• چکیده : |
,"فراماسونری موضوعی است كه قرنها بر سر آن بحثهای بسیار وجود داشته است. منتقدان بسیاری به جای تلاش در راستای فهم "سازمانبرداری" و نقد بیطرفانه، به دشمنی با آنان برخاستهاند. از آن سو نیز ماسونها در برابر اتهامات بر نفوذ پنهانی خود افزوده و خود را به صورت نهادهای اجتماعی معرفی كردهاند. مهمترین عامل پیوند و اتحاد و ماسونها فلسفهی ایشان است و بهترین اصطلاحات برای توصیف آن "مادهانگاری" و "انسانمحوری دنیاگرا" است. البته این فلسفه بر پایهی احتمالات و نظریههای غلط پیریزی شده است. این بخش، بنیادیترین نقطهی شروعی است كه باید نقد فراماسونری را از آن آغاز نمود. لازم به ذكر است این نوع نقد نه تنها غیر ماسونها را از موضوع آگاه میسازد، بلكه خود ماسونها را به چالش میكشد. البته ماسونها، مانند سایر افراد، مختارند هرگونه جهانبینی را كه میخواهند اختیار كنند. اما دیگران نیز حق دارند پرده از اشتباهات آنها بركشند و به نقد ایشان بپردازند. نویسنده در كتاب پیش رو دقیقا همین رویكرد را دنبال مینماید. وی در نقد سایر جوامع و گروهها نیز همین راه را پی میگیرد. وی در كتاب نقادانه به بررسی ریشههای فراماسونری و اهداف و فعالیتهای آن میپردازد. كتاب در بخشهایی با تاریخ یهودیت ارتباط پیدا میكند و انتقادات مهمی را دربرمیگیرد. در كتاب خواننده خلاصهای از نبرد ماسونها علیه مذاهب توحیدی در طول تاریخ را مطالعه خواهد نمود و خواهددید كه فراماسونری چگونه در تحمیل این عقاید باطل بر تمدنهای غیرغربی تاثیرگذار بوده است. او همچنین با روشهای این سازمان در راستای ایجاد اجتماعی مبتنی بر این عقاید و نیز با فلسفهی فراماسونها و روشهایی كه برای پیریزی این فلسفه به كار بستهاند و البته نقد آن آشنا میشوند." |