• چکیده : |
,"پادشاهان صفوی همه پایبند احكام نجومی بوده و به رای منجمین عقیدة خاصی داشتند. شیمون یهودی، در اصفهان تنها منجمباشی قصر شاهعباس بود. اطرافیان شاه بداقبالی او را در یكی از لشكركشیها به گردن پیشگویی شیمون انداختند و او را متهم كردند كه در پیدا كردن ساعت و روز مناسب برای این لشكركشی كوتاهی كرده است. سرانجام بعد از دسیسهچینی اطرافیان، شاهعباس شیمون یهودی را از قصر بیرون انداخت. او به اتفاق دختر زیبای خود گلین به دعوت ذوالفقارخان قرامانلو سردار شاهعباس و حاكم اردبیل، به چادر او رفت. حاكم اردبیل به محض دیدن گلین به او دل باخت، و شیمون ستارهشناس، به همراه دخترش حوادث پیشبینی نشدة تاریخی بسیاری را از سر گذراندند كه در این كتاب آمده است." |