• چکیده : |
,"تاكنون تقریبا همگی محققان شرقی و غربی مثنوی مولوی بر این باور بودند كه مثنوی فاقد ساختار و نظم و سیستم میباشد و مطالب آن مجموعة نامربوطی از حكایتهای قرآنی، قصههای عامیانه و مطالب عرفانی است. اما نویسندة كتاب حاضر با تاكید بر خلاقیت مولانا و بینش باطنی او مبانی عرفان نظری، دیدگاه عدم ساختار در مثنوی را مردود میشمارد و با روش هرمنوتیكی و ساختارشناسی و با تطبیق دو اصل نقد ادبی پاراللیسم و انعكاس متقاطع بر مثنوی و با رویكردی كلنگر به متن، پس از 700 سال ساختار بدیع، پیوسته و منسجم مثنوی را اثبات و كشف میكند و آن را با 16 دیاگرام نشان میدهد و مطالب جدیدی را بر اساس این روش از مثنوی استخراج میكند. موضوع اصلی كتاب، بررسی ساختار روایی و موضوعی دفتر اول «مثنوی معنوی» اثر مولانا است؛ به این ترتیب كه با تجزیه و تحلیل هر بخش و تعیین روایی یا موضوعی بودن آن، بخشهای مرتبط با یكدیگر به منظور ایجاد واحدهای بزرگتر به نام گفتمان مشخص و سپس رابطة میانبخشهای یك گفتمان و ارتباط موضوعی آنها با یكدیگر تحلیل میگردد." |