• چکیده : |
,"مدرسة ابتدایی نور دانش در شهر كوچك گرگان، در شمال غربی ایران و در حاشیة دریاچة خزر قرار دارد. آرش و تقی دو برادر هستند كه فاصلة سنی آنها كمتر از یك سال است. تقی یك سال زودتر از آرش به مدرسه رفته است. همهچیز خوب پیش میرود و به نظر میرسد تقی مدرسه را دوست دارد، تا این كه یك روز اتفاق عجیبی میافتد. خانم اعتمادی «معلم تقی» زنی مغرور و بداخلاق است و برای زهر چشم گرفتن از بچهها در همان چند روز اول، تقی را تنبیه میكند. او مداد را لای انگشتان تقی میگذارد و فشار میدهد. این برخورد غیرمنصفانة خانم اعتمادی، تقی را كه شاگردی خوب و حساس است از مدرسه متنفر میكند و روز بعد به مدرسه نمیرود و رغبتی به درس نشان نمیدهد و در نهایت مردود میشود. خاطرات دیگری از مدرسة نور دانش در این كتاب با عنوانهای مختلفی چون شگون، بگو آمین، وحید، برگریزان و... به نگارش درآمده است." |