از منظر يک عالم سني
مناقب فاطمه الزهرا رضي الله عنها
براي ذبح عظيم و عموميت بخشيدن به نور ولايت مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) از ذريّه ي حضرت ابراهيم (عليه السلام) زوجي چنين بلند مرتبه و عالي مقام برگزيده شدند. اين زوج حضرت علي و حضرت فاطمه رضي الله عنهما
نويسنده: شيخ الاسلام دکتر محمدطاهر القادري
مترجم: سيد عبدالحسين رئيس السادات
مترجم: سيد عبدالحسين رئيس السادات
براي ذبح عظيم و عموميت بخشيدن به نور ولايت مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) از ذريّه ي حضرت ابراهيم (عليه السلام) زوجي چنين بلند مرتبه و عالي مقام برگزيده شدند. اين زوج حضرت علي و حضرت فاطمه رضي الله عنهما بودند که دستور ازدواجشان از آسمانها رسيده بود. تقدير بود که مقام و منصب ذبح عظيم به نام نور ديدگان آن دو شخصيت الهي سيد و سرورمان امام حسين نگاشته شود.
حضرت فاطمه الزهرا دختر عزيز و دلبند نبي اکرم عليه الصلوه و السلام است. ايشان را بانوي بهشت ناميدند. پيرامون فضائل ايشان تعدادي از فرموده هاي نبوي را ملاحظه فرمائيد:
محبوب ترين وجود براي رسول (صلي الله عليه و آله و سلم)
1- عن جميع بن عمير التيمي قال دخلت مع عمتي علي عائشه فسئلت اي الناس کان احب الي رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم)؟ قالت: فاطمه. فقيل من الرجال؟ قالت زوجها ان کان ما علمت صواما قواما ( جامع ترمذي، ج 2، ص 227- المستدرک، ج3، ص 155 ) .جناب جميع بن عمير التيمي روايت کرده است که همراه با عمه ي خويش خدمت عايشه رسيديم. پرسيدم از ميان مردم چه کسي عزيزترين و محبوب ترين نزد رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) بود؟ عايشه پاسخ داد حضرت فاطمه، دوباره پرسيده شد که از ميان مردان چه کسي محبوب ترين بود؟ فرمود شوهر فاطمه ( علي کرم الله وجهه ) و سپس فرمود خوب مي دانم که او بسيار اهل روزه داري و اهل خواندن تهجد بود.
اصحاب رسول رضي الله عنهم از زن و مرد در قول و عمل خويش بسيار راستگو و درست کردار بودند. هيچ شائبه اي از مصلحت انديشي، نفاق يا رياکاري در آنها وجود نداشت. ظاهر و باطن آنها روشن و پاک بود. مجسمه اي از طهارت و پاکيزگي جسماني و روحاني بودند. رأي و نظرشان بر عدل و داد استوار بود. شعارشان راستگويي و معيارشان هدايت قرآني بود. در همين حديث جناب عايشه نظر و ديدگاه دروني خويش را اظهار نموده اند. اصلاً احساس نمي کنند که بايد براي پاسخ به سؤال به ذهن خويش فشار بياورند. فوراً مي فرمايد براي حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) در تمامي کائنات محبوب ترين، سيده فاطمه الزهرا رضي الله عنها بودند. پرسيده مي شود از مردان محبوب ترين چه کسي بود؟ بدون تأمل پاسخ مي دهند شوهر فاطمه حضرت علي کرم الله وجهه.
عايشه مي توانست در پاسخ به سؤال پرسشگر اين را هم بفرمايد که محبوب ترين فرد نزد جناب تاجدار کائنات (صلي الله عليه و آله و سلم) خود من بودم و از مردان پدرم سيدنا صديق اکبر (رضي الله عنه) بود. اگر روايت به اين شکل هم آمده بود، مي توانست صحيح باشد. ارتباط دوستي بين نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و عايشه و پدر گرامي ايشان يک حقيقت مسلم است. اما ايشان در بيان حق ذرّه اي تأمّل نمي کند.
از اين نمونه روايات ديگري هم وجود دارد که اين گفته را به اثبات مي رساند که اين افراد تا چه اندازه رحيم و کريم و تا آخرين لحظه در ميانشان فضاي احترام حاکم و از خصلت ها و صفات ناپسند به دور بوده اند و آنچه از اختلافات و دشمني ها گفته مي شود تبليغات شيطاني است تا دشمني ها را بيشتر کرده و امنيّت بين شيعه و سني را از بين ببرند. بر شيعه و سني هر دوست که اين را درک کنند و غلط فهمي هايي که در طول تاريخ دست هاي شيطاني براي ايجاد تفرقه به وجود آورده اند را بشناسند و از آنها دست بکشند. اختلافي بين حضرت علي و حضرت فاطمه با عايشه نبوده و بيشتر فضائل و مناقبي که کتب احاديث در مورد حضرت سيده فاطمه الزهرا رضي الله عنها آورده اند رواياتي است که از عايشه رضي الله عنها نقل شده است.
بانوي بهشت
اين دختر عزيز و دلبند رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است که تاجدار کائنات (صلي الله عليه و آله و سلم) به ايشان فرموده است: فاطمه ي من آيا ازاين سخن خشنود مي شوي که سرور تمامي زنان مؤمنان کائنات هستي؟در صحيح مسلم جناب عروه بن زبير از عايشه روايت کرده است که روزهاي آخري که نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي خواستند از اين دنيا رخت بربندند در گوش حضرت فاطمه رضي الله عنها رازي گفتند که ناگهان ايشان مغموم گرديدند و گريستند؛ ولي چون بار ديگر در گوششان آهسته مطلبي فرمودند لبخند زدند. بعداً از ايشان پرسيدند که دليل گريه چه بود. فرمودند که حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) خبر رحلت خويش را دادند به همين خاطر گريستم.
دليل تبسم و لبخندشان را پرسيدند. گفتند آقاي دو جهان (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
2- الاترضين ان تکوني سيده نساء اهل الجنه او نساء المؤمنين ( صحيح بخاري، ج1، ص 512؛ صحيح مسلم، ج2، ص 291 ) .
اي فاطمه! آيا تو از اين گفته خشنود نيستي که سرور تمامي زنان بهشت تو هستي، يا تو سرور تمامي زنان مسلمان هستي؟
3- امام حاکم از سيده عايشه روايت کرده است که آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) به سيده فاطمه رضي الله عنها فرمودند:
يا فاطمه! الاترضين ان تکوني سيده نساء العالمين؟ و سيده نساء المؤمنين؟ و سيده نساء هذه الامه؟
اي فاطمه! آيا تو از اين سخن خشنود نيستي که سرور تمامي زنان عالم هستي؟ و سرور تمامي زنان مؤمن هستي؟ و سرور تمامي زنان اين امّت هستي؟
منابع:
1- صحيح مسلم، ج2، ص 291
2- المسند، ج3، ص 156
3- طبقات، ج 2، ص 248
خشنودي فاطمه خشنودي نبي (صلي الله عليه و آله و سلم)
نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خشنودي دختر عزيز خويش را خواهان است و تمامي کائنات خواهان خشنودي رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند و خود حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) خشنودي پروردگار خويش را مي خواهد.4- در صحيح بخاري حديثي است که:
عن المسور بن مخرمه ان رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) قال: فاطمه بضعه مني. فمن اغضبها فقد اغضبني ( صحيح بخاري، ج2، ص 532 ) .
از جناب مسورين مخرمه (رضي ) روايت شده است که رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: [ دخترم ] فاطمه پاره ي تن من است. کسي که او را خشمگين کند بي ترديد مرا خشمگين کرده است.
پيرامون جگر گوشه ي رسول روايات بيشماري در همه ي کتابهاي حديثي وجود دارد. به عنوان مثال:
- صحيح مسلم، ج2، ص 290
- جامع ترمذي، ج2، ص 226
- مسند احمدبن حنبل، ج4، ص 346
- المستدرک، ج3، ص 159 و ...
فرموده ي نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است که: « فاطمه پاره ي تن من است. هر کس فاطمه را خشمگين و ناراحت کند مرا ناراحت و خشمگين کرده است » و هر کس حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) را ناراحت کند و از فرموده هاي نبوي روي برگرداند، بي شک و ترديد جايگاهش دوزخ است.
ورود فاطمه دختر رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) به محشر
بر عرش و فرش هر جا که تصور رود چادر احترام و تقدّس بر سر شريف بانوي بهشت سلام الله عليها کشيده مي شود. به اهل محشر گفته خواهد شد که نگاههايتان را به زير اندازيد که دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) فاطمه رضي الله عنها تشريف مي آورند.5- عن علي قال سمعت النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) يقول اذا کان يوم القيامة ناد مناد من وراء الحجاب يا اهل الجمع غضوا ابصارکم عن فاطمة بنت محمد(صلي الله عليه و آله و سلم) حتي تمر ( المستدرک حاکم، ج3، ص 153 ) .
از حضرت علي (عليه السلام) روايت شده است که اين فرموده ي نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را شنيدم که چون روز قيامت فرا برسد ( ناگهان ) از پشت پرده ها ندا دهنده اي اعلام خواهد کرد که: اي اهل محشر! چشم هايتان را از فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) که دارد مي آيد برگيريد و آنها را ببنديد تا وي گذر کند.
با چشم خيال کمي به صحراي محشر برويد. آفريده هاي خدا در بارگاه خداوندي حاضرند. کسي به کسي نيست. وانفسايي است. خورشيد نيزه هاي سوزان خويش را مي پراکند. ناگهان از پشت پرده ها آوايي به گوش مي رسد. ندادهندگان ندا سر مي دهند، اهل محشر را مخاطب قرار مي دهند که چشم هايتان را ببنديد. پيکر سر تا پا تقدّس عبور مي کند. حضرت فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) دارند مي آيند. در روز قيامت تا آن زمان که فاطمه رضي الله عنها عبور نکرده اند چشم کسي اجازه ي نگاه کردن به بالا را نخواهد داشت. روز محشر اين عزّت، اين احترام، اين تقديس نصيب هيچ کس ديگري نخواهد شد. اين جايگاه به کس ديگري بخشيده نخواهد شد و فقط دختر دردانه و عزيز نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سزاوار اين گونه رفتار خواهد بود.
خشم فاطمه خشم خدا
6- عن علي (عليه السلام) قال، قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) لفاطمه ان الله يغضب لغضبک و يرضي لرضاک ( مستدرک حاکم، ج3، ص 154 )از حضرت علي کرم الله وجهه روايت شده است که فرمود: رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) حضرت فاطمه رضي الله تعالي عنها را خطاب قرار داده و فرمودند: ( دخترم! ) خداوند تو را خشمگين و ناراحت ببيند، خشمگين و ناراحت مي شود و چون خوشي و شادي تو را ببيند شاد مي گردد.
فرموده ي گرانقدر آقاي کائنات (صلي الله عليه و آله و سلم) است که: « اي فاطمه! خداي تعالي با ديدن شادي و خوشي تو شاد خواهد گرديد و وقتي ببيند تو ناراحت و ناخشنودي، ناخشنود خواهد گرديد » .
فاطمه رضي الله عنها خشنود باشد خدا خشنود و راضي است، فاطمه رضي الله عنها ناخشنود و ناراحت و غمگين باشد خدا هم از او که فاطمه را ناخشنود کرده است چهره برمي گرداند.
افضل پس از نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در جهان هستي
7- عن عائشه قالت ما رايت افضل عن فاطمه غير ابيها ( مجمع الزوائد، ج9، ص 201 ) .ام المؤمنين عايشه رضي الله عنها خود گفته است که من کسي را به جز حضرت نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در کائنات از فاطمه افضل و برتر نديدم. اين را طبراني هم در الاوسط روايت کرده است.
از ام المؤمنين عايشه سؤال نشده است، بلکه خود فرموده است که به عزّت پروردگار ذوالجلال قسم که من به جز مصطفاي مجتبي، رحمت عالم (صلي الله عليه و آله و سلم) در جهان هستي از فاطمه برتر کسي را نديدم. مهرباني هاي نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي اين جهان است و اين جهان را هيچ پاياني نيست؛ زيرا آغاز ولايت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) با علي و فاطمه رضي الله عنهما اتفاق افتاد. امامت از آن مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) بود، اما در فاطمه و علي سلام الله عليهما ادامه يافت.
8- عن ام المؤمنين عايشه إنها قالت ما رأيت احداً کان اشبه کلاماً و حديثاً من فاطمه برسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) و کانت اذا دخلت عليه رحب بها و قام اليها فاخذ بيدها فقبلها و اجلسها في مجلسه ( المستدرک حاکم، ج3، ص 154 ) .
از ام المؤمنين عايشه رضي الله عنها روايت شده که فرموده است در گفتار و سخن گفتن کسي را شبيه تر و همانندتر از فاطمه رضي الله تعالي عنها به رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) نديدم و هميشه چون به بارگاه حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) وارد مي شد آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) را معمول بود که خوش آمد مي گفتند و [ از سر محبّت براي استقبال کردن ] برمي خاستند، دست حضرت فاطمه را مي گرفتند و آن را مي بوسيدند و حضرت فاطمه رضي الله عنها را بر جايي که خودشان نشسته بودند مي نشاندند. اين روايت در جاي ديگري به اين شکل آمده است:
9- قامت اليه مستقبله و قبلت يده ( پيشين، ص 140 )
آن حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) براي استقبال حضرت فاطمه رضي الله عنها ( از سر محبت ) برمي خاستند و سيده سلام الله عليها دست حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) را مي بوسيدند. (1)
دخترم! پدر و مادرم فدايت
تاجدار کائنات (صلي الله عليه و آله و سلم) را معمول اين بود که چون حضرت فاطمه الزهرا رضي الله عنها به بارگاه پناه بي کسان شرف حضور حاصل مي نمود، آقاي دو جهان (صلي الله عليه و آله و سلم) از راه شفقت و محبّت براي استقبال از دختر دلبندشان برمي خاستند و به فاطمه خوش آمدي مي گفتند و دست ايشان را مي گرفتند و بر آن بوسه مي زدند و فاطمه الزهراء رضي الله عنها را بر جاي خويش مي نشاندند. چون آقاي دو جهان (صلي الله عليه و آله و سلم) به خانه ي فاطمه رضي الله عنها تشريف مي بردند، ايشان احتراماً برمي خاستند، از پدر عزيز خويش استقبال مي کردند و بر دست ايشان بوسه مي زدند.حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) دختر عزيز و دلبندشان را قربان صدقه مي شدند، کنار ايشان مي نشستند و از وي دلجويي مي کردند. امام شوکاني روايت کرده است:
10- عن عمربن خطاب (رضي الله عنه) ان النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) قال لفاطمه فداک ابي وامي ( درالصحابه، ص 279 ) .
از عمر (رضي الله عنه) روايت شده است که نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) حضرت فاطمه رضي الله عنها را مخاطب قرار مي دادند و مي فرمودند: پدر و مادرم فدايت.
همه ي دنيا چون مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) را مخاطب قرار مي دهند عرض مي کنند: يا رسول الله! پدر و مادرم فداي شما. روش صحابه (رضي الله عنه) نيز چنين بود. حضرت عمر(رضي الله عنه) فرموده است به عزت خدا قسم من خود از زبان آقا (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيدم که چون ايشان فاطمه رضي الله عنها را صدا مي زدند، مي فرمودند: فاطمه! پدر و مادرم فدايت. مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) پدر و مادر خويش را فداي فاطمه رضي الله عنها مي کند، به اين خاطر که فاطمه رضي الله عنها امين ولايت مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند. اين محبّت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) است. اين قرابت و نزديکي مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) است. اين گونه است وضعي نبي (صلي الله عليه و آله و سلم). حقيقت اين است که نوکري خاندان رسول براي نوکران همه چيز است. اگر دربان خانه ي فاطمه شدي، غلام مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) شده اي. چرا؟ چون که فاطمه رضي الله عنها فقط پاره ي تن مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) نيست؛ مادر گرامي حسنين کريمين هم هست. در اين دامن حسين (عليه السلام) پرورش يافته است. سروران بهشت تربيت يافته اند. به همين خاطر است که به فاطمه سلام الله عليها مي فرمايد: پدر و مادرم فدايت.
سلام نوکر بي نوا
هنگامي که نام نامي بانوي بهشت حضرت فاطمه الزهرا رضي الله عنها بر لبها جاري مي شود، پلکها براي احترام بر هم گذاشته مي شود. فضا را پوششي از احترام در خود مي پيچد. اعتقاد و احترام من به دختر عزيز و دلبند نبي اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به آن حد و اندازه است که خود را بر در خانه فاطمه رضي الله عنها فقير و گدا مي دانم و براي خويش اين را بزرگترين عزّت و افتخار تصور مي کنم. زماني که در مدينه ي منوره هستم، کار هميشگي ام حضور در جنت البقيع و قبر نوراني حضرت فاطمه الزهراء سلام الله عليها است. گنبد خضراء پيش رويم به جلوه گري مي پردازد. با ادب تمام عرض مي کنم اي مادر عزيز و گرامي حسنين کريمين! اي سرور زنان بهشت! اي سيده ي کائنات! سگي بر در خانه ي شما آمده است. از حضور پدرتان ذرّه اي توجه طلب مي کند. در کشکول آرزوي من خيراتي بريزيد. شفاعت مرا به درگاه پدرتان فرماييد که پدرجان غلامي بي نوا بر درگاه شريف شما اجازه ي حضور مي طلبد. بابا جان! آبگينه هاي چشم تر او را پذيرا شويد. او را در دامن رحمت خويش جاي دهيد... عمر در حال گذر و تمام شدن است. در بارگاه سيده ي کائنات اين گونه دست به دعا بر مي دارم و التجا مي کنم که گاهي نگاه کرم خويش را بر من بيندازند و ذرّه اي لطف خود را شامل حالم کنند. گاهي هم در اين دامن طلب از رحمت خويش فرو ريزند. سپس فکر مي کنم که آن کدام لحظه اي است که از لطف و کرم خالي و تهيست. پوشش کرم ايشان از ازل بر سرهاي برهنه سايه افکنده است. هر ساعت که مي گذرد بر لب زمزمه ي رحمت ايشان جاري است و من تشنه لب از اين چشمه ي رحمت درد تشنگي خويش را مداوا مي کنم. هر چه دارم همه از عطا و بخشش اين خانواده ي پاک است.پينوشتها:
1- اين مربوط به حديث ديگري مي شود و چنين بوده است که چون رسول اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) بر فاطمه سلام الله عليها وارد مي شدند حضرت فاطمه به استقبال مي رفتند و دست ايشان را مي بوسيدند. م.
منبع مقاله :منبع مقاله: القادري، شيخ الاسلام دکتر محمد طاهر؛ (1389)، ذبح عظيم از ذبح اسماعيل تا ذبح حسين (عليه السلام)، سيدعبدالحسين رئيس السادات، تهران: مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي - معاونت فرهنگي، چاپ اول.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}