جامعيت قرآن
« جامعيت » كه در زبان عربي با لفظ « شمولية » از آن ياد مي شود و « قلمرو » كه در لغت به معناي ناحيه و ناحيه ي حكومت و حكمراني است، گاه به يك معنا استعمال مي شوند، حال آنكه اين دو با هم متفاوت اند. مراد از جامعيت اين است كه قرآن كريم چه اموري را به تفصيل بيان فرموده است و مراد از قلمرو اين است كه چه مسائلي ( گرچه به اجمال ) در قرآن كريم آمده است.(1) از نظر تاريخي، پيشينه و خاسگاه جامعيت قرآن ريشه در خود آيات قرآن كريم دارد. در اين آيات با تعابيري چون تبيان (2) و تفصيل كل شيء(3)، عدم تفريط(4)، كمال يافتگي دين (5) و... به اين ويژگي اشاره شده است. هرچند در اين آيات از اصطلاحات جامعيت استفاده نشده است لكن در تراث قرآني فريقين از اين آيات در تبيين اين ويژگي قرآن استفاده شده است. بعد از قرآن، جامعيت قرآن در بيانات نبوي از جمله « اوتيتُ جَوامِع الكَلِم (6) ( به من جوامع دانش ( گنجينه هاي معرفت ) داده شد». مورد تأكيد قرار گرفت. بعدها در ميان مذاهب و مكاتب فكري اسلامي، جامعيت قرآن بيشتر و بيشتر در مدرسه ي تفسيري اهل بيت و در رأس آنان در نهج البلاغه (7) امام علي (عليه السلام)، صحيفه ي سجاديه (8) امام سجاد (عليه السلام) و ديگر روايات اهل بيت مورد تبيين و تأكيد قرار گرفت و امامان شيعه با نمايش نمونه هايي، توانمندي خود را در عيني سازي اين ويژگي قرآن نشان دادند.(9) هرچند مكتب خلفا با شعار « حسبنا كتاب الله » (10) داعيه ي جامعيت را داشت اما در حقيقت به دنبال ناديده گرفتن نقش عترت در قرآن شناسي بود(11) و تاريخْ پوشالي بودن اين ادعا را با گرايش به رأي، قياس و استحسان نشان داد و معلوم شد كه آبشخور آن ملاحظات سياسي بود نه مباني علمي (12)؛ در دوره ي معاصر نيز برداشت نادرست عده اي از مؤلفان از آيات بيانگر جامعيت قرآن، تحت تأثير پنداره ي سياسي « حسبنا كتاب الله »، سبب پيدايش جرياني به نام قرآن بسندگي ( القرآنيون ) در جهان اهل سنت شده است. (13)
جامعيت قرآن ريشه در رويكردي كلامي به مؤلف آن دارد؛ در اين رويكرد، خداوندي كه خالق عالم هستي بوده و قدرتي بي نظير دارد، برايش بسي سهل است كه كتابي را تأليف كند كه در آن پاسخ نيازهاي اساسي انسان وجود داشته باشد. جلوه ي ديگر اين قدرت در كتاب تكوين است كه به گونه اي تدبير شده است كه تا قيامت نيازهاي جسمي و مادي بشر را پاسخگو است و مؤلف قرآن همين خالق آسمانها و زمين است. شايد بتوان ادعا كرد كه تأليف كتابي جامع نيازهاي انسان در مقايسه اي براي تقريب به ذهن براي خداوند به مراتب ساده تر از خلقت انسان و طبيعت بوده است. مبتني بر چنين اعتقادي به خداوند در كلام اماميه امكان جامعيت قرآن امري معقول و شدني است و هيچ امتناع عقلي بر عدم امكان آن وجود ندارد. افزون بر امكان قرآن از وقوع و تحقق آن سخن گفته است كه پيشتر بدان اشارت شد. اثبات جامعيت قرآن در پاسخگويي به نيازهاي هدايتي انسان با رويكردها و ادله ي مختلف مورد توجه قرآن پژوهان اماميه در كتابها (14) و مقالات (15) متعددي بوده است. در اين آثار اصل جامعيت قرآن امري مسلم تلقي شده و تنها ميان برخي از انديشمندان در گستره و قلمرو حداقلي و حداكثري جامعيت قرآن اختلاف نظر وجود دارد. ادله ي اثباتي جامعيت به دو قسم درون متني و برون متني تقسيم مي شود. در ادله ي برون متني به عقل و روايات و در ادله درون متني به خود آيات قرآن استناد شده است.(16) در روش كشف جامعيت قرآن نيز سه روش برون متني ( انتظار از دين و قرآن، بسط تاريخي قرآن، عقلي )، درون متني ( بررسي آيات و روايات بيانگر اهداف قرآن و رسالت پيامبر اسلام، بررسي آيات مربوط به قلمرو قرآن، بررسي استقرايي تمام آيات قرآن ) و تلفيقي ( تركيب روش برون متني و درون متني ) مطرح است. جز برخي از محققان، بيشتر صاحب نظران از روش درون متني استفاده كرده اند.(17) جامعيت قرآن ارتباط تنگاتنگي با مسأله جامعيت و قلمرو دين اسلام نيز دارد كه برخي از پژوهشگران در آثار خود به آن توجه نشان داده اند.(18) روشن است كه پذيرش جامعيت قرآن در نوع نگاه مفسّر به كارآمدي گزاره هاي قرآن تأثيرگذار است و بهره وري هميشگي از قرآن در عرصه هاي حيات فردي و اجتماعي مي تواند خود يكي از ابعاد اعجاز قرآن به شمار آيد. بين مفسري كه آموزه هاي قرآن را تاريخي و محدود به عصر نزول آن تصور مي كند با مفسري كه نگاهي فرازماني- فرامكاني به قرآن دارد و قرآن را حاوي پاسخهاي ناب و رها از قيد تاريخ به نيازهاي هدايتي انسان مي بيند، تفاوت بسياري وجود دارد. همچنين اين نگاه در چهره ي تفسير نيز تأثير مي گذارد. مفسّري كه نگرش جامعيتي به قرآن دارد آموزه هاي آن را هم اكنون كارآمد مي بيند و لذا در تفسيرش سيمايي زنده و پويا از قرآن به نمايش مي گذارد و در تفسير خويش گزاره ي « قرآن سخن مي گويد » را به تصوير مي كشد. اما مفسّري كه قرآن را متني صرفاً تاريخي و با محدوديتهاي هدايتي تصور مي كند، تفسيرش صرفاً تقرير آراء و توصيفي تاريخي از متن را ارائه مي كند و بس. برآيند تفسير وي گزاره ي « قرآن گفته است » خواهد بود. در نتيجه جامعيت قرآن از دو منظر كلامي است: نخست در عقلاني بودن اصل امكان آن كه با استفاده از روش مقايسه اي اثبات مي شود؛ ديگر در حجيت آموزه هاي قرآني و توسعه ي آن در ادوار تاريخي پس از نزول كه خود بحثي كلامي و متأثر از اصل جامعيت است و در نوع نگاه مفسران تأثيرگذار است.
پينوشتها:
1.مصطفي كريمي، « قلمرو و جامعيت قرآن ( از ديدگاه آيت الله معرفت )»، معرفت قرآني، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، تهران، 1387ش، ج5، ص 259.
2.« وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي کُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِکَ شَهِيداً عَلَى هؤُلاَءِ وَ نَزَّلْنَا عَلَيْکَ الْکِتَابَ تِبْيَاناً لِکُلِّ شَيْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ »(النحل: 89 ).
3.«لَقَدْ کَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِيثاً يُفْتَرَى وَ لکِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ کُلِّ شَيْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ »(يوسف: 111)؛ « أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَکَماً وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلاً »( انعام: 114).
4.« وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْکِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ »(انعام: 38)؛ « وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي کِتَابٍ مُبِينٍ »(الانعام: 59).
5.« الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً »(المائده: 3).
6.محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، ج4، ص 3202، حديث 1989.
7.فاطمه نقيبي، « قرآن و علوم و معارف آن در نهج البلاغه »، استاد راهنما محمدهادي معرفت، كارشناسي ارشد، علوم قرآن و حديث، دانشكده اصول دين قم، دفاع 1378ش.
8.زهرا خراساني، جامعيت قرآن از منظر صحيفه سجاديه، ابتكار دانش، قم، 1385ش، 202ص.
9.در گفتار دوم از بخش دوم كتاب نمونه هايي را گزارش خواهيم كرد.
10.عبدالرزاق بن همام صنعاني، المصنّف، تحقيق: عني بتحقيق نصوصه و تخريج أحاديثه و التعليق علين الشيخ المحدث حبيب الرحمن الأعظمي، بي نا، بي تا، ج5، ص 438؛ احمد بن حنبل، المسند، دار صادر، بيروت، بي تا، ج1، ص 325؛ محمد بن حسين بخاري، الصحيح، دارالفكر، بيروت، 981م، ج5، ص 138؛ مسلم بن حجاج نيشابوري، الصحيح، دارالفكر، بيروت، بي تا، ج5، ص 76.
11.احمد عابديني، ژرفاي قرآن و شيوه هاي برداشت از آن، چاپ اول، نشر مبارك، اصفهان، 1382ش، ص 20-90.
12.علي نصيري، رابطه متقابل كتاب و سنّت، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، تهران، 1386ش، 196-197.
13.ر.ك: خادم حسين الهي بخش، دراسات في الفرق القرآنيون و شبهاتهم حول السنة، مكتبة الصديق، طائف، 1409ق؛ محمد ابراهيم روشن ضمير، بررسي و نقد جريان قرآن بندگي در تفسير، رساله ي دكتري دانشگاه تربيت مدرس؛ محمد اسعدي، « ريشه ها و پيشينه هاي جريان قرآن بسندگي در تفسير»، مشكوة، مشهد، پاييز و زمستان 1386، شماره 96 و 97، ص 157-164؛ محمد اسعدي، « جريان شناسي قرآن بسندگي در دو قرن اخير ( نگاهي به شبه قاره هند و كشورهاي عربي )»، حديث انديشه، بهار و تابستان 1385، شماره 13، ص 95-106.
14.براي ديدن آراء و انظار مطرح در اين باره افزون بر تفاسير فريقين ( ذيل آيات مائده: 3؛ انعام: 59 و 38؛ نحل: 89؛ يوسف: 111 ) ر.ك: سيدمحمدعلي ايازي، جامعيت قرآن، كتاب مبين، چاپ سوم، رشت، 1380ش، احمد عابديني، پيشين، محمدعلي رضايي اصفهاني، اشارات علمي اعجازآميز قرآن، نشر معارف، اول 1383ش، ص 52-38؛ علي نصيري، رابطه ي متقابل كتاب و سنت، ص 331-347؛ سعيد ضيائي فر، جايگاه مباني كلامي در اجتهاد، بوستان كتاب، قم، 1382ش، ص 743؛ كاظم قاضي زاده، سياست و حكومت در قرآن. پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، تهران، 1384ش؛ محمدرضا حكيمي و همكاران، الحياة، دفتر انتشارات اسلامي، قم، بي تا، ج2، ص 69-151.
15.مصطفي كريمي، « جامعيت وحي محمدي به گستره ي علم آن حضرت»، معرفت، شماره 60، آذر 1381ش، ص 71-79؛ سيد ابوالفضل ميرمحمدي، محمدهادي معرفت، « جامعيت قرآن كريم نسبت به علوم و معارف الهي و بشري »، نامه ي مفيد، شماره 6، تابستان 1375، ص 4-22؛ علي كريم پور قراملكي، « جامعيت قرآن از نظر مفسران »، بينات، شماره 43، پاييز 1383ش، ص 69-50؛ حميد آريان، « جامعيت قرآن در بيان مفسر الميزان »، قرآن شناخت، شماره 1، تابستان 1387، ص 131-166.
16.مصطفي كريمي، « قلمرو و جامعيت قرآن ( از ديدگاه آيت الله معرفت )»، معرفت قرآني، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، تهران، 1387ش، ج5، ص 270-279.
17.همان، ص 264-268.
18.عبدالحسين خسروپناه، قلمرو دين، مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه، قم، 1381ش، 291ص؛ حسنعلي علي اكبريان، درآمدي بر قلمرو دين، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، تهران، 1377ش، 256ص؛ مصطفي كريمي، قرآن و قلمرو شناسي دين، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، قم، 1382ش، 408ص؛ سيد محمدعلي ايازي، جامعيت قرآن.
راد، علي، (1390)، مباني كلامي اماميه در تفسير قرآن: با رويكرد نقّادانه به آراي ذهبي، عسّال و رومي، تهران: سخن، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}