• چکیده : |
,"اصل دارا شدن غیرعادلانه یكی از اصول حقوقی است كه در تمام نظامهای حقوقی معاصر مورد پذیرش قرار گرفته است و بر اساس آن نباید به هیچكس اجازه داده شود كه به زیان دیگری و بر خلاف انصاف، به دارایی خویش بیافزاید و یا این كه نفعی را به دست آورد. نگارنده در این تحقیق از لحاظ نظری اثبات میكند كه این اصل میتواند با همان اركان و شرایطی كه حقوق خصوصی برای آن در نظر گرفته است وارد حقوق بینالملل شود و در زمرهی منابع این رشته از حقوق قلمداد گردد. و از نظر عملی و جنبهی اثباتی موضوع، با استناد به قضایایی واقعی نشان میدهد كه این اصل عملا وارد حقوق بینالملل شده است. وی در خلال مباحث كتاب در صدد پاسخگویی به اشكالات و انتقاداتی است كه از سوی برخی حقوقدانان مخالف اجرای این اصل مطرح شده است. به زعم وی: مقررات و قواعد سنتیای كه در خصوص مسئولیت دولتها وجود دارد ما را از اجرای این اصل مستغنی نمیسازد و به هر حال پارهای از اختلافات بینالمللی را تنها به كمك این اصل میتوان حل و فصل نمود. پارهای از موضوعات كتاب عبارتاند از: امكان عملی اجرای اصل منع دارا شدن غیر عادلانه، اصل منع دارا شدن غیر عادلانه در آرای بینالمللی، اصل منع دارا شدن غیر عادلانه و مسالهی جانشینی دولتها، و ویژگی فرعی و احتیاطی بودن دعوای دارا شدن بلاسبب." |