• چکیده : |
,"در خصوص تطبیق ذوالقرنین ذكر شده در قرآن (سورهی كهف، آیات 100-83) با شخصیتهای تاریخی، میان پژوهشگران توافقی وجود ندارد. اما از میان گزینههای موجود، دو شخصیت باستانی بیشتر قابل تطبیقاند كه هر دو با تاریخ عصر هخامنشی در ارتباطاند؛ یكی، كورش كبیر، موسس سلسلهی هخامنشی و دیگری اسكندر مقدونی مضمحل كنندهی این امپراتوری. نگارنده در كتاب حاضر طی سه بخش به این مساله میپردازد. در بخش نخست به عنوان ذوالقرنین و این كه به چه كسی تعلق دارد اشاره میكند. در بخش دوم و سوم نیز به ترتیب شخصیت و رفتار اسكندر مقدونی و نیز كوروش هخامنشی را بر اساس شواهد و مدارك بررسی میكند. در بخش مربوط به اسكندر شرح مفصلی از هنگام زایش تا حمله به ایران و جنگهای متعدد با ایرانیان و سرانجام مرگ زودهنگام وی بیان شده است. نویسنده به ادعای خدایی اسكندر اشاره دارد و آن را اوج ارتداد سردار مقدونی میداند. یكی از دلایل یكی دانستن كورش یا اسكندر با ذوالقرنین، معنی این عنوان است. ذوالقرنین به معنی صاحب دو شاخ است. سكههایی از اسكندر باقی مانده كه در میان موهای وی دو شاخ كوچك بیرون زده كه به نظر میرسد شاخ قوچ (حیوان منسوب به معبد آمون) باشد. همچنین نقش انسان بالداری در پاسارگاد، در فارس باقی مانده كه آن را منسوب به كوروش كبیر میدانند. این نقش بالدار تاجی بر سر دارد كه دو شاخ بر بالای آن دیده میشود." |