• چکیده : |
,"در نمایشنامة «چوب بیصدا»، «سالومه» و همسرش، اسماعیل، نیز برادرش ـ ارسلان ـ بازرگانانی هستند كه متاع و پارچه را از خراسان به سمت بصره میبرند. آنها در راه با فردی موسوم به «رحمان» مواجه میشوند و به شوخی او را دستبسته به سمت بصره میبرند تا در بازار بردهفروشان بفروشند. با رسیدن به بصره مشخص میگردد كه نام اصلی شخص مزبور، «ادهم کوزهگر» است كه ده سال پیش یكی از اهالی بصره را كه مغازة كوزهفروشی داشته به قتل رسانده و خود به اعدام محكوم شده است. اما گریخته و اكنون پس از گذشت ده سال بر اثر یك شوخی رسوا گردیده است و در واقع این همان چوب بیصدای خداوند است. مجموعة حاضر دو نمایشنامه با عنوان «چوبی بیصدا» و «طعمة دورغ» اثر وحید قاسمینژاد را دربردارد. نمایشنامة نخست برگزیدة دبیرخانة جشنوارة تئاتر سورة 1383 بندرعباس است." |