• چکیده : |
((شهر آرزوها)) داستان زندگی دختری است كه پس از مهاجرت به((تهران)) با ماجراهای گوناگون روبهرو میگردد .داستان با سفر((مینا)) و خانوادهاش آغاز میشود .آنان پس از ترك((نورآباد)) در یكی از محلههای قدیمی تهران ساكن میگردند . ((مینا)) از اوان كودكی شهر كوچك و آرامشان را برای خود تنگ و محدود میدید، به همین دلیل پدرش را مجبور ساخت با فروش خانه از آن جا كوچ كند .((مینا)) كه((تهران)) را شهر آمال و آرزوهای خویش تصور میكرد از بدو ورود با مشاهده چهره خشك و عبوس شهر دچار حیرت گشت .او كه همواره در دنیای رویایی خود سیر میكرد با قدم نهادن در دنیای واقعیات با مسائلی جدید روبهرو شد و زندگی او نیز دستخوش تغییر گردید .وی در این گیرودار با جوانی به نام((مهرداد)) آشنا میشود و .... |