• چکیده : |
این داستان ـ برگرفته از كلیله و دمنه ـ درباره شغالی است كه در گوشهای از جنگل، روزگار را با پرهیزگاری سپری میكرد .تا این كه یكی از حیوانات، حال و روز او را برای شیر جوان ـ سلطان جنگل ـ باز گفت .شیر با شنیدن وصف شغال بر آن شد از مشورت و خرد او در امور مملكت خویش بهره جوید .شغال نیز بهرغم میل باطنی و به اصرار شیر تن به این امر داد .اما پس از چندی منزلت شغال، حسادت نزدیكان شیر به ویژه گرگ، روباه و كلاغ را برانگیخت . به طوری كه آنان با سخن چینی و طرح توطئهای شیر را به كشتن شغال ترغیب كردند .شیر بر آن میشود تا شغال را به قتل برساند، اما ماجراهایی روی میدهد كه بی گناهی شغال آشكار میگردد و بدین ترتیب بدكاران به سزای اعمال خود میرسند .این داستان مصور و رنگی برای گروه سنی ب "فراهم آمده است ." |