سيري در منظومه تربيتي- اخلاقي امام رضا (ع) (1)
مقدمه
موضوع تمامي رسالت هاي آسماني انبياء الهي، انسان و تربيت همه جانبه او براي نيل به كمالات بوده، تا بتواند در پرتو تزكيه (2) و تعليم، آيينه تمام نماي اسماء و صفات الهي باشد و كوس خليفة اللهي را سر دهد. تربيت امري است كه در انسان امكان تحقق و ظهورش وجود دارد چه آن كه اگر او تربيت پذير نمي بود، ارسال رُسل و انزال كتب از يك سو و بهره مند كردن او از نعمت بزرگ عقل از سوي ديگر، لغو و عبث مي نمود در حالي كه برنامه تربيت انسان با تدبير حكيمانه حضرت حق عزوجل، تهيه و با تلاش انبيا و اولياء به اجرا درآمده است. در آيات نوراني قرآن روايات گران سنگ معصومان (عليهم السلام) به حوزه هاي تربيت و اخلاق توجه زيادي شده است تا جايي كه در نبوي معروف، غايت بعثت شمرده شده است « انّما بعثت لأتمّم مكارم الاخلاق » نظام تربيتي اسلام داراي اصول و مباني مستحكم و منطقي است كه اين اصول و مباني در سيره نبوي و ائمه اطهار (عليهم السلام) متجلي شده و در موارد مختلف بروز و ظهور يافته است درباره سيره شناسي معصومان آثار پژوهش فراواني به وسيله پژوهشگران تهيه و به چاپ رسيده است لكن جامعه بشري به طور عام و جوامع اسلامي به طور خاص پيوسته نيازمند تكرار و تذكرند، همان گونه كه قرآن كريم اين مهم را براي مؤمنان سودمند برشمرده است(3) و نيز آن را با اسلوب قصري وظيفه رسول خدا دانسته است(4). از اين روي، بايسته است همواره، سيره شناسي معصومان در دستور كار نظام آموزشي و تربيتي ما قرار گيرد تا طي دوره اي مبارك، جامعه اي نوراني پديد آيد و نيز بسيار شايسته و بايسته است كه روايات تربيتي معصومان و به ويژه امام رضا (عليه السلام) مورد كاوش قرار گرفته و با الگو گيري از رويكرد اخلاقي و تربيتي آن امام همام كه در جاي جاي زندگي پر بركت ايشان تبلور داشته، نظام تربيتي اهل بيت شناخته و شناسانده گردد.به راستي كه مدرسه تربيتي امام رضا (عليه السلام) برگرفته از اصول و آموزه هاي وحياني است و به يقيني ائمه طاهرين، رسول خدا را در تمام اعمال خويش اسوه و قدوة قرار داده اند (5) و به يقين سيره اهل بيت عيناً همان سيره و سنت نبوي است چه آن كه آنان جملگي از آبشخور وحي سيراب شده اند كه امام سجاد (عليه السلام) فرموده است:« لكنّا واحد من نور واحد » (6) و ما نيز مأمور الگوگيري از سنت و سيره آنانيم.(7)
آري، امامان معصوم هريك مصداق انسان كامل است كه مجلي و مظهر تمام اسماء حسني و صفات علياي الهيه اند كه با توجه به مقتضيات هر عصري و نيز قابليت ها و ظرفيت هاي موجود در هر دوره، صفت يا صفاتي از آنها در وجود آنان تجلي مي يابد تا آنان كه خواهان هدايت و تربيت اند، راه را از چاه بازشناسند و از ظلمات به نور رهنمون گردند، مطالعه سيره رضوي گوياي اين حقيقت است كه تربيت به عنوان يك اصل كلي با زيرمجموعه اي فراگير در حوزه هاي اخلاق فردي، خانوادگي، اجتماعي- سياسي و ... در دستور كار آن حضرت بوده است و در دوره هاي مختلف زندگي ايشان موردتوجه آن امام عزيز و رئوف بوده، چه در مدينه و چه خراسان، و لحظه اي آن امام همام از تحقيق اين رسالت مهم غافل نبوده اند، از اين رو، بايسته مي نماياند كه پيش از ورود در ذكر روايات و احاديثي در سيره اخلاقي و تربيتي امام رضا (عليه السلام) به مفهوم شناسي و واژه شناسي برخي از واژگان بپردازيم.
1. مفهوم شناسي سيره
سيره از ماده سير به وزن فعلة است و به معناي حركت، رفتن، راه رفتن، نوع راه رفتن و نوع رفتار است.و سيره در اصطلاح عبارت است از سبك رفتار و نحوي سلوك در ميان مردم و منهج رفتاري هركسي در زندگي.
به عبارتي ديگر: سيره يعني روش برگزيده هر انساني در زندگي فردي و اجتماعي اش، كه شامل مجموعه اي است از اقوال، افعال و تقارير او.
و به بيان ساده تري: آنچه كه از يك انسان در مراحل مختلف زندگي صادر مي شود سيره او تلقي مي شود.
و طبق نكات پيش گفته، سيره امام رضا (عليه السلام) يعني روش و نوع رفتار و كردار آن امام در مراحل مختلف زندگي و نيز شيوه برخورد و تعامل امام رضا (عليه السلام) و سلوك ايشان در ابعاد فردي، اخلاقي، اجتماعي و... كه اصطلاحاً شايد بتوان آن را مترادف واژه سنت بدانيم كه درباره آن گفته اند: سنت مجموعه اي است از قول، فعل و تقرير انسان معصوم. بنابراين سيره و سنت رضوي يعني كلمات، روايات و اعمال و تأييدات و تقريرات امام رضا (عليه السلام) در رويارويي با حوادث مختلف و عرصه هاي متفاوت زندگي.
2. واژه شناسي اخلاق
واژه اخلاق بر وزن افعال، واژه ايي است عربي كه جمع واژه خُلق است كه بر ويژگي هاي نفس انساني اطلاق مي گردد.برخي از لغت شناسان بر اين باورند كه اخلاق جمع مكسر خُلق يا خَلق است كه داراي دو معني است: 1- نرمي و صافي و اندازه 2- هيأت و شكل(8).
پژوهش ها حاكي از آن است كه دو كلمه خُلق و خَلق در اغلب موارد در معناي تقدير و شكل و اندازه اشياء به كار مي رود و معناي اول كاربرد اندكي دارد. اخلاق از ريشه ي خُلق هم به معناي حظّ و بهره مشخص است. برخي از لغت شناسان نيز بر اين عقيده اند كه خَلق و خُلق هر دو به يك معني هستند، اما خَلق به اشكال و هيأت هايي اختصاص يافته كه با چشم مي توان آنها را ديد، ولي خُلق به خوي و سجايايي اطلاق مي شود كه با بصيرت و چشم دل ادراك مي شوند.(9)
3. اخلاق در اصطلاح
خُلق ملكه اي نفساني است كه موجب مي شود به سادگي و بدون نياز به تأمل و انديشه ورزي افعال خاصي از انسان صادر شود.خُلق حَسَن يعني صفات نفساني ثابت و نيكو و خُلق سييء يعني صفات نفساني ثابت قبيح.
خُلق حَسن فضيلت است و خلق بد، رذيلت نام دارد. بنابراين، اخلاق از ريشه خلق، بهره مندي از فضائل و رذايل است؛ زيرا همان گونه كه گفته شد، فضائل يا رذايل، اخلاقي هستند كه حالت و ملكه نفساني را در انسان ايجاد مي نمايند.
و دانشي كه به انسان مي آموزد چگونه روابط چهارگانه: با خدا، با خويشتن، با طبيعت و با هم نوعان را تنظيم نمايد، تا به هدف غايي از آفرينش خود كه عبوديت خدا و نيل به كمالات است، دست يابد، دانش اخلاق نام دارد.
4. مفهوم شناسي تربيت
تربيت مصدر باب تفعيل است از ريشه رَبا يربُو. ( ربيّ الوَلَد ) يعني فرزند را تغذيه كرد و رشد و نمو داد. پس رشد دادن، تغذيه نمودن، بالا بردن، پروراندن و... از معاني لغوي تربيت است.اما در اصطلاح به فعليت رساندن نيروهاي بالقوه در انسان است. تربيت فرايندي است كه نتيجه اش تغيير رفتار در انسان است ( اعم از رفتار ظاهري و باطني ) و نيز كسب هنجارهاي مورد قبول در انسان است. تربيت امري است تدريجي و نه دفعي، كه با فراهم آوردن بسترها و زمينه هاي لازم، توانمندي هاي بالقوه در انسان به توانايي بالفعل مبدل مي شود.
5. شخصيت الهي امام رضا (عليه السلام)
امام علي بن موسي ملقب به رضا، هشتمين امام از ائمه دوازده گانه اهل بيت (عليهم السلام) است. كنيه آن امام، ابوالحسن است و از آنجا كه كنيه امام كاظم (عليه السلام) نيز ابوالحسن بود، از اين رو به امام رضا (عليه السلام)، ابوالحسن ثاني گفته اند. براساس روايتي از شيخ صدوق رحمه الله، سبب نام گذاري امام هشتم به رضا اين است كه هم دشمنان و هم دوستان به ولايت عهدي او رضايت دارند و اين امر براي هيچ يك از پدرانش فراهم نشده بود. ( رضي به المخالفون من اعدائه كما رضي به الموافقون من اوليائه و لم يكن ذلك لاحد من آبائه (عليه السلام) فلذلك سمّي من بينهم بالرضّا... ) (10)امام رضا (عليه السلام)، مظهر و مجلاي اسماء و صفات الهي بوده كه مظهريت علم و رأفت بيش از ديگر صفات معروف گشته است به همين روي به ايشان عالم آل محمد و رئوف لقب داده اند.
صفت رأفت در جايي به كار مي رود كه انسان داراي اين وصف عليرغم بي مهري و جفاي ديگران، با آنان مدارا كرده و به آنان مهرورزي مي نمايد.
درباره جايگاه بلند علمي آن امام همام همگان از دشمنان و دوستان اذعان نمودند براي نمونه: مأمون عباسي گفته: « ما اعلم احداً افضل من هذا الرجل علي وجه الأرض » من هيچ كس را در روي زمين عالم تر از اين مرد ( امام رضا (عليه السلام) ) نمي شناسم.(11)
و يا همو در پاسخ به اعتراض عباسيان در گزينش امام رضا (عليه السلام) به وليعهدي گفت:« ما بايع له المأمون الا مستبصراً في امره، عالماً بانّه لم يبق احدٌ علي ظهرها ( الارض ) ابين فضلاً و لا اظهر عفّةً و لا اورع و رعاً و لا ازهد زهداً في الدنيا و لا اطلق نفساً و لا ارضي في الخاصّة و العامة و لا اشدّ في ذات الله منه .»(12)
يعني مأمون در حالي با علي بن موسي بيعت كرد كه در شايستگي او انديشه كرده و مي داند كه در روي زمين كسي با فضيلت تر، پاكدامن تر، پرهيزكارتر، پارساتر، آزادتر، خوشنودتر و محكم تر از او در راه خدا وجود ندارد.(13)
ابوالصلت هروي، درباره امام رضا (عليه السلام) مي گويد:«ما رأيت اعلم من علي بن موسي الرضا و لا رآه عالم الا شهد له بمثل شهادتي »(14) ( من كسي را داناتر از علي بن موسي نديدم و هر دانشمندي كه در اين دوران او را ديده مانند من، اعتراف به داناتر بودنش داشت. )
مرحوم شيخ مفيد درباره شخصيت امام رضا (عليه السلام) نوشته است:
« و كان الامام القائم بعد ابي الحسن موسي بن جعفر ابنه أباالحسن علي بن موسي الرضا لفضله علي جماعة اخوته و اهل بيته و ظهور علمه و حلمه و ورعه و اجتماع الخاصة و العامة علي ذلك فيه و معرفتهم به منه. »(15)
پس از امام كاظم، پسرش ابوالحسن الرضا (عليه السلام) امام مسلمانان بود، زيرا او از همه برادران و اهل بيتش برتر بود و علم و حلم و زهدش بر همگان روشن و شيعه و سني در اين جهت اتفاق داشتند و آن حضرت را به وجود اين فضائل مي شناختند.
و امام كاظم (عليه السلام) تمام اولاد و خويشان را به مراجعه به امام رضا (عليه السلام) دعوت مي كند: « هذا اخوكم علي بن موسي عالم آل محمد، سلوه عن أديانكم. و احفظوا ما يقول لكم، فانّي سمعتُ ابي جعفر بن محمد يقول لي: انّ عالم آل محمد لفي صلبك و ليتني ادركته فإنّه سمّي اميرالمؤمنين »(16).
( اين برادر شما علي بن موسي، عالم آل محمد (صلي الله عليه و آله) است. از او درباره ي امور ديني خويش بپرسيد و آن چه مي گويد به خاطر بسپاريد، زيرا از پدرم جعفر بن محمد شنيدم كه به من فرمود: عالم آل محمد (صلي الله عليه و آله) در صلب توست و آرزوي من است كه او را ديدار نمايم، او اميرالمؤمنين ناميده مي شود. )
امامي كه ما در پي شناخت سيره و سنت او هستيم، خود درباره جايگاه امام و اسوه امت اسلامي مي فرمايد: « انّ الإمامة زمام الدّين، و نظام المسلمين، و صلاح الدّنيا و عزّ المؤمنين و اسّ الاسلام النّامي، و فرعه السامي، بالامام تمام الصلاة و الزكاة و الصيام و الحج و الجهاد و توفير الفي و الصدقات و امضاء الحدود و الاحكام و منع الثغور و الاطراف و الامام يحلّل حلال الله و يحرّم حرام الله و يقيم حدود الله و يذبّ عن دين الله و يدعو الي سبيل ربّه بالحكمة و الموعظة الحسنة »(17).
( امامت، زمام دين و باعث تحكيم نظام مسلمانان و صلاح دنيا و عزت مؤمنان است، امامت اساس پوياي اسلام و شاخه بلند و والاي آنست. )
كمال نماز و زكات و حج و روزه و جهاد و زياد شدن غنائم و صدقات و اجراي حدود و احكام و نگه داري مرزها به وسيله امام است. امام حلال و حرام را براي مردم بيان مي كند و حدود الهي را برپا مي دارد و از دين خدا دفاع مي نمايد و مردم را از راه حكمت و موعظه نيكو، به راه خدا دعوت مي كند.
6. سيره تربيتي رضوي
راهبرد تربيت و تربيت اخلاقي در آيات و روايات بر اصول و مباني ويژه اي استوار است كه برخي از اين اصول عبارتند از:- اختيار و انتخاب آگاهانه ي انسان در افعال و اعمالش براي دستيابي به تكامل اخلاقي. اساساً تكامل روحي انسان بر اثر افعال اختياري انسان است. در حاق روح انسان گرايش به كمال نهادينه شده است كه به صورت اراده ظهور مي يابد.
- همواره ميان فعل اختياري انسان و نتيجه اش، رابطه ضرورت برقرار است؛ يعني نتايج افعال اختياري معلول فعل اختياري است و فعل اختياري نسبت به آنها ضرورت بالقياس دارد.
- كه اين اصول و ديگر مباني تربيتي- اخلاقي در سيره تربيتي رضوي نيز مشهود است كه همه و همه براي پرورش فضائل اخلاقي در انسان است تا انسان در مسير كمال كه علت غايي خلقت است قرار بگيرد. نكته مهم اين است كه راز شريعت اسلامي و آداب و احكام الهي تماماً تكامل انسان و خلود اوست كه اين مهم به جز كسب و تجلي اخلاق فاضله نيست و از آن جايي كه اسلام در تمام زواياي پيدا و پنهان وجودي انسان داراي احكام است به تمام نيازهاي دنيايي و آخرتي، جسمي، روحي، فردي و اجتماعي و... توجه تام شده است و در هر حوزه داراي اصول و برنامه است كه اين برنامه با اصول و مباني آن در سيره تمام معصومان و از جمله در سيره رضوي تبلور يافته است. اين اصول از نبي خاتم تا وصي خاتم داراي وحدت است. بدين معني كه آن چه كه توسط نبي اعظم تأييد يا طرد شده، عيناً توسط اولياء الهي بعد از ايشان نيز تأييد يا طرد شده و اين گونه نبوده كه يك اصلي نزد امامي طرد و نزد امام ديگري تأييد شده باشد.
براي نمونه افزودن بر اصول پيشين گفته كه حاكم در مدرسه تربيتي ائمه است، اصول ديگري نيز ثابت و استوار است مانند: اصل فطرت، اصل توحيد و حاكميت همه جانبه الهي، اصل قضا و قدر، اصل تسليم بودن در برابر مقدرات الهي، اصل لزوم سعي و تلاش و عمل و نقش جدي عمل در ايمان، اصل اطاعت و بندگي خدا، اصل لزوم توجه به معاد، اصل خلوص، اصل عقلانيت، اصل كرامت انسان و...
همان گونه كه پيش تر يادآور شديم، تربيت به معناي فراگير آن؛ يعني جهت دهي استعدادهاي موجود در آحاد جامعه به سوي بالفعل شدن، اساس كار ائمه و سيره رضوي بوده است. تربيت رضوي يعني جهت دهي و هدايت استعداد افراد به سمت و سوي كمالات ديني و مظاهر اسلامي كه در واقع كمالات الهي انسان است. تمام تعاملات و افعال و اقوال رضوي، اسوه اي كامل براي هدايت و جهت دهي توانمندي هاي بالقوه مردم در تمام سطوح بوده، اين معني از تربيت، معناي عام آن است لكن تربيت در معناي خاص خود، حضور عوامل ديگري چون خانواده، حكومت و... را نيز مي طلبد.
براي نمونه، تربيت به معناي خاص، هدايت و جهت بخشي به استعدادهاي موجود در اولاد است به وسيله پدر و مادر كه امروزه با توجه به مدنيت بشر و جوامع بشري كه بالضروره دست به تقسيم كار زده اند، اين وظيفه به مراكز آموزشي سپرده شده، اما وجود اين ضرورت به معناي جواز كناره گيري خانواده و شانه خالي كردن از اين مسؤوليت سترگ نيست.
در سيره رضوي به تبع سيره نبوي و اجداد طاهرينش، از نقش بي بديل خانواده ( پدر و مادر ) در تربيت فرزندان چشم پوشي نشده است و كلمات نوراني امام رضا (عليه السلام) و به طور كلي سيره نوراني وي راهنماي تربيت فرزندان در جوامع اسلامي است و ما در اين مقام نكاتي را از سيره عملي امام رضا (عليه السلام) با رويكرد تربيتي برگزيديم كه در ساحت تربيت فرزندان بسيار مهم است:
7. تربيت قبل از ولادت فرزند
1-7. لزوم ازدواج با همسر صالحه و صالح
تأكيد اسلام بر ازدواج و اهميت آن معروف و مشهور است و در روايات ازدواج را تبعيت از سنت نبوي و موجب احراز نيمي از (18) ايمان برشمردند و طبق نقل مرحوم صاحب وسايل الشيعه، زني به حضور امام صادق (عليه السلام) رسيد و گفت: خدايت صلاح و سداد افزايد، من زني تارك دنيايم. امام فرمود: منظورت از ترك دنيا چيست؟ گفت: شوهر اختيار نكردم، امام فرمود: چرا؟ گفت: براي اجر و ثواب. امام فرمود: بازگرد، اگر مجرد ماندن فضيلت بود فاطمه ي زهرا (عليها السلام) از تو سزاوارتر بود. كسي نمي تواند در فضائل بر حضرت زهرا (عليها السلام) پيشي گيرد.(19)امام رضا (عليه السلام) نيز در دعوت به ازدواج كه مقدمه اي براي حصول فرزند است فرمودند:« من سعاة المرء الزوجة الصالحة » (20) ( از سعادت مرد اين است كه همسري شايسته و نيكوكار داشته باشد. )
در نظام تربيتي رضوي گام نخست براي ارائه فرزند صالح به جامعه گزينش زوجه ي صالحه است. مرد بايد همسري عفيف و صالح برگزيند زن هم بايد شوهري صالح بيابد. اين جاست كه ضرورت دقت در انتخاب عروس و داماد خود را مي نماياند. در اين نظام، همسر صالح بالاترين سرمايه است.
صفوان بن يحيي از امام رضا (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود:« ما أفاد عبد فائدة خيراً من زوجة صالحة اذا رآها سَرَّتهُ و إذا غاب عنها حفَظَته في نفسها و مالُه »(21) ( هيچ سودي براي مرد بهتر از همه صالح و عفيف نيست كه با ديدن او خوشحال شده و در غيابش پاكدامن بوده و اموالش را محافظت مي نمايد ) همان گونه كه اشاره شد، اين اهتمام در دو طرف بايد ملاحظه شود و اختصاص به گزينش زن صالح ندارد، بلكه در انتخاب مرد صالح و داماد صالح نيز بايد اهتمام ورزيد. حضرت رضا (عليه السلام) در پاسخ به نامه حسين بن بشار واسطي كه از خواستگار بداخلاق دخترش مي پرسد، مي نويسد: « لا تزوجّه ان كان سيي الخُلق »(22) ( اگر بداخلاق است، دخترت را به ازدواجش درنياور. )
2-7. اهتمام به ايام بارداري
در نظام تربيتي رضوي جايگاه تغذيه مادي در كنار تغذيه روحي و معنوي بسيار والا و مهم است و نقش مهمي در تربيت اولاد صالح دارد.طبق نقل كليني: محمد بن سنان از امام رضا (عليه السلام) نقل كرده كه فرمودند: « اطعموا حُبالاكُم ذَكَر اللّبان، فانَّ لك في بطنها غلامٌ خَرج ذكّي القلب عالماً شجاعاً و إن تكُ جاريةٌ حَسُن خَلقُها و خُلقُها »(23) يعني: به همسران باردارتان كندر بخورانيد، اگر فرزند پسر باشد پاكدل و عالم و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد خوش سيرت و خوش صورت مي گردد.
نكته قابل توجه در اين روايت اين است كه تغذيه مناسب مادي مي تواند در كنار تغذيه معنوي در صورت و سرشت فرزند اثر بگذارد.
8. تربيت بعد از ولادت
1-8. بوسيدن فرزند نشانه مهرورزي
انسان به شهادت آيه آغازين سوره الرحمن، با نام مبارك رحمان آفريده شده و وجود او سرشار از محبت به مبدأ هستي و مراتب آن است كه اگر از اين اصل نهادينه شده غفلت شود، اي بسا كه خسارت هاي جبران ناپذيري به دنبال خواهد داشت. نياز به محبت و مهرورزي كه از نيازهاي جدي انسان است در تمام دوره هاي عمر انساني مورد توجه نظام تربيتي معصومان و به ويژه سيره رضوي بوده است. طبق پژوهش هاي انجام شده مادراني كه در دوره بارداري با الفاظ محبت آميز با جنين خويش سخن گفته اند، بعد از تولد، فرزندان سالم تر، شاداب تر و باهوش تري را مشاهده كرده اند و عكس اين هم به اثبات رسيده است(24). در سيره رضوي يكي از مظاهر مهرورزي به فرزند بوسيدن اوست. اين سيره در سنت نبوي نيز مسبوق است كه در حديث نبوي آمده است: فرزندان خود را بسيار ببوسيد، زيرا براي شما در هر بوسيدن درجه اي است. )(25)در سيره ي عملي نبوي هم آمده كه امام حسين (عليه السلام) را كه كودكي خردسال بوده در آغوش مي گرفت و مي بوسيد.(26)
در روايات امام رضا (عليه السلام) هم نقل شده كه فرمود: مادر مي تواند لب هاي فرزندش را ببوسد.(27)
2-8. توسعه مادي براي عيال ( زن و فرزند )
امام رضا (عليه السلام) فرمود: بر اشخاص توانا لازم است كه زندگي راحتي را براي زن و فرزند خويش به وجود آورند.(28)بديهي است كه تأمين نيازهاي عاطفي كودك و نيز ظاهري و مادي او زمينه ساز بهداشت روحي و رواني آينده اوست براي ورود مناسب در جامعه و ايفاي نقش سازنده در آن و او را نسبت به تهديدهاي بيروني ( بيرون از خانه ) ايمن مي سازد و اصل مهم اعتماد را در روابط خانوادگي ( ميان او و اعضاي خانواده ) برقرار و مستحكم مي سازد.
3-8. گفتن اذان و اقامه در گوش هاي نوزاد
در كتاب فقه الرضا ( نسبتش به امام محل اختلاف بوده، لكن مطالب آن مطابق سيره نبوي و ائمه اطهار است ) آمده است كه امام رضا (عليه السلام) فرمود: « إذا وُلِد مولودٌ فإذّن في أذنه الأيمن و اَقِم في أذنه الأيسر » (29) شنيدن كلمات اذان و اقامه در آغاز تولد، هماهنگي فطرت پاك و الهي انسان با شريعت مقدس را مي رساند، فطرتي كه بايد از آغاز ورود به اين نشأة محفوظ بماند و هدايت گردد.4-8. حق بهره مندي از نام نيك
گام مهم ديگر در تربيت بعد از تولد گزينش نام پسنديده براي فرزند است، پوشيده نيست كه نام نيكو چقدر در روابط متقابل اجتماعي اثرگذار است. نام نيک سبب سربلندي و عزت مندي فرزند در ميان همسالان اوست و عكس آن نيز صادق است كه نام قبيح سبب سرشكستگي فرزند مي شود.نمونه هايي چند در سيره تربيتي رضوي در اين باره به شرح زير نقل مي شود:
- سليمان جعفري به نقل كليني مي گويد: از امام رضا (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: « لا يدخل الفقر بيتاً فيه اسم محمد أو أحمد أو علي أو الحسن أو الحسين أو جعفر أو طالب أو عبدالله أو فاطمة من النساء » (30)
( فقر و تنگدستي وارد خانه اي نخواهد شد كه در آن خانه نام محمد يا احمد يا علي يا حسن يا حسين يا جعفر يا طالب يا عبدالله يا فاطمه باشد. )
و نيز فرمود:« و سَمّه يوم السابع و اختنه و اثقُب اذنه و احلق رأسه وَزن شعره بعد ما تجففه او بذهبٍ و تصدّقَ بها و عُقّ عنه كل ذلك يوم السابع » در روز هفتم بر او نامي بنه و فرزند پسر ختنه شود و موي سرش تراشيده شود و به اندازه ي موي تراشيده شده طلا يا نقره صدقه دهيد و در همان روز هفتم حيواني را عقيقه نماييد و به فقرا دهيد.
اين توصيه ها براي محافظت از كودك و ايجاد بستري براي تربيت صحيح است و درواقع به منزله بيمه عمر كودك به شمار مي آيد.
- در روايتي ديگر اهميت نام گذاري مطرح شده، فردي از امام رضا (عليه السلام) پرسيد: چرا اعراب اولادشان را به نام هاي سگ و يوزپلنگ و پلنگ و... نام گذاري مي كردند؟ امام فرمود: اعراب مردان جنگ و كارزار بودند. اين اسم ها را بر فرزندانشان مي نهادند تا هنگام صدا زندن در دل دشمنان ترس و دلهره بيندازند. (31)
بنابراين ميان اسم و مسمّي ارتباط برقرار مي شود و اثر رواني مي نهد، افزون بر اين نام ها در مخاطبان هم اثر سلبي يا ايجابي به جاي مي نهند.
- و نيز در روايات آمده که در حضور امام رضا (عليه السلام) نام شاعري برده شد و يکي از حاضران او را به کنيه اش خواند امام فرمود: اسم شاعر را بگو و از ذکر کنيه اش خودداري نما، خداوند فرمود: « مردم را به لقب بد نخوانيد » (32) شايد براي مرد شاعر اين کنيه اش چندان خوشايند نباشد. (33)
نکته ظريف در اين روايت عنايت امام جامعه به آبروي افراد در مواطن مختلف است. نگاه تيزبين امام معصوم هرگز غافل از هدايت مردم و مراقبت از آنان نيست. امام رضا (عليه السلام) همان گونه که در حديث طولاني ( مسند الامام الرضا ) (34) درباره ي جايگاه امام فرمود که: امام پدري مهربان براي امت است، در اين مقام پدرانه و با مهرورزي به تربيت امت پرداخته است تا سلامت رواني آحاد جامعه محفوظ بماند.
پي نوشت ها :
1.عضو هيأت علمي دانشگاه علوم اسلامي رضوي.
2.ال عمران/163، جمعه/2.
3.( فذكّر فانّ الذكري تنفع المؤمنين ).
4.( انما انت مذكر ).
5.احزاب/21، نهج البلاغه، خ94.
6.مجلسي، 1403ق، ج26، ص 16.
7.نهج البلاغه، خ110.
8.ابن فارس، 1387، ص 16.
9.راغب اصفهاني، 1412، ص 159؛ غزالي، 1351، ج3، ص 52.
10.صدوق، 1363، ج1، ص 13.
11.مفيد، 1413، ج2، ص 261.
12.ابن طاووس، بي تا، ص 279.
13.( و الفضل ما شهدت به الأعداء ).
14.طبرسي، 1417، ج2، ص 64.
15.اربلي، 1381ق، ج3، ص 107.
16.اربلي، 1381ق، ج3، ص 107.
17.صدوق، 1363، ج2، ص 197.
18.حرعاملي، 1409، ج14، ص 7.
19.حرعاملي، 1409، ج14، ص 84.
20.مجلسي، 1403، ج104، ص 103.
21.كليني، 1388ق، ج5، ص 327.
22.طبرسي، 1382ق، ص 203.
23.كليني، 1388ق، ج6، ص 23.
24.شرفي، 1389، صص 112-111.
25.مجلسي، 1403، ج13، ص 112.
26.تنكابني، بي تا، ج3، ص 61.
27.مجلسي، 1403، ج2، ص 345.
28.حرّاني، 1404، ص 442.
29.ابن بابويه، 1411.
30.كليني، 1388ق، ج6، ص 19.
31.حرعاملي، 1409ق، ج5، ص 115.
32.حجرات/11.
33.حرعاملي، 1409ق، ج5، ص 115.معمولاً كنيه براي احترام است، لذا احتمال قوي وجود دارد كه در اين داستان كنيه شاعر، قبيح بوده است.
34.عطاردي، 1406ق، ج1، ص 98، « الامام الانيس الرفيق و الوالد الشفيق و الاخ الشقيق ».
ايزدي، مهدي و...[ ديگران]، (1392)، ابعاد شخصيت و زندگي حضرت امام رضا (ع)، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}