• چکیده : |
,""ناهید"، از كودكی طعم فقر، نداشتن پدر و بیتوجهی را چشید، اما هم? اینها باعث نشده است تا او شخصیت قوی و شاد خود را از دست بدهد. با هم? شلوغی خانه، با هم? نداریها و با هم? مشكلات، او و خواهر و برادرهایش تمام تلاش خویش را در مدرسه به كار گرفته و همیشه جزء برترینهای كلاس هستند. سوز بادهای پاییزی، زمستان و سرمای وحشتناك و برفهای زیادش، اتاقهای سرد و مرطوب، همه و همه برای آنها، كه قصد دارند در جدال زندگی پیروز شوند، كوچكترین اهمیتی ندارد و در میان تمام سختیها لحظههای شادی هم پیدا میشود؛ زمانی كه یكی از بچهها در كنكور پذیرفته میشود یا دیگری ازدواج میكند و یا خواهر یا برادری، صاحب فرزند میشود. ناهید در میان تمام این حوادث بزرگ شده، در رشت? دلخواهش در دانشگاه به تحصیل پرداخته، دارای دو فرزند میشود. و اكنون در زمان گذر از چهل سالگی، مادر مهربان و همیشه پشتیبان خویش را از دست داده و در سوگی بزرگ مینشیند." |