• چکیده : |
,"«نیكو» كه ده? چهل زندگی را میگذراند و صاحب دو فرزند است، با معلم خصوصی ویولن پسرش آشنا شده و سعی در جلب توجه وی دارد. همسر نیكو به بیماری فلج مغزی مبتلاست و با توجه به تفاوت سن بسیارش با او، واضح است كه قادر بر برآوردن انتظارات زن به عنوان همسر نیست و نیكو همیشه احساسی حاكی از كمبود توجه و عشق را در خود همراه دارد. روابط او با «مرادی» هر روز گرمتر میشود و او از صحبتهای معلم درمییابد كه زندگی خانوادگی نابسامانی دارد، اما با سرسختی تمام قصد نگاهداری و حفظ همین كانون در آستان? از هم پاشیدگی را دارد. نیكو بیش از چند سال در انتظار میماند كه مرادی روابطش را با وی گستردهتر كرده و خانوادهاش را رها كند. اما نه تنها این اوضاع پیش نمیآید، بلكه معلم پس از مهاجرت همسر و دخترش به آمریكا، به شدت شكسته شده و روزی در كوه از صخره پرت شده و میمیرد. نیكو حدود یك ماه بعد، از ماجرا مطلع و در شوك و افسردگی شدیدی غرق میشود و در انتها خود را از روی نردههای بالكن به پایین پرت كرده و خودكشی میكند." |