والاعتذارُ منها؛ (44)
پس او ( ابابکر ) خلافت را به عرصه اي خشن و درشت ناک افکند ( حکومت را به عُمَر خشن و درشت خو واگذار کرد ) که سخنش پر خشونت بود و ملاقات و تماس با وي سخت و رنج آور. لغزش هايش فراوان بود و عذرخواهي اش بسيار.

ط) متروک شدن امر به معروف و نهي از منکَر

کنار نهادن امر به معروف و نهي از منکَر در هر جامعه، يکي از موانع و چالش هايي است که بدون شک فنا، اضمحلال و تباهي آن جامعه را به دنبال خواهد داشت؛ در سوره ي مبارکه ي هود مي خوانيم:
( فَلَولا کانَ مِنَ القُرُونِ مِن قَبلِکُم اَؤلُو بَقيَهٍ يَنهونَ عَنِ الفَسادِ فِي الأَرضِ )؛ (45)
پس چرا از نسل هاي پيش از شما خردمنداني نبودند که مردم را از فساد در زمين باز دارند؟
قرآن درباره ي انتقاد از عملکرد عالمان يهودي مي فرمايد:
( وَ تَرَى کَثِيراً مِنْهُمْ يُسَارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا يَعْمَلُونَ‌ * لَوْ لاَ يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا يَصْنَعُونَ‌ )؛ (46)
و بسيارى از آنان را مى‏بينى كه در گناه و تعدّى و حرامخوارى خود شتاب مى‏كنند؛ واقعاً چه اعمال بدى انجام مى‏دادند. چرا الهيّون و دانشمندان، آنان را از گفتار گناه آلود و حرام خوارگى‏شان باز نمى‏دارند؟ راستى چه بد است آنچه انجام مى‏دادند.

پي نوشت ها :

1. « فأذا أجتمع عليه العقدُ و هو عشرةٌ آلافِ رَجُل خرج »؛ شيخ صدوق، کمال الدين، ج1، ص 331 و علامه مجلسي، بحارالانوار، ج51، ص 157.
2. « إنّه يَخرجُ مَعه مِثلُ عدّةِ أهلِ بَدر، ثلاثمائة و ثلاثة عشر رَجُلاً »؛ علامه مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص 323.
3. « يَجيءُ و الله ثلاثمائه وَ بضعة عشر رَجُلاً فيِهم خَمسون اِمرأة »؛ علامه مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص 223؛ ابي النضر محمد بن مسعود بن عياش السلمي السمرقندي، تفسير عياشي، ج1، ص 65.
4. تشديد شدن اختلاف ها، « لا يکون الامر الذي تنتظرونه حتي يبرأ بعضُکم من بعضٍ... و يَلعنُ بعضُکم بعضاً »؛ محمد بن ابراهيم نعماني، الغيبة، تحقيق فارس حسون کريم، ص 206؛ و فراگيري ظلم، ( کمال الدين، ج1؛ ص 318 )؛ مردم را تشنه ي حضور منجي خواهد کرد.
5. بقره، آيه ي 98 و ممتحنه، آيه ي 1.
6. مائده، آيه ي 82.
7. بقره، آيه ي 12؛ مائده، آيه ي 64، و يونس، آيه ي 81.
8. بقره، آيه ي 193.
9. بقره، آيات 168، 208؛ انعام، آيه ي 142؛ يوسف، آيه ي 5، کهف، آيه ي 50، فاطر، آيه ي 6 و... .
10. حج، آيه ي 38.
11. حجر، آيه ي 9؛ هود، آيه ي 57 و سبأ، آيه ي 21.
12. مائده، آيه ي 3.
13. « يستدلّ علي إدبار الدول بأربع، تضييع الاصول و التمسّک بالغرور و تقديم الأراذل و تأخير الأفاضل »؛ آمدي، غرر الحکم و درر الکلم، ج6، ص 311.
14. « يستدلّ علي الأدبار بأربع، سوء التّدبير وَ قبح التبذير و قِلةٌ الاعتبار وَ کثرة الأغترار »؛ همان، ص 309.
15. شعرا، آيه ي 22.
16. هود، آيه ي 98.
17. نساء، آيه ي 51.
18. مائده، آيه ي 6.
19. نساء، آيه ي 76.
20. بقره، آيه ي 257.
21. نحل، آيه ي 36.
22. ( وَ ما أَمرُ فَرعَونَ بِرشيدٍ * يَقدُمُ قَومَهُ يَومَ القِيامَهِ فَأَورَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئسَ الوَردُ المَورُودُ * وَ أتبِعوُا فِي هَذِهِ لَعنَهً وَ يَومَ القِيامَهِ بِئسَ الرَّفدُ المَرفُودُ )؛ هود، آيه ي 97-99.
23. احصائي، عوالي اللالي، ج4، ص 39.
24. بقره، آيه ي 256.
25. انفال، آيه ي 24.
26. نور، آيه ي 63.
27. اسراء، آيه ي 57.
28. يوسف، آيه ي 106.
29. حديد، آيه ي 27.
30. مطهري، پانزده گفتار، ص 70.
31. الامام علي (عليه السّلام)، نهج البلاغه، نامه ي 27.
32. القندوزي، ينابيع الموده، ج2، ص 451.
33. روم، آيه ي 41.
34. طلاق، آيه ي 8-10.
35. هود، آيه ي 116 و اعراف، آيه ي 80-81.
36. الامام علي (عليه السّلام)، نهج البلاغه، نامه ي 53.
37. اعراف، آيه ي 85.
38. قرائتي، تفسير نمونه، ج4، ص 116.
39. انفال، آيه ي 46.
40. آل عمران، آيه ي 103 و 105؛ شوري، آيه ي 13 و انعام، آيه ي 153.
41. شعرا، آيه ي 128-129.
42. نور، آيه ي 2.
43. شعراء، آيه ي 130-131.
44. الامام علي (عليه السّلام)، نهج البلاغه، خطبه ي شقشقيه.
45. آيه ي 116.
46. مائده، آيه ي 62-63.

منبع مقاله :
محمدي آشناني، علي؛ (1392)، جامعه آرماني قرآن کريم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول