• چکیده : |
,"در دنیایی كه انسانهای بدون گوش، موفقترینها هستند؛ چون نمیشنوند و دل نمیسوزانند، كودكان، نوزادان، انسانهای ضعیف و پیرمردان ورشكسته هیچجایی ندارند. دنیا به زمین فوتبالی میماند كه هم? انسانها در آن در حال دویدن، مبارزه و تلاش برای زدن شوت بهتر و كاشتن گل در دروازهاند. آدمها پس از ورشكسته شدن به دستفروشی پناه میبرند و هرازگاه آن شغل را از دست میدهند. كودكان، از همه پاكترها و بیگناهترها، نیز دیده نمیشوند و زیر پای دوندههای بدون گوش كه برخی خود، این عضو بدن خویش را به دور انداختهاند، بدون آن كه، حتی برای لحظهای، دیده شوند له شده و میمیرند. این مجموعه، دربردارند? 12 داستان كوتاه تحت پارهای از این عناوین است. گوش چپ؛ آتنا مادر ندارد؛... یاناهیبا؛ قابیل؛ باد كه میوزد...؛ و تابلو." |