| • چکیده : |
,""آنتون"، پسر 9 ساله، شبی متوج? موجود غریبی می‌شود كه وارد منزل آن‌ها شده است. پسرك با كمی دقت درمی‌یابد، آن موجود عجیب، كودك خون‌آشامی است كه در پی یافتن دوست، پا به آن محل گذاشته است. آنتون و "رودیگر" خیلی زود با هم صمیمی شده و هفته‌ای یك بار، شب‌ها با یك‌دیگر ملاقات می‌كنند. آن دو اوقات خوشی را با هم گذرانده و اطلاعاتی را در خصوص زندگی‌های متفاوت‌شان، كسب می‌كنند. شبی رودیگر، شنلی برای دوست خویش آورده و از او دعوت می‌كند تا از محل زندگی آن‌ها دیدن كند. آنتون در این مهمانی با خواهر كوچك و برادرهای رودیگر آشنا شده و درمی‌یابد تمامی آن‌ها، دو قرن پیش درگذشته‌اند و تمام خانواده خون‌آشام هستند. پدر و مادر آنتوان كه متوجه شده‌اند فرزندشان، دوستان جدیدی یافته است، اصرار دارند كه از نزدیك با آن‌ها آشنا شوند، اما مشكل این‌جا است كه این دوستان جدید تمام روز را در خواب هستند و شب‌ها بیدار. به هر حال، قرار می‌شود شبی رودیگر همراه خواهرش به منزل آنتون برود. پس از پایان مهمانی، پدر و مادر آنتون، با وجودی كه دوستان وی را كمی عجیب یافته‌اند، به وی اجازه می‌دهند كه به معاشرت با آن‌ها ادامه بدهد؛ بدون این كه بدانند فرزندشان واقعا با چه كسانی دوست شده است." |