• چکیده : |
,"در بخش نخست این كتاب، نظریهی جنگ از دیدگاه فلاسفه و جامعهشناسان غربی شرح داده شده است. عقیدهی نگارنده بر آن است كه فلاسفه و جامعهشناسانی مانند "نیچه، هانتینگتون" و دیگر فلاسفهی پست مدرنیسم از جنگ اهدافی نژادپرستانه و جاهطلبانه را دنبال میكنند و با تاسی از داروینیسم اجتماعی، جنگ را برای از بین بردن نسل ضعیف امری الزامی میدانند. وی آنگاه سعی دارد دیدگاه اسلام را با استناد به آیات و روایات مطرح سازد. او میگوید كه در این آیین بر خلاف دیدگاه فلاسفهی پرمدعای غرب، ارزش ماهوی همه انسانها مطرح بوده و اصل بر صلح و آشتی و فرهنگ و گفتمان ست. سپس چنین تبیین میشود كه در نگرش قرآنی، پشتوانهی حراست از نسل بشر و جانمایهی جامعهی خداپسند و آرمانی همانا عدالت است. بنابراین كسی كه در راه عدالت جان خود را از دست بدهد، عنوان مقدس شهید به او اطلاق میشود. در بخش دوم كتاب نمونههایی از اشعار كلاسیك و نو كه عمدتا پس از انقلاب سروده شده، فراهم آمده است. در شعر "زبان خون" میخوانیم. "گفتا غم عشق كن برون گفتی نه/ بگشای جریدهی فسون، گفتی نه/ آن گه كه به پای مسلخت آورند/ جان دادی و با زبان خون، گفتی نه." |