• چکیده : |
,"نگارنده در این كتاب از منظر ابن رشد به بیان نظریههای فیلسوفان مسلمان در باب دین و فلسفه و نسبت و ربط آن دو به همدیگر پرداخته است. ابن رشد در كتاب به سه مساله كه فیلسوفان و متكلمان بر سر آن اختلاف دارند اشاره نموده كه عبارتاند از: 1- عالم قدیم است یا حادث و معنی قدوم و حدوث، 2- عالم الهی آیا بر جزئیات احاطه دارد یا منحصر به كلمات است، 3- معاد ایا مادی است یا روحی؟ پس از آن ضمن پرداخت به بررسی تاویل و اختلاف مراتب مردم بر حسب اختلاف سرشت و تفاضل در تصدیق بین آنها این مباحث مطرح شده است: حكم آموختن فلسفه، ضرورت نظر در هستی و موجودات از نظر شرع و عقل، شرایط نظر، رابطهی دین با فلسفه، تاویل، غزالی و فیلسوفان، علم الهی، عالم بین قوم و حدوث، ظاهر و باطن، معاد، مقصود شرع از تعلیم، راههای تصدیق، مراتب مردم در ارتباط با دین، فرق اسلامی و تاویل، راههای تعلیم شرعی. گفتنی است ابن رشد میخواهد در این كتاب از موضع یك فیلسوف فقیه همراه بر مغالطه و سفسطههای غزالی ببندد و هم در ایضاح این امر كه بین نظر اعتباری به هستی از نگاه شرع و فلسفه اختلافی نیست فتوا دهند و مومنان را از دغدغهی بحثهای اسعریان در امان دارد و به آنها اطمینان دهد." |