نويسنده: دکتر سعيدرضا عاملي (1)




 

دو فضايي شدن مسائل اجتماعي و کدهاي اخلاقي(2)

مقدمه: ظهور فضاي دوم زندگي و ضرورت اخلاق

با پيدايش صنعت چاپ، فضاي دوم ارتباطي آغاز به کار کرد که فرد را به صورت روزانه در فضاي دوم قرار مي داد که از آن به فضاي رسانه اي تعبير مي شود. پيدايش راديو و تلويزيون، حلقه ي رسانه هاي توده اي را از رسانه ي نوشتاري به رسانه ي صوتي و تصويري توسعه داد و فضاي دوم را تحقق گسترده تري بخشيد. پيدايش رسانه هاي جديد، حلقه ي جديد شبکه هاي ارتباطي (کوواليک(3)، 2009) را ايجاد کرد که همه ي جامعه ي جهاني را به يکديگر متصل ساخت. به ميزاني که جمعيت متراکم تر با تنوع فرهنگي، ديني و قومي بيشتر در فضايي جمع شوند، به همان اندازه مسئله ي روابط اخلاقي اهميت بيشتري پيدا مي کند.
موضوع اخلاق و فناوري، اخلاق و رايانه (ميشم(4)، 1986؛ سامرز (5)؛ 1992؛ ادم (6)، 2001)، اخلاق و فناوري اطلاعات رايانه اي ( جونگ (7)، 2009 )، اخلاق مجازي ( فروهمن (8)، 2000؛ هايق و جونز (9)، 2005 )، اخلاق و اينترنت ( کلاين اون (10)، 1995؛ روگلا، لندزمن و روگلا (11)، 1995؛ مکولي (12)، 1997؛ شارضا، نورالهدايه و ياکينا محمد (13)، 2009 ) و اخلاق در فضاي مجازي، مورد توجه محققان بسيار زيادي بوده است و سابقه ي اين نگراني به پيدايش فراگير فناوري و انقلاب صنعتي ( هابسون (14)، 1997 ) باز مي گردد.
محيط هاي مجازي را که آسيب ها و امور غيراخلاقي مجازي در آنها به وجود مي آيند، مي توان به وبگاه ها و وب لاگ ها، اتاق هاي گپ و تالارهاي گفت و گو، شبکه هاي اجتماعي و دوست يابي، پست الکترونيکي و موبايل ها که پيامک و بلوتوث دريافت يا ارسال مي کنند، تقسيم کرد.
وبگاه ها اصلي ترين و گسترده ترين نماد فضاي مجازي به حساب مي آيند. گستردگي و اهميت آنها به حدي است که گاه با اينترنت به يک معنا گرفته مي شوند. علاوه بر وبگاه ها که بيشتر نمودي سازماني در فضاي وب دارند، وب لاگ ها چون پايگاه فرد محورانه اند نيز از گونه ي وبگاه ها به حساب مي آيند و بيشتر منعکس کننده ي فضايي شخصي و غير رسمي اند. اتاق هاي گپ و تالارهاي گفت و گو، از امکانات تعاملي وب است که پس از وبگاه ها مي توان گفت مهم ترين گونه ي فضاي مجازي به حساب مي آيند. سادگي و راحتي دسترسي و همچنين دامنه و گستردگي افرادي که در اين محيط ها به تعامل با يکديگر مي پردازند، عامل مهمي در جذب کاربران به استفاده از آن است.
شبکه هاي اجتماعي و دوست يابي نيز امروزه به طور گسترده اي مورد استقبال کاربران اينترنت و وب قرار گرفته اند. شبکه هاي اجتماعي همچون اتاق هاي گپ و تالارهاي گفت و گو امکان تعامل گسترده ي افراد با يکديگر را فراهم مي کنند، علاوه بر اينکه افراد در اين شبکه ها از ابزار ارتباطي ديگري نيز برخوردارند. در اين شبکه ها برخلاف اتاق هاي گپ، افراد براي بار دوم غير قابل دسترس نيستند. افراد در شبکه ي بزرگي از ارتباطات انساني درگير مي شوند که ممکن است مسائلي را براي آنها به وجود آورد. پست الکترونيکي به عنوان مهم ترين ابزار غير وبي اينترنت، مي تواند مورد مطالعه ي آسيب شناسانه قرار گيرد. پست الکترونيکي از پروتکل هاي مختلفي براي انتقال اطلاعات استفاده مي کند. در حال حاضر براي استفاده از پست الکترونيکي، ابزارهاي مختلفي وجود دارد که ممکن است موجب بروز آسيب هايي شود.
بازي هاي رايانه اي و برخط نيز به عنوان سرگرم کننده ترين بخش فضاي مجازي مي تواند محيطي مهم در مطالعه ي آسيب شناسانه ي اين فضا باشد. به ويژه بازي هاي تعاملي و به طور خاص تر بازي هاي تعاملي بر خط که کاربران علاوه بر اينکه با افراد بسياري درگير تعامل مي شوند، از آزادي عمل بيشتري براي حرکت و تعامل با ديگران و رايانه برخوردارند. موبايل به عنوان يکي از مهم ترين فناوري هاي ارتباطي فردي در مباحث آسيب شناسي، به تازگي مورد توجه قرار گرفته است. از جمله امکاناتي که موبايل به عنوان فناوري فردي در اختيار قرار مي دهد، پيامک، بلوتوث، امکان اتصال به اينترنت و ديگر ابزارهايي است که در ايران در دسترس نيست.
در اين مقاله به اختصار ظرفيت هاي مجازي، سپس رويکرد دو فضايي و تبيين پارادايمي روش نگاه به مسائل اجتماعي مورد بحث قرار مي گيرد و به ظرفيت ها و خصوصيات فضاي مجازي و اخلاق پرداخته مي شود. در بخش پاياني، کدهاي اخلاقي براي فضا تبيين و در بخش نتيجه گيري، به ابعاد واقعي و غير واقعي جرم و کدهاي اخلاقي پرداخته خواهد شد.

نگاه دوفضايي به مسائل اجتماعي و بازتعريف کدهاي اخلاقي

درک و بازتعريف کدهاي اخلاقي در فضاي مجازي، جدا از فضاي واقعي امکان پذير نيست، از اين رو جرم، آسيب و کدهاي اخلاقي در يک ظرف و محيط دو فضايي قابل درک و قاعده گذاري است. با اين نگاه بايد به پارادايم دوفضايي شدن توجه داشت.
پارادايم دوفضايي شدن جهان ( عاملي، 1382 الف؛ 1382 ب؛ 1382 ج؛ 1383؛ 1384؛ 2004 ) بر اين مبنا تأکيد مي کند که فهم واقعيت هاي فردي و اجتماعي با پارادايم هاي تک جهاني امکان پذير نيست. فهم جهان واقعي منهاي درک جهان مجازي و برعکس مطالعه ي جهان مجازي بدون توجه به متغيرهاي جهان واقعي، مطالعه و نگاه را گرفتار نوعي خطاي فهم مي کند ( عاملي، 1386 و 1388 ). از اين رو بايد متغيرها يا به عبارت روشن تر فرامتغيرهاي اساسي فضاي مجازي مورد توجه قرار گيرد تا با شناختي نسبي در مورد عامل هاي اصلي اين فضا تحليل هاي صحيحي ارائه شود.
مسائل فضاي ارتباطي جديد در هر سطحي تابعي از فرامتغيرهاي اساسي فضاي مجازي هستند. « فرامتغير » (15)، عاملي است که همه چيز را تحت تأثير قرار مي دهد. مسائل اجتماعي اين فضاي جديد نيز از اين تأثيرات مستثنا نيست. فرا متغيرهايي همچون « سريع شدن فضا »، « قابليت دسترسي دائم »، « فرامکاني » و « فرازماني »، « جهاني بودن »، « سيال بودن »، « تشديد واقعيت » و « چند رسانه اي بودن »، از جمله فرامتغيرهاي اين فضا هستند که زندگي در جهان دوم را و همچنين زندگي دوفضايي امروزه را تحت تأثير قرار مي دهند.
اين فضا، فضاي « سرعت » است. سرعت انتقال از اين سوي دنيا به آن سوي دنيا تنها به اندازه ي يک کليک زمان مي برد. همه چيز در فضاي مجازي متأثر از سرعت فوق العاده زياد آن است. سفر در فضاي فيزيکي به افراد فرصت تطبيق و هماهنگ شدن با شرايط جديد را مي دهد، اما در فضاي مجازي سرعت زياد حرکت از محيطي به محيط ديگر، فرصتي را در اختيار افراد براي تطبيق با شرايط تازه قرار نمي دهد. اين سرعت نه تنها در حرکت از فضاي محلي مجازي به فضاي جهاني مجازي معنا پيدا مي يابد، بلکه در اثرگذاري پديده هاي اين فضا بر افراد نيز تأثيرگذار است. مسائل اجتماعي در نگاه عام و آسيب هاي اجتماعي در نگاه خاص، به مثابه ي پديده هاي اين فضا نيز تحت تأثير اين فرامتغيرهاي فضاي مجازي قرار مي گيرند. آسيب هاي اين فضا، آسيب هاي سريع و آني اند. فاصله هاي وضعيت سلامتي و آسيب ديدگي در اين فضا ممکن است تنها يک کليک باشد.
« دسترسي دائم » نيز از ديگر فرامتغيرهاي اساسي فضاي مجازي است. فضاي مجازي، هميشه در دسترس است. نبود موانع فضاي فيزيکي زمان مندي و مکان مندي، استاندارد تازه اي از دسترسي در اين فضا ارائه کرده است؛ « استاندارد 24 در 7 » (16). دسترسي دائم به فضا، مسائلي را براي کاربران فراهم مي کند. آسيب هاي اين فضا نيز به عنوان يکي از برايندهاي اين فضا به دليل دسترسي دائم و " همه جا حاضر بودن " (17) اين فضاست.
« فرامکاني » و « فرازماني » نيز از جمله فرامتغيرهاي اصلي فضاي جديد زندگي هستند که همه چيز تحت تأثير آنها بازتعريف شده است. اين دو فرامتغير، ارتباط پيوسته اي با يکديگر دارند. فضاي مجازي، فضاي بي مرز است ( عاملي، 1386 ). بي مرز بودن اين فضا مانع از اندازه گيري آن همچون مکان در فضاي فيزيکي مي شود. در حقيقت، اين فضا را نمي توان همچون مکان در فضاي فيزيکي به صورت توپولوژيک اندازه گيري کرد ( ميهالاچي (18)، 2002: 293 ). با توسعه ي ظرفيت « مکان » به « فضا » و تمايز بين زمان کند و زمان سريع و يا به عبارتي « همزماني انتقال » تفاوت جدي بين آسيب در فضاي فيزيکي و آسيب در فضاي مجازي به وجود مي آيد ( عاملي، 1386 ). همان گونه که مکان در فضاي مجازي بازتعريف مي شود، زمان نيز معناي متفاوتي دارد. زمان مجازي با سرعت نور انطباق پيدا کرده است و حرکت ها به صورت لحظه اي صورت مي گيرد ( زانچتي (19)، 2002 ). در اين فضا به علت سرعت گرفتن ارتباطات و به عبارتي « ارتباط همه جا حاضر » يا « ارتباطات لحظه اي » و از سوي ديگر امکان دسترسي بدون مجوز در « فضاهاي ديگر »، زمان و مکان بي معنا شده است ( عاملي، 1383 ). مفهوم زمان در فضاي فيزيکي و مجازي به صورت ساختاري با يکديگر متفاوت است ( همان، 1387 ). اين تفاوت هاي ساختاري همان گونه که پيشتر گفته شد، همه چيز را تحت تأثير قرار مي دهد. مسائل و پديده هاي اجتماعي اين فضا و به طور خاص آسيب هاي اين فضا نيز متأثر از مفاهيم بازتعريف شده ي زمان و مکان در فضاي مجازي است.
« جهاني بودن »، فرامتغيري است که جزء ذاتي اين فضاست. بي مرز بودن، فرامکان و فرازمان بودن، اين فضا را فضايي جهاني ساخته است. فضاي مجازي، فضاي جهاني است، چرا که مرزها نامشخص است و در واقع محيط مجازي، " فضاي واحد (20) " است. فرايندهاي جهاني و محلي به شدت در اين فضاي تازه در يکديگر ذوب شده اند. فاصله ي بين خود و ديگري، تنها يک کليک است. گاه نيز خود تحت تأثير فرايندهاي جهاني گرايانه ي فضاي جديد در حقيقت ديگري مي شود. با نگاه دوفضايي، افراد در فضاي مجازي به طور مداوم در رفت و آمد ميان « جهان مجازي » و « محل فيزيکي » هستند. جهاني بودن اين فضا، امکانات فراواني براي کاربران و افراد فراهم آورده، ولي در عين حال مسائلي را نيز موجب شده است. تفاوت هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي در اين فضا کمتر از فضاي فيزيکي نمود دارند، ولي به دليل سرعت زياد حرکت در اين فضا و آشنايي سريع با ديگر فرهنگ ها، مشکلاتي براي افراد ايجاد کرده است.
« سيال بودن » از فرامتغيرهاي بالقوه ي فضاي مجازي و تابعي از استفاده از امکانات و ابزارهاي اين فضاست. اين فضا، فضاي حرکت سريع، محلي - جهاني و فرامکاني و فرازماني است. علاوه بر اينکه فرد در فضاي مجازي سيال است، اطلاعات و جريان اطلاعات نيز بسيار سيال است. قدرت زياد حرکت به فرد امکان جريان داشتن در فضا را مي دهد. فرد زماني ايران و در کليک بعدي در آمريکاست. به عبارت ديگر، مي توان گفت، اصل در اين فضا حرکت است و سکون استثناست.
« تشديد واقعيت » اشاره به اثري دارد که تحت تأثير خصايص ذاتي فضاي مجازي متوجه پديده ها، افراد و تعاملات اين فضا مي شود. « زالسيکي » (21) (1997) در کتاب روح فضاي مجازي (22) بيان مي کند که فضاي تندشده ي مجازي واقعيت متفاوتي را منتقل مي کند و واقعيت هاي شيشه اي را جلا و شکوه متأثر از صنعت بازنمايي مي بخشد.
« چند رسانه اي شدن »، يکي از مهم ترين فرامتغيرهاي فضاي رسانه اي جديد است. چند رسانه اي بودن اين فضا اثربخشي و همچنين شدت درگير شدن را به نحو چشمگيري افزايش مي دهد. اين فضا همچون تلويزيون، راديو، مطبوعات و کتاب، تنها يک يا دو حس را درگير نمي کند. اثربخشي زياد اين فضا به دليل درگير شدن بيشتر حس هاي انسان در تعامل با آن است، چنانکه انسان خود بخشي از اين فضا مي شود. پيشرفت هاي فناورانه حتي امکان انتقال حس بويايي و لامسه را نيز از طريق اين فضا امکان پذير ساخته است.
فرامتغيرها همان طور که پيشتر گفته شد، همه چيز را تحت تأثير قرار مي دهند. مسائل و پديده هاي اجتماعي فضاي فيزيکي نيز در جهان دوفضايي شده نيز از اين متغيرها تأثير مي پذيرند. اين تأثيرپذيري مسئله ي بازتعريف مسائل و پديده هاي اجتماعي را مطرح مي کند که خصوصيات و ويژگي هاي خاصي را بايد براي آنها در نظر گرفت. در ادامه ابتدا به مسائل اجتماعي در فضاي فيزيکي و سپس به آسيب هاي اجتماعي و تقسيم بندي آنها و در نهايت به تعريف آسيب هاي اجتماعي با توجه به تأثيراتي که از فرامتغيرهاي فضاي جديد گرفته اند، مي پردازيم.
اين فضا امکانات بي شماري براي زندگي امروزي انسان فراهم آورده، منتها مسائل غير مترقبه اي را نيز موجب شده است که هر پديده ي بشر ساختي به مثابه ي نتايج ناخواسته ي خود آنها را همراه دارد. شناخت و بررسي اين آسيب ها تنها راهي است که مي توان با تکيه بر آن به تصميم گيري و تعيين سياست ها و خط مشي هايي براي پيشگيري و مقابله با آنها پرداخت. اين پديده هاي ناخواسته ي فضاي جديد به عنوان مسئله اي اجتماعي قابل توجه و تدقيق است.
در حدود دو دهه ي پيش اسپکتور (23) و کيتس يوز (24) در کتاب بر ساخت مسائل اجتماعي (25) (1988) گفته بودند « در جامعه شناسي تعريف مناسبي از مسائل اجتماعي وجود ندارد، همچنين چيزي به عنوان جامعه شناسي مسائل اجتماعي تا به حال وجود نداشته است ». تعريف جامع، ثابت و مطلقي از اينکه چه چيزي مسئله ي اجتماعي را ايجاد مي کند وجود ندارد، با اين حال مسائل اجتماعي با ترکيب معيارهايي عيني و ذهني که از جامعه اي به جامعه ي ديگر و در ميان افراد و گروه هاي مختلف درون يک جامعه و در طول تاريخ متفاوت بوده، تعريف شده است ( موني (26) و ناکس (27) و شاچت (28)، 2008 ). عنصر عيني مسئله ي اجتماعي به شرايط اجتماعي باز مي گردد. ما از طريق تجربه هاي زندگي، رسانه ها و تحصيلات از اين شرايط آگاه مي شويم. عنصر ذهني مسئله ي اجتماعي نيز به باور اينکه چه شرايط اجتماعي خاصي براي جامعه يا بخشي از آن مضر است، چگونه مي توان آن را تغيير داد، باز مي گردد.
ماريس (29) (1988) مسائل اجتماعي را الگوهاي عمومي رفتار انساني يا شرايط اجتماعي مي داند که توسط تعداد معناداري از افراد، گروه هاي قدرتمند يا افراد کاريزماتيک تهديدي براي جامعه به حساب مي آيند و مي توانند حل شوند يا باقي بمانند. بارکر (30) (2003) نيز مسائل اجتماعي را شرايطي در ميان مردم مي داند که به پاسخ هاي اجتماعي منجر مي شود که به ارزش ها و هنجارهاي برخي افراد تجاوز کرده و موجب دردها و آزارهاي احساسي و اقتصادي شده اند.
مسئله ي اجتماعي، شرايطي است که افراد زيادي آن را انحراف از برخي هنجارهاي اجتماعي مي دانند و آنها را با ارزش تلقي مي کنند ( فولر و مايرز، 1960 ). اين تعريف ريچارد فولر (31) و ريچارد مايرز (32) انواع موضوعاتي را که جامعه شناسان اغلب با عنوان « مسائل اجتماعي » مطالعه مي کنند، با صرفه جويي زيادي توصيف مي کند.
در بررسي مسائل اجتماعي در حوزه ي جامعه شناسي، چشم اندازهاي گوناگوني وجود دارد. به نظر « رِين واتر » (33)، (1974) پنج چشم انداز مختلف جامعه شناختي به مسائل اجتماعي وجود دارد: (1) آسيب شناسي اجتماعي (34)، (2) چشم انداز آشفتگي اجتماعي (35)، (3) چشم انداز تضاد ارزشي (36)، (4) چشم انداز کژرفتاري (37) و (5) برچسب زني (38). از سوي ديگر، رابينگتن (39) و واينبرگ (40) (1383) علاوه بر چشم اندازهاي مذکور، دو چشم انداز انتقادي (41) و برساخت گرايي اجتماعي (42) را نيز ذکر کرده اند.
مسائل اجتماعي که برايند فرايند فناوري هاي نوين ارتباط و فضاي رسانه اي جديد از جمله اينترنت و موبايل هستند، با نگاه دو فضايي شدن جهان، نه تنها به خودي خود مسائل مختل کننده ايجاد خواهند کرد، بلکه برخي ابعاد اين فضا به دليل عدم شناخت صحيح ممکن است بر زندگي فضاي واقعي فيزيکي افراد نيز آثار سوء داشته باشد. بعضي مسائل به واسطه ي کاربرد ناصحيح فناوري ها و ابزارهاي ارتباطي به وجود مي آيند و برخي ديگر به خودي خود دچار انحراف و کژکارکردي هستند.
نگاه اين پروژه به مسائل اجتماعي، نگاهي دوفضايي است، به اين معنا که مسائل و مشکلات اين فضا نه تنها در زمينه ي اين فضا، بلکه در ارتباط متقابل فضاي واقعي فيزيکي و فضاي واقعي مجازي مورد بررسي و پژوهش قرار خواهند گرفت. رويکرد اين پروژه در بررسي دوفضايي مسائل اجتماعي که از سوء مصرف يا عدم شناخت صحيح فناوري هاي ارتباطي و رسانه هاي نوين ناشي مي شوند، رويکردي آسيب شناسانه است. در ادامه، مباحث مرتبط با رويکرد آسيب شناختي و آسيب هاي اجتماعي فضاي واقعي فيزيکي بررسي مي شود و در نهايت نيز در مورد وضعيتي که رسانه هاي نوين در صورت استفاده ي نادرست براي جامعه به وجود خواهند آورد، مسائلي مطرح و پس از آن، روش شناسي پژوهش پيرامون آسيب هاي اجتماعي دوفضايي بررسي خواهد شد.

خصوصيات فضاي مجازي و ابعاد عام گرايانه و خاص گرايانه ي اخلاقي

فضاي مجازي، از ظرفيت هاي گسترده اي برخوردار است که ضرورت وجود قاعده هاي اخلاقي را تقويت مي کند. فضاي واحد مجازي که به هم افزايي دانش، سرمايه هاي اجتماعي و رفتارها و عملکردهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي بشر امروز و گذشته در اين فضا منجر مي شود، محيط واحد و بدون مرزي را ايجاد مي کند که فقدان قاعده هاي اخلاقي، مي تواند موجب " هرج و مرج "، " بحران " و تشديد تضادهاي اجتماعي شود. محيط مجازي با خصلت هاي 1) ديجيتال بودن (43)، 2) درها و پنجره هاي هميشه باز ( لينک ها و هايپرلينک هاي (44) در دسترس )، 3) امکان تعامل با فاصله ( ايميل و فضاهاي ارائه ي نظر در محيط هاي وب لاگي و شبکه هاي اجتماعي ) و تعامل همزمان (45) ( فضاهاي گفت و گوي نوشتاري، تصويري و دوربين هاي هميشه فعال )، 4) واقعي مجازي بودن (46)، 5) غير مرکزي بودن (47) و 6) حافظه ي مجازي (48)، ظرفيت هاي متفاوتي با جهان فيزيکي فراهم مي سازد که پيامدهاي آن به صورت زير خواهد بود:
1- تودر تو شدن فرهنگ ها، تکثر متراکم فرهنگي، حضور همزمان فرهنگ ها در کنار يکديگر و حتي از بين رفتن مرز زبان با ظرفيت هاي ايجاد شده براي ترجمه ي خودکار متن ها و...؛
2- توسعه ي آزادي عمل در ابراز ايده ها، ارزش ها و بازخوردهاي فکري نسبت به ديگري؛
3- همه جهاني شدن فضاي زندگي و پيدايش جهان در شهر و شهر در جهان و در سطحي ديگر، شکل گيري جهان در خانه و خانه در جهان و با سطح جزيي تر، ظهور جهان در فرد و فرد در جهان.
ظرفيت مذکور و پيامدهاي ذکر شده، وجود قاعده هاي فراگير اخلاقي که هم به سلامت فضاهاي محلي، ملي و منطقه اي منجر شود و هم محيط در عرصه ي جهاني مورد احترام قرار گيرد، ضرورت جدي پيدا مي کند.
آراي محموده اساساً محوريت عام دارند و همگان براي مثال قاعده هاي اخلاقي مثل " راستگويي "، " درک متقابل ديگري ( آنچه را بر خود مي پسندي بر ديگران بپسند ) " و " عدم تعرض به حقوق ديگران "، " رعايت عدالت در گفتار، رفتار و پندار نسبت به ديگران " را محترم مي شمرند. از سوي ديگر، در فضاي دوم زندگي که از فشردگي و تراکم حضور ارزش ها و باورها برخورداريم، ضرورت احترام به مقدسات اديان الهي و ارزش هاي بزرگ ديني ديگران، اصل اساسي براي تعامل مسالمت آميز و تعالي ارتباطات انساني است. از اين رو ناگزير به رعايت اين قاعده و کد اخلاقي به عنوان يک اصل بنيادين هستيم.
برقراري تعادل بين قلمروهاي عام فرهنگي و خاص يا به تعبيري بين امر جهاني و امر محلي، مستلزم قاعده ها و ارزشهاي منسجم فکري و ارزشي است. منوئل کستلز (5: 2001) برخلاف کساني که مي گويند جهاني فکر کن و محلي عمل کن، تأکيد مي کند که محلي فکر کنيد، ولي جهاني عمل کنيد. عمل جهاني از منظر او به اين دليل اهميت دارد که جهان فشرده ي جديد با عمل جمعي مي تواند در مسير يک نظام منسجم حرکت کند. کاپورو و همکاران (2007) به انطباق محلي فضاي مجازي با شرايط فرهنگي تأکيد مي کنند. از اين رو هر دو امر يعني امر خاص و امر عام بايد با نوعي ملاحظه و توجه به امر انساني عمل کنند تا منشأ آزار و ضرر رساندن به ديگران نشوند. براي مثال در ابعاد خاص شريعت مورد احترام پيروان اهل بيت (عليهم السلام)، قوانين و شريعت خاص و متفاوتي نسبت به ديگر مذاهب اسلامي مثل حنبلي ها، شافعي ها، دروزي ها، زيدي ها و... وجود دارد. اين دايره ي خاص وجوه مشترک بسياري با ديگر مذاهب اسلامي دارد، اما در تعامل متقابل بايد مورد احترام قرار گيرد و ضمن تعامل در فضاي مشترک، امکان آسايش پيروان اديان در قلمروهاي متفاوت نيز بايد فراهم شود.
محيط هاي مجازي در معرض آسيب هاي ضد اخلاقي بوده و همه ي جوامع انساني بر " ضد اخلاقي بودن " آن اشتراک نظر دارند که مي توان از آن به " دايره ي ممنوعات جهاني " (49) تعبير کرد. فحشا و تصاوير اغواکننده (50)، قمار، دزدي هويت (51)، هک کردن (52)، ايميل هاي دروغي به منظور اغواي مالي ديگران و ديگر " جرم هاي مجازي (53) "، اموري هستند که همگان آن را جرم و ناهنجاري اجتماعي مي دانند. در اين روند، " دايره ي آسيب هاي ضد اخلاقي "، عرصه ي مشترکي است که به عنوان " قاعده ي مشترک مخالفت با ناهنجاري ها " تلقي مي شود و جنبه ي عام گرايانه ي کدهاي اخلاقي فضاي مجازي را تشکيل مي دهد. اين قلمرو نهي از منکر و امر غير معروف ضرر زننده را منعکس مي کند. در ابعاد عام گرايانه ي فضاي مجازي، حوزه ي ديگري وجود دارد که قلمرو اثباتي کدهاي اخلاقي را تشکيل مي دهد. در اين قلمرو بر ارزش هاي اخلاقي و ترويج خير و معروف تأکيد مي شود. به عبارتي، حداقل هاي رعايت سلامت اجتماعي در محيط مجازي مثل حفظ حريم خصوصي، احترام به ارزش هاي ديگران و... رعايت مي شود.
کدهاي اخلاقي مربوط به مسئوليت اجتماعي شرکت ها نيز مي تواند محملي براي تعريف حوزه هاي عام و مشترک کدهاي اخلاقي در فضاي مجازي باشد.
ابعاد خاص گرايانه به قاعده هاي اخلاقي توجه مي کند که به طور خاص مربوط به پيروان دين خاصي است و به نوعي اين ارزش هاي جمعيتي را از جمعيت ديگر متمايز مي کند. براي مثال اسلام و به طور خاص تر پيروان اهل بيت بر اصول و فروع دين تأکيد دارند که نتايج اخلاقي بسياري زيادي را دربردارد؛ يا در بعد اخلاقي بر اخلاق عملي و اخلاق نظري خاص تأکيد مي شود. براي مثل کد لباس در محيط مجازي براي مسلمان متفاوت از پيروان ديگر اديان است و اين يک اصل اخلاقي و در عين حال الزام آوري است که بايد رعايت شود.

قواعد اخلاقي براي فضاي مجازي

مسئوليت اجتماعي (54) و فضاي به وجود آمده ي ناشي از نقش رايانه و اينترنت در زندگي مردم، بررسي و به ابعاد غير اخلاقي اين فضا توجه شده و براي قانونمند ساختن کدهاي اخلاقي براي مهار جرم تلاش شده است. براي نمونه، مرکز مطالعات اخلاق و حرفه هاي (55) مؤسسه ي فناوري الينويز در سال 1976 تأسيس شد و هدف اصلي خود را حمايت از مطالعات مرتبط با پژوهش و آموزش بر روي مشکلات اخلاقي در ميان حرفه هاي مختلف اعلام کرد. اين مرکز به دليل موضوع مهمي که در مورد اخلاق در مهندسي و علوم در زمينه ي تجارت و بازار دنبال مي کرد، خيلي زود از شهرت بين المللي برخوردار شد. در سال 1996، بنياد ملي علم بودجه ي پژوهشي را به تعريف کدهاي اخلاقي در فضاي اينترنت اختصاص داد و نزديک به 850 کد اخلاقي تعريف شد.
پيروان برخي اديان مثل بعضي از فرق مسيحيت نيز تلاش کرده اند که کدهاي اخلاقي را براي اينترنت تعريف کنند، مثل شبکه ي ارتباطي نازنت که چهار کد اخلاقي را براي مسيحياني که با فضاي مجازي تعامل دارند، تعريف کرده است: 1) من مراقب روابط آن لاين خود خواهم بود؛ 2) در رويت وب سايت ها، نسبت به ارزش هاي مسيح نبايد کوتاهي کرد؛ 3) ارتباطات نوشتاري من نبايد به گونه اي باشد که بر جايگاه مسيح بر زندگي من تأثير بگذارد؛ 4) من مواظب زمان صرف شده در فضاي اينترنت هستم تا با ديگر امور زندگي من تعادل داشته باشد.
از نگاه اسلام، کدها و قواعد اخلاقي ناظر بر فضاي عمومي مجازي جدا از کدهاي اخلاقي فضاي عمومي در جهان فيزيکي نيست. در واقع، اديان الهي براي قاعده مند کردن کل هستي آمده اند و قوانين حاکم بر کليت هستي است. از منظر اسلام، اساساً ارزش انسان نه به عنوان يک اسم جمع براي همه ي افراد، بلکه به عنوان اسم جنس، انسان را از بقيه ي موجودات جدا مي کند و از حريم ارزشي والايي برخوردار است. از نگاه اسلام، ارزش يک انسان برابر با ارزش همه ي انسان هاي جهان است و از سوي ديگر، مي توان گفت ارزش همه ي انسان ها مساوي ارزش يک نفر است. از اين رو اقداماتي که براي سالم سازي محيط فرهنگي جامعه ي انساني يا اقداماتي که براي گمراهي و تخريب محيط فرهنگي انساني انجام مي گيرد، ولو اين اقدام به نفع يک فرد يا به ضرر فرد ديگري باشد، به منزله ي اقدام به نفع همه ي بشريت يا بر ضرر بشريت محسوب مي شود. (56)
چهار کد اخلاقي براي فضاي مجازي از نگاه عام گرايانه ي اسلام مي توان ذکر کرد، البته اين کدها و قاعده ي اخلاقي به عنوان " بزرگ قاعده هايي " بيان مي شوند که در ذيل آنها کدها و قاعده هاي اخلاقي بسياري را مي توان ذکر کرد.
1-احترام به کرامت انساني – رعايت ظرفيت هاي فطري الهي: فضاي مجازي، حريم و شأن با عظمت و کرامت انسان را بايد رعايت کند واموري که به نوعي اخلاقيات فطري انساني را به مخاطره مي اندازد، قلمرو ممنوعه ي فضاي مجازي محسوب مي شود. اين عنوان بسيار کلي بوده و ممکن است تعاريف متفاوتي از ابعاد فطري و کرامت انساني طرح شود، ولي مصاديق کرامت انساني را مي توان در اموري مثل راستگويي يافت. همه ي امور ضداخلاقي مثل فحشا، قمار، اغوا و هک کردن محيط هاي بسته ي فردي و اجتماعي امور ضد اخلاقي و خلاف قاعده هاي اخلاقي محسوب مي شوند.
2- نفي ضرر فردي و اجتماعي: قاعده ي لاضرر تأکيد بر اين دارد که هيچ نوع حکم تکليفي که موجب ضرر زدن به خود يا ديگران شود، مورد تأييد اسلام نيست و از محرمات محسوب مي شود. دايره ي ضرر فردي و اجتماعي نيز بسيار گسترده است و مصاديق زيادي پيدا مي کند که در قالب کدهاي اخلاقي بايد تعريف شود.
3-پرهيز از گمراه کردن ديگران: صنعت بازنمايي ديجيتالي شده از يک سو ظرفيت دروغ پردازي و يکجانبه نگري را دارد و از سوي ديگر صنعتي است که امکان است و بستري است براي " اضلال ".
4- رفتار محتاطانه نسبت به خطوط ابهام آميز – از آنجا که فضاي مجازي، از ابداعات و ابتکارات زيادي برخوردار است و بعضاً مي تواند منشأ بدعت هاي ضداخلاقي شود، ناگزير بايد در مورد خطوط مبهم محتاطانه عمل کرد. از اين رو يک اصل اخلاقي که بار حقوقي و احکام تکليفه ي بسيار گسترده اي بر آن استوار است، وجود دارد که تأکيد مي کند که احتياط در همه حال پسنده است. (57)
کرامت انساني، نفي ضرر و ضرار و پرهيز از گمراه کردن ديگران و احتياط در مواجهه با امور مبهم، از آراي محموده محسوب مي شوند که هر عاقلي بر ضرورت و پسنديده بودن آن حکم مي کند. از اين رو احترام به کرامت انسان، خودداري از ضرر به خود و ديگري، پرهيز از گمراه کردن ديگران و توقف و احتياط هنگام مواجهه با امور مبهم، علاوه بر اينکه اوامر الهي به آن تعلق گرفته، يک اصل عقلي است که هر انساني از حيث عاقل بودن، بر ضرورت آن حکم مي کند. از اين رو اين اصول و قواعد، اموري هستند که وجدان جمعي جهاني نيز ضرورت آن را مي پذيرد. بحث هاي مقدماتي زيادي در حوزه ي قواعد اخلاقي مطرح است که يکي از مباحث پايه، اصولي است که اخلاق مبتني بر آن است، مثل رابطه ي اخلاق با عدالت. همچنين اينکه اساساً چه امري اخلاقي است و چه تفاوتي بين فعل طبيعي و فعل اخلاقي وجود دارد و اساساً چه ما به ازاي متفاوتي وجود دارد که فعل عادي و طبيعي را از فعل اخلاقي متمايز مي کند ( مطهري، 1357 و 1368 ).

نتيجه گيري: فضاي همه جا حاضر و ضرورت تقويت نگاه همه گير (58) اخلاقي

تصوير دور از واقعيت (59) ( لغتنامه ي مطالعات رسانه (60)، 5: 2006 ) در هنر از طريق کمرنگ کردن رنگ ها اتفاق مي افتد. فضاي مجازي، در تلاش معکوسي سعي دارد به واقعيت نزديک شود، به گونه اي که در طبيعي ترين وضعيت از واقعيت مجازي و در ترسيم ايده آل از " واقعيت واقعيت " صحبت مي کند. اين نوع نگاه به فضاي مجازي و اين گونه ارتباط بين فضاي مجازي و واقعي، به اين معناست که با يکي شدن ها که مرجعيت آن از يک سو " فضاي واقعي " است و از سوي ديگر " فضاي مجازي "، مواجه ايم، يعني بسياري از رفتارهاي فضاي مجازي به دامنه ي محيط هاي واقعي کشيده شده و برعکس بسياري از واقعيت هاي محيط هاي فيزيکي به محيط مجازي منتقل مي شود. ناهنجاري ها، کجرفتاري ها، رفتارهاي غير اخلاقي يا هنجارها، رفتارهاي درست واخلاقي در تعامل دو سويه از فضايي به فضاي ديگر انتقال مي يابد. انتقال ارزش هاي اخلاقي يا ضد ارزش ها و اگر جغرافيايي و محيطي صحبت کنيم، انتقال هنجارهاي بومي به فضاي مجازي، بستري براي عرضه ي جهاني آنها فراهم مي سازد.
محيط مجازي، محيطي همه گير است که از منظر جرم زايي و ناهنجاري، انباشتي از تجربه هاي منفي محلي را داخل ظرف جهاني خود جاي مي دهد. ايجاد قاعده و نظم جهاني مستلزم تعهد به مجموعه قواعد بسيار عام و فراگير است که با وجود " تنوع فرهنگي "، " هنجاري و ناهنجاري " و " ارزش هاي اخلاقي و ضد اخلاقي "، موجب الزام جهاني و کاهش " رفتار غير اخلاقي " مي شود.
چهار کد اخلاقي مطرح شده، مستلزم تعاريف کاربردي است که به تعريف دقيق و جزيي کرامت انساني، ضرر ( ضرر زدن به خود ) و ضرار ( ضرر زدن به ديگري ) و همچنين گمراه کردن ديگري و کانوني احتياط منجر شود. تعريف کاربردي اين چهار مفهوم جزييات کدهاي اخلاقي را بيان مي کند که الزامات جهاني شهروندان " محيط واحد مجازي جهاني " را منعکس مي سازد. اگر اين چهار کد اخلاقي به اصول پذيرفته شده ي جهاني تبديل شود و در يک نهاد جهاني مانند سازمان ملل يا يونسکو و در عرصه ي قابل اجراتر، مانند سازمان کنفرانس اسلامي، اعضا را ملزم مي کند که در قوانين مدني ملي، شهروندان را ملزم به اين اصول کنند و در واقع بعد حقوقي به رعايت اين اصول بخشند. اگر چنين اتفاقي نيفتد، شاهد توسعه ي تخريب ها، گمراه سازي ها و رفتارهاي ضداخلاقي در جهان خواهيم بود.
تعليم و تربيت براي فضاي مجازي، ضرورت جدي تري دارد، زيرا اين فضا، فضاي فراگير جهاني، پرسرعت، در دسترس، فرامکان، فرازمان، سيال، واقعيت تشديد شده و متراکم است. در چنين فضايي وجود قاعده و نظم اهميت جدي تري پيدا مي کند. در سطح نازل، لازم است حداقل در فضاي مجازي ملي، کدهاي اخلاقي الزام آور به تصويت مجلس شوراي اسلامي برسد تا به قانون الزام آور تبديل شود. بايد بحث هاي تفصيلي خاصي در زمينه ي نگاه اسلام به قوانين خاص مرتبط با فضاي مجازي و قوانين مشترک ناظر بر هر دو فضا صورت بگيرد. از اين رو، اين مقاله مجال ورود به نگاه تفسيري نيست، بلکه مي توان آن را به عنوان مقاله اي که ظرفيت سازي براي نگاه تفسيري " قواعد و اصول اخلاق مجازي و اخلاق دوفضايي " فراهم مي سازد، تلقي کرد.

پي‌نوشت‌ها:

(1)استاد گروه ارتباطات و عضو وابسته ي گروه مطالعات آمريکاي دانشگاه تهران
2- Ethical Codes of Cyberspace and Dualism: Dual Spacization of Social Problems And Ethical Codes
3- Kovalick
4-Mitcham
5-Summers
6-Adam
7- Jung
8- Frohmann
9- Haigh and Jones
10- Clynn Owens
11- Roeggla, Landesmann and Roeggla
12- McCauley
13- Nor Shariza, Nurul Hidayah and Yakinah Muhamad
14- Hobson
15- Meta-Factor
16- به اين معنا که در 24 ساعت شبانه روز در تمام روزهاي هفته قابليت دسترسي به اين فضا وجود دارد.
17- Omnipresence
18- Mihalache
19- Zancheti
20- Single Space
21- Zaleski
22- The Soul of Cyberspace
23- Spector
24- Kitsuse
25- Constructing Social Problem
26- Mooney
27- Knox
28- Schacht
29- R. W. Maris
30- R. L. Barker
31- Richard C. Fuller
32- Richard R. Myers
33- Rainwater
34- Social Pathology Perspective
35- Social Disorganization Perspective
36- Value Conflict Perspective
37- Deviant Behavior Perspective
38- Labeling Perspective
39- Rubington
40- Weinberg
41- Critical Perspective
42- Social Constructionist Perspective
43- Digitality
44- Links and Hyperlinks
45- Instant Interactivity
46- Virtual Reality
47- Dispersality
48- Virtual Memory
49- Universal Prohibition
50- Pornographic Picture
51- Identity Theft
52- Hacking
53- Cyber Crimes
54- http: // www.ccsr.cse. Dmu.ac.uk/ Center for Computing and Social Responsibility
55- http://ethics.iit.edu/
56- اشاره به آيه ي 32 سوره ي مائده که خداي متعال مي فرمايد: مِنْ أَجْلِ ذ?لِکَ کَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذ?لِکَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ‌.
مرحوم علامه طباطبائي ( الميزان، جلد 10، ص 181 – 180 ) در ذيل آيه ي شريفه با استناد به روايت از معصومين (عليهم السلام) قتل و احياء را معادل ضلالت و هدايت مي داند، يعني اگر کسي موجب ضلالت و گمراهي شخصي شود، به منزله ي گمراه کردن همه ي انسان هاست و اگر کسي باعث هدايت و سلامت فردي شود، به منزله ي اقدام براي سلامت و هدايت همه ي افراد است. اين معنا ناظر بر اين واقعيت است که اساساً هدايت و ضلالت از جنس ماهيت جهاني است. يک ماهيت جهاني، از ظرفيت فضاسازي جهاني برخوردار است. از اين رو ميدان مجازي، يک ظرف بر يک ماهيت جهاني ساخته است که نوعي تسهيل کننده ي چرخش اطلاعات و معاني در جهان محسوب مي شود.
57- الاحتياط حسن علي کل حال
58- Allness
59- Aerial
60- Dictionary of Media Studies

منابع :
1-عاملي، س. ر. ( 1382 الف ). « دوجهاني شدن ها و آينده ي جهان »، کتاب نامه ي علوم اجتماعي، 69 و 28-15.
2- عاملي، س. ر. ( 1382 ب ). « دو جهاني شدن ها و جامعه ي جهاني اضطراب »، نامه ي علوم اجتماعي، 11 (1)، 174-143.
3- عاملي، س. ر. (1382 ج ). « دو جهاني شدن ها و هويت هاي همزمان آينده »، ارائه شده در کارگاه علمي آينده انديشي، قابل دسترس در وبگاه جامعه ي اطلاعاتي ايراني: www.iranwsis. Org.
4-عاملي، س. ر. (1383). « فناوري همزمان ارتباطات و دو فضايي شدن فرهنگ »، ديدگاه، شماره ي 1.
5-عاملي، س. ر. (1384). « دو فضايي شدن جهان و موبايل و کامپيوتر: جامعه ي مجازي فراگير و بازسازي هويت فردي »، ارائه شده در همايش فناوري اطلاعات و ارتباطات و توسعه، نشريه ي فرهنگ و فناوري، جلد 1، شماره ي 4، 42-41.
6-عاملي، س. ر. (1386). « دين مجازي؛ دوفضايي شدن محيط ديني و ارتباطات درون ديني و بين ديني »، در يگانه، م. ج. و عبداللهيان، ح. دين و رسانه. تهران: طرح آينده.
7- عاملي، س. ر. (1388). پژوهش مجازي. تهران، پژوهشکده ي مطالعات فرهنگي و اجتماعي.
8- طباطبايي، محمدحسين (1344). تفسير الميزان، جلد 10، قم، انتشارات دارالعلم.
9- مطهري، م. (1357). عدل الهي، قم، انتشارات صدرا.
10- مطهري، م. (1368). فلسفه ي اخلاق، قم، انتشارات صدرا.
11- Adam, A. (2001). “ Computer ethics in a different voice “, Information and Organization, Vol. 11 (4), p. 235-261.
12- Ameli, S. R. (2004). “ Dual Globalization: Inter-religious Communication in the Real World and the Virtual World “ , Islamic Dialogue. 3 (8/9), 47-61.
13- Barker, R.L. (2003). The Social Work Dictionary, Washington, DC: NASW Press.
14- Capurro, R., Fruhbauer, J. Hausmanninger T. (eds.) (2007). Localizing the Internet. Ethical Aspects in Intercultural Perspective, Munich: Fink Verlag ICIE Book Series – Schriftenreihe des ICIE.
15- Castells, Manuel (2001). “ Identity and Change in the Network Society “ , Conversation with Manuel Casells by Harry Kreisler.
http: //globetrotter. Berkeley. Edu/people/ Castells/ castells-con 1. Html.
16- Dictionary of Media Studies (2006). London: A & C Black.
17- Flowers, R. B. (1998). The Prostitution of Women and Girls, Jefferson, N.c. : McFarland.
18- Frohmann, B. (2000). “ Cyber Ethics: Bodies orBytes? “ , The International Information & Library Review, Volume 32, Issues 3-4, September 2000, P 423-435.
19- Fuller, R. C., & Myers, R. R. (1960). The Natural History of a Social Problem. Indianapolis: Bobbs-Merrill, College Division.
20- Glynn Owens, R. (1995). “ Ethics of executed person on Internet “ , The Lancet, Vol. 345 (8950), P 653.
21- Haigh, C. and Jones, N. A. (2005). “ An overview of the ethics of cyber-space research and the implication for nurse educators “ , Nurse Education Today, Vol. 25 (1), p. 3-8.
22- Hobson, S. (1997). The ethics industry, The Lancet, Vol. 350 (9090), p. 1548.
23- Jung, I. (2009). “ Ethical judgments and behaviors: Aplying a multidimensional ethics scale to measuring ICT ethics of college students “ , Computers & Education, Vol. 53 (3), p. 940-949.
24-Kovalick, A. (2009). “ Networked Media in an IT Environment “ , Video Systems in an ITEnvironment (Second Edition), p. 1-3.
25- Maris, R. W. (1988). Social Problems, Chicago, I11: Dorsey Press.
26- McCauley, J. M. (1997). “ Internet regulation – I: Legal ethics and the internet: A US perspective “ , Computer Law & Security Report, Vol. 13(2), p. 110-114.
27- Mihalache, A. (2002). The Cyber Space-Time Continuum: Meaning. The Information Society. 18, 293-301.
28- Mitcham, C. (1986). “ Computers: From ethos and ethics to mythos and religion: Notes on the new frontier between computers and philosophy “ , Technology in Society, Vol. 8(3), p. 171-201.
29- Mooney, L. A., Knox, D., & Schacht, C. (2008). Understanding Social Problems. Belmont, Calif: Wadsworth.
30- Nor Shahriza, A. K., Nurul Hidayah, A. Z., Yakinah Muhamad, N. (2009) “ Exploring the relationship between Internet ethics in university students and the big five model of personality “ , Computers & Education, Vol. 53 (1), p. 86-93.
31- Rainwater, L. (1974). Social Problems and Public Policy: Deviance and Liberty. Chicago: Aldine Pub.
32- Roeggla, G., Landesmann, U. And Roeggla, M. (1995). “ Ethics of executed person on Internet, The Lancet, Vol. 345. (8944), p 260.
33- Spector, M., & Kitsuse, J. I. (1988) Constructing Social problems. New York: Aldine de Gruyter.
34- Summers, C. and Markusen, E. (1992). “ Computers, ethics, and collective violence “ Journal of Systems and Software, Vol. 17 (1), p. 91-100.
35- Zaleski, J. (1997). The Soul of Cyberspace. Cambridge: Polity Press.
36- Zancheti, S. M. (2002). Value, Built Heritage and Cyberspace, Museum, 54 (3), 19-28.

منبع مقاله :
شکرخواه، يونس؛ (1390)، فضاي مجازي، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول