• چکیده : |
,"بره کوچولو با مادرش در مزرعهای زندگی میکرد. او هر چیزی را که میدید به آن علاقمند میشد و در خصوص همه چیز کنجکاو بود و مخصوصاً میخواست دنیای خارج از حصاری را که در آن زندگی میکرد بشناسد. یک روز وقتی که کسی متوجهاش نبود، از کنار مادرش فرار کرد و از زیر حصار گذشت و کمکم از محل زندگیاش دور و دورتر شد، در این بین او با حیوانات مختلفی دوست شد. در تمام این مدت کبوتری به نام «پرسی»، که بره کوچولو را میشناخت، او را زیر نظر داشت. سرانجام بره کوچولو پس از این که خسته شد، توانست با وجود دوری از محل زندگیاش خود را به تنهایی راه بازگشت را پیدا کند. این کتاب ? پازل دارد که هر یک دربارهی صحنههایی از داستان است. |