الگوي جامعه امن در عصر انتظار
مقدمه
امنيت شرط اساسي زندگي اجتماعي انسان است و بدون آن هيچ فعاليت و تلاشي يا به ثمر نمي نشيند و در صورت پديد آمدن، استمرار نمي يابد. امنيت يکي از نيازهاي فطري و زيستي آدمي است که از سپيده دم تاريخ تاکنون از دغدغه هاي جدي او محسوب شده است و اساساً مهم ترين فلسفه تشکيل حکومت و نظام سياسي حفظ و پايداري امنيت مي باشد و نظام سياسي هنگامي مقبوليت عمومي خواهد داشت که بتواند امنيت را در تمامي ابعاد فردي و اجتماعي، اقتصادي و سياسي، فرهنگي و قضايي و بالاخره فردي و بين المللي پديد آورد.حکومت جهاني مهدوي از ارمغان هاي بسياري براي بشريت به همراه خواهد آورد که مهم ترين آن برقراري امنيت همه جانبه در جامعه بشري است و آينده بشريت را با زير ساخت امنيتي به جامعه اي تبديل خواهد کرد که نظير آن در سرتا سر تاريخ وجود نداشته است. قطعا امنيت جهاني و منطقه اي که توسط حکومت جهاني امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ايجاد خواهد شد، در سايه عدالت اجتماعي و حاکميت مقتدرانه ارزش هاي ديني و اخلاقي و يکتاپرستي تحقق مي يابد. انقلاب جهاني حضرت به تمامي ترس ها، مزاحمت هاي قدرت هاي بزرگ و کوچک جهاني و منطقه اي ناامني ها و تهديدها پايان خواهد داد ( وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً ). (1)
موضوع سخن ما امنيت در عصر ظهور نيست بلکه سوال اصلي ما اين است که آيا مي توان در عصر انتظار جامعه امني ايجاد کرده و عنصر انتظار و مهدويت چه تاثيري در تحقق اين عدالت دارد؟ و در صورت مثبت بودن سوال و قبول ايجاد امنيت، ميزان و ابعاد اين امنيت چقدر خواهد بود؟
اين امنيت- که ما از آن به امنيت گذار و امنيت حداقلي تعبير مي نماييم- تا چه ميزان در امنيت جهاني حضرت موثر است و ارتباط اين امنيت با آن امنيت جهاني که توسط حضرت ايجاد مي شود چگونه خواهد بود؟ فرضيه ما در اين تحقيق آن است که امنيت حداقلي در گوش هاي از جهان با تحقق عواملي- که بعد از آن سخن خواهيم گفت- در عصر انتظار امکان تحقق دارد و اين امنيت حداقلي زمينه ساز امنيت حداکثري خواهد شد و اساساً در عصر انتظار و غيبت کبري با وجود همه انواع ظلم ها و ناامني ها و بي ديني ها و بداخلاقي ها و گسترش فساد و ظلم، منتظران، جامعه اي خواهند ساخت که به نحو رقيق تري در خود همه ابعاد حکومت مهدوي را دارا خواهد بود و از آن جا آن الگوها به سراسر گيتي اشاعه خواهد يافت و قطعا اين جامعه ها که مرز فيزيکي ندارند و در چند نقطه جغرافيايي جهان پراکنده است با عنايت ويژه حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هدايت مي شود و امنيت که شاخص و زيربناي جامعه انساني است يکي از همان الگوهاست که مي بايست با خودآگاهي جامعه منتظران و با هزينه هاي بسياري پديد آيد و زمينه را براي امنيت همه جانبه و جهاني فراهم نمايد: « يوطئون المهدي سلطانه » دقيقا شبيه نهضت ظهور بعثت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) که از يک منطقه کوچک به نام مکه و مدينه آغاز کرد و سپس نور اسلام عالم گير شد.
پيش از اثبات فرضيه با داده هاي علمي از کتاب و سنت، لازم است واژگان کليدي در اين تحقيق، بررسي شوند.
واژگان کليد: الگو، جامعه، امنيت، در اينجا اندکي اين واژه ها را شرح مي دهيم:
الگو ( Model ):
مدل از يک ديدگاه، تصويري از واقعيت اجتماعي است که جامعه شناس در ذهن دارد، سلسله پيش فرض هايي است که او به عنوان حقيقت مي پذيرد و هم آنان ادراک وي را از جامعه و پديده هاي آن تحت تأثير قرار مي دهند، چون مدل صرفاً بعدي از واقعيت اجتماعي را منعکس مي کند، پس جامعه شناس را صرفاً به جزيي، بعدي يا قسمتي از وقايع و حوادث حساس مي کند و در برابر ديگر وقايع و حوادث بي توجه از اين ديدگاه مدل يک نظريه نيست کلي تر از آن است، مدل هاي گوناگوني قابل ذکرند مانند مدل عضوي ( Organic Model ) که جامعه را همچون اندام موجود زنده مي بيند يا مدل تنازعي ( Conflict Model ) که بر پايه آن عناصر و اجزاي يک جامعه در حال کشمکش و تنازعند و از ديدگاه ديگر مدل به مجموعه اي مادي يا رياضي و يا منطقي اطلاق مي شود که ساخت هاي اساسي يک واقعيت را مي رساند و در سطح خود قادر به تبيين آن و ارائه کارکردهايش مي باشد، بدين قرار مدل کوچک يک هواپيما، مدل مادي و مدل هاي اقتصادي، مدل هاي منطقي- رياضي هستند. (2)مقصود ما از مدل، در اين تحقيق، مدل به معناي اول است؛ يعني تصوير و ادراکي که جامعه شناس از بخش و جزيي از جامعه دارد. اين مدل گاه عيني است که به صورت مدل عضوي و يا مدل تنازعي و گاه مدل آرماني و مطلوب است و محقق براساس اطلاعات معتبر آن را به تصوير مي کشد و در واقع در مهندسي، اجتماعي جاي گاه آن را در نهادها و سازمان هاي اجتماعي مشخص مي کند.
جامعه ( scocaity ):
معمولاً تعريف جامع و مورد توافقي از جامعه وجود ندارد، اما اجمالاً مي توان گفت جامعه، گروهي از مردم است که در يک منطقه زندگي مي کنند و در فعاليت ها زندگي ميان خود تقسيم کارکرده و فرآورده هاي آن را ميان خود توزيع مي نمايند و در يک نظام سياسي و حکومت واحد سازمان يافته اند. (3)امنيت ( security ):
امنيت به اين معناست که فرد از هر گونه تجاوز و تعرض ديگران به حقوق خود مصونيت داشته باشد خواه اين تعرض و مزاحمت در امور جسمي باشد يا روحي، در امور فردي باشد و يا اجتماعي، در امور اقتصادي باشد يا سياسي، در امور فرهنگي باشد و يا قضايي.اصل امنيت فردي، نخستين بار در اعلاميه حقوق 1789 به کار برده شد و بيشتر در ارتباط با حمايت فرد از بازداشت هيا خودسرانه و غيرقانوني است، ولي بعدها در معناي وسيع تر به کار رفت و به مجموعه اي از مقررات نيز براي تضمين اين امنيت در بيشتر قوانين پيش بيني شده است که از آن جمله مي توان اصل قانوني بودن جرم و مجازات اصل عطف به ماسبق نشدن قانون علني بودن محاکمات و حضور وکيل در مراحل بازپرسي و دادرسي و رسيدگي به جرائم بزرگ و با اهميت توسط هيئت منصفه را به عنوان مثال ذکر کرد. (4)
ابعاد امنيت
الف. امنيت فردي:
مقصود از امنيت فردي يا مصونيت شخصي آن است که شرايط و اوضاع و احوالي بر کشور حاکم باشد که حيات و زندگي حيثيت و آبروي افراد و آزادي اشخاص مورد تعرض هيچ فرد يا مقامي قرار نگيرد. (5)اين نوع امنيت شامل امنيت جاني، امنيت آبرويي و امنيت در زندگي خصوصي مي شود. امنيت جاني به اين معناست که جان انسان محترم است و هر گونه تعرضي به آن بدون قانون، تخلف و جرم محسوب مي شود لذا احضار، توقيف، حبس و تصرف در جسم و جان ديگران بدون توجيه عقلي و ديني مجاز نيست.
امنيت آبرويي: حيثيت و آبروي انسان احترام دارد، لذا ذليل کردن و تحقير ديگران، تضييع حقوق روحي و معنوي آنان خلاف است.
امنيت زندگي خصوصي: اين نوع امنيت شامل امنيت مسکن، محل کار، رفت و آمد، مکاتبات، اسرار و دارايي اشخاص مي گردد. (6)
ب. امنيت اجتماعي:
آن عبارت است از حالت فراغت همگاني از تهديد که کردار غيرقانوني دولت يا دستگاهي يا فردي يا گروهي در تمام يا بخشي از جامعه پديد آورد به عبارت ديگر مراد از امنيت اجتماعي اين است که جامعه بشري با توجه به قوانين، نظم و حکومتي که دارد، مردم در بعد زيست جمعي، امنيت و آسايش داشته باشند، مردم و آحاد آن اجتماع که اعضاي پيکره جامعه بشري هستند از اين عضويت جز سند و راضي باشند. (7)ج. امنيت سياسي:
امنيت سياسي به معناي وجود دستگاه سياسي که در آن مردم آزادند و بدون ترس و وحشت بتوانند مواضع سياسي خود را هر چند مخالف دولت در چارچوب قوانين موجود بيان نمايند و کسي حق تعرض به ديگران را به دليل ابراز عقيده سياسي نداشته باشد، قطعا چنين امنيتي هرگز در حکومت هاي خود کامه و استبدادي ايجاد نخواهد شد. (8)د. امنيت اقتصادي:
مراد آن است که افراد در تامين نيازهاي اقتصادي، تجارت و بازرگاني و اخذ ماليات و کار و عمران و آباداني و ثروت داراي امنيت باشند و حقوق ايشان در مسائل فوق مراعات گردد و ديگران مزاحم و مانع فعاليت هاي اقتصادي ايشان در چارچوب قانون نباشند.ه. امنيت قضايي:
به اين معنا که نهاد و دستگاهي جلوي مفاسد را گرفته و حقوق را به ايشان برگرداند و از زورگويي و تضييع حقوق مردم جلوگيري کند و چنانچه چنين دستگاهي نباشد ظلم و جور رواج يافته و حقوق تضييع شده و افراد نالايق حاکميت مي يابند و اين کار موجب فروپاشي ملت و حکومت مي شود.و. امنيت فرهنگي:
مقصود از آن حفظ اعتقادات و ارزش هاي جامعه از نابودي و تعرض ديگران. تهاجم فرهنگي مهم ترين عامل ناامني مسائل فرهنگي تلقي شده است.ز. امنيت مرزي:
امنيت مرزي به معناي حفظ مرزهاي جغرافيايي و ثغور جامعه از تعرض اجانب به مردمان درون يک کشور مي باشد، دولت مي بايست مرزهاي کشور را توسط نيروهاي مسلح از دشمنان حفظ نمايد و در هنگام هجوم دشمنان به مقابله با آن قيام کند.ح. امنيت جهاني:
اين نوع امنيت به امنيت در رابطه با دولت ها، نظام هاي سياسي با يکديگر در قالب يک نظام بين المللي و منطقه اي مربوط مي شود، مهم ترين عامل تهديد کننده امنيت خارجي، جنگ است.عصر انتظار
مقصود از عصر انتظار همان عصر غيبت است. همان طور که مي دانيم غيبت بر دو قسم است: غيبت صغري و غيبت کبري. در مورد غيبت صغري همه دانشمندان اتفاق نظر دارند که با وفات آخرين نائب امام عصر از نائبان چهارگانه، يعني سال 329 ق پايان يافته است، اما در مورد آغاز غيبت اختلاف نظر وجود دارد برخي مانند شيخ مفيد آغاز غيبت صغري را تولد امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) يعني سال 225 ق مي دانند، ولي برخي ديگر ابتداي غيبت صغري را سال وفات امام حسن عسگري (عليه السلام) يعني سال 260 ق دانسته اند، طبق قول اول مدت غيبت صغري 74 سال و طبق قول دوم مدت آن 69 سال مي باشد. (9)اما غيبت کبري از سال 329 ق آغاز شده و تاکنون ادامه دارد. مقصود ما از "عصر انتظار" در اين تحقيق همان "غيبت کبري" است آن هم همين زماني که در آن به سر مي بريم نه ابتداي آغاز غيبت کبري است.
اهميت و جايگاه امنيت در جامعه
امنيت نخستين شرط زندگي بشر و مهم ترين عامل آبادي و پيشرفت و توسعه اقتصادي، سياسي و اجتماعي، فرهنگي جوامع مي باشد که بدون آن انسان نمي تواند به سعادت و تکامل خويش دست يابد. حضرت ابراهيم (عليه السلام) اولين تقاضايي که از خداوند کرد نعمت امنيت بود و سپس بحث عبادت خدا و پرهيز از عبادت بتان را عنوان کرد.( وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ). (10) جالب اين است که ابراهيم نخستين تقاضايي را که در اين سرزمين از خداوند کرد تقاضاي امنيت بود، اين نشان مي دهد که نعمت امنيت نخستين شرط براي زندگي انسان و سکونت در يک منطقه و براي هر گونه عمران و آبادي و پيشرفت و ترقي است و به راستي هم چنين است اگر جايي امن نباشد قابل سکونت نيست هر چند تمامي نعمت هاي دنيا در آن جمع باشد. (11)
خداوند متعال در جايي ديگر مي فرمايند:
( وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا کَانُوا يَصْنَعُونَ )، (12)
خداوند مثلي زده است منطقه آبادي که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزي اش از هر جا مي رسيد اما به نعمت هاي الهي ناسپاسي کرد و خداوند به خاطر اعمالي که انجام مي دادند لباس گرسنگي و ترس را بر اندامشان پوشانيد. (13)
در آيات فوق براي اين منطقه آباد خوشبخت و پربرکت سه ويژگي ذکر شده است نخستين آنها امنيت پس از آن اطمينان به ادامه زندگي در آن و بعد از آن مسئله جلب روزي و مواد غذايي فراوان که از نظر تربيت طبيعي به همان شکل که در آيه آمده صورت حلقه هاي زنجيري علت و معلول دارد، چرا که تا امنيت نباشد کسي اطمينان به ادامه زندگي را محلي پيدا نمي کند و تا اين دو نباشد کسي علاقه مند به توليد و سر و سامان دادن به وضع اقتصادي نمي شود ولي اين نعمت هاي سهگانه مادي هنگامي به تکامل مي رسند که با نعمت معنوي ايمان و توحيد هم آهنگ گردند. (14)
در روايات اسلامي ارزش فراواني براي امنيت برشمرده شده و بدترين شهرها را شهري معرفي کرده که در آن امنيت وجود نداشته باشد و مردمان از جوانب مختلف زندگي احساس ناامني کنند.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود:
نعمتان مکفورتان: الامن و العافية؛ (15)
دو نعمت پوشيده است ( و کسي قدر آن را نمي داند ): يکي امنيت و ديگري سلامتي.
امام علي (عليه السلام) فرمود:
شرالبلاد بلد لا أمن فيه؛ (16) بدترين شهرها، شهري است که در آن امنيت برقرار نباشد.
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران که برگرفته از آموزه هاي کتاب و سنت است در موارد مختلف آن به صراحت از امنيت سخن به ميان آورده است در اصل 22 مي گويد: « حيثيت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردي که قانون تجويز کند » .
اصل 21 نيز پنج وظيفه براي دولت جمهوري اسلامي بيان شده که بند اول منوط به برقراري امنيت اجتماعي ميان اعضاي جامعه است.
مقام معظم رهبري در يکي از سخنراني هاي خويش فرمودند: در شئون زندگي امنيت يک ضرورت براي انسان است، در دوران عبارت، در دوران سازندگي، در دوران تجاري، هر فعاليتي که انسان نخواهد بکند محتاج امنيت است. (17)
بنابراين، همه فعاليت هاي بشري در صورتي به ثمر مي نشيند که امنيت برقرار باشد؛ توليد، توزيع مصرف کالا و خدمات در فضاي امنيت و بدون تعرض ديگران امکان پذيرند.
علم و دانش و تکنولوژي نيز در مناطق امن رشد مي کند و در مناطقي که جنگ و درگيري هاي داخلي گسترش داشته باشد، توليد علم و فن آوري بي معنا خواهد بود، زيرا هر کس تمام انرژي و توان خود را براي حفظ و بقا و آسايش مصروف داشته و زمينه، وقت و امکاناتي براي فعاليت ديگر باقي نمي ماند.
ناامني جهان در عصر انتظار
از بررسي مجموع رواياتي که اوضاع و شرايط فرهنگي و اجتماعي و سياسي جهان را پيش از ظهور ترسيم مي کند، برداشت مي شود که امنيت به طور عمومي در هيچ جنبه اي وجود ندارد و فساد و ظلم همه جا را گرفته و نه امنيت فردي وجود دارد و نه امنيت اجتماعي و افراد در مسائل اقتصادي و جاني هم از امنيت و آسايش برخوردار نيستند، آري قدرت هاي بزرگ جهاني کشورهاي ضعيف را استعمار نموده و هم منابع ايشان را غارت کرده هم به اخلاق و معنويت و حيثيت و آبروي آنان تعرض مي نمايند. فقدان حضور امام معصوم (عليه السلام) در جامعه موجب شده تا قوانين اجتماعي نابود و يا بي پشتوانه شده، اخلاق رنگ باخته و ارزش هاي ديني و معنوي به سستي گراييده و بشر معنا، مفهوم و فلسفه زندگي را به فراموشي سپرده، در نتيجه خصلت هاي حيواني و درندگي بر او مستولي شده و امنيت ديگران را به مخاطره انداخته و تنها براي رسيدن به منابع مادي خويش همه را فداي اميال خويش نمايد.در ذيل به طور مختصر موارد ناامني جوامع بشري را در عصر غيبت در پرتو روايات نوراني معصومان (عليه السلام) را بررسي مي کنيم:
ناامني اخلاقي و فرهنگي
در عصر غيبت کبري امنيت اخلاقي و فرهنگي جامعه دچار آسيب شده و فساد و بي غيرتي و تجاوز به نواميس گسترش مي يابد رسول خدا مي فرمايد: آن مردمان چون حيوانات، در وسط راه بر هم مي شورند و با هم ستيزه مي کنند و آن گاه يکي از آنان به مادر، خواهر و دختر او در وسط راه در حضور همگان تجاوز مي کند،سپس آنان را درمعرض تعدي ديگران قرار مي دهد و يکي پس از ديگري عمل زشت را انجام مي دهند، ولي کسي اين کردار زشت را نکوهش نمي کند و تغيير نمي دهد. بهترين آنان کسي است که مي گويد: اگر از جاده و انظار مردم دور مي شديد بهتر بود. (18)
در جاي ديگري پيامبر اعظم فرمودند: از نشانه هاي قيامت بدرفتاري با همسايه و گسستن پيوندهاي خويشاوندي است. (19)
ناامني بين المللي
در عصر انتظار قدرت هاي جهاني بر ضد امت اسلامي انواع توطئه ها و ناامني ها را به وجود خواهد آورد و مسلمانان را با هرج و مرج مراجعه خواهند ساخت. پيامبر اکرم در وصف چنين ناامني مي فرمايند: به زودي امت ها ( پيروان ديگر آئين ها و مکاتب ) بر ضد شما وارد عمل خواهند شد، آن گونه که گرسنگان به ظروف غذا حمله ور مي شوند. شخصي گفت از آن زمان دراقليت به سر مي بريم، اين گونه مورد هجوم قرار خواهيم گرفت؟ پيامبر فرمودند تعداد شما در آن زمان بسيار خواهد بود ولي چون خس و خاشاک روي سيل خواهيد بود خداوند مهابت و عظمت شما را از دل دشمنانتان خارج ساخته بر دل هايشان سستي خواهد افکند کسي پرسيد اي رسول خدا وهن و سستي چيست؟ فرمود: دنيا دوستي و ناخوش داشتن مرگ. (20)ناامني جاده ها و معابر عمومي
در عصر انتظار اماکن، جاده ها و راه هاي عمومي که شهرها، روستاها را به هم متصل مي کند امنيت خود را از دست مي دهند و هرج و مرج بر آنها حکمفرما مي شود؛ به گونه اي که هيچ انسان کوچک و بزرگي در آنها آرامش برخوردار نخواهد بود.رسول خدا (صلي الله عليه و آله) خطاب به دخترش حضرت فاطمه (عليه السلام) مي فرمايد:
سوگند به آن خدايي که مرا به حق برانگيخت به راستي مهدي اين امت از نسل حسين (عليه السلام) است، هنگامي که جهان را هرج و مرج و نابساماني فرا گيرد و فتنه ها آشکار گردد. جاده ها و راه ها ناامن شود و برخي بر عده اي هجوم برند نه بزرگ بر کوچک ترحم کند و نه کوچک بر بزرگ احترام گذارد در چنين زماني خداوند شخصي از نسل اين دو ( امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) ) را برمي انگيزد، تا دژهاي گمراهي را در هم شکند و فتح کند و دل هايي را که پرده جهل و ناآگاهي آنها را فرو پوشانده بگشايد او در آخرالزمان به پا مي خيزد، همان گونه که من در اول زمان بپا خاستم و دنيا را از عدل و داد مي کند، همان گونه که از ظلم و جور پر شده است. (21)
امنيت جاني کودک آزاري
يکي از جناياتي که پيش از قيام حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) رخ مي دهد از بين رفتن امنيت جاني مردم و کشتار بي رحمانه کودکان و زنان و تجاوز و غارت است امام علي (عليه السلام) حوادث ناگوار آن روزگار را چنين بيان مي فرمايد:همانا سفياني گروهي را مأمور مي کند کودکاني را در محلي جمع کنند. آن گاه روغن را براي سوزاندن آنان داغ مي کند کودکان مي گويند: اگر پدران ما با تو مخالفت کردند گناه ما چيست؟ که بايد سوزانده شويم؟ او دو تن به نام هاي حسن و حسين را ميان کودکان بيرون مي کشد و به دارمي آويزد. پس از آن به طرف کوفه مي رود و همان رفتار را با کودکان آن جا انجام مي دهد و دو کودک به همان نام ها را بر در مسجد کوفه به دار مي زند و از آن جا بيرون مي رود در حالي که در دستش نيزه اي قرار دارد زني باردار را دست گير مي کند و آن را به يکي از يارانش مي سپارد و مي گويد: در وسط خيابان به او تجاوز کند و او پس از تجاوز، شکم زن را مي درد و جنين او را بيرون مي آورد و هيچ کس نمي تواند چنين وضعيت هولناکي را تغيير دهد. (22)
ناامني اجتماعي و سياسي
در عصر انتظار جامعه امنيت خود را از دست مي دهد تغييرات سريع و ناگهاني رخ مي دهد و رابط اجتماعي سياسي مردم مختل مي گردد و حاکميت از ايجاد امنيت اجتماعي، مرزي و اخلاقي و بين المللي ناتوان مي شود.رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود:
اي علي! ظهور مهدي در هنگامي است که شهرها دگرگون شده، بندگان خدا ضعيف مي شوند و از فرج و ظهور مهدي مايوس مي گردند در اين هنگام مهدي قائم از فرزندان من ظاهر مي گردد. (23)
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
اي ابوحمزه! حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قيام نمي کند، مگر در دوراني که خوف و ترس شديد و مصيبت ها و فتنه ها بر جامعه حاکم باشد و گرفتاري و بلا دامن گير مردم شود و بيش از آن، بيماري طاعون شيوع يابد، درگيري شديد و مهلکي ميان عرب اتفاق افتد، اختلاف شديدي بين مردم حاکم شود از هم گسيختگي در دين و آيين آنان رخ دهد و وضعيت مردم تغيير کند تا جايي که هر آرزومندي هر شب و روز آرزوي مرگ مي کند. (24)
از اين روايات به خوبي استفاده مي شود که ناامني اجتماعي سياسي موجب از بين رفتن انسجام اجتماعي شده و وحدت ديني مردم نيز دچار آسيب و چالش مي شود و هيچ کس اميد به زندگي در عصر انتظار نخواهد داشت.
تأثير مکتب انتظار در پي ريزي امنيت در ساختار اجتماعي
همان گونه که از بررسي روايات پيش از ظهور عصر انتظار برداشت شد، امنيت در جهان به ويژه جهان اسلام به خطر افتاده و هنجارهاي اجتماعي رعايت نمي شود، عدالت از ميان مردم رخت بربسته و ارزش هاي ديني حاکميتي ندارد و کجروري هاي اجتماعي گسترش يافته و آنومي ( بي هنجاري ) هرج و مرج رواج يافته است، اما با اين حال در پهنه گيتي جامعه هايي از منتظران يافت مي شود که هر جامعه اي مدل کوچک، نازل و رقيق جامعه پي از ظهور مي باشد اين جامعه هاي کوچک در پرتو انتظار توانسته اند عدالت، امنيت، عبارت اخلاق را تحقق مي بخشند و در واقع حاکميت اين ارزش هاست که منتظران را تربيت مهدوي کند و شکل گيري و نهادينه شدن آنها ايشان را براي تحقق بخشيدن آن ارزش ها در سطح کل جهان ياري مي کند.انتظار آماده شدن و آماده کردن همه جانبه جامعه براي ظهور حضرت حجت است و طبعاً منتظران با کنش متقابل و روابطي اجتماعي که براساس « انتظار » با يکديگر شکل داده اند، جامعه اي را بنيان مي گذارند که در ابتدا خود بتوانند از کارکردهاي اخلاقي، تربيتي، معنوي و اجتماعي و سياسي آن بهره مند شوند. ثانياً: جامعه جهاني را براي تحقق ظهور آخرين ذخيره الهي آماده نمايند و شرط اوليه تحقق چنين جامعه اي، شکل دهي امنيت همه جانبه در جامعه است. پس منتظر به امنيت در عصر غيبت به عنوان شرط اوليه طراحي جامعه منتظر نگاه مي کند و خود را براي شکل گيري آن مهيا مي نمايد. زمينه سازي براي ظهور، خودسازي، شناساندن امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به مردم مستلزم وجود نوعي امنيت است تا منتظران در پرتو آن بتوانند وظايف خويش را در مقابل امام زمان خويش به خوبي انجام دهند. منتظران مي بايست در جوامع کوچک تري تمرين « پي ريزي امنيت و عدالت » را داشته باشند تا فردا روزي در رکاب مقتداي خويش بتواند در ايجاد امنيت و عدالت جهاني موفق باشند.
بسياري با مطالعه روايات پيش از ظهور و تأکيدها و لحن و ادبيات خاص آنها و نيز مشاهده اوضاع نابسامان جوامع معاصر گمان برده اند که در عصر انتظار هيچ اميدي در کار نيست و هيچ جامعه اي يافت نمي شود که بتوان در آن امنيت، عدالت، عبادت و معنويت را جست و جو کرد؛ در حالي که با توجه به در نظر گرفتن رواياتي که در ذيل مي آيد معلوم مي شود که در ميان همه ناامني ها و بي عدالتي ها، جوامع ويژه اي از منظران يافت مي شود که با داشتن عوامل مختلف به امنيت و عدالت متناسب با عصر انتظار دست يافته اند و حتي مي توان با شاخص ها و مولفه هايي که در آينده بدان خواهيم پرداخت. امنيت و عدالت را در عصر غيبت گسترش داد.
امام سجاد (عليه السلام) از اميرمومنان (عليه السلام) نقل مي کند که حضرت فرمودند: خداوند در پشت مغرب، سرزميني دارد که به آن « جابلقا » مي گويند و در آن سرزمين هفتاد هزار امت زندگي مي کنند که همه آن امت ها مثل اين امت هستند ايشان به اندازه يک چشم بر هم زدن خداوند را معصيت نکرده اند و هيچ عملي را انجام نمي دهند و هيچ سخني را نمي گويند مگر نفرين بر جبت و طاغوت و برائت از آنها و ولايت اهل بيت (عليهم السلام) رسول خدا. (25)
در روايات متعددي برخي کشورها و شهرها در عصر انتظار- با همه مصيبت ها و ناامني ها- بسيار خوب با امنيت معرفي شده اند و برخي از آنها را حجت خدا بر مردم آن روزگار برشمرده اند.
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
گرفتاري ها و مشکلات از قم و مردمش به دور است و روزگاري خواهد رسيد که قم و مردم آن، حجت بر همه مردمان باشند و آن هنگام در زمان غيبت قائم ما تا به هنگام ظهور حضرتش مي باشد و اگر چنين نبود، زمين اهلش را فرو مي برد، به تعيين فرشتگان گرفتاري ها از مردم قم و مردمانش دور مي کند و هيچ ستم گري قصد قم را نمي کند، مگر آن که خداوند، کمرش را مي شکند و او را گرفتار درد، مصيبت يا دشمن مي گرداند. خداوند نام قم و مردم آن را از ياد ستم گران مي برد، چنانکه آنان خدا را فراموش کرده اند. (26)
از اين روايت برداشت مي شود که اهل قم با دارا بودن صفات عبادت، علم، ولايت اهل بيت ( عليهم السلام ) زمينه سازان ظهور امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي باشند و از امنيت بسيار بالايي در عصر انتظار برخوردار مي باشد.
غير از قم، طالقان نيز مورد مدح و ستايش ويژه اهل بيت (عليهم السلام) در عصر غيبت انتظار است، امام علي (عليه السلام) مي فرمايد: خوش به حال طالقان، خداوند متعال داراي گنج هايي در آن جاست که نه از طلاست و نه از نقره، اما در آن سرزمين مرداني وجود دارند که خدا را آن طور که شايسته معرفت است شناخته اند و آنان ياران مهدي در آخرالزمان مي باشند. (27)
يمن در عصر غيبت و پيش از ظهور داراي جاي گاه ويژه اي است از امام صادق (عليه السلام) روايت شده که فرمود: خروج اين سه تن: خراساني، سفياني و يمني در يک سال در يک ماه و يک روز اتفاق مي افتد و درفش يمني از همه هدايت کننده تر است. زيرا که دعوت به حق مي کند. (28)
در يمن حکومتي تشکيل مي گردد که پايتخت آن صنعا مي باشد و فرمانرواي آن نامش حسن و يا حسين است که از نسل زيدبن علي (عليه السلام) مي باشد و نيروهاي يمني و ايراني با سفياني وارد نبرد مي شوند و نيروهاي ايراني با سفياني درگير مي شوند و نيروهاي يمني آنها را پشتيباني مي کنند و پس از ياري رساندن به آنها به يمن بر مي گردند.
اينها نمونه هايي است که در روايات ما بدان ها تصريح شده و منافاتي ندارد که در جوامع ديگري نيز وجود داشته باشد که کم و بيش داراي نوعي امنيت نيز باشند آنچه در اين ميان مهم است دريافت و فهم علل و عوامل ايجاد امنيت در چنين شرايط بحراني است، بايد با مطالعه خصوصيات جوامع ياد شده و با بهره گيري از آيات و روايات الگوها و شاخص هاي امنيت پايدار را مورد باز شناسي قرار داد.
قرآن کريم در مورد امنيت مکه با توجه به شرايط ناامني اطراف آن نکته جالبي طرح مي کند که در بحث ما مي تواند مفيد باشد خداوند، در سوره عنکبوت مي فرمايد:
( أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَماً آمِناً وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ يَکْفُرُونَ ). (29)
آيا نديديد که ما حرم امني براي آنها قرار داديم در حالي که مردم را در اطراف آنها مي ربايند؟ آيا به باطل ايمان آورده و نعمت خدا را کفران مي کنند.
درتفسير اين آيه چنين گفته شده: « در آيات گذشته نيز به اين بهانه مشرکان به صورت ديگري اشاره شده بود که ما مي ترسيم اگر اظهار ايمان کنيم و به دنبال آن هجرت نماييم زندگي ما مختل گردد که قرآن از طرف مختلف به آنها پاسخ گفت، در آيات مورد بحث، قرآن از طريق ديگري به آنها پاسخ مي گويد، مي فرمايد آيا آنها نديدند که ما براي آنها حرم امني قرار داديم ( سرزمين پاک و مقدس مکه ) در حالي که عرب در ناامني به سر مي برد و در بيرون اين سرزمين انسان ها را مي ربايند همه جا غارت است و کشتار اما اين سرزمين هم چنان امن و امان باقي مانده است، خدايي که قادر است در اين درياي متلاطم و توفاني سرزمين حجاز، حرم مکه را همچون جزيره اي آرام و امن و امان قرار دهد چگونه قدرت ندارد آنها را در برابر دشمنان حفظ کند آيا با اين حال آنها به باطل ايمان آوردند و نعمت خدا را کفران مي کنند. کوتاه سخن اين که خداوندي که مي تواند در ميان يک سرزمين گسترده بحراني که جمعي از مردم نيمه وحشي در آن سکونت دارند يک منطقه کوچک را در امنيت فرو برد چگونه نمي تواند انسان هاي مومن را در ميان انبوهي کافر و بي ايمان حفظ کند. » (30)
از اين آيه به خوبي استفاده مي شود که مي توان در ميان انبوهي از ناامني ها يک شهر و يک جامعه امن را بنيان نهاد در صورتي که بتوان شاخص ها و مولفه هاي يک جامعه امن را در آن متحقق ساخت، اما مي دانيم که هر چه تلاش شود باز اين امنيت همه جانبه نخواهد بود زيرا اين جامعه جداي از جامعه بين المللي و روابط با ساير جوامع نخواهد بود. و از سوي ديگر اين امنيت محدود برخي جوامع است و قطعا شعاع گسترده آن نيازمند عزم بين المللي و حکومت جهاني امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) خواهد بود.
شاخص ها و مولفه هاي جامعه امن در عصر انتظار
امنيت پايدار و همه جانبه مستلزم حاکميت ارزش ها و اصول و مقرراتي است که با تحقق آنها شهروندان در جامعه با احساس آرامش و امنيت مي توانند يک جامعه پويا، با نشاط، قوي و مستحکم را شاهد باشند. قرآن و سنت در آموزه هاي نوراني خويش شاخص ها و الگوهايي را براي امنيت بيان کرده اند که هم بايد در عصر انتظار، منتظران آنها را شناسايي کرده و هم در گسترش آن عوامل با جديت تلاش نمايند.حاکميت ايمان و ارزش هاي معنوي
شهروندان يک جامعه هنگامي که از ايمان سرشاري برخوردار باشند، خداوند و ارزش هاي معنوي را ملاک تنظيم روابط اجتماعي خود قرار مي دهند و در چنين صورتي به ديگران تعدي و تجاوز نکرده و بي آن که ناظران بيروني او را کنترل نمايند، بر خود نظارت مي نمايد و جلوي هوا و هوس خود را مي گيرد و بر خواهش هاي بي پايه نفس خود لجام مي زند، بنابراين ايمان از هر گونه فزون خواهي، تجاوز به حقوق ديگران پيش گيري مي نمايد، اما انساني که از مبدا و معاد بريده باشد هيچ ضابطه و کنترل دروني او را از ايجاد ناامني براي ديگران باز نمي دارد مگر آن که نظارت هاي بيروني آن قدر قوي باشند که در پاره اي از موارد آن هم به خاطر ترس از مجازات و قانون و زندان جلوي حرص و آز و خودکامگي او را بگيرد.قرآن کريم، اعتقاد به ارزش هاي ديني و توجه به خدا و معاد را عامل ايجاد امنيت اجتماعي برشمرده است:
( الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ )؛ (31)
کساني که ايمان آوردند و ايمان خويش را به ستم نيالودند، امنيت مخصوص آنهاست و هم ايشان هدايت يافتگانند.
و در حديثي از پيامبر اسلام چنين مي خوانيم:
المومن من آمنه الناس علي أنفسم و أموالهم؛ (32) مومن کسي است که مردم جان و مال خود را از ناحيه او در امان بدانند.
بنابراين ايمان اقتضا دارد که مردمان از هر گونه ايجاد ناامني برجان و اموال خود از سوي مومنان در امنيت باشند. شبيه همين بيان روايتي است که از پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) نقل شده که فرمودند: « المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده » ؛ (33) مسلمان کسي است که مسلمانان از دست و زبان او آسوده خاطر باشند. » منتظر واقعي مي بايست براي تقويت اعتقادات خود و جامعه تلاش نمايد و از هر کوششي براي توجه مردم به مبدا و معاد دريغ نورزد تا در سايه اين اعتقادات امنيت اخلاقي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي پديد آيد، در همين راستا منتظر مي بايست با هر گونه شبهه افکني در اعتقادات و باورهاي مردم در عصر غيبت مقابله نمايد به ويژه عالمان ديني اين وظيفه را به طور سنگين تري بر عهده دارند.
تشکيل حکومت صالحان
فلسفه حکومت و قدرت سياسي حفظ امنيت دروني و بيروني جامعه است، زيرا حکومت با در اختيار داشتن امکانات و نيرو مي تواند از هر گونه هرج و مرج و تعرض و تجاوز جلوگيري نمايد. حضرت علي (عليه السلام) در پاسخ به خوارج که مي گفتند: « لاحکم الاالله » و قصد تخريب حکومت امام علي (عليه السلام) را داشتند فرمودند: « سخني است حق که بدان باطلي را خواهند. آري حکم جز از آن خدا نيست ليکن اينان مي گويند فرمانروايي و حکومت جز براي خدا روا نيست در حالي که مردم را دولت و حاکمي بايد، نيکوکار يا تبهکار، تا در حکومت او انسان با ايمان کار خويش کند و انسان کافر بهره خود برد، تا آن گاه که وعده حق سر رسد و مدت هر دو رسد. در سايه حکومت او مال ديواني را فراهم آوردند و با دشمنان پيکار کنند و راه ها را ايمن سازند و به نيروي او حق ناتوان را از توانا بستانند تا نيکوکردار روز به آسودگي به شب رساند و از گزند تبهکار در امان ماند. (34)بنابراين وجود يک دولت و حکومت مبتني بر ارزش هاي ديني و کارگزاران مومن و با تقوا و متخصص مي تواند امنيت شايسته اي را براي جامعه به ارمغان بياورد. پس منتظر واقعي نه تنها به گوشه عزلت و کناره گيري نمي خزد که لازم است با فراهم کردن مقدمات تشکيل حکومت ديني در هر جاي دنيا براي ايجاد امنيت و عدالت تلاش کند و چنانچه در کشوري زندگي مي کند که اقوام و اديان و مذاهب مختلف زندگي مي کنند مي بايست با تشکيل حزب و گروه هاي منسجم ديني در انتخابات شرکت کرده و به قدرت سياسي رسيدن جامعه را به امنيت و عدالت و معنويت رهنمون شوند و از اينجا معلوم مي شود که انتظار يک وصف پويا در شخصيت منتظران است که آنان را به هر گونه تلاش و فعاليت مثبت و سازنده اي سياسي و اجتماعي وادار مي سازد و در عصر غيبت، ولايت و سرپرستي مردم از آن فقيهان عادل است که ايشان اين وظيفه تشکيل حکومت و سرپرستي را از ناحيه امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عهده دار شده اند و همه مردمان منتظر وظيفه الهي خود مي دانند که با پذيرش اين ولايت و همراهي و اطاعت از ايشان براي اصلاح جامعه قدم بردارند.
بحمدالله منتظران درجهان به اين خودآگاهي و خودباوري رسيده اند که راه پايان دادن به هر گونه ناامني و بي عدالتي تشکيل حکومت صالحان است. انقلاب اسلامي در ايران، مقاومت حزب الله لبنان در برابر ششمين قدرت نظامي جهان و حضور حزب الله در صحنه قدرت سياسي لبنان و حضور مقتدرانه مرجعيت نجف در تعيين کارگزاران صالح و شايسته در حکومت تازه تاسيس عراق گام هاي شايسته اي در اين راستا محسوب مي شود.
تقويت اين حکومت ها و مبارزه با آسيب هاي آنها وظيفه همه منتظران است تا ان شاء الله اين جوامع کوچک زمينه سازان ظهور جهاني مهدي آل محمد (صلي الله عليه و آله) باشند.
امر به معروف و نهي از منکر
امر به معروف و نهي از منکر ازمهم ترين شاخص هاي جامعه امن محسوب مي شود و دين آن را از واجبات مسلم و جدي مي داند که مسلمانان با مشاهده هر نوع انحراف و آسيبي مي بايست درصدد رفع و اصلاح آن برآيند و با بي تفاوتي از کنار آن عبور نکنند خداوند متعال مي فرمايد:( لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصَّالِحِينَ )؛ (35)
در عصر غيبت که ارتباطات اجتماعي ميان مردم فراوان شده و انواع افعال و گفتارها و روش هاي ناپسند توسط وسايل ارتباط جمعي همچون اينترنت و ماهواره به سرعت ميان مردم مسلمان گسترش مي يابد لازم است افرادي با احساس وظيفه براي زمينه سازي حکومت جهاني امام عصر، جامعه را از هر گونه آلودگي و انحراف باز دارند و همين مبارزه موجب تقويت روحيه ديني مردم و کاهش جرايم و فساد در اجتماع شده و در نتيجه امنيت اخلاقي و اجتماعي برقرار گردد. يک منتظر واقعي و يک جامعه منتظر در برابر کجروي هاي اجتماعي بي تفاوت نيست و با مبارزه بي امان خود براي تحقق امنيت همه جانبه تلاش مي نمايد.
اجراي حدود الهي و برخورد قاطع با مجرمان و عوامل ناامني و شرارت و جرائم سازمان يافته همه در برقراري امنيت نقش انکارناپذيري دارد و در اين راه نبايد ترس از سرزنش هاي ملل ديگر و جامعه ملحد جهاني مانع اجراي قوانين الهي در عصر غيبت گردد. امنيت قضايي ضامن ساير امنيت هاي ديگر خواهد شد.
محوريت فقيهان و عالمان ديني
امنيت فکري و اخلاقي و معنوي مستلزم محوريت داشتن فقيهان و اسلام شناسان متعهدي است که با مبارزه با افکار و انديشه هاي انحرافي و پاسخ به مسائل نو پيداي جامعه کارکرد خود را در اجتماع به نحو شايسته اي انجام مي دهند. منتظران در دوران غيبت مهدي فاطمه (عليه السلام) با رجوع به اين کارشناسان با تقواي ديني دين خود را از هر گونه آسيبي و انحرافي در امنيت قرار مي دهند. امام هادي (عليه السلام) در اين موضوع مي فرمايند: اگر در دوران غيبت قائم آل محمد (صلي الله عليه و آله) دانشمنداني نبودند که مردم را به سوي او هدايت و راهنمايي کنند و با حجت هاي الهي از دينش دفاع نمايند و شيعيان ضعيف را از دام هاي شيطان پيروانش رهايي دهند و از دام هاي ناامني ها ( و دشمنان اهل بيت (عليهم السلام) ) نجات بخشند، کسي در دين خدا پابرجا نمي ماند و همه مرتد مي شوند ولي آنان رهبري دل هاي شيعيان ضعيف را قدرت در دست مي گيرند و حفظ مي کنند. چنان که ناخداي کشتي، سکان و فرمان کشتي را نگاه مي دارد. بنابراين آنان نزد خدا، والاترين انسان ها هستند (36) از يک سو اين عالمان در عصر غيبت خود را مي بايست از لحاظ علم دين و کارشناسي و فقاهت ديني قوي گردانند. و با هوي نفساني خود مبارزه کرده و به تقوا و معنويت شايسته اي دست يابند و از سوي ديگر مردم تنها اين گروه را مفسران و مبلغان دين الهي بدانند و در امر دين به غير از ايشان مراجعه ننمايند، چرا که افراد بسياري خود را مفسران ديني مي دانند در حالي که واقعا چنين مقامي را دارا نمي باشند و جز التقاط و ترويج انديشه هاي انحرافي چيزي ندارند همان طور که بارها حضرت امام خميني فرمودند: « اسلام منهاي روحانيت خيانت است » .اتحاد و انسجام اسلامي
در جوامعي که اقوام مختلف و مذاهب گوناگون حضور دارند طبعا اختلاف سليقه و فکر و رفتار وجود دارد همين تعدد قوميت ها و مذاهب و انديشه ها در صورت فقدان مديريت صحيح مي تواند به کانون بحران و اختلاف اجتماعي تبديل شده و امنيت ملي را به خطر اندازد و معمولاً دشمنان يک ملت از اين تنوع سوال استفاده کرده و با تبديل تنوع به تنش و درگيري ضريب امنيتي را کاهش مي دهند قرآن کريم در آيات متعددي مسلمانان را به اتحاد و انسجام دعوت کرده است.( وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا )؛ (37) همگي به ريسمان خداوند چنگ زده و متفرق نشويد.
از اين آيه وجوب اتحاد و حرمت تفرقه انگيزي استنباط مي شود و هر گونه اقدامي که موجب اختلال و درگيري شود از نظر قرآن ممنوع است.
حضرت علي (عليه السلام) در تحليلي از آينده جامعه عراق و کوفه يکي از عوامل ناامني که در آينده گريبان گير اين شهر مي شود اختلاف هاي داخلي عنوان نمود، حضرت پس از آگاه شدن از حمله وحشيانه « بسر بن ارطاة » به مناطق تحت کنترل در اين باره فرمودند: به جهت اختلاف و تفرقه شما، من شکست شما و تهديد امنيت شما را مي بينيم. (38)
در مورد قوميت ها قرآن هدف از تعدد و تکثر را شناخت اجتماعي مي داند و هيچ قومي را بر قوم ديگر برتر نمي داند مگر به رعايت تقوا و دين داري:
( يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ )، (39)
اين مردم ما شما را از يک مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها قبيله ها قرار داديم تا يکديگر بشناسيد قطعا ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بي ترديد خداوند دانا و آگاه است.
جامعه اي در عصر انتظار امنيت دارد که بتواند اقوام و مذاهب مختلف را در يک نظام هم آهنگ و منسجم حفظ کند و آنها را از اختلاف و درگيري پرهيز دارد. در اين راستا لازم است در تقسيم مسئوليت هاي اجتماعي- سياسي، ارائه خدمات و امکانات و احترام رعايت انصاف و عدالت انجام گيرد و منتظران نيز هوش مندانه مراقب باشند که تحت تاثير القائات دشمنان اسلام قرار نگيرند و با کساني که از مذهب آنها بيرون هستند نبايد برخورد فيزيکي داشته باشند. بنابراين توهين به مقدسات مذاهب ديگر که موجب تنش و بدبيني گردد مانع تحقق امنيت اجتماعي خواهد بود و راه را براي حضور دشمنان فراهم خواهد کرد. منتظران مي بايست با حفظ يک پارچگي که دستور دين مبين اسلام است جامعه را براي ظهور آماده سازد. البته اين امر به معناي نشر معارف اهل بيت (عليه السلام) و دفاع از ولايت نخواهد بود، در غير اين صورت چنانچه به اقوام و يا مذاهب توهين و تهمت زده شود جامعه دچار درگيري و کشتار و ناامني خواهد شد و در چنين فضايي نمي توان براي ظهور زمينه سازي کرد.
مردم به مکتب اهل بيت (عليه السلام) بدبين شده و با مهدويت نيز منتظران آن را تبليغ و ترويج مي کنند به مقابله بر خواهند خواست، اما در مقابل فضاي اتحاد و انسجام اسلامي زمينه گفت و گو و ترويج و نشر انديشه را فراهم مي سازد.
نتيجه گيري
از مباحث گذشته به دست آمد که در عصر انتظار جهان دچار ناامني هاي مختلفي مي شود، اما با مکتب انتظار مي توان جامعه اي را پيش از ظهور ارائه کرد که ميزاني از ابعاد امنيت فردي اجتماعي، سياسي، فرهنگي مرزي و بين المللي را داشته باشد. در اين راستا پنج شاخص بيان گرديد که يکي، حاکميت ايمان و ارزش هاي معنوي دوم، تشکيل حکومت صالحان سوم، امر به معروف و نهي از منکر چهارم، محدوديت داشتن فقيهان و عالمان ديني پنجم، اتحاد و انسجام اسلامي بود. اميد آن که امام عصر از همه ما راضي و خشنود باشد و ما هم از ياران کوچک و ناچيز آن حضرت باشيم.پي نوشت ها :
1- نور، آيه 55.
2- ساروخاني، دائرة المعارف علوم اجتماعي، ج1، ص 502-503.
3- جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، ص 23-24.
4- ابوالفضل قاضي، حقوق اساسي و نهادهاي سياسي، ص 655-656.
5- منصور طبيعي، سيماي امنيت در نهج البلاغه، ص 32.
6- ابوالفضل قاضي، همان، ص 655-656.
7- مجموعه مقالات همايش امنيت اجتماعي، ج3، ص 260.
8- سيماي امنيت در نهج البلاغه، ص 38.
9- شيخ مفيد، الارشاد، ص 346.
10- ابراهيم، آيه 35.
11- تفسير نمونه، ج10، ص 417.
12- نحل، آيه 112.
13- همان، ج11، ص 469.
14- بحارالانوار، ج78، ص 170.
15- غرر الحکم، ص 165.
16- سخنراني سال 1376.
17- سخنراني سال 1376.
18- ابن طاوس، ملاحم، ص 101.
19- کنزالعمال، ج14، ص 240.
20- سنن ابي داود، ج4، ص 111.
21- عقدالدرر، ص 152.
22- عقد الدرر، ص 94.
23- ينابيع المودة، ص 440.
24- نعماني، غيبه، ص 235 و طوسي غيبه، ص 274.
25- بحارالانوار، ج42، ص 329.
26- بحارالانوار، ج60، ص 213.
27- سيوطي، الحاوي، ج2، ص 82 و کنزالعمال، ج7، ص 262.
28- بحارالانوار، ج52، ص 210.
29- عنکبوت، آيه 67.
30- تفسير نمونه، ج16، ص 365.
31- انعام، آيه 82.
32- تفسير روح البيان، ج10، ص 195.
33- اصول کافي، ج2، ص 233.
34- نهج البلاغه، کلام 40.
35- آل عمران، آيات 112-113.
36- احتجاج، ج2، ص 260 و محجة البيضاء، ج1، ص 32.
37- آل عمران، آيه 103.
38- غرر الحکم، ص 4215.
39- حجرات، آيه 13.
1- قرآن کريم.
2- نهج البلاغه.
3- بحارالانوار.
4- احتجاج.
5- غررالحکم.
6- کافي.
7- محجة البيضاء.
8- تفسير نمونه.
9- تفسير روح المعاني.
10- کنزالعمال.
11- الحاوري.
12- عصر ظهور.
13- غيبة نعماني.
14- غيبة طوسي.
15-عقد الدرر.
16- ينابيع الموده.
17- سنن ابوداود.
18-ملاحم ابن طاووس.
19- ارشاد.
20- سيماي امنيت در نهج البلاغه.
21- مجموعه مقالات همايش امنيت اجتماعي.
22- حقوق اساسي و نهادهاي سياسي.
23- آزادي هاي شخصي و فکري.
24- جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن.
25- دائرة المعارف علوم اجتماعي.
منبع مقاله :
مکارم شيرازي ...{ و ديگران }، (1387)، گفتمان مهدويت، قم: موسسه بوستان کتاب، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}