• چکیده : |
,"ایرانیان در اواخر قرن سیزدهم هـ . ش به منظور به دست گرفتن سرنوشت خود در مسائل حكومتی و واگذاری مسئولیتها به افراد با تدبیر در حیط? سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و فرهنگی، انقلاب مشروطیت را به پیروزی رساندند كه تحولات و پیامدهای ناشی از آن، باعث پیدایش گروههای خارج از حاكمیت بود كه خود سدی در مقابل اهداف انقلاب مشروطیت و رشد دمكراسی شدند. ظهور طایف? باصری بعد از انقلاب مشروطیت معلول و پیامد فقدان تجربه و عدم آشنایی با دمكراسی بود، به طوری كه "پیدایش گروهها" جای حاكمیت احزاب و قانونگرایی و اقتدار دولت را گرفت و طولی نكشید كه طایف? باصری در قومس نه تنها به عنوان طایفه و ایل بلكه به عنوان یك قوم و گروه خارج از حاكمیت ظاهر شد و نام و كارهای آنان به مدت نیمقرن بر سر زبانها افتاد. این طایفه، از عصر صفویه به عنوان یكی از ایلات منطق? فارس محسوب میشدند و در كنار ایلات عرب، اینانلو، بهارلو و نفر قرار داشتند. در عصر ناصرالدین شاه اتحادیهای از ایلات نامبرده به وجود آمد كه به ایل خمسه مشهور گردید. با این وصف نتوانست در مقابل ایلهای بزرگتری چون قشقایی مقاومت كند، ناگزیر از فارس به سوی اصفهان و قومس مهاجرت كردند و در قومس بر خلاف سنتهای ایلیاتی عملكرده، به صورت یك گروه خارج از حاكمیت ظاهر شدند و مشكلات بسیاری را برای دولت و مردم قومس، كه امید به بهبود شرایط پس از انقلاب مشروطیت داشتند، به وجود آورند. در كتاب حاضر، طایف? باصریها در سه دور? قاجاریه، عصر رضاشاه و محمدرضا پهلوی تحت بررسی قرار گرفته است." |