نويسنده: مصطفي دلشاد تهراني





 

شرح نامه ي 53 نهج البلاغه

« إِيِّاکَ وَ الاِستِئثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أسوَةٌ. »
بپرهيز از برتري طلبي و امتيازجويي در چيزي که مردم در آن حقّي يکسان دارند.
خودگزيني و امتيازجويي از آفت هاي بزرگ مديريت است، که از عوامل مهم آسيب زننده به سرمايه ي اجتماعي و اعتماد عمومي و سازماني است، و بايد از آن - هر گونه که باشد - سخت پرهيز نمود، چنان که امام علي (ع) به مالک اشتر فرموده است: « إِيِّاکَ وَ الاِستِئثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أسوَةٌ. » ( بپرهيز از خودگزيني وامتيازجويي در چيزي که مردم در آن حقّي يکسان دارند ).
در حقوق و بهره مندي هاي عمومي - از هر سنخ که باشد - و در قوانين عمومي، هيچ کس حقّ خودگزيني و امتيازجويي ندارد، و آنان که چنين تمايلاتي دارند، نبايد در جايگاه مديريت قرار گيرند.
اميرمؤمنان علي (ع) در فرمان هاي حکومتي خود پيوسته بر پرهيز از خودگزيني و امتيازجويي تأکيد مي کرد و سازوکار مديريتي خود را چنان سامان داده بود و چنان عمل مي کرد که اين راه گشوده نشود، و در صورت بروز مواردي از اين دست، با سرعت و به شدّت آن را مي زدود. آن حضرت در عهدنامه ي محمدبن ابي بکر، به وي چنين سفارش کرده است:
« وَ آسِ بَينَهُم فِي اللَّحظَةِ وَ النَّظرَةِ، حَتَّي لَا يَطمَعَ العُظَمَاءُ فِي حَيفِکَ لَهُم، وَ لَا يَيأسَ الضُّعَفَاءُ مِن عَدلِکَ عَلَيهِم. » (1)
و به يک چشم بنگر به همگان، خواه به گوشه ي چشم نِگرَي و خواه خيره شوي به آنان، تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوان بنندند، و ناتوانان از عدالتت مأيوس نگردند.
هر گونه خودگزيني و امتيازجويي، روابط لطيف مديريتي را سخت مي سازد، و مناسبات انساني را از ماهيت خود بيرون مي برد، و جامعه و سازمان را به اختلال اساسي مي کشاند. امام علي (ع) در تحليل ماجراي شورش بر خليفه ي سوم، عثمان بن عفّان، چنين سخن رانده است:
« وَ أنَا جَامِعٌ لَکُم أمرَهُ، اِستَأثَرَ فَأسَاءَ الأثَرَةَ، وَ جَزِعتُم فَأسَأتُمُ الجَزَعَ. » (2)
من پيشامد عثمان را با تعريفي جامع براي شما مي گويم: عثمان خودگزيني و امتيازجويي و تمامت خواهي پيش گرفت تا آن جا که اين خوي در او قوي شد و از حدّ تجاوز کرد؛ شما هم به هراس آمده بيتابي کرديد و کارتان از حدّ تجاوز کرد.
پيدايش خودگزيني و امتيازجويي در مديريت، و ظهور احساس آن، چنان مخّرب است که روابط متقابل مديران و اداره شوندگان را از رابطه ي متقابل و مبتني بر دوستي، تفاهم، اعتماد و مشارکت، به رابطه اي يک سويه و عاري از دوستي، تفاهم، اعتماد و مشارکت تبديل مي سازد، و اين پديده اي است خطرناک که مديريت را ناتوان مي گرداند و به سوي نابودي سوق مي دهد.

پي نوشت ها :

1- نهج البلاغه، نامه ي 27.
2- همان، کلام 30.

منبع مقاله :
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول