نويسنده: مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت




 

برخورد انقلاب اسلامي با گروهها و احزاب

بعد از يپروزي انقلاب اسلامي و استقرار جمهوري اسلامي در ايران، گروهها و احزاب - به استثناي موارد انگشت شمار که با ايده اسلامي و تحت نظر افراد متديّن و متعهد به اسلام تشکيل شد- با اصل و روشي که از احزاب کشورهاي استعماري گرفته بودند به موجوديت خود ادامه دادند و تعداد بي شماري نيز اعلان موجوديت کردند. انقلاب اسلامي برحسب مباني اسلامي با آنان برخورد مکتبي کرد و به آنان اجازه داد که به حرکت خودشان ادامه بدهند.
« مکتبهاي توحيدي نمي خواهند فتح کنند بلاد را؛ و نمي خواهند با مردم با خشونت رفتار کنند. آنها مي خواهند مردم را از ظلمت هايي مادّه به نور بکشند. به طرف خدا بکشند. توجه به خدا بدهند. و لهذا تا آن جا که امکان دارد در مکتبهاي غير مادّي مدارا هست. خوشرفتاري هست. دعوت هست. تا آن جايي که ممکن است با دعوت مردم را بر مي گردانند به عالم نور و هيچ وقت در صدد جنگ و جدال نيستند، مگر اين که احساس کنند توطئه است. اگر احساس توطئه کردند به حسب دستور قرآن و به حسب دستور اسلام با آنها با شدّت رفتار مي کنند. تا احساس توطئه نشده است همه را آزاد مي گذارند هر چه مي خواهند اختيار کنند. وقتي احساس توطئه شد، با شدّت رفتار مي کنند. » (1)
بر همين اساس، امام امت، موضوع انقلاب اسلامي را نسبت به گروههاي غير اسلامي پيشاپيش در مصاحبه هايي اعلام فرموده بودند:
« سؤال: حضرت آيت الله فرموده اند که نظام آينده ي ايران يک جمهوري اسلامي است، نقش ساير احزاب سياسي مخالف شاه که غير اسلامي هستند. در اين جمهوري چه خواهد بود؟
جواب: فعاليتهاي احزاب اگر چنانچه مضرّ نباشند آزاد است. » (2)
« سؤال: نظرتان درباره ي فعاليت احزاب سياسي چپ بدون اتکاء به هيچ قدرت خارجي در چهارچوب حکومت جمهوري اسلامي چيست؟
جواب: در جمهوري اسلامي هر فردي از حق آزادي عقيده و بيان برخوردار خواهد بود و لکن هيچ فرد و يا گروه وابسته به قدرتهاي خارجي را اجازه ي خيانت نمي دهيم. » (3)
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، زحمتهاي طاقت فرساي امام امت و متعهدان دلسوز براي اسلام و مسلمين - که همانا براي تحکيم وحدت ملت تحت پرچم اسلام بود - به واسطه ي اظهار وجود گروهها و احزاب متعدد و رشد قارچ گونه آنها براي ايجاد تفرقه و اين که اساس آنها را نيز بر وابستگي و برداشت آنها را از حزب و گروه باطل و غلط مي دانستند؛ لذا در وهله اوّل از همه ي آنها خواستند که دست از گروه بازي و جمعيت سازي بردارند يا حداقل با هم در يک مسير قرار بگيرند.
« اي احزاب مختلف، اي گروههاي مختلف، اگر شما براي کشورخودتان دلسوز هستيد و براي ملت تان دلسوز هستيد، بايد بدانيد که اين ايجاد گروههاي مختلف براي ملت سمّ قاتل است و کشور شما را باز به حال اوّل خداي نخواسته بر مي گرداند... .
گروه گروه مي شويد و هر گروهي مخالف گروه ديگر. اگر همه در يک مسير مي رفتيد، باز مضايقه نبود که گروههايي همه در مسير واحد. » (4)
« مردم را دعوت کنيد به وحدت، دعوت کنيد به اين که گروه گروه نشوند. الآن مشغولند شياطين به اين که اين انسجامي که پيدا شد براي ملّت ما، و با اين انسجام پيش بردند و بحمدالله پيروز شدند تا اين جا، اين را به همش بزنند. گروه گروه کنند. حزب کذا، حزب کذا، جمعيت کذا، چه اسم رويش بگذارند « جمعيت اسلامي » کذا، چه اسم بگذارند « جمعيت دموکراتيک » کذا. امروز. روز اين نيست که تکه تکه بشود اين ملت، گروه گروه بشود.
امروز تمام گروهها بايد ادغام بشود. در يک گروه و آن گروه اسلامي است. » (5)
لکن از آن جا که اينان طبق نقشه ي اجانب به منظور تفرقه افکني اظهار وجود کرده بودند، به حرکت خائنانه خود ادامه دادند تا آن جا که رهبري انقلاب اسلامي احساس توطئه کردند.
« در مملکت ماهم وقتي که اين فتح بزرگ به دست شما زنها و مردهاي محترم انجام گرفت، همه چيز را آزاد گذاشتند:
تبليغات را آزاد گذاشتند، مکتب ها را آزاد گذاشتند به طوري که در اين چند ماه تقريباً حدود دويست تا شايد گروههاي مختلف اظهار وجود کردند! حتي کمونيستهايي که فاسد و مفسدند اظهار وجود کردند. لکن بعد از آن که ما احساس بکنيم که اينها اظهار وجودشان فقط براي تبليغ نيست، فقط براي اين نيست که مي خواهند مکتب خودشان را عرضه کنند، بلکه مسأله، مسأله توطئه است... اينها مي خواهند که همه ي مکتبها را سرکوب کنند. اينها براي سرکوبي مکتب اسلام است. اينها از اسلام مي ترسند. اينها از قوانين اسلام مي ترسند. اينها مي خواهند که اسلام نباشد، ولو هر چه باشد، و لهذا توطئه است. الآن وقتي که توطئه شد، ديگر نمي توانيم ما تا آخر تحمل کنيم و توطئه ها را بپذيريم. » (6)
نمونه توطئه اين گروهها و احزاب و جمعيت ها را در تحريم رفراندوم جمهوري اسلامي و آتش زدن صندوقهاي آراء مردم، آتش زدن خرمنها، دزدي و انبار اسلحه و مهمّات، اغتشاش در گنبد و کردستان و خوزستان و آذربايجان، نقش در کودتا و جاسوسي به نفع اجانب و قيام مسلّحانه عليه جمهوري اسلامي و... مشاهده کرديم. هم اکنون هم تتمّه نامبارک آنها همچون نهضت آزادي به تبع آمريکا به سمپاشي و تبليغ به نفع ابرقدرتها مشغول هستند.
بنابراين احزاب و گروهها که به بهانه ي شرکت در سياست و به عنوان کانال و مجراي حضور اقشاري از مردم در سياست تشکيل شده بودند، داراي اصل انگشت شمار از احزاب و گروهها و انجمنها - که با تعهدّ به اسلام و به عنوان خدمت به جمهوري اسلامي تشکيل شده بودند - به دليل روابط نزديک ملّت با امام و روابط نزديکتر حزب الله با امام چندان جايي در جمهوري اسلامي نيافتند؛ ضمن اين که در ابتداي تشکيل و با حضور چهره هاي شاخص و بزرگواري چون شهيد مظلوم آيت الله بهشتي (7) خدمات مهمّي به جمهوري اسلامي کردند که در آن شکّي نيست. لکن در جمهوري اسلامي همه ي مردم موظف به دخالت در سياست شدند و مهمترين اجتماع سياسي؛ يعني نماز جمعه ها به لطف الهي در سراسر کشور برپا شد و ائمه جمعه موظف به ارائه طريق اسلامي به مردم شدند. قشر عظيم قواي مسلّح از دخالت در سياست و عضويت در احزاب و گروهها و جمعيتها منع شرعي و قانوني شدند و به فرموده امام امت در مراحل انتخابات مردم موظف شدند به افراد واجد صلاحيت - داراي شرايطي که امام مشخص فرموده بودند- رأي بدهند و عضويت در گروهها و احزاب هيچ مدخليتي در آن نداشته باشد؛ همه ي اينها عواملي بودند که امّت را چندان به اين تعداد انگشت شمار گروه و حزب متعهد راغب نمي ساخت، هر چند که در صحّت آنها کسي شکّي نمي کرد. بعداً نيز روشن شد که به طور کلي احزاب و گروهها به دليل نفوذ شياطين و بازي خوردن از سياست بازان حرفه اي اجانب محل کشمکش ها و برخوردها شد و لذا نتوانستند نقش يک هدايت کننده ي به مصلحت جمهوري اسلامي را داشته باشند. در نصيحتي که امام امت در ديدار با يکي از اين گروهها فرمودند به دو اصل - که ضامن بقاء گروههاي اسلامي مي توانست باشد- اشاره مي داشتند. يکي تفاهم با گروههاي اسلامي و يکي دقّت در عضوگيري که نشان مي دهد نفوذ شياطين در اين گونه گروهها و اختلاف بين گروهها چقدر محتمل است.
« اگر گروهها مختلف باشند ولي در امور عقيدتي و در اصول عقايد اسلامي تفاهم داشته باشند، آسيب نمي بينند. درگيري در اختلاف آراء و عقيده است. شما بايد کوشش کنيد با گروههاي ديگري که مسلمان هستند و « استقلال و آزادي و جمهوري اسلامي » را مي خواهند، تفاهم داشته باشيد... مهمّ اين است که مقصد، مقصد واحد باشد، هر چند از راههاي مختلف به آن مقصد مي رسيم. و اين اساس امور است. و اگر اين طور نشود منجر به درگيري مي شود... .
بايد از افرادي صحيح که مي دانيد ريشه ي فاسدي ندارند، عضوگيري کنيد، اگر گروهي بدين وضع عمل کند و با گروههايي که مقصدشان يکي است هم جهت شود، هم کارش تا آخر ادامه پيدا مي کند و هم نظر مردم را - که مهم است - جلب مي کند. » (8)
بنابراين اگر اختلافي بين گروهها باشد، معلوم مي شود که مقصد يکي نيست و در عقايد اختلاف است يا عضوگيري صحيح صورت نگرفته است. البته انجمن هاي اسلامي وضعي تقريباً متفاوت با گروهها و احزاب دارند و امام امت آنها را جوشيده ي از مردم دانسته اند و مکررّ آنان را به وظايف خود راهنمايي و ارشاد فرموده و تکليف آنها را مشخص نمودند.
از طرف ديگر، امام، چه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي و چه بعد از آن، مطالبي را در زمينه ي حزب الله مطرح فرمودند. پيشنهاد تشکيل « حزب مستضعفين » را مطرح و اظهار اميدواري کرده بودند که اين حزب تشکيل و مستضعفين از طريق آن در همه ي عالم به هم پيوند خورده مسائل مبتلا به را حل نمايند. توجه به اين بيانات مي توانست راهگشاي بسياري از مسائلي باشد که يپرامون احزاب و گروههاي اسلامي طرح بود. در اين بيانات، امام امت، حزب الله را تنها حزب خدا از اوّل عالم تا حال و در برگيرنده ي همه ي کساني که با « شعارهاي اسلامي » مبارزه مي کنند مي دانند و ساير احزاب و گروهها، اگر ايده شان الهي باشد و دعوت به خدا بکنند نه به خود، در حزب الله جا مي گيرند و قواي مسلّح را هم از حزب الله معرفي نمودند و در يک بيان کوتاه و جالب رابطه ي بين امام و حزب الله را يک رابطه ي بي واسطه و مستقيم دانستند. ابتدا قسمت هايي از بيانات معظّم له را درباره حزب الله ملاحظه مي کنيم و سپس پيشنهاد ايشان را درباره ي تشکيل حزب مستضعفين - که متأسفانه بدون لبيک عملي مسؤولين، رها شد مطالعه مي نماييم.
« از اوّل عالم تا حال، دو حزب بوده است: يکي حزب الهي و يکي حزب غير الهي و شيطاني. و آثار هر يک هم جدا بوده است و آني که مال الله بوده، چون مقصد خداي تبارک و تعالي است، به سوي او و در راه مستقيم است و آن که برخلاف اين راه بوده - که اکثريت هم با اينهاست- حزبهاي شيطاني هستند... .
حزبهاي الهي، آثارش اين است که روح خداست؛ يعني، کوشش آن اين است که دعوت به خود نکند و دعوت به خدا بکند. دعوت به طبيعت نکند و دعوت به الوهيت و ملکوت بکند. و اين علامتي است که انسان خودش مي تواند بفهمد که کجا مي رود. آيا طرف حزب خدايي و خدا مي رود و جزء حزب الله است يا طرف حزبهاي ديگر؟... .
و آن چيزي که لازم است براي همه ي افراد بشر، اين است که توجه کنند که خودشان را در حزب خدا وارد کنند. انبياء هم براي همين آمدند؛ يعني اگر جنگ مي کردند براي خدا بود و اگر صلح مي کردند براي خدا و اگر دعوت مي کردند براي خدا...
اين طور نيست که حزب بد باشد يا هر حزبي خوب باشد. ميزان، ايده ي حزب است و اگر ايده چيز ديگري باشد، اين حزب شيطان است، هر اسمي هم داشته باشد. بنابراين، ما بايد کوشش کنيم که حزبمان را حزب الله کنيم، خودمان را جزء حزب الله قرار دهيم... . » (9)
البته بيانات فوق چون طولاني بود قسمتهاي مناسب و مرتبط با بحث انتخاب شد که مراجعه و مطالعه تمامي آن چه بسا نياز باشد. قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، امام امت درباره ي مبارزات ملّت ايران و نهضت اسلامي آنان چنين مي فرمايند:
« نهضت ملت ايران حدود و چهارچوبهاي حزبي را در هم شکسته است و به صورت يک حزب در آمده است و آن حزب ملت مسلمان ايران يعني حزب اسلام و « حزب الله » است. » (10)
يکي از خبرنگاران خارجي از امام امت درباره ي « حزب الله » و اين که اينها چه کساني هستند، سؤال مي کند و در سؤال ديگر راجع به عنوان « امام » که ملّت ايران به معظّم له مي گويند و رابطه ي « امام » با « حزب الله » سؤال مي کند، امام به هر دو سؤال پاسخ داده اند که از نظرتان مي گذرد:
« هر مسلماني که موازين و اصول اسلام را پذيرفته است و در اعمال و رفتار از انضباط دقيق شيعي برخوردار است، يک عضو از اعضاي حزب الله است؛ و تمامي دستورات اين حزب و خط مشي آن را قرآن و اسلام بيان کرده است. اين حزب غير از حزبهاي متداول امروز دنياست. امروز تمام مردم ايران - در هر سنّي که هستند - از زن و مرد که با شعارهاي اسلامي مبارزه مي کنند جزء حزب الله هستند... .
امام به معني پيشوا و کسي که جمعي را در جهتي هدايت و رهبري مي کند. و امام بيان کننده ي خط مشي شيعه و حزب الله و رهبري کننده ي اين تشکيلات بزرگ فراگير است که تمامي وظائف آنان را از قرآن و سنّت پيامبر اسلام در زمانهاي مختلف و شرايط مختلف اجتهاد و استنباط مي کند و به آنان ابلاغ مي نمايد. » (11)
همچنين پيشنهاد امام امت، درباره تشکيل « حزب مستضعفين » براي همه ي مستضعفان عالم را مطالعه مي کنيم:
« روز قدس يک روز اسلامي است، و يک بسيج عمومي اسلامي بود. و اميدوارم که اين امر مقدمه باشد از براي يک « حزب مستضعفين » در تمام دنيا. و من اميدوارم که يک حزب به اسم « حزب مستضعفين » در تمام دنيا به وجود بيايد، و همه ي مستضعفين با هم در يک حزب شرکت کنند، و مشکلاتي که سر راه مستضعفين است از ميان بردارند، و قيام در مقابل مستکبرين و چپاولگران شرق و غرب کنند و ديگر اجازه ندهند که مستکبرين بر مستضعفين عالم ظلم کنند. و نداي اسلام را و وعده ي اسلام را - که حکومت مستضعفين بر مستکبرين است و « وراثت ارض » براي مستضعفين است - متحقق کنند... .
اکنون که نمونه اي از پيوند مستضعفين در بلاد مسلمين تحقّق پيدا کرد، اين نمونه بايد به يک سطح وسيع تري، در تمام قشرهاي انسانهاي تاريخ، تحقق پيدا کند و به اسم « حزب مستضعفين »، که همان « حزب الله » است و موافق اراده ي خداي تبارک و تعالي است که مستضعفين » وارث ارض بايد بشوند. ما از جمع مستضعفين عالم دعوت مي کنيم که با هم در « حزب مستضعفين » وارد بشوند، و مشکلات خودشان را با دست جمع و اراده ي مصمّم عمومي رفع کنند؛ و هر مسأله اي که در هر جا و در هر ملّتي پيش مي آيد به وسيله ي « حزب مستضعفين » رفع بشود. » (12)
بعد از بيانات فوق که همزمان با پيشنهاد امام برقرار گرفتن آخرين جمعه ماه مبارک رمضان به نام روز جهاني قدس مي باشد، زمزمه هايي و سؤالاتي درباره ساير احزاب و گروهها و... - که در آن موقع در ايران مشغول فعاليت بودند- به وجود آمد. امام امت 5 روز بعد از پيشنهاد فوق در بيانات خود مجدداً به اين پيشنهاد تأکيد و تکليف ساير احزاب و گروهها را روشن نمودند، ادامه فعاليت حزبهاي صحيح را مادام که توطئه ننموده باشند، بلااشکال اعلام نمودند.
« اين نکته را بايد تذکر بدهم که ما که گفتيم حزبي به نام « حزب مستضعفين » در همه ي دنيا، معنايش اين نبود که حزبهاي صحيحي که در ايران هست نباشد. حزبهاي منطقه اي علي حده است و حزب تمام مناطق و تمام جاها [ ي ديگر ] يک حزب ديگر است. اگر ان شاء الله مسلمين موفق بشوند و يک همچو حزبي که « حزب مستضعفين » است براي همه ي جاها يک همچو حزبي را تأسيس کنند، بسيار به موقع است؛ لکن [ به ] معناي اين نيست که در محل و در منطقه ها حزب نباشند. خير، در منطقه ها احزاب هستند و آزاد هم هستند، مادامي که توطئه معلوم نشده است. » (13)
بنابراين امام خميني ضمن اين که به طور نسبي، آن هم به دلايل شناخت سران حزب، وجود احزاب و گروههاي اسلامي صحيح را تأييد نمودند، به طور صريح و مکررّ خواهان حضور همه ي مردم مسلمان من جمله احزاب و گروههاي اسلامي در حزب الله و تشکيل حزب مستضعفين در جهان شدند. حزب الله را تشکيلاتي بزرگ، با انضباط دقيق شيعي، داراي خط مشي قرآني و مطابق با سنّت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و منتسب به امام معرفي نموده و از همه خواسته بودند خود را در اين حزب وارد کنند. حزب الله پايگاهش مساجد و ميدان سياستش نماز جمعه و اعياد اسلامي و حج و حضور در صحنه هاي انقلاب اسلامي از امر به معروف و نهي از منکر، تولّي و تبرّي تا جهاد با دشمنان اسلام مي باشد و همان طور که امام فرموده اند « حزب الله » غير از حزبهاي معمول دنياست و چهارچوبهاي حزبي را شکسته است. حضور همين مردم فرا رفته از چهارچوبهاي حزبي در صحنه هاي مختلف و شرايط سخت انقلاب اسلامي است که دشمنان را با شکست و نوميدي مواجه ساخته است، امثال « روز قدس » و « 22 بهمن » کم نيستند در ايام الله جمهوري اسلامي - که جلوه الهي در اين ملت خروش ايجاد مي کند- آمريکا را زير پا مي گذارد و ابر قدرت شرق را با مرگ بدرقه مي کنند. اينها از برکت پيوند مقدّس و بالاتر از چهارچوبهاي حزبي و گروهي ملّت با امام امت بوده و توفيقي الهي است که با جماعت حزب الله همراه مي باشد.
امام امت در سيره ي سياسي خويش به تبعيت از اسلام که در جمله ي معروف امام علي (عليه السّلام) متجلّي است:
حق را بشناس و اهل آن را، باطل را بشناس و اهل آن را.
مردم به حزب الله دعوت و ملاک را حق قرار مي دهند نه شخصيتها و دسته جات و احزاب، و باطل را حزب الشيطان معرفي مي کنند که با شناخت آن اهل آن شناخته مي شوند.
خداوند تبارک و تعالي هم اين دليل را مي پذيرد که:
أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَ کُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلاَ.
ما پيروي کرديم از بزرگان و سرکردگانمان پس راه را گم کرديم. (14)
حق را بايد شناخت و اطعنا سادتنا و کبراءنا في الحق، کرد، نه في الباطل، و اصولاً قرآن کريم اطاعت از خدا و رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) و اولي الامر را توصيه و قبول مي فرمايد. زماني که اولي الامر در جامعه حاضر است و حوادث واقعه و امور سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي مسلمين تحت نظارت شرعي الهي او قرار دارد و هدفها و اصول و راه به وسيله او مشخص و اعلام مي شود؛ سادات و کبراء خود موظف به پيروي از اولي الامر هستند و چه حاجتي براي امت حزب الله که دنبال دستجاب حرکت کند؟ و خداي ناخواسته يک روز فريادش بلند شود که:
رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً کَبِيراً
پروردگارا به آن ها دو برابر ما عذاب بده و آنها را در لعنت بزرگ و عظيمي قرار ده. (15)
ما، ان شاء الله، چنين سادات و کُبرائي نداريم لکن قرآن کريم امت حزب الله را تعليم مي دهد که از چه کسي پيروي کند و ملاک را چه قرار بدهد. همان طور که امام امت اشاره فرمودند که اين روش، راهي است که بايد نسلهاي آينده آن را طي کنند و بدانند هر کس مسؤول عمل خود و شناسايي خود و رأي خود است، معرفي ها و شخصيت ها ملاک نيستند.
اميد است تمام ابواب گمراهي به روي اين امت بسته شود و اين انقلاب تحويل صاحب آن، حضرت ولي عصر (عج الله تعالي فرجه الشريف) گردد؛ ان شاء الله.

پي‌نوشت‌ها:

1. صحيفه ي امام، ج9، ص 289.
2. صحيفه ي امام، ج4، ص 432.
3. صحيفه ي امام، ج4، ص 139.
4. صحيفه ي امام، ج 8، ص 478.
5. صحيفه ي امام، ج8، ص 334.
6. صحيفه ي امام، ج9، صص 289 و 290.
7. نقش بسيار شاخص و ارزنده ايشان در تشکيل و پيشبرد « حزب جمهوري اسلامي ».
8. صحيفه ي امام، ج 15، صص 271 و 272.
9. صحيفه ي امام، ج 17، صص 191- 194.
10. صحيفه ي امام، ج5، ص 438.
11. صحيفه ي امام، ج5، صص 408 و 409.
12. صحيفه ي امام، ج 9، صص 280 و 281.
13. صحيفه ي امام، ج 9، ص 339.
14. سوره ي احزاب: آيه 67.
15. سوره ي احزاب: آيه 68.

منبع مقاله :
مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت؛ (1390)، درآمدي بر سيره سياسي حضرت امام خميني (ره)، تهران: مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، چاپ اول