ترجمه قرآن به زبان هاي اروپايي
تاريخ آغاز ترجمه قرآن
به شهادت تاريخ، ترجمه بخش هايي از قرآن مجيد به زبان هاي مختلف از زمان خود پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) معمول گرديد. طليعه ي آن هنگامي آغاز شد که بعضي از ايرانيان از « سلمان فارسي » درخواست کردند که نخستين سوره قرآن ( سوره فاتحه ) را به زبان فارسي ترجمه کند و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز با اين امر موافقت فرمود. (1)البته يکي از پژوهش گران عربي به نام دکتر، ج. پيرسن، مدعي است:
ترجمه اي فارسي از قرآن، زمان خلفاي راشدين به دست سلمان فارسي انجام گرفت. هم چنين گفته اند: قرآن کريم در سال 127 هـ به زبان بربري، و در سال 270 به زبان سندي، ترجمه شده است، ولي هيچ يک از اينها باقي نمانده است (2) وي مدارکي نيز براي اثبات ادعاي خود ارائه مي کند.
اين امر، در واقع نشان مي دهد که ترجمه ي قرآن مجيد، از همان نخستين روزها آغاز شده است، ولي ترجمه در آن دوران، با توجه به شرايط و امکانات محدود، مانند عصر ما نمي توانست گسترش يابد، همان طور که حفظ و نگهداري و تکثير آن ها نيز با مشکلاتي مواجه بوده است.
اصولاً با توجه به جهاني بودن رسالت پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم)، انتقال پيام به ملت هاي ديگر، لازم بود تا ياران پيامبر، با زبان هاي متدال عصر خود آشنايي داشته باشند و آيات با بخش هايي از قرآن مجيد را ترجمه و به ملل غيرعرب ابلاغ کنند.
بي شک در غير اين صورت، امکان تفهيم و تبيين پيام قرآن به طور طبيعي از بين مي رفت، زيرا آموزش زبان عربي در سطح وسيع ممکن نبود.
در همين راستا است که مي بينيم نامه هاي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به زمامداران کشورهاي ديگر از جمله « نجاشي » پادشاه حبشه و « مقوقس » حاکم مصر و « هرقل » امپراتور روم و « کسرا » شاه ايران و ... چون متن عربي داشت و بعضي از آن ها شامل آياتي از قرآن مجيد هم بود، توسط فرستادگان و سفيران پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به زبان هاي آن بلاد، ترجمه مي شده است. (3)
البته در مواردي هم امپراتور روم و يا اسقف اعظم آن ديار، از مترجمان خود، براي فهميدن محتواي نامه و درک حقيقت پيام، استفاده مي کرده اند. (4)
به طور کلي سفيران و فرستادگان پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله و سلم) با زبان هاي عصر خود، از جمله: عبري، سرياني، فارسي و ... آشنا بوده اند. به طور طبيعي هم قابل تصور نيست که با توجه به کثرت نامه هاي رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) (5) به رهبران و بزرگان کشورهاي مختلف، فرستادگان پيامبر، با زبان هاي متداول آن جا آشنايي نداشته باشند؛ به ويژه که در برخي روايات نقل شده است که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اصحاب خود را به آموختن زبان هاي ملل ديگر تشويق مي کرد؛ مثلاً به « زيد بن ثابت » دستور داد که زبان عبري و سرياني را ياد بگيرد و او هم به سرعت اين دو زبان را فرا گرفت. (6)
در واقع به علت ضرورت دعوت ملل ديگر و يا نياز افراد غيربومي که به اسلام مي گرويدند، نخست ياران پيامبر و سپس ديگر مسلمانان صدر اسلام، مجبور به ترجمه ي قرآن مجيد و يا سوره هايي از آن به زبان هاي معروف آن زمان بودند، به علت همين نياز بود که بعضي از بزرگان فقه اهل سنت؛ مانند ابوحنيفه فتوا دادند که به جاي متن عرب سوره ي حمد، ترجمه آن در نماز خوانده شود (7) اما اين فتوا مورد تأييد ديگران قرار نگرفت، تا آنجا که خود ابوحنيفه هم بعد مجبور شد که از رأي خود عدول کند.
سيوطي در اين زمينه مي نويسد:
به طور مطلق، خواندن قرآن به غيرعربي جايز نيست، حال مي خواهد کسي عربي را نيکو بداند يا نداند و چه در نماز باشد و چه در خارج از نماز، از ابوحنيفه نقل کرده اند که او به طور مطلق اين امر را جايز دانسته است، ليکن در شرح « بزودي » آمده است که ابوحنيفه از فتواي اول خود برگشت، و خواندن قرآن را به غيرعربي جايز ندانست. (8)
جواز يا عدم جواز ترجمه قرآن
در قرن هاي نخستين، بحث درباره ي جواز يا عدم جواز ترجمه ي قرآن بين فقها و اهل حديث ادامه يافت و هر کدام طبق تشخيص، نظري ابراز داشتند، ولي اين اختلاف نظرها، مانع از ترجمه ي قرآن مجيد به زبان هاي ديگر نشد و قديمي ترين اثر فارسي، ترجمه تفسيري است منسوب به طبري که به فرمان منصور بن نوح ساماني، پس از استفاده علما درباره مشروعيت ترجمه قرآن مجيد به فارسي مي باشد (9) اين کار توسط علماي بلاد انجام گرفت...ظاهراً در قرن اخير، در مسئله صحت ترجمه قرآن مجيد به زبان هاي ديگر، ميان علماي بزرگ مذاهب اسلامي اختلافي خاص و قابل توجه ديده نمي شود، (10) اما فتواي جواز قرائت نماز به زبان هاي ديگر، که از طرف شيخ محمد مصطفي المراغي صادر شد، با مخالفت قاطع علماي ديگر روبه رو گرديد. (11)
در مقابل، بعضي از سلاطين عثماني نيز هر نوع ترجمه اي از قرآن مجيد را « ممنوع » اعلام نمودند، (12) ولي با سقوط خلافت عثماني و آمدن مصطفي کمال ( آتاتورک ) حتي « اذان » هم در مرکز خلافت عثماني، به ترکي گفته مي شد که به تدريج به علت مخالفت علماي اسلامي و عدم استقبال مسلمانان ترکيه، اين امر منسوخ شد.
تذکر اين نکته ضروري است که در بين فقهاي شيعه هرگز به جواز قرائت سوره يا آيه اي از قرآن در نماز، به زبان غيرعربي فتوايي صادر نشده است. البته شايد هيچ يک از فقهاي شيعه به « حرمت ترجمه قرآن » به زبان هاي ديگر فتوا نداده است.
انگيزه و هدف ترجمه هاي نخستين
علي رغم آغاز ترجمه قرآن مجيد به زبان هاي آسيايي، آفريقايي، به طور کامل يا منتخب، در قرن هاي نخستين اسلام، ترجمه ي قرآن به زبان هاي اروپايي، با وجود تماس نزديک و روابط تجاري يا سياسي ملل اروپايي با اعراب، به ويژه ارتباط مستقيم آن ها در اسپانيا، سيسيل و رم، نخستين ترجمه ها به قرن هشتم ميلادي بر مي گردد که اغلب آن ها هم براي توزيع و نشر نبود.در واقع مترجمانِ آن ها نمي خواستند و يا نمي توانستند با اين اقدام خود، در نشر معارف قرآني، در ميان ملل اروپايي سهيم باشند، بلکه به طور کلي اين ترجمه ها به دستور و نظارت مستقيم پاپ ها و کشيش ها، و عمدتاً براي مقابله و مبارزه با قرآن و انديشه توحيدي به عمل آمد.
تا آن جا که بعضي از نخستين ترجمه هاي لاتين، زبان علمي و رسمي متداول در آن زمان مانند ترجمه کشيش ايتاليايي لودميکو ماراچي (13) همراه با « رديه » محتواي آن، انجام پذيرفت.
اين کينه توزي و غرض ورزيِ پدران روحاني هم چنان ادامه يافت، تا آن جا که حتي بعضي از ترجمه هاي چاپ شده بعدي را علاوه بر ضميمه داشتن « رديه » براي آن که از اهميت قرآن مجيد بکاهند و آن را کتابي غيرالهي قلمداد کنند، با نام هاي گوناگون و جعلي مانند: « قرآن محمد »، « قرآن ترک ها » و سرانجام « قرآن پيامبر ترک ها » منتشر ساختند.
مرحوم شيخ ابوعبدالله زنجاني، محقق معروف شيعي در کتاب تاريخ القرآن خود درباره ترجمه هاي قرآن به « زبان هاي غربي » مي نويسد:
پس از آن که لغت نامه ها و فرهنگ نامه ها تهيه و منتشر گرديد، ترجمه قرآن مجيد نيز آغاز شد و شايد نخستين ترجمه قرآن به زبان لاتين بود که در سال 1143 « روبرت کنت » با همکاري يک روحاني مسيحي اندلسي و يک دانشمند عرب، آن را انجام داد.
در واقع قرآن از راه اندلس وارد اروپا شد و هدف از اين ترجمه، عرضه آن به پدران روحاني براي رد آن بود. البته مي بينيم که قرآن بعدها ( 1509 ) به زبان لاتين چاپ شد، ولي هيچ کس حق نداشت نسخه اي از آن را داشته باشد و يا آن را مطالعه کند، چرا که اين چاپ فاقد رد لازم (14) بود. در سال 1594 ترجمه هنکلمان و سپس ترجمه ي مراچي (15) در سال 1598 همراه با رديه منتشر گرديد، که نسخه اي از آن در کتاب خانه مبشرين آمريکايي در بيروت موجود بود. (16)
سپس در سال 1143م. نخستين ترجمه قرآن مجيد به زبان لاتين به وسيله رابرت کتوني (17) دانشمند انگليسي- از مردم کتن (18) انجام شد، اين امر، به دستور و هزينه يک کشيش عالي رتبه ي فرانسوي به نام پطرس جليل (19) مسئول ديرکلوني (20) شهري در مشرق فرانسه عملي شد.
متأسفانه طبق تاريخ، هدف اصلي اين کشيش هم مانند همکاران ديگر او، تحقيق و بررسي و شناخت حقيقت مذهب جديد نبود و با توجه به جو حاکم بر اروپا، زير سايه سياه و تاريک پدران روحاني قداره بند که جنگ هاي صليبي را به راه انداخته بودند، دانشمندان و اهل علم در غرب هم نتوانستند به « اسلام شناسي »، حداقل به مفهوم عام آن که بعدها آغاز شد، بپردازند.
در واقع چون در اين دوران، نبردهايي بين مسلمانان و مسيحيان در مغرب و مشرق در جريان بود، امکان هرگونه کار علمي و تحقيقي از همه سلب شده بود، شايد هم به علت تسلط ترک هاي عثماني بر سرزمين « مجارستان » و ترس سياستمداران از توسعه سلطه ترک ها بر تمامي اروپا، پدران روحاني را وادار کرد که با چاپ و نشر کتاب هايي در رد « قرآن » و بر ضد « پيامبر » مسيحيان را براي مبارزه با « دشمن » آماده سازند! حتي « لوتر » مؤسس مذهب پروتستان، کتاب مونتکروچه (21) را که به زبان لاتين در رد قرآن نوشته بود، به زبان آلماني ترجمه کرد.
وي در مقدمه آن مي نويسد:
من اين کتاب را قبلاً خوانده بودم، ولي صحت آن را باور نداشتم تا آن که ترجمه اي از قرآن به دستم رسيد و با مطالعه آن- در سال 1542م- ديدم که آن چه مؤلف به اسلام نسبت داده درست است! و به همين دليل به ترجمه آن پرداختم.
البته لوتر در ضميمه همان کتاب، مي گويد:
حل اختلاف ميان مسلمانان و مسيحيان از راه گفت و گو و فرهنگ، امکان ندارد و چون مسلمانان از تورات و انجيل بيزارند و قلبشان سخت شده امکان مسيحي شدن آنان نيز در ميان نيست! آن ها فقط قرآن را قبول دارند و دليل و برهان نمي پذيرند!
بدين ترتيب روشن مي شود که نشر ترجمه قرآن به زبان لاتيني و آلماني به توصيه يا همکاري لوتر هم براي درک حقيقت و شناخت اسلام و قرآن نبوده، بلکه براي رد آن و آماده ساختن مسيحيان، از لحاظ ذهني و فکري، براي جنگ با مسلمانان بوده است.
در سال 1542. م، دو فرد آلماني و سويسي که مجموعه اي از کتاب و رسائل ترجمه شده از زبان عربي به لاتين را مخفيانه و بدون رديه چاپ کرده بودند، گرفتار دادگاه شوراي شهر « بازل » شدند.
بوخمان که خود را بايبلياندر مي ناميد به همکاري « هربست » که به نام اپورونيوس معروف شده، ترجمه روبرت کتوني از قرآن مجيد را به زبان لاتين، به اين کار دست زده بودند، در حالي که سال 1536 م، ناشر ديگري که ترجمه ي قرآن مجيد به زبان لاتين را در « بازل » چاپ کرده بود در دادگاه بازل محکوم و کتاب هاي وي « ممنوع » اعلام شده بود.
پيشرفت مسلمانان ترک تا مجارستان از نظر حاکميت سياسي- مذهبي اروپا يک خطر جدي براي کل اروپا محسوب مي شد، به همين دليل و براي جلوگيري از نشر انديشه مسلمانان، « شوراي شهر بازل » نشر قرآن را غيرقانوني اعلام کرده بود.
به هر حال « اپورونيوس » به علت اين اقدام غيرقانوني به زندان رفت ولي وي از محافل روشن فکري و از دربار امپراتور کارلوس پنجم درخواست کمک کرد و اعلام داشت: « هدف ما شناساندن عقايد دشمن بود ».
اين بهانه، مورد پسند گروهي از جمله « لوتر » گرديد و لوتر پس از مطالعه همين ترجمه از قرآن و رديه اي که ضميمه آن بود، با ترجمه آن به آلماني همراه با مقدمه اي ديگر موافقت کرد و طي نامه اي به « شوراي شهر بازل » اعلام داشت که نشر اين کتاب در ميان مسيحيان يک امر واجب و ضروري است.
سرانجام شوراي شهر بازل با استناد به نامه لوتر، اپورونيوس را از زندان آزاد کرد و اجازه چاپ و نشر مجموعه مزبور را صادر نمود، به شرط آن که از فروش آن در بازل خودداري کنند!
مجموعه ي مزبور در ژانويه 1543 منتشر گرديد، (22) ترجمه اي که از قرآن مجيد در اين مجموعه، با زبان لاتين نقل شده، همان ترجمه چهارصد سال پيش لاتيني بود که به دستور پطرس مقدس تهيه شده بود، و بايبلياندر آن را همراه با رسائلي ديگر منتشر ساخت که علي رغم کاستي و اعمال غرض ها، همواره به عنوان يک منبع مورد استناد درباره اسلام و قرآن در نزد اروپاييان قرار گرفت. (23)
نخستين ترجمه هاي قرآني به زبان هاي اروپايي
الف. لاتين
قديمي ترين و در واقع نخستين ترجمه قرآن به زبان هاي اروپايي، همان ترجمه لاتيني قرآن بود که در سال 1143 م انجام گرفت.اين ترجمه توسط روبرت کتوني، به دستور پطرس مقدس مسئول دير کلوني به عمل آمد، ولي در اختيار عموم قرار نگرفت، تا آن که در سال 1543 به سفارش و مقدمه لوتر، چاپ شد. (24)
نسخه اي از اين ترجمه، به خط خود مترجم در کتاب خانه نورخانه پاريي، (25) موجود است. (26)
با بررسي اين ترجمه و تطبيق آن با متن عربي، روشن مي شود که تفاوت هاي زيادي بين آن دو وجود دارد و در واقع تلخيصي از آيات قرآني به زبان لاتين است که پدران روحاني مسيحي، پنج قرن در مشاجرات بيهوده خود بر ضد اسلام و قرآن از آن استفاده کرده اند. (27)
اين کار، چهار سال قبل از دومين جنگ صليبي انجام گرفت و بانيان آن به صراحت اعلام کردند که هدف آن ها از اين امر، تبليغ ضد اسلامي بوده است، (28) و البته تا عصر رنسانس نيز همين وضع استمرار داشت.
ب. اسپانيايي
پس از ترجمه ي لاتين، نخستين ترجمه ي قرآن مجيد به زبان غيرعربي توسط ابراهام طليطله اي(29) به دستور آلفونس دهم به عمل آمد، ولي اين هم ترجمه کامل قرآن نبود، بلکه فقط 70 سوره از قرآن مجيد را شامل مي شد و همين ترجمه نيز مأخذ اصلي ترجمه نخستين قرآن به زبان فرانسوي بود.اما اولين ترجمه اي که از قرآن مجيد، به زبان اسپانيايي، در سال 1844 در مادريد چاپ شد، ترجمه گربرروبلس (30) بود.
ج. ايتاليايي
نخستين ترجمه کامل قرآن مجيد در زبان اروپايي جديد، ترجمه آندره آربوابن (31) به ايتاليايي بود که در سال 1947 م به عمل آمد. علي رغم ادعاي ترجمه مستقيم از متن عربي، آشکار است که اين ترجمه، بازنويسي همان متن تلخيص شده ي رابرت کتوني است که تعدادي نيز از تاريخ صدر اسلام و زندگي پيامبر اسلام را دربر مي گيرد. (32)د. آلماني
سولومومن شوايگر (33) واعظ کليساي شهر « فراوئن گيرشه » در نورنبرگ، از روي متن ايتاليايي، به ترجمه قرآن پرداخت و به عنوان « قرآن ترک ها! » براي بار دوم در سال 1616م. به چاپ رسيد. ولي کشيشان، شايع کردند که هر کس دست به چاپ قرآن بزند و يا حتي نسبت چاپ آن را داشته باشد، به مرگ جانکاه پيش از اجل طبيعي خواهد مرد. (34)هـ. هلندي
ترجمه هلندي قرآن مجيد، با استناد به ترجمه آلماني شوايگر در سال 1641 در هامبورگ عرضه شد! و بعدها، در سال 1681، بدون ذکر نام مترجم، منتشر گرديد.و. فرانسه
در زبان فرانسه، آندر هدوريه (35) که مدت ها به عنوان کنسول فرانسه در اسلامبول و مصر به سر برده بود، نخستين ترجمه ي قرآن مجيد را از روي متن عربي عرضه داشت که در سال 1647 در پاريس به چاپ رسيد.از اين ترجمه تا سال 1775 چاپ هاي متعددي عرضه شد که به علت نزديکي آن با متن اصلي قرآن، مورد استفاده ترجمه هاي بعدي اروپايي قرار گرفت.
گفتني است که همه چاپ هاي اين ترجمه، شامل مقدمه اي تحت عنوان « چکيده اي از مذهب ترک ها »! درباره ي اسلام مي باشد.
ز- انگليسي
علاوه بر ترجمه ي منتخب قرآن مجيد که در سال 1515 م در لندن به چاپ رسيد، در سال 1648 نخستين ترجمه ي کامل قرآن به زبان انگليسي توسط الکساندر روس (36) از روي ترجمه « ريه » به عمل آمد.ولي بعداً جورج سيل (37) به ترجمه قرآن به طور مستقيم و از روي متن عربي پرداخت، که در سال 1734 چاپ اول آن در لندن منتشر گرديد و سپس بارها و به طور مکرر در آمريکا و انگليس به چاپ رسيد و مورد استفاده ديگر مترجمان در زبان هاي اروپايي قرار گرفت.
البته نالينو (38) اعتقاد دارد که مقدمه معروف سيل، با استفاده از نوشته هاي « ماراچي » تهيه شده است.
ترجمه کشيش ماراچي
دومين ترجمه لاتين، به طور مستقيم از روي متن عربي، توسط کشيش لودوويکو ماراچي (39) انجام گرفت که در سال 1695 براي اولين بار در « پادوا » منتشر شد که ترجمه همراه با متن و يادداشت هاي زيادي است و چون ترجمه براي پدران روحاني تهيه شده، همراه با رديه است. اين ترجمه در سال 1691 م در « رم » تجديد چاپ شد.براي شناخت بيشتر ماهيت ترجمه « ماراچي » بي مناسبت نيست که از نظريه آربري، در اين باره، آگاه شويم:
« ماراچي، مترجم ايتاليايي، در سال 1698 متن عربي و ترجمه قرآن را به زبان لاتين منتشر کرد. ترجمه وي از تعصب و غرض سرچشمه مي گيرد. او در ترجمه قرآن از کشيشان الهام مي گرفت. ماراچي ترجمه خود را در شهر پادوا در سال 1698 انجام داد. »
ولتر مي گويد: ماراچي هرگز به شرق سفر نکرد. او يکي از کشيشان نزديک و مقرب دربار پاپ انيوسان بود و اثر خود را به پادشاه مقدس رومي مرسوم به « لئوپولداول » اهدا کرد.
ماراچي در مقدمه ترجمه کتاب قرآن خويش، فصل مشبعي از اطلاعات و معلومات خود را در مورد اسلام و محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) به رشته تحرير درآورد که حکايت از غرض و تعصب و کينه ديرينه وي به اسلام دارد. به طوري که جرج سيل با اشاره به اين مورد مي نويسد: در قرن هاي متمادي اطلاعاتي که اروپاييان از اسلام و قرآن اخذ کرده بود، مجراي متعصبين مسيحي بود که بر مبناي اغراض و کينه توزي و تعصب نهاده شده و پر از بهتان و افترا بوده است که محسنات مسلمانان به کلي در بوته نسيان گذاشته شده بود و اگر بحثي از معايب آنان به ميان مي آمد کاهي را به اندازه کوهي با عظمت جلوه مي دادند. (40)
قرآن در هر زبان
اين ها نمونه هايي از ترجمه هايي است که در اروپا و عمدتاً زيرنظر پاپ ها و پدران روحاني، براي مبارزه با اسلام انجام گرفته است. بررسي انگيزه هاي غيراخلاقي پدران روحاني يا همکاري استشراق با استعمار، که تا عصر ما ادامه يافته از موضوع بحث اين مقاله خارج است، ولي اين امر به آن معنا نيست که صاحبان زر و زور و تزوير، براي هميشه در کار خود موفق بوده اند.در عصر ما افراد و پژوهش گران بي غرضي نيز يافت شده اند که به دنبال شناخت حقيقت و يا در راه ايجاد تفاهم جهاني و شناساندن ماهيت دعوت پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به ترجمه و نشر قرآن به زبان هاي اروپايي پرداخته اند.
دکتر محمد حميدالله حيدرآبادي، (41) استاد اسبق دانشگاه هاي حيدرآباد و سوربن و اسلامبول، در ديداري که نگارنده در سال 1347 شمسي در پاريس با وي داشتم مي گفت: قرآن مجيد تاکنون به بيش از صد زبان در سراسر جهان ترجمه شده است و در برخي از زبان ها، ده بار توسط مترجمين ترجمه شده است. مي توان گفت که در زبان انگليسي قرآن مجيد بيش از پنجاه بار (42) و در زبان لاتين بيش از چهل بار ترجمه شده است و من براي معرفي اين ترجمه ها کتابي نوشته ام به نام قرآن در هر زبان (43) که چندين بار در حيدرآباد چاپ شده است.
سپس گفت: من براي نخستين بار اين کتاب را در سال 1364 هجري قمري ( 1940 م ) منتشر ساختم که شامل دو موضوع عمده بود:
1. فهرست ترجمه هاي قرآن در هر زبان، که تا آن تاريخ منتشر شده بود، با نام مترجم، تاريخ و محل چاپ آن ها.
2. نقل نمونه اي از ترجمه نخستين سوره قرآن ( فاتحه ) در هر يک از زبان ها. البته در اين کتاب اصول کلي کتاب شناسي توصيفي مراعات شده است.
سپس ادامه داد: من در نخستين چاپ کتاب، شرح ترجمه قرآن به 23 زبان و در چاپ دوم به 43 زبان و در چاپ سوم به 67 زبان از زبان هاي دنيا را آورده بودم و اکنون بيبلوگرافي (44) کامل تري را درباره قرآن آماده کرده ام که در آن بيش از صد نوع ترجمه قرآن به بيش از صد زبان معرفي کرده ام و اميدوارم که اين متن تکميل شده کتاب را به مناسبت چهاردهمين قرن نزول قرآن منتشر سازم.
دکتر حميدالله گفت: در سال 1959 ميلادي موفق شدم که قرآن را به زبان فرانسه ترجمه کنم و نخستين چاپ آن در دوازده هزار جلد منتشر شد که بلافاصله نسخه هاي آن در عرض دو هفته ناياب گشت و سپس در همان سال در پانزده هزار نسخه تجديد چاپ شد که تا آخر همان سال نسخه هاي آن نيز تمام شد. هم اکنون اين ترجمه براي بار سوم چاپ مي شود. من در اين ترجمه مقدمه اي درباره ي تاريخ تدوين قرآن مجيد و چگونگي محفوظ ماندن آن از هرگونه تحريف و دستبرد در طول قرن ها، و هم چنين فهرستي از ترجمه هاي قرآن به زبان هاي اروپايي آورده ام. (45) آخرين تحقيقات ايشان، نشان مي دهد که هم اکنون قرآن مجيد به بيش از 120 زبان در جهان ترجمه شده و از اين ميان در زبان هاي اروپايي بالغ به 44 زبان و گويش محلي اروپايي ترجمه و چاپ شده است.
اين تحقيق با شرح لازم در مقدمه ي آخرين چاپ ترجمه وي از قرآن مجيد به زبان فرانسه آمده است که براي تکميل اين بحث، ترجمه و نقل آن، به شکل جدول زير بي مناسب نخواهد بود: (46)
جدول ترجمه هاي قرآن به زبان هاي معروف اروپايي و گويش هاي محلي
پي نوشت ها :
1. سرخسي، المبسوط، ج1، ص 37، دکتر محمد حميدالله حيدرآبادي، مقاله تراجم القرآن الکريم الي اللغات الاجنبية، المجلة العربية، ش4، ص 25.
2. نشريه « تحقيقات اسلامي » سال دوم، ش1، 1366، مقاله ترجمه هاي موجود قرآن کريم به زبان هاي گوناگون ج. د. پيرسن، ص 1.
3. ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبري، ج1، ص 358؛ العسقلاني، الاصابه، ص 561، دکتر محمد حميدالله، مجموعه الوثائق السياسيه للعهد النبوي، و الخلافة الراشده، ص 86 و 87 ( اين کتاب توسط دکتر مهدوي دامغاني به فارسي ترجمه و تحت عنوان وثائق چاپ شده است. )
4. علي احمدي ميانجي، مکاتيب الرسول، ج1، ص 109 و 169.
5. تعداد نامه هاي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به شاهان و بزرگان اقوام و ملل بالغ بر 316 نامه معرفي شده که متن اغلب اين نامه ها با شرح لازم و ذکر مصادر، نقل شده است؛ مکاتيب الرسول، مقدمه، ص « د ».
6. الاصابة، ص 561، مکاتيب الرسول، ج1، ص 21.
7. المبسوط، ج1، ص 37 و الکشاف، ص 5 و 241.
8. دکتر محمدجعفر اسلامي، دائرة المعارف قرآن، ترجمه الاتقان، ج2، ص 366.
9. نشريه تحقيقات اسلامي، سال دوم، ش 1، ص 1 و 2.
10. شايد آخرين شخصيت علمي معروف که ترجمه قرآن را به طور کلي حرام مي داند، شيخ عبداللطيف السبکي، عضو مجلس اعلاي شئون اسلامي مصر باشد که در کتاب خود ترجمه قرآن را غيرممکن و در نتيجه اقدام به آن را « حرام » مي داند؛ ر.ک: في ظلّ القرآن، ص 118-128.
11. شيخ محمود شلتوت، ترجمة القرآن و نصوص العلماء، ص 134-123، براي آگاهي از ديدگان موافقان ترجمه رجوع شود به:
شيخ مصطفي المراغي، بحث في ترجمة القرآن الکريم و احکامها.
محمد فريد وجدي، الادلة العلمية في جواز ترجمة معاني القرآن الي اللغات الاجنبية.
و نيز در مورد آراي مخالفان مراجعه شود به:
اديب محمد ههيادي ترجمة القرآن الکريم غرض للسياسة و فتنة في الدين.
محمد مصطفي الشاطر القول السديد في حکم ترجمة القرآن المجيد. و در زبان فارسي، براي اطلاع از نظرات طرفين، مراجعه شود به:
محمود راميار، تاريخ قرآن، ص 648-625.
12. سلطان عبدالحميد دوم، ترجمه قرآن را به زبان ترکي مطلقاً ممنوع کرده بود، ولي پس از اعلان قانون اساسي ترکيه در سال 1908، بعضي از نويسندگان ترک ترجمه ي آن را آغاز کردند و اولين ترجمه، از « ابراهيم حلمي » است؛ دائرة المعارف قرآن کريم، گردآوري از شيخ حسن سعيد، ج1، ص 28، مقاله محمد يوسف اريکسون و دکتر محمدعلي نجفي ( از سويس ).
13. lodovico marraccio
14. vefu Tataiun
15. Marracci.
16. ابوعبدالله زنجاني، تاريخ القرآن، ص 69. در ترجمه فارسي اين کتاب، مترجم نام 15 خاورشناس معروف که قرآن و بعضي از تفسيرها را ترجمه و يا چاپ کرده اند، ذکر کرده است. ر.ک: تاريخ القرآن، ص 123 تا 127. اين کتاب با مقدمه و شرح زندگي مؤلف و مترجم، به همت محقق عالي قدر، مرحوم واعظ چرندايي چاپ شده است.
17. Roboert of ketton.
18. ketton
19. Peter the venerable
20. Clouny
21. Montecroce
22. مجموعه باپيلياندر با مقدمه مارتين لوتر، در سه مجلد چاپ شده است. رساله رديه کاردينال نيکوکلاس کوساني، نيز ضميمه همين مجموعه است.
23. محمد خاتم پيامبران، ج2، ص 218-220.
24. دکتر اکمل الدين احسان اغلو، مقدمه عربي بيليوگرافي جهاني ترجمه هاي قرآن، ص 25.
25. Bibliothegue de Larsenal
26. تحقيقات اسلامي، سال دوم، ش1، مقاله ج- د پيرستن، ص 6.
27. ترجمه دکتر محمود راميار، در آستانه قرآن، مقدمه رژي بلاشر بر قرآن مجيد، ص 293 و 294.
28. دکتر محمود راميار، تاريخ قرآن، ص 654.
29. A. of toledo
30. Gerber de Roblee
31. Andrea Arrivabne
32. تاريخ قرآن، ص 655، تحقيقات اسلامي، ص 7 و در آستانه قرآن، ص 293.
33. Solomon Schweigger
34. شيخ حسن سعيد، دائرة المعارف قرآن کريم، ج1، ص 23، و محمد يوسف اريکسون و دکتر محمدعلي نجفي، قرآن و ترجمه هاي آن.
35. Andrere Duryer
36. Alexander Ross
37. Grorge Sale
38. Nallino
39. Ludovico Marraci
40. جواد سلماسي زاده، تاريخ سير ترجمه قرآن در اروپا و آسيا، ص 86. اين کتاب که ظاهراً تنها کتاب به زبان فارسي در اين زمينه است، داراي نواقصي است که اي کاش مترجم محترم آن، به تکميل آن مي پرداخت و خلأيي را پر مي کرد.
41. دکتر حميدالله شخصيت علمي اسلامي برجسته اي است که ساليان دراز در غرب به نشر انديشه اسلامي پرداخته است. وي که به زبان هاي: اردو، هندي، آلماني، فارسي، انگليسي، فرانسه و عربي تسلط کامل دارد، داراي آثار محققانه اي است مثل: ترجمه کامل قرآن مجيد به زبان فرانسه، رسول اکرم در ميدان جنگ، ( ترجمه مرحوم سيد غلامرضا سعيدي ) قرآن در هر زبان، و مجموعه الوثائق السياسية به فارسي نيز ترجمه شده است.
42. وي در مقدمه ي چاپ هشتم به زبان فرانسه. 86 نوع ترجمه به زبان انگليسي را با مشخصات کامل ذکر مي کند، ولي در نامه اي که بعد از آن به اين جانب نوشته اند، اين تعداد را هم اکنون بالغ بر يک صد نوع مي داند.
43. Ouran in Every Language
44. Bibliography
45. در مصاحبه هاي دکتر حميدالله با مطبوعات اسلامي، از جمله هفته نامه « راديانس » چاپ دهلي نو و ماهنامه « المسلمون » چاپ ژنو، اين مطلب آمده است.
46. براي تفضيل نک: مقدمه دکتر حميدالله بر ترجمه قرآن مجيد به زبان فرانسه، ص 1.
زبان |
تعداد ترجمه ها |
توضیحات |
افریقایی |
5 |
ریشه های هلندی- آلمانی دارد و در افریقای جنوبی مورد استفاده است. |
آلبانی |
4 |
|
خمیادو |
36 |
اسپانیولی |
آلمانی |
46 |
|
انگلیسی |
86 |
مجموعه ترجمه ها در انگلیس، امریکا و کشورهای اسلامی |
آراگونی |
1 |
اسپانیولی |
باسکی |
1 |
منطقه ای زیر نفوذ اسپانیا |
بوهیمی |
5 |
زبان معروف چکسلواکی |
بوسته- سربی |
7 |
مناطق مسلمان نشین یوگسلاوی |
برتون |
2 |
زبان محلی یکی از استان های فرانسه |
بلغاری |
2 |
|
کاتالانی |
2 |
زبان فنلاندی های مقیم شمال شرقی اسپانیا |
دانوبی |
4 |
زبان اطراف رودخانه دانوب |
اسپانیایی |
19 |
|
اسپرانتو |
5 |
زبان معروف بین المللی |
استونی |
1 |
|
فنلاندی |
2 |
|
فرانسه |
36 |
ترجمه ها توسط فرانسوی ها و مسلمانان |
گالیک |
1 |
قسمتی از خاک انگلستان |
یونانی |
5 |
|
هلندی |
7 |
|
مجارستانی |
6 |
|
ایرلندی |
2 |
|
ایسلندی |
1 |
|
ایتالیایی |
12 |
|
لاتین |
43 |
|
لیتوانی |
1 |
|
نروژی |
2 |
|
لاپلاندی |
1 |
لهجه محلی نروژی |
فلاتی |
3 |
منطقه ای از آلمان |
لهستانی |
6 |
|
پرتغالی |
6 |
|
پرووانسی |
1 |
زبان مردم منطقه ای از فرانسه |
رومانی |
1 |
|
رومانشی |
1 |
زبان بخشی از سوئیس |
اسلوانی |
1 |
زبان مردم بخشی از چکسلواکی |
سوئدی |
6 |
|
ترکی |
33 |
ترجمه ترکی با حروف لاتین |
فینویس |
1 |
بخشی از فنلاند |
فریزین |
3 |
گویشی در اروپای غربی |
جدش ( یدش ) |
1 |
زبان یهودی- آلمانی که قرار بود جانشین زبان عبری شود، از نیمه دوم قرن 18 انحصاراً زبان یهودیان اروپای شرقی شد. |
لولاندز |
1 |
زبانی در میان مردم لوکزامبورگ، هلند، بلژیک و فرانسه |
ولاپوک |
1 |
|
روسی |
11 |
|
منبع مقاله :
صاحبي، محمدجواد؛ (1392)، شناخت نامه ي تفاسير: مقالاتي در شناخت تفاسير قرآن کريم، قم: بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميّه قم )، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}