• چکیده : |
,"در دهكده «سن ـ سردن»، دوچرخهسازی به نام «رائول تابورن» زندگی میكرد كه به خاطر تعمیركاریاش مشهور بود. او راز بزرگی داشت، این كه علیرغم دوچرخهساز بودن، دوچرخهسواری بلد نبود. تمام تلاشهای او برای دوچرخهسواری بینتیجه مانده بود. روزی عكاس معروفی به نام «منگون» به دهكدة آنها آمد. شغل او عكس گرفتن از افراد مشهور در شغل خود بود. عكاس از رائول خواست كه اجازه دهد در حین دوچرخهسواری از او عكس بگیرد، اما رائول مخالفت كرد و سرانجام با اصرارهای همسرش «مادلن» موافقت كرد. رائول به همراه عكاس به بالای تپهای رفت تا درحین پایین آمدن از او عكس گرفته شود. در آنجا اتفاقات جالب و در عین حال خطرناكی برای رائول رخ داد كه منجر به صدمه دیدن او، و در عین حال مشهور شدنش شد." |