• چکیده : |
,"آقای بازیگوش با شیطنتهای خود همه را كلافه كرده بود. او صندلی آقای شاد را خراب كرده بود و در كلاه آقای بامزه شیرة چغندر ریخته بود. یك بار او میخواست عصای جادوگر را با یك چوب معمولی عوض كند، اما جادوگر مچاش را گرفت و او را تنبیه كرد. تا مدتی آقای بازیگوش دست از شیطنت برداشته بود، اما یك شب دوباره شروع به بازیگوشی كرد و وقتی آقای وسواسی خوابید، نصف سیبل او را قیچی كرد. بازهم این شیطنت وحشتناك، آخرین شیطنت آقای بازیگوش نبود و او به كارهای خود ادامه میداد. داستان تخیلی و آموزندة حاضر برای كودكان گروه سنی «ب» تهیه شده است." |