نويسنده: علي محمد رفيعي محمدي





 

عوامل تحکيم خانواده (4)

1. اصل صداقت
2. راست گويي
3. وفاي بعهد
4. امانت داري
5. وفاداري
انسان قبل از ازدواج از مسؤوليت اداره زندگي مشترک بر کنار بوده و تنها در ابعاد فردي و اجتماعي زندگي خود مسؤول است، اما بعد از ازدواج، مسئوليت سنگين ديگري بر عهده او قرار مي گيرد و آن احساس وظيفه در برابر همسر است.
چنين وظايفي که ما جنبه اخلاقي آن را مد نظر داريم برخي ويژه ي زن يا شوهر و برخي مشترک ميان هر دو است.
پايبند بودن به اين وظايف، زمينه هاي اختلاف و ناراحتي را در زندگي مشترک کاهش داده و صفا و صميميت خانوادگي را به ارمغان مي آورد؛ بر عکس، سهل انگاري نسبت به هر يک، پيامدهاي ناگواري در پي خواهد داشت.
در اين بخش به بعضي از اصول که زن و مرد بايد رعايت کرده و به آن پايبند باشند اشاره خواهيم کرد. و عدم رعايت اين اصول زمينه هاي اختلاف و جدايي در خانواده را فراهم مي نمايد.

پاي بندي به اصول اخلاقي

در پيوند دختر و پسر عوامل متعددي دخالت دارند. نياز به انس، الفت، مهر، محبت، تمايل به بقا و استمرار نسل و ارضاي تمايلات جنسي، همه از عواملي هستند که اساس زندگي خانوادگي را تشکيل مي دهند. اگر زن و شوهر مقيد به اصول اخلاقي باشند که منبعث از ايمان به خداست، به جاي برخورد با سردي و بي تفاوتي کماکان صفا و صميميت را اساس روابط بين خود قرار خواهند داد.
زن و شوهر عاقل و واقع گرا اگر متخلق به اصول اخلاقي باشند، با تحمل و شکيبايي و اغماض و چشم پوشي از خطاهاي يکديگر، مي توانند صفا و محبت گذشته را حفظ کنند.
زن و مرد خردمند در مي يابند که هيچ کدام از آنان عاري از عيب و نقص نيستند و اين درک موجب مي شود با يکديگر به سازگاري بپردازند.
لذا بين زن و مرد اصولي بايد حاکم باشد. در اين بخش به بعضي از اين اصول اشاره مي کنيم: صداقت، راست گويي، وفاي به عهد، رازداري، امانت داري و وفاداري.

1. اصل صداقت

جوهر روابط سالم ميان زن و مرد صداقت است، صداقت اعتماد را بنياد مي نهد. زن و يا شوهري که با همسر خود صادق نيست و با دادن وعده ها و وعيدها مي خواهد زندگي کند، با رفتار خود کانون گرم و صميمي خانواده را دچار تزلزل مي کند. زن و شوهري که از واقعيت ها دور هستند و در عالم اوهام و تخيلات زندگي مي کنند.
آيا مي توان گفت که زندگي زناشويي موفقي خواهند داشت؟
براي مثال زن با پيش داوري فکر مي کند خانه ي شوهر چون بهشت موعود است و شوهر مي پندارد که زن او فرشته ي نجات است؛ حال که با واقعيت ديگري رو به رو شده است، اين وضع براي او چه پيامدهايي خواهد داشت؟ گاهي اوقات پنهان کردن حقايق ( مخفي کاري ) و فريب دادن ( فريب کاري )موجب مي شود ارکان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسيب ببيند؛ براي مثال: شوهر يا زن، آمد و شد، معاشرت ها، درآمد و هزينه هاي خود و نظاير آن را از يکديگر پنهان مي کنند؛ غافل از آن که روزي اين حقايق آشکار و منجر به تيرگي روابط بين آنان خواهد شد. اين گونه رفتارها به صورت عوامل مکنون و نهفته در زندگي مشترک باقي مي ماند و چنانچه زوجين بدان توجه نکنند، زمينه هاي از هم گسيخته شدن بنياد خانواده را فراهم مي کنند. (1)

2. راست گويي

يکي از ويژگي هاي انسان مسلمان، مؤمن و متدين، راست گويي و پرهيز از دروغ است. دروغ گويي صفت انسان هاي فرومايه است . علي عليه السلام مي فرمايند:
« راست گو مشرف به نجات و کرامت است و دروغ گو در پرتگاه سقوط و خواري است ». (2)
زن و مردي که باهم ازدواج مي کنند بدانند مهم ترين عامل تحکيم خانواده صداقت و راست گويي در مسايل زندگي است، خيلي از مسايل در خانواده به وجود مي آيد که اگر، خداي نکرده، هر کدام از طرفين به يکديگر دروغ بگويند. اعتماد آنان نسبت به هم سلب مي شود.
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند:
« دروغ گو، دروغ نمي گويد، مگر بر اثر حقارتي که در وجود اوست و ريشه ي تمسخر، اعتماد کردن به دروغ گويان است ». (3)
حتي زن و شوهر نبايد به صورت شوخي به هم دروغ بگويند.
امام سجاد عليه السلام مي فرمايد:
« از دروغ، کوچک و بزرگش، جدي و شوخيش بپرهيزيد، انسان هر گاه در چيز کوچک دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرأت پيدا مي کند ». (4)
بارها ديده شده که فرزندان تحت تأثير والدين خود، رفتارهاي خوب و بد را فرا گرفته اند. لذا والديني که به عنوان زن و شوهر در محيط خانواده راست گويي را انتخاب مي کنند فرزندان هم به اين صفت عالي انساني متخلق مي گردند و نقطه ي مقابل، اگر زن و شوهري به هم دروغ گفتند، فرزندان به پيروي از آنان دروغ خواهند گفت. لذا رعايت راست گويي در خانواده عامل تحکيم خانواده است.
مقام معظم رهبري:
« وفاداري زن به مرد و متقابلاً مرد به زن، حس اعتماد را زياد مي کند. اگر زن احساس کند دل مرد در گرو ديگري است يا دروغ بگويد يا دورويي داشته باشد، حس اعتماد از او سلب مي گردد ». (5)

3. وفاي بعهد

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ). (6)
« اي کساني که ايمان آورده ايد به عهد و پيمان ها[ ي خود ]وفا کنيد ».
يکي از صفات مؤمن، وفاي به عهد است. زن و مرد مؤمن و متدين، بايد نسبت به قول و قراري که مي گذارند پاي بندي داشته باشند. بارها اتفاق افتاده بدقولي يکي از دوطرف، عامل اختلاف، درگيري و تخريب صميميت ها در خانواده گرديده است.
در سوره ي مؤمنون، وقتي خداوند صفات مؤمن را مي شمارد، يکي از صفات او را وفاي به عهد نام مي برد.
( قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ‌ . . . وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ‌ ). (7)
« همانا اهل ايمان رستگار شدند. . . کساني که حفظ امانت ها و عهد خود را رعايت مي کنند ».
البته بيان اين نکته مهم است که زن و مرد در شروع زندگي نبايد قول هايي را بدهند که در آينده نتوانند از عهده ي آن برآيند. انسان ها بايد به توانايي و توانمندي هاي خود نگاه کنند؛ در صورت توانايي قول بدهند. يکي از آفات ازدواج هاي ما در خانواده، وعده و وعيدهايي است که هر دو طرف به هم مي دهند، ولي وقتي نتوانستند به آن عمل کنند دچار مشکل مي شوند.
علي عليه السلام مي فرمايند:
« هرگز وعده اي مده که نسبت به انجام آن از خود مطمئن نيستي ». (8)
يکي از ضررهاي خلف وعده اين است که در خانواده، فرزندان هم ياد مي گيرند به خوش قولي و وفاي به عهد، اين اصل اسلامي و قرآني، پاي بندي نداشته باشند؛ حتي در بعضي از روايات آمده که اگر به فرزندان خود وعده مي دهيد به وعده ي خود عمل کنيد.
امام کاظم عليه السلام:
« هرگاه به کودکان وعده اي داديد به آن عمل کنيد، زيرا آن ها فکر مي کنند اين شما هستيد که به او روزي مي دهيد و خداوند به اندازه اي که براي زنان و کودکان خشم مي گيرد. براي هيچ چيز به خشم نمي آيد ». (9)
در خانواده هايي که هر کدام از طرفين زن و مرد مقيد به وفاي عهد نباشند. زمينه هاي بي اعتمادي در خانواده ريشه دوانده، بنياد خانواده را سست مي کند. در مقابل وفاي به عهد و پيمان، زمينه هاي تحکيم روابط را فراهم مي نمايد.

4. رازداري

امروز کسي محرم اسرار کسي نيست *** اين طرفه سخن مورد انکار کسي نيست
همواره ز حال دل من آگهي اي دوست *** آن گونه که محتاج به اظهار کسي نيست(10)
دانشمندان مي گويند: هر رازي که از خودت بگويي، براي خود زنداني ساخته اي که در آن زنداني هستي.
خانواده سازماني است که کليه ي اعضاي آن داراي حقوق و حدود اختيارات مشخصي هستند و همچنين حرمت و حفظ شئون خانوادگي در گرو رعايت حقوق متقابل است. اين حريم ابتدا از سوي اعضاي خانواده و سپس از ناحيه ي ديگران بايد کاملاً حفظ شده، امنيت زندگي تأمين شود. نه ديگران بايد به خود اجازه تجاوز به حريم خانوادگي کسي را بدهند، نه اعضاي خانواده بايد حريم خود را در رابطه با ديگران بردارند.
يکي از مهم ترين عواملي که به نگهداري حريم خانواده لطمه مي زند و تعادل آن را در هم مي ريزد، بازگو کردن اسرار و رازهاي درون خانواده نزد ديگران است. به عنوان مثال: دو کشور همسايه به لحاظ امنيت و حفظ يکپارچگي خود از اسرار و اطلاعات ويژه شان حفاظت مي کنند، مقررات خاصي را براي نگهداري اطلاعات از دستبرد بيگانگان وضع مي نمايند. ضروري است زن و شوهر نيز در جهت دستيابي به تفاهم، اسرار يکديگر را در خارج از کانون زندگي، نزد ديگران فاش نکنند و آن را امانتي از جانب يکديگر نزد خودشان تلقي نمايند.

انواع رازگويي

- فرد راز همسرش را براي ديگران بازگو کند.
- فرد راز خودش را براي ديگران بازگو کند.
- فرد راز ديگران را براي همسرش بازگو کند.
- فرد رازهايي از زندگي را براي ديگران بازگو کند.
- ديگران راز گذشته ي يکي از زوجين را براي همسرش افشا کرده، روابط آن ها را خصمانه کنند.

آثار مثبت رازداري

- انسان با راز داري به درجات بيشتر ايمان نزديک مي گردد.
- بر ميزان خويشتن داري انسان افزوده مي شود.
- اعتماد ديگران را جلب مي کند.
- مردم به افرادي که رازدار باشند اطمينان کرده، احترام مي گذارند.
- زن و شوهر در رازداري به عمق دوستي خود پي مي برند.

آثار نامطلوب رازگويي

« کساني که خود، داراي عيوب و نقايصي هستند. دوست دارند عيوب( اسرار ) مردم را شايع کنند تا راه عذرشان توسعه يابد و با احتياج به عيوب ديگران، اعتراض مردم را نسبت به خود کاهش دهند ». (11)
افرادي که راز ديگران را فاش مي نمايند در نزد ديگران با شخصيت منفي جلوه مي کنند.
طبق فرمايش حضرت حق در قرآن که مي فرمايد: « در امور ديگران تجسس نکنيد به ايمان خود لطمه مي زنيد »(12)از جمله غافل مي شوند و وقت خود را صرف رازگويي ديگران کرده زمينه ي اشاعه و گسترش بدي را در جامعه فراهم مي نمايند.

چه کساني به رازگويي دست مي زنند؟

آن که راز دگري پيش تو آورد و شمرد *** به يقين عيب تو پيش دگران خواهد برد

علل و عوامل افشاي راز ديگران

1. پوشانيدن حس حقارت دروني؛
2. فقر ارتباطي زن و مرد؛
3. انتقاد ناپذيري زن و مرد: زن و مرد وقتي تحمل شنيدن نقدها را نسبت به هم نداشته باشند، دست به افشاي راز يکديگر مي زنند.
4. الگو گرفتن از روابط والدين، والديني که در غياب همسر، فرزند را به مراقبت از او وادار مي کنند و بذر بي اعتمادي را در کانون کوچک قلب و روح فرزند خود مي پاشند زمينه ي رازگويي را در وي ايجاد مي کنند، لذا وقتي ازدواج کرد در زندگي مشترک اين عادت غلط را انجام مي دهد. (13)
يکي از عوامل تحکيم خانواده رازدار بودن همسران در محيط خانواده است. خيلي از خانم ها شکايت مي کنند که شوهرم به من اعتماد ندارد، اسرارش را از من مخفي مي کند، با من يک رنگ و صريح نيست، گويا سر و سري دارد. نمي گذارد نامه هايش را بخوانم، پيام هاي روي تلفن همرا او را مطالعه کنم و. . .
شايد علت عدم اطلاع رساني مردان و يا در ميان نگذاشتن اسرار خود، به خاطر اين باشد که زن ها زودتر از مردها تحت تأثير عواطف و احساسات قرار مي گيرند. مثلاً وقتي عصباني مي شوند و يا در يک موقعيت خاصي قرار مي گيرند، خويشتن داري در آنان کم است؛ لذا ممکن است اسراري را که در اختيار دارند به ديگران بگويند.
علي عليه السلام مي فرمايند:
« سينه ي عاقل صندوق اسرارش است ». (14)

5. امانت داري

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند:
« زن نگهبان و امانت دار اموال شوهر است و در اين باره مسئوليت دارد ». (15)
يکي از وظايف زن و مرد، امانت داري در خانواده است اصولاً امانت داري يکي از صفات مؤمن است. علي عليه السلام مي فرمايند:
« برترين ايمان، امانت داري است و زشت ترين اخلاق خيانت ورزي است ». (16)
امام صادق عليه السلام:
« امانت را به صاحبش برگردانم. اگر چه قاتل جدم علي ابن ابي طالب عليه السلام باشد. (17)
در قرآن کريم سوره ي مؤمنون مي فرمايد:
( وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ‌ ). (18)
و آنان( مؤمنان کساني هستند ) که امانت ها و پيمان خود را رعايت مي کنند.
البته گاهي امانت اطلاق به شي ء و چيزي مي گردد، ولي گاهي بين زن و مرد حرفي به صورت امانت بيان مي شود که نبايد آن را به ديگران بگويند.
لذا زن در محيط خانواده امانت دار مرد است. اگر چه شوهر شما تمام دارايي خود را در اختيار شما گذاشته است، اما بدانيد که مالک حقيقي مرد است. زن بايد امين باشد و هر گونه تصرفي در آن با اجازه ي مرد صورت گيرد و شرعاً زن حق ندارد از اموال شوهرش به ديگران ببخشد. حتي براي خويشان خودش يا خويشان شوهرش.
خداوند مي فرمايند:
( إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا ). (19)
خداوند به شما فرمان مي دهد که امانت ها را به صاحبانشان بازگرداند.
و حضرت علي عليه السلام مي فرمايند:
« لا ايمان لمن لا امانته له ». (20)
کسي که امانتدار نيست ايمان ندارد.
« در حالات امام قدس سره نقل مي کنند شبي که مأموران ساواک او را از قم به تهران بردند، مهر خودش را به همسرشان دادند و فرمودند: اين امانت پيش شما باشد و به کسي نگوييد، بعدها که آقا از ترکيه به نجف مي آيند، چند ماه بودند. در اين مدت اخوي به ترکيه و نجف مي روند، ولي خانم هيچ از اين که مهر آقا پيش من است با کسي صحبت نمي کنند حتي با اخوي امام قدس سره. (21)
امانت داري در خانواده از جمله عواملي است که اعتماد به يکديگر را تقويت مي کند. اگر زن بتواند در چارچوب امانت داري در خانواده، اين عامل را تقويت و در قالب دستورهاي ديني و معارف الهي اعتماد همسرش را به خود جلب کند در زندگي خانوادگي و اجتماعي با آزادي بيشتري مواجه خواهد شد. در صورتي که عدم اعتماد پايه و بنيان خانه و خانواده را سست مي کند. امانت داري يکي از راه هاي تحکيم روابط همسران نسبت به يکديگر است.

6. وفاداري

وقتي ميان زن و مرد پيمان زناشوئي برقرار شد، زندگي انفرادي آنان به يک زندگاني مشترک اجتماعي تبديل مي شود. آن پيمان مقدس بدان معناست که زن و شوهر قول مي دهند که تا پايان عمر با هم باشند؛ در اداره ي زندگي همکاري داشته باشند؛ براي رفاه و آسايش همديگر کوشش نمايند و يار و مونس و غمخوار هم باشند. انسانيت و شرافت اقتضا مي کند که زن و شوهر تا پايان عمر به اين پيمان مقدس وفادار باشند. و در مشکلات زندگي و حوادث روزگار عهد خويش را فراموش نکنند.
همسري که در موقع نداري و تنگ دستي با شوهر مي سازد و در خانه اش زحمت مي کشد و بخور و نخور مي کند، اميد دارد که زندگي آنان سر و ساماني پيدا کند و تا پايان عمر، در رفاه و آسايش باشند. بنابراين رسم وفا نيست که مرد وقتي وضع اقتصادي خويش را مرتب ديد و ثروتي ذخيره کرد به فکر همسر دوم برود و يا به دنبال خوش گذراني باشد. بعضي مردها واقعاً عاطفه و مردانگي ندارند. تا زماني که همسرشان جوان، شاداب و سالم است از او استفاده مي کنند، ولي بعدها او را رها کرده و به دنبال خوش گذراني مي روند. يا به بهانه هاي بسيار پوچ او را طلاق مي دهند.
زني به دادگاه شکايت کرده که مدت ها با بود و نبود شوهرم ساختم و با نهايت تلاش به او خدمت کردم، اما حال که بيمار شده ام مرا ازخانه بيرون کرده و مي گويد همسر بيمار نمي خواهم! (22)
به خانم هم توصيه مي شود که اگر روزگار با شوهرت نساخت و تهي دست يا ورشکست اقتصادي شد، مبادا غمي بر غم هايش اضافه کني و بناي ايراد و ناسازگاري را بگذاري. اگر به بيماري سختي مبتلا شد و مدتي در خانه يا بيمارستان بستري شد رسم وفاداري و انسانيت چنان است که مانند سابق بلکه بيشتر، اظهار محبت کني و با کمال صفا از وي پرستاري نمايي، اگر شوهرت ثروتي ندارد و تو داري از مال و اموال خود براي بهبودي او خرج کن، چرا که اگر تو هم مريض شدي او از تو مراقبت مي کند. لذا پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند:
« جهاد زن در اين است که خوب شوهر داري کند ». (23)
زني که اين قدر خودخواه است و راضي نمي شود در چنين موقعيت حساسي که جان شوهرش در معرض خطر است، او را با پس انداز خويش نجات بخشد، واقعاً لايق مقام محترم همسري نيست ». (24)
يکي از عوامل تحکيم خانواده، وفادار بودن زن و مرد به پيماني است که ابتداي ازدواج بسته اند.
انسان متدين و مؤمن، هميشه در فکر آسايش و رفاه برادر ديني و مؤمن خود است. انسان متعهد انساني است که وقتي پيماني را با کسي بست به آن پيمان وفادار باشد. لذا خانواده مقدس ترين دستاورد هر جامعه اي است. نبايد با بي وفايي و پيمان شکني تقدس خانواده را شکست. انسان ها وقتي در کنار هم زندگي مي کنند حقوقي بر گردن يکديگر دارند. يکي از اين حقوق مشترک زن و مرد، که هر دو پاي بند به آن باشند. وفاداري نسبت به هم است.
سعديا! دوست نبيني و به وصلش نرسي *** مگر آن وقت که خود را ننهي مقداري
در بعضي از زندگي ها به دلايل متفاوت مرد يا زن درکار خود شکست مي خورد. مخصوصاً مردان در اين موارد بيشتر شکست را تجربه کرده اند، اگر در چنين موقعيتي زني دانا، با تدبير و وفادار در کناراو باشد، از اين بحران بيرون مي آيد و چه بسا بهتر از اول به موفقيت مي رسد. فقط بايد همسرش به او روحيه و انرژي بدهد و تشويق کند. نه اينکه به او غر بزند و به او بگويد: تو مرد نيستي. از برادرم ياد بگير. از زندگي با تو خسته شده ام؛ اينها خلاف وفاداري به مرد است اشتباه و شکست براي انسان است؛ رسم وفاداري ايجاب مي کند همسر خود را در بازسازي اين شکست ياري کنيم.
انيشتين مي گويد:
« من گاهي ماه ها و سالها مي انديشيدم. نود و نه بار شکست مي خوردم اما دفعه ي صدم درست عمل مي کردم و موفق مي شدم ».
اي دوست براي دوست جان بايد داد *** در راه محبت امتحان بايد دارد
تنها نبود شرط محبت گفتن *** يک مرتبه هم عمل نشان بايد داد
يکي از شروط محبت زن و مرد که بايد نسبت به هم داشته باشند، وفاداري است. لازم است آن ها در سختي ها و مرارت هاي زندگي نسبت به هم درک متقابل داشته باشند.
زن خوب فرمانبر پارسا *** کند مرد درويش را پادشا(25)

پي نوشت ها :

1. احمد به پژوه، خانواده و فرزندان، چاپ دوم، ص 25.
2. نهج البلاغه، خطبه 76، ميزان الحکمه، ج8، ص 343، حرف کاف، باب الکذب، حديث 17105.
3. مستدرک الوسائل، ج9، ص 84، ميزان الحکمه، ج8، ص 347، حرف کاف، باب الکذب، حديث 17127.
4. الکافي، ج2، ص 358؛ ميزان الحکمه، ج8، ص 358، حرف کاف، باب الکذب، حديث 17127.
5. حاج علي اکبري، مطلع عشق، تاريخ 79/12/21.
6. سوره ي مائده، آيه ي 1.
7. سوره ي مومنون، آيه ي 1و8.
8. غررالحکم، ص 253، حديث 5298؛ ميزان الحکمه، ج5، ص 517، حديث 10795.
9. بحارالانوار، ج101، ص 73؛ ميزان الحکمه، ج 10، ص 535، حديث 21681.
10. ديوان صابر همداني.
11. امام علي عليه السلام، فهرست غررالحکم.
12. سوره ي حجرات، آيه ي 12.
13. محمد رضا شرفي، خانواده متعادل، ص 139-138.
14. بحارالانوارف ج 72، ص 71.
15. مستدرک الوسايل، ج 14، ص 168.
16. محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج1، ص 344، حرف الف، باب الامانه، حديث1488.
17. همان، حديث 1493.
18. سوره مومنون، آيه 8.
19. سوره نساء، آيه 58.
20. شرح غررالحکم، ج 6، ص 400.
21. پا به پاي آفتاب، ج 1، ص 98.
22. روزنامه ي اطلاعات، 28 ارديبهشت 1351.
23. بحارالانوار، ج 100، ص 247.
24. ابراهيم اميني، همسرداري، 152-153.
25. فردوسي.

منبع مقاله :
رفيعي محمدي، علي محمد؛ (1389)، نسيم عشق: عوامل تحکيم و تزلزل خانواده، قم: انتشارات رسول اعظم ( صل الله عليه و آله و سلم )، چاپ هفتم