نويسنده: دکتر سعيده لطفيان (1)




 

در بررسي علل مسابقه ي تسليحاتي در خاورميانه و پيامدهاي آن براي امنيت و ثبات منطقه، غالباً پژوهشگران و سياستمداران غربي سياست هاي دفاعي - نظامي کشورهاي خاورميانه را محکوم مي کنند. آنها به طور آگاهانه و با هدف هاي سياسي، اشاره اي به سياست هاي دفاعي اسراييل نمي کنند و وجود زرّادخانه هاي اتمي اسراييل را عملاً ناديده مي گيرند. در حالي که همه ي رؤساي جمهور امريکا از آيزنهاور تاکلينتون از ميزان توانايي اتمي اسراييل به خوبي آگاه بوده اند. کوشش دولتمردان امريکايي اين بوده است که اين مسئله از ديد جهانيان پنهان نگه داشته شود.
پرسش هاي مهّمي که در اين ارتباط مطرح مي شود به ترتيب زير است:
1-آيا اسراييل داراي بمب اتمي است، البته منظور فقط توانايي اتمي نيست، بلکه مي خواهيم بدانيم آيا در زرّادخانه هاي اسراييل تسليحات اتمي وجود دارد؟
2- آيا وجود اين زرّادخانه ي اتمي بر اختلاف بين اعراب و اسراييل بويژه در مورد مسئله ي فلسطين، دامن نمي زند؟
پرسش دوّم از آن جهت حائز اهميت است که به نظر برخي از پژوهشگران اسراييلي، يکي از علل عمده اي که انورالسادات را مجبور به امضاي قرارداد صلح با اسراييل کرد، آگاهي او از توانايي اتمي اسراييل بود. او به اين نتيجه رسيده بود که:
" اسراييل را در صحنه نبرد نمي توانيم شکست دهيم، در نتيجه تنها راهي که براي مصر باقي مي ماند همان کنار آمدن با اسراييل است ".
اخيراً صحبت از مذاکره صلح بين فلسطين و اسراييل به ميان مي آيد. باز همان پژوهشگران و گروه ديگري از آنان فرض کرده اند که علّت عمده ي قبول مذاکره براي صلح از طرف فلسطيني ها، آگاهي از توان برتر نظامي اسراييل است.
نکته قابل توجّه در اين ميان، اين است که اسراييل از پنجاه سال پيش به طور جدّي تصميم گرفت که به يک سلاح اتمي دست پيدا کند. از سال 1948، دانشمندان و کارشناسان اسراييلي شروع به استخراج اورانيوم از ذخيره هاي فسفات در صحراي نَقَب کردند. يعني همان جايي که نيروگاه " ديمونه " ساخته شد. نخستين بمب هاي اتمي اسراييل بين سال هاي 1965 تا 1970 به زرّادخانه اتمي اين کشور حمل گرديد.
بررسي منابع و اسناد مختلف حاکي از آن است که بين 50 تا 400 بمب اتمي در زرّادخانه اسراييل وجود دارد. [ برخي مي گويند حدّاقل 50 بمب اتمي در اسراييل وجود دارد. ] در سال هاي قبل از 1967 بحث مهّمي در محافل دفاعي اسراييل مطرح بود. اسراييلي ها در آن زمان از کمک شوروي يا چين به اعراب نگران بودند و بيم آن داشتند که اعراب با کمک اين دو کشور به تسليحات اتمي دست يابند. اين ترديدها دو نظريه ي مختلف را در محافل دفاعي و نظامي اسراييل مطرح کرد:
گروهي عقيده داشتند که براي بقاي اسراييل دستيابي به اين سلاح ها و اصولاً ساير سلاح هاي کشتار جمعي، ضروري است. گروه ديگري بر اين باور بودند که مسئله ي عمده، برقراري صلح است. آنها معتقد بودند اگر اسراييل صاحب چنين تسليحاتي، بويژه تسليحات اتمي امريکا و ساير قدرت هاي بزرگ جهان شود، امکان دارد که دول بزرگ دولت يهودي را تحت فشار قرار دهند که سلاح هاي کشتار جمعي را کنار بگذارد. اين گروه تصّور نمي کردند اينگونه تسليحات در درگيري هاي محدود مرزي که با کشورهاي عرب همسايه و يا مقاومت گروه هاي ضربتي غير دولتي [ فلسطيني ها ] که در سرزمين هاي اشغالي و خارج از سرزمين هاي اشغالي مبارزه مي کردند، مورد استفاده قرار گيرد.
اين بحث ها که به طور سرّي در محافل دفاعي اسراييل در اواخر 1960 مطرح شده بود، باعث شد اسراييل تصميم بگيرد " استراتژي بازدارندگي غير علني " يا به اصطلاح " استراتژي ابهام هسته اي " را پيش گيرد. اسراييل به طور رسمي و آشکار اعتراف نمي کند که داراي اين توانايي است ولي هر از چند گاه به شيوه هاي مختلف از مجاري رسمي و غير رسمي، ادعا مي کند که داراي سلاح اتمي است. در 1970 يکي از روزنامه هاي مهّم امريکايي گزارش داد:
" در سال 1968، يعني دو سال قبل، سازمان سيا به کاخ سفيد اطلاع داده بود که اسراييل توانايي لازم براي توليد کلاهک هاي اتمي براي موشک هاي جري - بوش را در اختيار دارد ".
در دسامبر 1974 يعني از بعد از جنگ 1973، شايد براي نخستين بار، يک مقام بلند پايه اسراييلي به طور غير رسمي به اين مسئله اشاره کرد. رييس جمهور وقت اسراييل در آن زمان پارتزيل بود. او در واکنش به اين امر گفت:
" قصد ما، يعني دولت يهودي اين بوده که به سلاح هسته اي دست پيدا کنيم و در حال حاضر ما بالقّوه داراي اين توانايي هستيم و در مدّتي کوتاه و در ظرف چند ساعت و حتّي در زماني کمتر از يک روز، قادر هستيم چنين تسليحاتي را توليد کنيم. زيرا ما بايد تمام امکانات ممکن براي دفاع از کشور خود را در اختيار داشته باشيم و مجبوريم که براي کسب قدرت بيشتر، تسليحات جديدتري را براي حراست از خود به کار بگيريم ".
پس از اظهارات رييس جمهور اسراييل، از " رابين " که نخست وزير وقت اسراييل بود خواسته شد که در اين مورد توضيحات بيشتري بدهد. اسحاق رابين تکرار کرد که اسراييل " اولين کشوري نخواهد بود که به تسليحات اتمي در خاورميانه دسترسي پيدا مي کند ". او سپس اضافه کرد که " ما دوّمي هم نمي توانيم باشيم ". نکات مهمّي در اين سخنان وجود دارد.
از اين سخنان دو پهلو و اظهارات مقامات اسراييلي نمونه هاي بسياري وجود دارد. از يک طرف ادعا مي کنند که کشوري نخواهند بود که باعث اتمي شدن خاور ميانه گردند و از طرف ديگر مي گويند که ما در واقع اجازه نخواهيم داد که هيچ کشوري در خاور ميانه از ما برتر باشد و به تسحيلات اتمي دست پيدا کند.
تمام رؤساي جمهور آمريکا از همان دهه 1950 به اين طرف از جاه طلبي هاي اتمي اسراييل آگاهي داشته اند، امّا به دليل سياسي تصميم گرفتند که آن را ناديده بگيرند.
در واقع خود اسراييل هم وجود زرّاد خانه هاي اتمي را با سکوت دولتي و قوانين سخت امنيتي - ملّي سانسور مي کند و در اين رازداري بسياري از اسراييليان مشارکت دارند. و امّا واکنش اعراب نسبت به اين مسئله چه بوده است؟
کشورهاي خاورميانه و کشورهاي عربي، گهگاه به طور رسمي يا غير رسمي به اين مسئله اعتراض کرده اند. بويژه جمهوري اسلامي ايران در محافل مختلف نسبت به وجود زرّادخانه هسته اي اسراييل هشدار داده و به دو پهلو بودن سياست ها و تبعيضي که قدرت هاي بزرگ هسته اي در اين مورد قائل مي شوند معترض شده و اين که در خاورميانه کدام کشور حقّ دارد که از توانايي هاي اتمي برخوردار باشد و کدام کشور حقّ ندارد حتّي براي مقاصد صلح آميز به انرژي اتمي دست پيدا کند، مورد اعتراض قرار گرفته است. مشاوران « حُسني مبارک » نسبت به اين مسئله که اسرائيل از قراردادهاي کنترل تسليحات براي کشتار هاي جمعي کنار گذاشته شده و معاهده ي عدم گسترش تسليحات اتمي را امضا نکرده، اعتراض دارند. اين مسئله تقريباً تمام کشورهاي خاورميانه را با هم متّحد کرده که از اين گونه سلاح ها در زرّادخانه هاي خود نداشته باشند امّا اسراييل همچنان هيچ تعهّدي در قبال اين مسئله ندارد. اين تبعيض اوضاع را غير منصفانه کرده و موجب بي ثباتي در خاورميانه شده است.
حتّي در مذاکرتي که در دسامبر 1995 بين « شيمون پرز » و « حُسني مبارک » صورت گرفت، اين مسئله مطرح شد ولي به دليل فشار امريکا بر مصر، مصر از اصرار خود براي غير اتمي شدن فوري اسراييل دست برداشت. در عوض اسراييل متعهد شد که در مدّت يکسال پس از انعقاد قرارداد صلح بين اسراييل از يک سو و لبنان و سوريه از سوي ديگر، معاهده اي براي ايجاد منطقه عاري از تسليحات اتمي به امضا برساند. " پرز " در آن زمان در اظهاراتش به طور تقريباً آشکاري به اتمي بودن اسراييل به طور رسمي اقرار کرد. وي گفت: " پس از فرا رسيدن صلح در خاورميانه، ما منطقه اي عاري از تسليحات اتمي خواهيم داشت ".
به تعبير ما، در حال حاضر ما در خاورميانه ي اتمي به سر مي بريم و مرکز اتمي اسراييل در داخل مثلثي است که قاعده اش در طول ساحل مديترانه و رأسش در بيت المقدّس قرار دارد. بسياري از نيروگاه " ديمونه " آگاهي دارند که در منطقه شمالي بيابان نَقَبه واقع شده و سالانه 88 تن پلوتونيوم استخراخ مي کند. نيروهاي نظامي اسراييل رادارها و سيستم هاي رديابي الکترونيکي در اختيار دارد. پرواز تمام هواپيماها و حتّي هواپيماهاي نيروي هوايي اسراييل برفراز « ديمونه » ممنوع است.
در ارتباط با توانايي اتمي فعلي اسراييل، اختلاف نظر وجود دارد. مسلم اين است که اسراييل داراي اين توانايي است. اسراييل حتّي در سال 1965 يعني دو سال قبل از جنگ 1967 بين اعراب و اسراييل، صاحب دو بمب اتمي بود. در آن هنگام نخست وزير وقت اسراييل دستور آماده سازي دو بمب اتمي که جزء نخستين سلاح هاي هسته اي اسراييل بودند را صادر کرد و ده روز بعد در آغاز جنگ شش روزه، هواپيماهاي اسراييل بر فراز صحراي سينا به پرواز درآمدند. بمب ها آماده استفاده در صحنه ي نبرد خاورميانه بودند. بنا به گزارشي در جنگ 1973 اسراييل داراي 13 بمب و بنا به گزارش هاي ديگر داراي 20 بمب اتمي بود. در 1985 صد بمب و در حال حاضر تا چهارصد بمب اتمي در اختيار دارد. بنابراين شبهه اي وجود ندارد که اسراييل داراي اين تسليحات بوده و در حال حاضر هم هست. آنچه مهّم است واکنش ساير کشورهاي خاورميانه نسبت به توانايي هاي هسته اي اسراييل است. آيا براي گفتگو در مورد ايجاد خاورميانه عاري از تسليحات اتمي و عاري از ساير تسليحات کشتار جمعي بايد به انتظار بنشينيم تا اسراييل توانايي استراتژيک را هم بدست آورد يا اينکه تصميم بگيرد که « استراتژي ابهام هسته اي » خود را به « استراتژي بازدارنده علني » تبديل کند. نکته مهّم اين است که آيا اين توانايي اتمي، امنيّت خاورميانه را به خطر مي اندازد؟ نگراني بسياري از پژوهشگراني که بر کنترل تسليحات اتمي در خاورميانه اصرار مي ورزند اين مسئله نيست که اسراييل بمب ها را در صحنه نبرد و يا در مقابله با فلسطيني ها مورد استفاده قرار دهد، نگراني عمده ي آنها اين است که اسراييل از اين سلاح ها براي باجگيري هسته اي استفاده کند - کما اينکه قبلاً هم اين کار را انجام داده است - و براي رسيدن به مقاصد سياسي آنها را به کار گيرد.
در سال 1973، يعني از زماني که اسراييل به دريافت قطعات يدکي براي ساز و برگ هاي نظامي ساخت امريکا، نياز پيدا کرد، از تهديد اتمي بر عليه امريکا استفاده کرد تا بتواند خواسته هايش را عملي سازد.
در جنگ خليج فارس که بر اثر حمله عراق به کويت بوقوع پيوست، ماهواره هاي جاسوسي امريکا گزارش دادند که کلاهک اتمي در موشک هاي ميان بُرد اسراييل مستقر شده و اين تهديدي براي امريکا بود تا در ارسال ضد موشک هاي پرتوي به اسراييل سرعت عمل داشته باشد. بنابراين کاربرد سياسي اين تسليحات اتمي است که باعث نگراني بسياري از صاحبنظران در خاورميانه شده است.
واکنشي که کشورهاي خاورميانه بايد از خود نشان دهند به فشار آوردن بر اسراييل توسط قدرتهاي بزرگ است تا آنها از نفوذ خود براي وادار کردن اسراييل به بيرون ريختن اينگونه تسليحات کشتار جمعي از زرّادخانه ها استفاده کنند و اين کار را در نهادهاي منطقه اي يا بين المللي انجام دهند. اين مسئله را مي توان با جدّيت در سازمان کنفرانس اسلامي دنبال کرد و يا در اتحاديه عرب يا در سازمان هاي منطقه اي. دولت جمهوري اسلامي شايد تنها کشوري در منطقه خاورميانه باشد که با حساسيت خاص تلاش هاي ديپلماتيک بسياري را دنبال کرده است، اما با اين حال به تلاش هاي دسته جمعي و گروهي وسيع تري نياز است و همه کشورهاي خاورميانه بايد در اين تلاش ها مشارکت داشته باشند.

پي‌نوشت‌:

1- عضو هيأت علمي دانشگاه تهران و مرکز مطالعات استراتژيک خاورميانه.

منبع مقاله :
حبيبي، نجفقلي؛ (1379)، مجموعه مقالات سمينار روند اشغال فلسطين، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي، چاپ اول