• چکیده : |
,"عرفان چه در بخش نظر و چه در حوزة عمل همواره به كتاب، سنت، سیرة نبوی و اولیای الهی استناد میكند و مایههای اولیة اندیشه و عمل خود را اسلامی میداند و بر بنای آن، اصول و قواعدی را پیریزی كرده است. لزوم تحقیق دربارة عرفان از اینجا آغاز میشود كه گذشته از خود عارفان، دیگران دربارة ریشهها و خاستگاه عرفان نظریههای دیگری مطرح ساختهاند كه باید شناخته شود و به پرسشهای گوناگونی كه در این زمینه مطرح است، پاسخ داده میشود. با توجه به این كه امروزه از یك سو، با عرفانهای وارداتی چه از شرق با نام «كرشنیا»، «رامالله» و «سایبابا» و چه از غرب با نام عرفانهای مسیحیت، سرخپوستی و یهود مواجه هستیم و از سوی دیگر، سلسلههای دراویش تحت عنوانهای مختلف «شاه نعمتاللهی»، «گنابادی»، «نقشبندیه» و... در داخل كشور به صورت گسترده و هدفدار مشغول فعالیت هستند. لذا، باید پاسخی در خود، با تكیه بر مواضعی متین، عالمانه و منطقی به آنها داد. نگارنده در كتاب حاضر، با نگاهی واقعبینانه مبانی نظری و فكری مذهبهای نوظهور عرفانی را كه از شرق، به ویژه هند و یا از غرب، به ویژه آمریكا در دو دهة اخیر به كشور ما وارد شدهاند، بررسی كرده و ابعاد آن را واشكافی كرده است. وی در صدد بوده است تا عرفان اسلامی را به عنوان كاملترین نوع عرفان به مخاطبان معرفی كند." |